تایید مجدد حکم دادگاه هلند علیه تهیه کننده سلاح های شیمیائی توسط دادگاه اروپا.
فرانس آن رات،بازرگان هلندی که در سال های هشتاد میلادی مواد شیمیائی و مشتقات آنرا به صدام حسین،مستبد سابق عراق ،تحویل داده بود و از عدم مراعات صحیح پروسدور داگاه هلندی به دادگاه اتحادیه اروپا شکایت کرده بود،حکم صادره علیه وی،مجددا مورد تایید قرار گرفت.
فرانس آن رات،بازرگانی هلندی بود که به جرم تهیه مواد شیمیائی، تحویل آن به صدام حسین و همدستی در کشتار مردم کوردستان در شهر حلبچه به 20 سال زندان محکوم شده است،بعد از آغاز جنگ نیروهای ائتلاف و اشغال عراق ،به سوریه فرار کرده بود.
وی توسط سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا ردیابی شده بود و از بیم دستگیری توسط آمریکا از سوریه هم فرار کرده و به هلند بازگشته بود.
بازرگان هلندی مدتی خود را در شهرهای مختلف آلمان و هلند پنهان کرده بود،اما باالاخره به دست عدالت افتاد.
آمریکا از دولت هلند خواسته بود که فرانس آن رات را به آن کشور تحویل دهد،اما دولت و دادگستری هلند قول داده بودند که وی را به جرم همکاری و همدستی و تهیه سلاحهای کشتار جمعی محاکمه کند.
فرانس آن رات هم کانون یک حبس 20 ساله را در زندان هلند سپری می کند.
با رد شکایت وی از سوی داگاه اتحادیه اروپا در استراسبورگ،حکم قطعی 20 ساله به طور کامل به اجراء گذاشته می شود.
لازم به یاداوری است که صدام حسین در ورزهای پایانی جنگ عراق و ایران،شهر کوردی حلبچه را با سلاح های شیمیائی بمباران کرد که بر اثر آن بیش از 5000 شهروند بیگانه کوردستانی جان باختند.
صدام در چنین ایامی که سالگرد بمباران شیمیائی منطقه یارسانی نشین کودرستان ایران،زرده، نیز است از سلاح های ممنوعه موحله توسط بازرگان هلندی استفاده کرده که در نتیجه آن تعداد زیادی شهروند بیگناه یارسانی(اهل حق) جان خود را از دست داده و شمار زیادی نیز به بیماریهای کشنده ناشی از سلاحهای شیمیائی ،مبتلا شده ند.
----------------------------------------------------------------------
ممنوعیت از تحصیل برای دانشجویان شرکت کننده در مراسم شهید کیانوش آسا
دکتر قاسملوها و برخی از جانشینان و راهروان شان، جان دادند که ما زنده بمانیم و پرچم غرورآفرین مبارزه ملت کرد را در احتزاز نگهداریم. زنده بمانیم و حقوق خود و دیگران را بشناسیم و برای اتحاد مبارزان همه ملتها کوشش کنیم. زنده بمانیم که به راه آنان که راه صلح و برادری وحقوق مساوی برای همه ملتهای سرزمین ایران است، ادامه دهیم تا به اهداف والای ملت کرد که همان اجرا دمکراسی و کسب آزادی درجامعه چند ملیتی سر زمین ماست، دست یابیم. بنا شد بنده دراین مراسم پرده برداری ازسنگ یاد بود دکتر قاسملو، این رهبر با درایت و نستوه حزب دمکرات کردستان ایران که در بیست و یکمین سال گرد ترور او بر گذار شده، یک سخنرانی تهیه نمایم که بیان گر نکاتی ازشخصیت والا و مبارزه این راد مرد تاریخ کرد باشد که متأسفانه توسط افراطیون و تروریستهای نادان جمهوری اسلامی برسر میز مذاکره به خون خویش غلطانده شد و از ما ستاندندش. چند روزی در فکر بودم که درباره زنده یاد دکتر قاسملو چه بنویسم و شخصیت او را چگونه توصیف کنم که شایسته مقام اش باشد؟ البته پر مسلم است، هر فرد سیاستمداری که فعال باشد، هم می تواند دارای صفات و اعمال بد باشد و هم کار نیک. یعنی هم تدابیر و اعمال خارق العاد ای بسود ملتش انجام دهد و هم مرتکب اشتباه بشود که این اشتباهات گاهی اوقات غیر قابل جلوگیری هستند. اگرچه اغلب ما صفات بد و اشتباهات سیاستمداران را در زمان فعالیتشان مطرح کرده و کمتر از صفات نیک و تدابیر درست آنها یاد می کنیم، اما به نظر من این نکات درباره دکتر قاسملو و شخصیت کم نظیر او استثناء بود. در زمان حیاتش نیز کمترین دشمن را داشت. زیرا نکات منقی او در برابر صفات نیکش قطره ای ازدریا بود ونهایتا درباره این صفات نیک به اندازه چندین کتاب مطلب نگاشته شده است ودیگر چیزی برای گفتن نمانده است که من دراینجا بدون تکرار مکررات بگویم. لذا در نظر داشتم به برخی از گفتگوهای خودم باشخصیتهای مبارز ایران و رادیوها و تلویزیونها در خصوص این روز غمبار و تاریخی بسنده کنم. تا اینکه در تاریخ 7. 7. 2010 ای میلی از دوست عزیزم طها حسنیانی از تورنتوی کانادا دریافت کردم و او دوستانه مقاله فیلم ساز معروف ایران رضا علامه زاده را برایم فرستاده بود که به مناسبت روز 13. 7. 1989، یعنی روز ترور دکتر قاسملو نگاشته شده بود که بنظرم بس مناسب آمد. بهمین دلیل خواستم که کل نظرات یک شخصیت فیلم ساز و آگاه ازملت حاکم درایران را درباره زنده یاد دکتر قاسملو دراین مراسم بعرض شما عزیزان حاضر برسانم. طبیعتا مطلب علامه زاده توصیف یک واقعیت است که ازدهان و قلم یک غیرکرد تراوش می کند و بدرستی صفات نیک و شخصیت دکتر قاسملو را به قلم کشیده است. من تمایل داشتم همه آن را بیان دارم، اما بدلیل طولانی بودن و کم بود وقت، فقط فشرده آن را در باره این مرد بزرگ ملت کرد، می آورم. رضا علامه زاده می گوید: "تردیدی نیست که جهان معاصر دکتر عبدالرحمن قاسملو را به عنوان یکی از رهبران بزرگ حزب دموکرات کردستان ایران میشناسد بیتردیدتر از آن، این است که دکتر قاسملو یکی از رهبران بزرگ تمامی مردم کردستان ایران بوده است، چه عضو و پیرو حزب دموکرات کردستان ایران بوده باشند چه نبوده باشند. ایدهها و آرمانهای شریف او برای رفع تبعیضات قومی و زبانی و مذهبی درقلمرو کرد نشین ایران، مبارزهی پیگیر وسازمان یافتهی اوچه درچهارچوب حزب دموکرات کردستان و چه در عرصه وسیعتر میهن همهی ما، ایران، دکتر قاسملو را بر فراز چهارچوب حزبیاش، در قلب تمام مردم کُرد جای داده است. آگاهی و برنامهدار بودن حزب دموکرات کردستان ایران زیر رهبری دکتر قاسملو در سالهای طوفانی 1357 به بعد را به راحتی میتوان در شعار آگاهانهی این حزب، دموکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان، دید. او در ادمه می آورد: "قاسملو در زمانهای که بر خلاف امروز نه مردم و نه حتی اکثریت روشنفکران جامعه و رهبران احزاب سیاسی دیگر به دموکراسی باور داشتند، شعار دموکراسی برای ایران را بر خودمختاری برای کردستان ارجحیت میداد. بله دوستان و هموطنان ارجمند، این نظر یکی از شخصیتهای ملت حاکم درباره زنده یاد دکتر قاسملو است. بنده با اجازه آقای علامه زاده زنده یاد دکتر مصدق را نیز یک شخصیت صادق و پاک می دانم. چه بسا او کلاه صداقت به سرش رفت و دچار شکست سیاسی شد، اما همانند دکتر قاسملو دشمن او را ترور نکرد. من یک روز بعد از ترور تزویرگرانه و اسلامی، دکتر قاسملو و همراهانش توسط گروه مأمور شده خامنه ای-رفسنجانی مصاحبه ای با رادیو فارسی زبان در شهر کارلسروحه، آلمان داشتم. در پاسخ بپرسش گوینده رادیو مبنی بر این که ترور دکتر قاسملو چه تأثیری بر جنبش ملت کرد خواهد داشت؟ گفتم: این ترور بزرگ ترین ضایعه نه فقط برای جنبش ملت کرد بود، بلکه ضایعه ای برای جنبش سرا سری ملتهای ایران ببار آورده است. اما قبل از هر چیز بزرگترین ضربه را به ملت کرد زد، زیرا 30 سال دیگر طول خواهد کشید که ما بتوانیم یک قاسملوی دیگر را تحویل جامعه مبارز کرد بدهیم. در مراسم خاک سپاری دکتر شرفکندی و همراهانش در سال 1992 که با مهدی خانبابا تهرانی از آلمان به پاریس رفته بودیم، دیدار و ملاقاتی با شخصیتها نامدار فارس از جمله دکتر پاکدامن استاد سابق دانشگاه تهران و مقیم پاریس داشتم. ایشان بعد از مراسم دستم را گرفت و به آرامگاه دکتر قاسملو در صد متری پائین تر از آن مکان برد. دکتر ناصر پاکدامن درآن لحظه ایستاده سکوت را شکست و با اشاره انگشتی، بنام دکتر قاسملو بر سنگ مزار او، عین همان جمله را که بنده در مصاحبه رادیوئی چند سال پیش گفته بودم، به من گفت. او گفت: خیلی از ما ایرانیان سیاسی، زندگی خود را مدیون این مرد بزرگ که در زیر این سنگ خفته است، می دانیم (نقل بمعنی). این جملات را نه فقط تنها دکتر پاکدامن درباره ی نیکیهای دکتر قاسملو می گفت، بلکه من ازبسیاری دیگر ازهموطنان خلق حاکم شنیده بودم و می شنوم. درمیان راه، هنگامی که با مهدی خانبابا تهرانی بر سر جنایت جمهوری اسلامی بحثی داشتیم. او نیز می گفت: که یکی از یاد بودهای افتخار آمیزش این بوده که با دکتر قاسملو دوست صمیمی بودند و در کردستان مدتی مهمانش بوده است. دکتر قاسملو بیش از حد به مبارزان سیاسی فراری ضد جمهوری اسلامی کمک می رساند و ازمرز ایران عبور می داد و با این کارش جان همه را نجات داد. سران آینده جامعه ایران بعد از فاجعه ی ترور قاسملو و شرفکندی باید بیاد این شعار درست حزب دمکرات کردستان ایران، "دمکراسی برای ایران وخودمختاری برای کردستان باشند و آن را فراموش نکنند، آنگونه که بعد از سر نگونی رژیم شاه فراموش کردند"، (نقل به معنی). درپایان من مجددا ازاین مبارزان کرد و بویژه از عطا نصیری و خانواده سپاسگذارم که با کوشش خود پرده برداری از سنگ یاد بود در مقابل خانه ای که در وین دکتر قاسملو و همراهانش را ترور کردند، به دولت اطریش قبولانده اند و بدین وسیله از مبارزان راه آزادی و در رأس آنها یک شخصیت نامدار کرد، قدردانی می شود. درود بر روان پاک همه رادمردان مبارز، علیه نا برابری و علیه جنگ. ) لایق ذکر است که در ادبیات فارسی مقایسه ای داریم که اگر بخواهند برای 1)
این دانشجو می افزاید "احکام صادره به خاطر برگذاری مراسکم یادبود کیانوش آسا می باشد."
لازم به ذکر است که در حکم صادر شده برای این دانشجویان از طرف شورای انضباطی، علت ممنوعیت از تحصیل "اخلال یا ایجاد وقفه در برنامه ها یا نظم دانشگاه و عدم رعایت مقررات دانشگاه" عنوان شده است
اماآنچه من میخواهم به این دو واقعیت پذیرفته شده بیافزایم این است که دکتر قاسملو در تاریخ معاصر وطن ما، ایران، یکی از معدود رهبران سیاسی آگاه و با برنامه در کل جامعهی ایران بوده است و به همین مناسبت است که ایرانیانِ غیر کُرد هم اورا یکی از شریفترین مبارزان راه آزادی، برابری و عدالت اجتماعی در ایران میشناسند وجائی شایسته درقلب خود برای او باز کردهاند. دکتر قاسملو، چه درخصوصیات عام وچه درویژگیهای فردیاش، سیاستمداری استثنائی بود".
قاسملو فردی مدرن با تحصیلات عالیه و آشنا به مسائل اجتماعی و سیاسی جهانِ زمان خود بود. او به مسائل اجتماعی و سیاسی ایران آشنائی عمیق داشت و چهارچوب نظام سیاسی ایران، نقاط قوت و ضعف آن را به دقت می شناخت.
قاسملو به وطنش ایران عشق میورزید و به مردم ایران، از هر تیره و طایفهای، میاندیشید و برای رهبری مردم کُرد ایرانی به سوی بهروزی برنامهای عملی، حساب شده و عقلائی داشت.
و بالاخره، و شاید والاتر از همه اینها، قاسملو پاکدامن و صادق بود. زیر این دو لغت خط قطوری میکشم تا بر این واقعیت دردناک تاکید کنم که متاسفانه کمبود این دو خصیصه، یعنی پاکدامنی و صداقت، در میان زمامداران کشورمان، دستکم در طول تاریخ معاصر و بویژه امروز، لطمات جبران ناپذیری به معنای سیاست و سیاستمداری در میان مردم ما زده است. و از این روست که ارج گذاری به شخصیتهای تاریخی وطنمان همچون دکتر قاسملو که نمونهی پاک دامنی و صداقت بودهاند اهمیت ویژهای مییابد. و اما همین پاکدامنی و صداقت، یعنی نقطهی قوت شخصیت دکتر قاسملو، «پاشنهی آشیل» یا «چشم اسفندیار» (1) او از کار درآمد. جانیان حاکم بر اریکه قدرت درایران، توطئهی خائنانهی ترور او و یار همراهش قادری آذر را بر مبنای همین نقطهی قوت دکتر قاسملو طراحی کردند. آنها میدانستند که قاسملو هیچ امکانی، هر چند کوچک و هر اندازه مخاطره آمیز را برای راهبری مردمش به زندگی بهتر از دست نمینهد.
جنگ بی حاصل هشت ساله با عراق با نوشیدن جام زهری که رهبر سر کشید پایان یافته بود و به قول نماینده حزب دموکرات کردستان ایران در اروپا، در مقابل دوربین خود من، که در فیلم مستند «جنایت مقدس» آمده است این حزب فکر کرد وقتی رژیم اسلامی با صدام حسین که سالها او را کافر مینامید حاضر به مذاکره شده چرا با رهبران کرد که ایرانی هستند پای میز مذاکره نرود". نمونه انسان یا ملتی شکست ناپذیر را توصیف کنند او را با اسفندیار قهرمان استوره ای که نماد خرد و توانائی در مقابل رستم ذال بود، اما نقطه ضعفی داشت یعنی چشمش و پاشنه آشیل (وسیله یا ابزار راه رفتن) در داستان شکسپیر، می سنجند که اینها نقات ضعف اسفندیار و آشیل بودند. آیا راه رفتن مهم است یا دیدن و خرد؟ گویا دراین مقایسه رضا علامه زاده هموطن ما، ملت کرد را با جسم پولادین اسفندیار و قاسملو را با چشم او سنجیده است و این ترور یا کور کردن چشم اسفندیار را، در واقع شکستی برای بخشی از ملت کرد در ایران بحساب آورده است که در حقیقت فقدان دکتر قاسملو یک شکست سنگین هم برای ملت کرد بود.
وین اطریش 18 ژوئیه 2010 دکتر گلمراد مرادی
g-moradi@t-online.de
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر