دوستان فردا اول اسفند میباشد به پا خیزید این نظام ضد مردمی را سرنگون کنید
دوستان فردا اول اسفند میباشد به پا خیزید این نظام ضد مردمی را سرنگون کنید
اول اسفند باز میایم تا ضمن گرامی داشت جانباختگان صانع ژاله و محمد مختاری باری دیگر با تمامی قربانیان این رژیم تجدید عهد کنیم هشدار به فرماندهان سپاه و مزدوران بسیجی دست از سرکوب مردم مظلوم ما بردارید ما بیشمارانیم روز رستاخیز خلق نزدیک است و یک یک شما توسط نزدیکترین فرد به شما شناسایی شدید سایه به سایه دنبا لتانیم و خواب را از چشمانتان میرباییم خفاشان خون آشام عشق را میکشند و سپس جنازه اش را بر دوش میکشند
ما بیشمارانیم . اینجا ایران است : خفاشان خون آشام عشق را میکشند و سپس جنازه اش را بر دوش میکشند
---------------------------------------------
و امروز در شهر گوتنبورگ سوئد ایرانیان مقیم کشور سوئد در این هشر تظاهراتهای با حمایت از قیام مردم ایران برگزار نمودند.
////////////////////////////////////
زنجیرۀ جهانی در حمایت از آزادیخواهان ایران؛ کلن آلمان
لغو سفر هئیت دولت به کرمانشاه، هم زمان با اعلام اعتصاب عمومی احزاب کرد در اعتراض به شهادت صانع ژاله
در چارچوب سفرهای استانی دولت، قرار بود این هفته احمدی نژاد به استان کرمانشاه سفر کند. اما امروز اعلام شد این سفر لغو و در زمان دیگری انجام خواهد شد.
روز ۲۵ بهمن ماه در پی برپایی تجمعات اعتراضی در شهرهای مختلف ایران، در تهران دو دانشجو به نام های صانع ژاله و محمد مختاری به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شدند. در پی این قضیه نیروهای طرفدار حاکمیت اعلام کردند صانع ژاله، دانشجوی کرد و اهل تسنن دانشگاه هنر تهران، از بسیجیان حاضر در درگیری های این روز بوده و توسط معترضان کشته شده است. ادعایی که بعدا توسط مخالفان و خانواده این دانشجو به شدت تکذیب شد.
خبرگزاری مهر علت لغو ناگهانی سفر استانی دولت را در روز چهارشنبه، آن چه “حجم بالای کارهای قوه مجریه و ارائه لایحه بودجه سال ۱۳۹۰” عنوان کرده، دانسته است.
به گزارش دانشجونیوز، در پی به شهادت رسیدن صانع ژاله اوضاع مناطق کردنشین ایران ناآرام گزارش می شود. گروه های مختلف در کردستان ضمن اعلام محکومیت به شهادت رسیدن وی از یک سو و اعلام انزجار از بسیجی خواندن وی توسط حاکمیت، روز یکشنبه اول اسفند را روز اعتصاب عمومی اعلام کرده اند. به نظر میرسد لغو این سفر استانی بی ارتباط با ناآرامی ها در مناطق کردنشین ایران در این خصوص نباشد.
صانع ژاله اهل شهرستان پاوه از استان کرمانشاه بود.
////////////////////////////////////////////////
تفسیر سیاسی هفته: بالاخره شتر پای خانه آن ها هم خوابید!
19 فوریه 2011
تا دیروز ادعا می کردند که اعتراض های مردمی در منطقه الهام گرفته از "انقلاب" آنان است، ولی شتر در خانه آن ها نیز خوابید!
خاک بر سر حکومتی که نمایندگان مجلس شورای آن وسط تالار می ایستند و فریاد می زنند "فلانی اعدام باید گردد" و نعره می کشند "مرگ بر فلانی"! خاک عالم بر سر حکومتی که به مرده دزدی دست می زند و تلاشگرانی را که با گلوله های ماموران سرکوبگرش بی رحمانه به قتل رسیده اند، مال خود اعلام می کند و بی آن که بگذارد پدر و مادر لحظه ای در کنار فرزندشان به سوگ بنشینند، برایشان "تشییع جنازه شهیدان" ترتیب می دهد! چه ذلیل است حکومتی که دو معترض به نتایج انتخابات را ، که یکی نخست وزیر و خادم حکومت بوده و پسر عزیز انقلاب نام گرفته بود، و دیگری رئیس مجلس و از آخوندهای با سابقه و خدمتگزار رژیم بوده، مورد حصر خانگی قرار می دهد و هرگونه ارتباط آن ها را با دنیای خارج قطع می کند و حتی به فرزندان و نوادگانان آنان هم اجازه دیدار نمی دهد! حتما از کودتاگران نظامی میانمار یاد گرفته اند که این شیوه را در مورد خانم آنگ سان سوچی آن تلاشگر نترس حقوق انسانی اعمال کرده اند! چه حقیر است حکومتی که سرکوبگری های خود را به حساب مردم می گذارد و مشتی اوباش مزدور خود را به خانه های میرحسین موسوی و مهدی کروبی می فرستد تا مزاحمت ایجاد کنند، بترسانند، تهدید کنند و آسایش همسایگان را نیز مختل سازند! حتی در حکومت های فاشیستی دوران جنگ جهانی دوم نیز چنین رفتاری را به چشم ندیدیم. چه پست و ناپاک است حکومتی که نماینده رهبر آن در سپاه پاسداران (همان مجتبی ذوالنور قداره بند) تهدید کرده می گوید: «این بار اگر اعلامیه بدهند و یا به خیابان بیایند، زیر پای مردم له خواهند شد»! منظورش کدام مردم است؟ همان سه میلیون نفری که تابستان سال گذشته راه پیمائی کردند و به حکومتی که رای مردم را می دزد اعتراض داشتند؟ و یا شاید منظورش آن موتورسواران زنجیر به دست و لباس شخصی های قلدری است که ماموریت دارند زن و مرد و بزرگ و کوچک را که زبان به اعتراض گشوده اند لت و پار کنند و یا با خودرو نظامی زیر بگیرند و از روی جسدشان چند بار بگذرند؟ چه حقیر است حکومتی که هیچ ارزش انسانی، هیچ هم پیمانی، هیچ خدمت و ایثارگری گذشته برایش اهمیتی ندارد و حتی بالاترین شخصیت رژیم هم هنگامی که زبان به اعتراض می گشاید، او را تهدید به مرگ می کنند، به دور خانه اش در جماران جمع می شوند و شعار می دهند "فلانی اعدام باید گردد". آیا در تاریک ترین تاریخ بشری چنین وضعی در حکومتی وجود داشته است؟ حتی در فاشیسم فرانکو در اسپانیا نیز چنین پدیده ای ندیدیم! چه ذلیلند سران حکومتی که حتی به قبر پدر رئیس جموری پیشین حکومت خود در شهر اردکان نیز رحم نمی کنند و آن را مورد توهین و هتک احترام قرار می دهند. ادعای مسلمانی دارند؟ کجایشان مسلمان است؟ انسانند؟ کجایشان انسان است؟ وقتی مردم یک کشور دیگر به خیابان می آیند و خواستار برافتادن رژیم در وطنشان می شوند، حکومت ایران بلافاصله در صدد دزدیدن انقلاب آن ها بر می آید و ادعا می کند که این انقلاب تقلید از انقلاب سی و دو سال پیش در ایران است (همان انقلابی که سید روح الله خمینی و همدستانش آن را از مردم ایران ربودند). در ادامه این دروغ پردازی، احمدی نژاد حتی در یک سخنرانی عمومی می گوید "باید به آن جوانان حق سخن گفتن و اعتراض و تظاهرات داد. باید به آن ها امکان داد خواست خود را بیان کنند و رژیم ها را براندازند". این را احمدی نژاد خطاب به جوانان عرب می گوید، به مردم مصر، تونس، الجزایر، یمن، لیبی، بحرین و دیگر کشورها – ولی در خود سرزمین ایران، مردم صغیرند، باید زیر سرپرستی ولی فقیه باشند، مانند محجوران و عقب ماندگان ذهنی نیاز به سرپرستی دارند – بنابراین، حکومت اسلامی در ایران، با همین ساختار کنونی یک امر ابدی است و آنانی که علیه خامنه ای شعار داده و می گویند "مبارک، بن علی، نوبت سید علی"، و یا فریاد می زنند "با بلیت یک سره، سید علی باید بره" و یا می گویند "خامنه ای، مبارک، پیوندتان مبارک"، آن ها خائنان به اسلام و تشییع هستند و باید اعدام شوند. مگر خمینی، در اعتراض به رژیم پیشین در ایران نگفته بود که هر نسل حق دارد رژیم مورد خواست خود را تعیین کند؟ دو نسل از روزی که شما انقلاب مردم ایران را ربودید می گذرد. چرا چمدانتان را نمی بندید و بروید؟ می گوئید مردم شما را بسیار دوست دارند؟ احمدی نژاد ادعا می کند که "مشتی اراذل و اوباش می خواهند خل و خاک به سوی خورشید تابان جمهوری اسلامی ایران بپاشند"؟ این است ادعای شما؟ پس یک روز، تنها یک روز به مردم ایران آزادی بیان و آزادی تظاهرات بدهید تا ببینید که آن "خس و خاشاک" و یا آن "خل و خاک"، اکثریت بزرگ مردم ایران را شامل می شود. در واکنش به تظاهرات اعتراضی 25 بهمن، که گستره آن حتی خوش بین ترین تلاشگران و تحلیلگران و از جمله خود مرا شگفت زده کرد، و مردم ایران نشان دادند که دست کمی از مصری و تونسی و لیبائی و یمنی ندارند، مصباح یزدی، همان معلم و مراد احمدی نژاد در خطبه ای می گوید: «متاسفانه برخی حسودان، جاهلان یا مغرضان، در مقابل نعمت عظیم وجود مقام معظم رهبری بسیار ناشکری کرده اند که باید بدانند نتیجه ناشکری سلب نعمت است». متحجران دینی و سیاسی رژیم، که هنوز حاضر نیستند بپذیرند که دوران فریب و دروغ و تظاهر به پایان رسیده و مردمان هشیار شده اند و ارزش های بشری تقویت گردیده و جهانشمول شده است، هنوز تصور می کنند که با این گونه سخنان می توانند خورشید تابان خیزش مردمی را در پشت ابرهای زودگذر ترفند و تزویر پنهان سازند؟ خامنه ای معترضان و مخالفان را "اراذل و اوباش" و "مزدوران آمریکا و صهیونیسم" می خواند. احمدی نژاد آنان را "خس و خاشاک" لقب می دهد – و مصباح یزدی نیز آن ها را "مشتی حسود و جاهل و مغرض" می خواند. ادعا می کنند که کل تظاهرکنندگان 25 بهمن از رقم 300 نفر فراتر نبوده است. اگر چنین است، پس چگونه شما یک هزار و چهارصد نفر را بازداشت کردید؟ یعنی خودتان اشتباه دستگیر کرده اید؟ پس چرا آزادشان نمی کنید؟ چرا همچنان در زندان هستند و طرح اعدام برخی از آنان را تهیه می کنید؟ تصورشان آن بود که با ادامه سرکوب و اختناق خواهند توانست تا ابدالآباد بر مردم ایران تسلط داشته باشند و گلویشان را بفشارند و زبانشان را ببرند و دهانشان را ببندند. معمر قذافی در لیبی نیز همین تصور را می کرد ولی در هفته های اخیر شاهد تظاهرات مردمی در سراسر لیبی بودیم. در میان دیکتاتورهای جهان، چه کسی می توانست مورد قبول تر از محمد حسنی مبارک باشد که بی تردید حکومت او بسیار آزادتر، بسیار انسان تر، بسیار وطن پرست تر از حکومت کنونی در ایران بود؟ سی سال نیز حکومت کرده بود و دستگاه پلیسی بسیار گسترده و فعالی داشت. دیدید چه شد؟ با 18 روز اعتراض های مردمی، چمدانش را بست و رفت! آیا تصور می کنید که شما از چنین سرنوشتی در امان خواهید بود؟ درست است، قبول دارم. تا به حال هر دروغی به مردم گفته اید، هر ادعائی که کرده اید، به خیر گذشته و حادثه ای رخ نداده و مخالفت علنی بیان نشده (بیان نشده، زیرا خودتان جلوی آن را با سرکوبگری گرفته اید). ولی آیا تصور می کنید که تا دنیا دنیاست، وضع همین خواهد بود؟ صدای پای خشم مردم را نمی شنوید؟ انقلابی را که همه کشورهای عرب به تب آن دچار شده اند و به زودی به همه کشورهای اسلامی نیز خواهد رسید، به چشم نمی بینید؟ آیا تصور می کنید که با گذشت سی و دو سال از حکومت نامبارکتان، همچنان خواهید توانست بر گرده مردم سوار باشید و دروغ بگوئید و ستم ورزید و آنان حرفی نزنند، اعتراضی نکنند، به اقدامی علیه شما دست نزنند؟ شما را به حضرت علی سوگند، یک لحظه درنگ کنید و ببینید که ایران را به کجا می برید! شیوه حکومتی شما از فاشیسم هم فراتر رفته است – روی نازی های هیتلری را هم سفید کرده است! به مردم ایران چه داده اید که این همه سر آن ها منت می گذارید؟ آزادی که به آن ها ندادید. شرافت و انسانیت را از آن ها گرفتید. فحشا را که در ابعاد گسترده برقرار ساختید. اعتیاد جوانان را که به ارقام نجومی رساندید. در ایجاد فقر که رکورد دار شده اید. اقتصاد ایران را که فلج کردید. پس چه به ملت دادید؟ به آخرین ارقامی که درباره رشد اقتصادی کشورها توسط سازمان بین المللی OECD انتشار یافته بنگرید که در آن ترکیه در ردیف اول رشد اقتصادی جهانی قرار گرفته و ایران در ردیف های آخر قرار دارد. شرم نمی کنید که ترکیه فقیر به این موقعیت جهانی رسیده و ایران ثروتمند این چنین خوار و ذلیل شده است؟ پس به مردم ایران چه داده اید؟ بله، بعضی چیزها را داده اید: برایشان موشک ساختید، هلیکوپتر جنگی ساختید، ناوچه دریائی ساختید و حالا هم می کوشید بمب اتمی بسازید و ایران را به انبار اسلحه مبدل کنید. به حزب الله پول دادید، به حماس پول دادید، به ونزوئلا پول دادید، به بولیوی پول دادید – و حتی به زیمبابوه و جزایر قمر. صنایع ایران را ویران کردید، صادرات غیرنفتی کشور را به پائین تر سطح تنزل دادید و بیکاری را به اوج رساندید. این ها دستاوردهای شماست! مردم اصیل ایران سی و دو سال مدارا کردند. ایرانی صبور است، در شکیبائی زبانزد خاص و عام است، بافت یک قالی ایرانی یک سال و دو سال به درازا می انجامد. ولی لحظه ای هم می رسد که کاسه صبر لبریز می شود و ایرانی به خروش در می آید و خیزش می کند. فراموش کردید که 105 سال پیش ایرانیان نخستین مردمان خاورمیانه و کشورهای اسلامی بودند که علیه ظلم و ستم خاندان قاجار به پا خاستند و انقلاب مشروطیت را به ثمر رساندند؟ آیا تصور می کنید که امروز، هنگامی که در عقب مانده ترین و محروم ترین و مستضعف ترین کشورهای عرب نیز مردم به پا خاسته اند و حق خویش را می طلبند، این موج خروش به ایران نرسد و در کشوری که شما آن را اشغال کرده اید، آب از آب تکان نخورد؟ بسیار اشتباه می کنید – چون مبارک هم همین تصور را داشت – و او بسیار انسان تر از شما بود. زین العابدین علی نیز هم تصور را می کرد و عاقبتش را دیدید. معمر قذافی نیز دیر یا زود راهی همان دیار خواهد شد. شعارهای مردم ایران در راه پیمائی 25 بهمن نشان داد که خواسته های ملت به باطل کردن انتخابات تقلبی ریاست جمهوری محدود نمی شود، بلکه آنان کلیت رژیم را زیر سؤال برده و خواهان برانداختن آن هستند. ملت ایران سپاسگذارند از میرحسین موسوی و مهدی کروبی که با اعتراض به تقلب انتخابات، این آتش را شعله ور ساختند. ولی مردم ایران نه "دوران طلائی سید روح الله خمینی" را می خواهند و نه قانون اساسی این رژیم و کلیت آن را. مردم ایران با موسوی و کروبی و همسران آنان و فرزندان آن ها و با نواده هایشان ابراز همدردی و همبستگی می کنند که این همه زیرفشار و تهدید قرار دارند، ولی همچنان چو سرو ایستاده اند و در برابر اوباش احمدی نژاد و علی خامنه ای قامت خم نمی کنند. ولی مردم ایران کل این نظام را نمی خواهند و حالشان از کلیت آن به هم می خورد! مگر نشنیدید که مردم شعار می دادند "چه قاهره، چه تهران، مرگ بر ظالمان" و فریاد می کشیدند "نه غزه، نه لبنان، تونس و مصر و ایران"؟ مردم ایران می خواهند احمدی نژاد برود، مصباح یزدی برود، احمد جنتی برود – ولی سید علی خامنه ای نیز برود. کمتر از این، ملت ایران را راضی نخواهد کرد. فردا (یک شنبه) دوباره مردم ایران به خیابان ها می آیند؛ همان "خس و خاشاک"، همان "اراذل و اوباش"، همان "خل و خاک"، همان "حسودان و مغرضان" ! نه صد تن، نه هزار تن، و نه ده هزار تن! صدها هزار و شاید میلیون ها! به خیابان می آیند و علیه مرده خواری رژیم و به یاد دو جوان تلاشگر و مبارز "صانع ژاله" و "محمد مختاری" فریاد اعتراض خود را بلند می کنند و پلیدی های نظام حکومتی را نکوهش! شاید فردا هم مردم نتوانند در خیابان ها بمانند و میدان بزرگ را در اختیار بگیرند و تا برافتادن رژیم در آن جا بمانند. ولی بدانید که آن روز نیز دور نیست. این واجب تاریخی است و بالاخره روی خواهد داد. امروز حکومت ایران به حضیض ذلت و سرشکستگی سقوط کرده است: دنیا آن را تحریم می کند. جامعه جهانی سرکوبگرهایش را محکوم می داند. حمایت بین المللی از آزادی های مدنی و حق اعتراض مردمان قوی تر شده، گروه های داخل حکومت مانند شغال درنده به جان یکدیگر افتاده اند. ندای آزادیخواهی کشورهای منطقه را فرا گرفته و مردم ایران به زودی نشان می دهند که از کاروان مردمان آزادی طلب، از تونسی و مصری و یمنی کمتر نیستند. این همان صدای پای آمدن امام زمان است که این بار سران حکومت باید آن را بشنوند.
نوشتۀ: منشه امیر – اورشلیم سی ام بهمن ماه 1389 – 19 فوریه 2011 برگرفته از: رادیو اسرائیل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر