انتقاد حق هر انسانی است و باید از انتقاد درس گرفت، نه توهین. باید به دنبال نقطه های بود که باعث انتقاد شده و راه حلی برای آن پیدا کرد. متأسفانه هیچ یک از اپوزیسیون ایران تفکر دموکراتیک ندارند و انتقادپذیر نیستند، بلکه از انتقاد گریزانند. و دارای افکار دیکتاتوری شدید هستند.
به نظر ما آقای ابراهیم علیزاده چیز بدی نگفته بود که طرف مقابلش به هم ریخته بود و میخواهند یک جو پلیسی در ذهن خویش ایجاد کنند. اگر واقعا این اپوزیسیونها ددرست و در مسیر درست عمل میکردند حالا یک مشت آخوند در کشور قدرت را در دست نمیگرفتند و ضعف و نا کار آمدی این اپوزیسیونها بوده که رژیم دوام آورده
بیانیه دبیرخانه حزب کمونیست ایران
در پاسخ به مواضع اخیر سازمان مجاهدین خلق ایران علیه کومله
سازمان مجاهدین خلق ایران اکنون به دلیل یک انتقاد کوچک چنین بیانیهای صادر کرده است. اگر در قدرت بود، احتمالاً همه را قتل عام میکرد. جمهوری دموکراتیک خلق آقای رجوی همان جمهوری دموکراتیک خلق کره شمالی است.
🔹 سازمان مجاهدین خلق ایران اخیراً در پاسخ به مصاحبه رفیق ابراهیم علیزاده، دبیر اول کومله، با بیبیسی، بیانیهای پر از توهین و الفاظ غیرسیاسی صادر کرد. این مصاحبه به مسائل مختلفی در مورد اوضاع ایران و منطقه پرداخته است و تنها حدود یک دقیقه از آن به سازمان مجاهدین خلق اختصاص داده شده است. البته در ۴۶ سال گذشته، هیچکس نمونهای از سازمان مجاهدین خلق ندیده است که در رابطه با مخالفان سیاسی خود از این چارچوب خارج شود. اگر دیدهاند، لطفاً به آنها یادآوری کنید. در مورد مجاهدین خلق حرفهای زیادی برای گفتن وجود دارد، اما ما فقط به طور خلاصه به چند نکته مربوط به اعلامیه اخیر آنها اشاره خواهیم کرد:
۱.کومله و حمایت از نامزدی مسعود رجوی
🔹 اینکه کومله در سال ۱۳۵۸ از نامزدی مسعود رجوی برای ریاست جمهوری حمایت کرد، درست است و به انگیزهای مسئولانه برای تقویت خود در برابر خطری که کل دستاوردهای دموکراتیک انقلاب ۱۳۵۷ را تهدید میکرد، مربوط میشود. اگرچه این موضع در آن شرایط قابل درک است، اما کومله رسماً در چندین مورد، از جمله در ششمین کنگره خود در بهار ۱۳۶۷، از این موضع انتقاد کرد.
🔹 اما آیا مجاهدین خلق میتوانند اتحاد اولیه خود با خمینی و بنیصدر را انکار کنند؟ همان بنیصدر که از سربازان و اعضای سپاه خواست برای سرکوب ضدانقلاب در کردستان چکمههای خود را در نیاورند؟ این اتحاد تا زمانی ادامه یافت که خمینی آنها را در درون نظام خود نپذیرفت و طرد کرد.
🔹 آیا رهبری سازمان مجاهدین خلق تا به حال به خاطر فجایعی که در نتیجه سیاستهای سازمان بر سر اعضایش آمده - مثلاً در روزهای پایانی جنگ ایران و عراق، در جریان انقلاب ایدئولوژیک داخلی، در جریان تخلیه اردوگاه اشرف و لیبرتی، در وقایع اطراف کرکوک در طول جنگ کویت و غیره - از خود انتقاد کرده است؟ در چنین مواردی و در هیچ مورد دیگری از خود انتقاد نمیکند و انتقاد را نمیپذیرد، زیرا مشروعیت خود را از ایدئولوژی خود میگیرد. در حالی که همه اینها حقایق تاریخی مستند هستند و هیچ کس نمیتواند آنها را به دلخواه انکار کند.
۲.کومله و مسئله حجاب اجباری
🔹 انتقاد ما متوجه حجاب در سازمان مجاهدین به عنوان یک "لباس فرم اجباری" است. این انتقاد متوجه باورهای فردی اعضا نیست، بلکه متوجه تحمیل سازمانی است که در مواجهه با تنوع و تکثر داخلی هیچ انعطافپذیری نشان نمیدهد. کومله حجاب را امری شخصی برای افراد بالای ۱۸ سال میداند. انتقاد ما این است که در ساختار مجاهدین خلق، حجاب عملاً به عنوان یک الزام سازمانی و نه یک انتخاب فردی تحمیل شده است. جامعه ایران، به ویژه در قیام «زن، زندگی، آزادی»، نشان داده است که با هرگونه اجبار در حوزههای فردی و زندگی شخصی افراد مخالف است.
🔹 سازمانی که تنوع پوشش را در درون خود نمیپذیرد، چگونه میتواند مدعی آزادیهای فردی و اجتماعی برای آینده ایران باشد؟ آنچه آنها در مورد دموکراسی و حقوق مردم میگویند، در مواجهه با باورهای ایدئولوژیک تغییرناپذیرشان، وقتی به قدرت برسند، به سادگی رنگ خواهد باخت. مگر خمینی در پاریس از آزادی زنان و کمونیستها صحبت نکرد؟ اما الزامات باورهای ایدئولوژیک او، به سادگی تمام آن وعدهها را مانند حبابی ترکاند.
🔹 آیا این سازمان مجاهدین میتواند کلیشه آن روزهای نشریات خود را که حاوی شواهد تاریخی در مورد مواضع آنها در مورد حجاب زنان به طور کلی و نه فقط زنان عضو سازمان است، از بین ببرد؟ جوانان ایرانی که در جریان انقلاب «زن، زندگی، آزادی» حجاب خود را سوزاندند یا به چوبه دار کشیده شدند، چه تصویری از به قدرت رسیدن احتمالی این سازمان در آینده خواهند داشت؟ آنها در چهره اعضای امروزی این سازمان، چهره واقعی سکولاریسم موعود آینده خود را میبینند.
۳.مجاهدین و جنبش کردستان
🔹 جنبش کردستان با فتوای جهاد خمینی و سرکوب خونین مردم روبرو شد. در آن برهه تاریخی، معیار سنجش قدرت، موضع آنها در قبال این فاجعه بود. سازمان مجاهدین هرگز این حمله را به صراحت محکوم نکرد و امروز نیز ترجیح میدهد در مورد آن دوران سکوت کند.
ادامه متن در لینکهای زیر:
تلگرام: @QENDILPRESS
فیسبوک: http://facebook.com/qendil.press.5
👇👇👇
تحلیل روانشاسانه رفتاری این اپوزیسیونهای ایرانی
عدم تحمل انتقاد مشکل ذهنیست
بله، عدم تحمل انتقاد میتواند نشانهای از یک مشکل ذهنی یا روانی باشد، یا دستکم نشانهای از رشد نیافته بودن برخی مهارتهای روانی ـ اجتماعی. اما این موضوع طیفی دارد و بسته به شدت، زمینه و تأثیر آن بر زندگی فرد، میتواند دلایل و پیامدهای مختلفی داشته باشد.
در ادامه به برخی دلایل احتمالی عدم تحمل انتقاد اشاره میکنم:
🧠 دلایل روانشناختی عدم تحمل انتقاد:
خودآگاهی پایین:
فرد نمیتواند خودش را از بیرون نگاه کند یا ضعفهای خود را بپذیرد.
اعتماد به نفس شکننده:
کسی که عزت نفس سالمی ندارد، حتی کوچکترین انتقاد را حملهای شخصی تلقی میکند.
تربیت سختگیرانه یا تحقیرآمیز:
کسانی که در کودکی زیاد سرزنش شدهاند، ممکن است نسبت به هر نوع انتقادی حالت تدافعی پیدا کنند.
کمالگرایی بیمارگونه:
افراد کمالگرا معمولاً خود را بینقص میخواهند و هرگونه انتقاد را شکستی بزرگ میدانند.
اختلالات شخصیتی (مثل خودشیفتگی - نارسيسیسم):
افرادی با اختلال شخصیت خودشیفته معمولاً هیچ انتقادی را نمیپذیرند و همیشه حق را به خود میدهند.
🔁 واکنشهای رایج این افراد به انتقاد:
انکار یا توجیه بیش از حد
حمله به فرد منتقد
قهر یا قطع رابطه
بازی قربانی
تحقیر منتقد برای دفاع از خود
✅ راهکارهایی برای بهبود:
اگر کسی متوجه شده که تحمل انتقاد را ندارد، این نکات میتواند کمککننده باشد:
تمرین گوش دادن فعال بدون دفاع
جدا کردن انتقاد از هویت شخصی (نقد کار ≠ نقد شخصیت)
درخواست بازخورد بهصورت مشخص و در فضای امن
رواندرمانی فردی برای کار روی عزت نفس و واکنشهای هیجانی
اگر مایلی، میتونم تستهایی معرفی کنم که کمک میکنن میزان خودآگاهی یا تحمل انتقاد رو ارزیابی کنی — یا منابعی برای کار روی این مهارتها
اجتناب از انتقاد و عدم تحمل انتقاد
"اجتناب از انتقاد" و "عدم تحمل انتقاد" ممکن است شبیه به نظر برسند اما منعکس کننده نگرشها و رفتارهای متفاوتی هستند. در اینجا تفاوت آنها آمده است:
1. اجتناب از انتقاد
این به معنای تلاش فعال برای دوری از موقعیتهایی است که ممکن است مورد انتقاد قرار گیرند.
ویژگیها:
رفتار پیشگیرانه: شما ممکن است محتاط باشید، از خطرات دوری کنید یا از ابراز نظرات خودداری کنید تا از قضاوت شدن جلوگیری کنید.
ترس از قضاوت: ناشی از اضطراب یا ناامنی.
ممکن است شامل جلب رضایت مردم باشد: تلاش برای خوشایند بودن یا بیش از حد سازگار بودن برای طفره رفتن از بازخورد منفی.
مثالها:
صحبت نکردن در جلسات برای جلوگیری از اختلاف نظر احتمالی.
انتخاب عدم اشتراکگذاری کارهای خلاقانه (مانند نوشتن یا هنر) به دلیل ترس از انتقاد.
2. عدم تحمل انتقاد
این به معنای واکنش ضعیف هنگام انتقاد است - صرف نظر از اینکه سازنده باشد یا خیر.
ویژگیها:
حالت تدافعی یا عصبانیت: حتی بازخورد ملایم یا مفید با مقاومت یا انکار مواجه میشود.
حساسیت به خود: ممکن است ناشی از غرور، ناامنی یا نیاز به احساس همیشه "حق به جانب بودن" باشد.
سرزنش دیگران: به جای تأمل در مورد بازخورد، فرد ممکن است سرزنش را تغییر دهد یا به منتقد حمله کند.
مثالها:
پاسخ دادن به پیشنهادی در محل کار با خصومت یا کنایه.
قطع روابط با افرادی که انتقاد صادقانه (اما محترمانه) ارائه میدهند.
خلاصه:
اجتناب از انتقاد، عدم تحمل انتقاد
تمرکز، اجتناب از موقعیتهایی که ممکن است در آنها انتقاد ایجاد شود، واکنش بد هنگام انتقاد
انگیزه، ترس از قضاوت یا طرد، دفاع از خود یا عدم تحمل عاطفی
رفتار، کنارهگیری، سکوت، احتیاط بیش از حد، حالت تدافعی، پرخاشگری، انکار
آیا میخواهید در مورد چگونگی راحتتر شدن با انتقاد یا نحوه مدیریت افرادی که آن را به خوبی تحمل نمیکنند، راهنمایی بگیرید؟
آیا اجتناب از انتقاد یک بیماری روانی است؟
اجتناب از انتقاد به خودی خود یک بیماری روانی نیست. با این حال، بسته به شدت و تأثیر آن بر زندگی فرد، میتواند یک ویژگی رفتاری یا علامتی مرتبط با الگوهای روانشناختی خاص یا شرایط سلامت روان باشد.
در شعار دموکرات اما در عمل یک دیکتاتور یک بیماری ذهنی است؟
سؤال بسیار جالب و مهمی است.
عبارت «در شعار دموکرات اما در عمل یک دیکتاتور» بیشتر به یک تناقض شخصیتی یا رفتاری اشاره دارد تا الزاماً یک بیماری روانی خاص. برای بررسی این موضوع از منظر روانشناسی، باید بین چند مفهوم تفاوت قائل شویم:
۱. رفتار متناقض (Hypocrisy)
سازمان های سیاسی ایرانی هر یک این ادعا را مطرح میکنند که تنها الترناتیف دوکراتیک برای ایران هستند لاکن در عمل ۱۸۰ درجه با شعارهایشان متفاوت و فرق میکنند تحمل حتی یک انتقاد کوچک ندارند زیر به زیر در صدد تخریب دیگران هستند برای نمونه در طول چندین سال این گروه های به اصطلاح دموکرات یک نویسنده ی کرد را تخریب کرده اند و امروز باید این را مطرح نمود که تمامی اپوزیسیون ایرانی دیکتاتور محور فرد پرست خودبزرگبین و خودشیفته و دروغگو هستند.
فردی که دم از دموکراسی میزند اما در عمل دیکتاتورمآب است، ممکن است دچار ریاکاری (hypocrisy) یا تناقض بین ارزشها و رفتارها باشد. این الزاماً بیماری روانی نیست، بلکه بیشتر یک ویژگی شخصیتی یا اخلاقی منفی است.
۲. اختلالات شخصیتی (Personality Disorders)
در مواردی، این نوع رفتار میتواند نشانههایی از برخی اختلالات شخصیتی باشد، مثل:
اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic Personality Disorder)
فرد خود را مرکز جهان میبیند، تحمل مخالفت ندارد، ولی ممکن است تظاهر به دموکرات بودن کند برای جذب حمایت.
اختلال شخصیت ضد اجتماعی (Antisocial Personality Disorder)
دروغگویی، فریبکاری و استفاده ابزاری از دیگران بدون پشیمانی، که ممکن است در قالب تظاهر به ارزشها دیده شود.
اختلال شخصیت مرزی یا نمایشی نیز ممکن است باعث نوسانات شدید بین ظاهر و واقعیت فرد شود.
اما داشتن این ویژگی به تنهایی نشاندهنده بیماری روانی نیست. تشخیص اختلال نیاز به بررسیهای تخصصی دارد.
۳. انگیزههای سیاسی یا اجتماعی
بسیاری از افراد در قدرت (مثلاً سیاستمداران)، برای جلب حمایت عمومی، شعارهای دموکراتیک میدهند ولی عملاً رفتاری استبدادی دارند. این کار ممکن است آگاهانه و عامدانه باشد و نه نشانه بیماری.
جمعبندی:
نه، این رفتار بهخودیخود یک بیماری روانی نیست، اما میتواند نشانهای از:
ریاکاری و فریبکاری آگاهانه
اختلالات شخصیتی (در برخی موارد)
یا صرفاً رفتار قدرتطلبانه برای حفظ موقعیت باشد
تشخیص دقیق نیاز به بررسی روانشناسی عمیق دارد.
اگر بخواهی، میتوانیم ویژگیهای رفتاری چنین فردی را دقیقتر بررسی کنیم.
👇👇👇
ئاڵۆزی باڵادەستی نەخۆشییەکی دەروونییە
با سپاس ساموئیل کرماشانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر