کشتن صدها کول بر کرد در روستاهای مرزی که حتی با کشتن انها راضی نمیشود و اجساد انها را نیز به اتش میکشد ، به اسبها و قاطرهای انها نیز رحم نمیکنند. کشتن و شکنجه تا سر حد جنون جوانان کرد به دلایل مختلف از جمله در کامیاران به دلیل داشتن مشروبات الکلی در مریوان به جرم اینکه سربازی نرفته اند و در سلماس خود سرباز کرد را در زیر شکنجه میکشند. در مهاباد بمب گذاری میکند و زنان و جوانان و کودکان کرد را قتل عام میکنند در همانحال دستگاه تبلیغاتی خود را بکار میاندازد که ضد انقلاب کرد بمب گذاری کرده است در همان لحضه شروع به دستگیری جونان کرد میکنند، در روستاهای اورمان کشاورزان کرد را به رگبار میبندند که از سر زمینهای کشاورزیشان به خانههایشان بر میگردنند . در مریوان و سردشت جنگلها و مراتع کشاورزی را به اتش میکشد و مردم از کرسنگی اواره تهرانها و اصفهانها میشوند تا انجا با مرگ تدریجی در حلبی اباد ها بمیرند .در سنندج حکم اعدام صادر میکند. در سقز اعدام میکنند و در بانه با بمباران توپخانهایی ملت کرد را از خانههایشان فرارای میدهند. در ایلام دختران کرد را با فشارهایشان وادار به خودسوزی میکنند در کرمانشاه برای به اسطلاح مبارزه بامورد مخدر سر جوانان کرد را به دار میکشند، و خود صادرکنندهگان مواد مخدر حتی به کردستان عراق نیز میباشند. حال بماند هر روز صدها نفر از کردها اواره اروپاو اسیا و امریکا میشوند
احزاب کردستان هم مثل 31 سال پیش همچنان نسخههای ایدولژیکی برای این ملت کرد مییپیچند، یکی دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستانمیخواهد ، ان یکی ایران فدرالیسم میخواهد بنا کند و سومی حکومت شورایی،چهارمی حکومت کارگری و پنجمی جنبش سبزها و اصلاحات را راه چاره میداند و ششمی هنوز درگیر انشعابات حزبی است و هفتمی هم هنوز تصمیم قطعی نگرفته است، هشتمی و نهمی و وووو برا همان منوال.
ایا وقت ان نرسیده به مبارزات دیگر ملتهایی که توانستهاند خود را از زیر یوغ چنیین حکومتهایی رهایی بخشیده اند، نگاهی عمیقتر بیندازیم. ایا وقت ان نرسیده که ملت کرد هم بمانند دیگر ملتهایی که استقلال و حقوق شهر وندی خود را بدست اوردهاند،ما هم شعارمان استقلال باشد و شیوه مبارزاتی ملت کرد هم در مسیر استقلال و حقوق شهروندی بپیش برود. ایا چگونه است که ملت کرد در طی 100 سال گذشته نتوانسته است حقوق شهروندی و استقلال خود را بدست بیاورد در حالی که بسیاری از ملتهایی که شاید قدمت مبارزاتی انها بسیار اندک تر از قدمت مبارزاتی ملت کرد است توانستهاند استقلال خود را بدست بیاورند.
جنبش گاندیها ، مبارزه ملتهای اروپا بر علیه نازیسم و فاشیسم ، مبارزه استقلال طلبان ایرلند، جنبش نلسون ماندلا ، کشورهایی که از اتحاد جماهیر شوروی جدا شده اند و استقلال خود را بدست اوردنند و یا همین کزوا آلبان که اخیرا استقلال خود را به جهانیان اعلام کرد . در تمام این مبارزات استقلال ملتهایشان شعار اصلی بوده است. چرا نتواند شیوه مبارزاتی ملت کرد هم بر همین اساس باشد
از قدیم گفتهاند سنگ بزرگ بر داشتن، نشانه نزدن است ، جگونه است که احزاب سیاسی کردستان میخواهند دمکراسی در ایران را پیاده کنند وقتی که حتی بزرگان و سیاسیون و دستاندرکاران سیاسی هیمن حکومت و مخالفان همین حکومت بیشترشان به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پایبند هستند و در همین قانون اساسی حقوق اولیه ملت کرد که همانا حقوق شهروندی است رسمیتی ندارد
جگونه این خودمختاری برای کردستان میخواهد بدست اورده شود زمانیکه صد سال است حکومتهای رنگین پادشاهی و مشروطه و اسلامی ملت کرد را حتی به عنوان شهروند در جامعه بحساب نیاورده اند
جگونه میتوانند با تمامیت خواه ایرانی مثل نوری زادهها و یا بنی صدرها و یا پادشاه زادگان حکومت فدرالیسم در ایران تشکیل داد این در حالی است
که پدران همین طیفها ملت کرد را به دار میاویختنند نهنام دفاع از تمامیت ارضی
جگونه میتوانند حکومت کارگری در ایران ضامن حقوق رفاهی ملت کرد در کردستان باشد در حالیکه ابتدایی ترین شیوه کار مزدی همانا کول بری در کردستان امروز قدغن است و مساوی است با مرگ و شکنجه تا چه برسد به شغل کارگر کارخانهیی، زمانی که در کردستان نه انچنان کارخانههایی وجود دارد که بتواند به عنوان تولید در مقابل دنیای سرمایه داری قد علم کند و با ان رقابت کرد جگونه این حکومت کارگری خود را استقرار میبخشد، انهم در کردستانی که کارگر که به تعریف کمونیسم شغل کارگری وجود خارجی ندارد. چگونه میتوانند کشور سوسیالیستی بنا کرد زمانیکه اغلب سویالسیتهای ایران در خرافات شیعیسم و پان ایرانیسم خود غرق هستند.
ایا مبارزین جنبش نلسون ماندلا در مبارزه خود بر علیه اپارتاید شعار حکومت فدرالیسم و یا کمونیسم و یا دمکراسی میداند یا اینکه خواهان استقلال و حقوق شهروندی سیاهها در افریقا ی جنوبی بود. ایا گاندی خواهان استقلال ملت هندوستان بود یا اینکه خواهان حکومت کمونیستی و سوسیالیستی و غیره و عیره بود. ایا مبارزان ضد نازیسم و فاشیسم ، دمکراسی و کمونیسم و سوسیالیسم شعارشان بود یا استقلال لهستان و چکوسلواکی و غیره . ایا ملت کوزوا البان از قبل تعیین کرده بودند که جه نوع حکومتی میخواهند یا اینکه شعارشان یکصدا استقلال بود و بعد از استقلال خود با رای ملت خود تعیین کردنند که جه نوع حکومتی باید حاکم باشد ایا ایرلندیها این همه سال به دنبال حلومتهای جور و جور زرد و قرمز و ابی و غیره بودنند یا خواهان استقلال ملت ایرلند بونند وبعد با همه پرسی حکومت تعیین کردند؟
در پایان لازم میدانم این را نیز عنوان کنم که مبارزات احزاب سیاسی کردستان جای تقدیر دارد و فکر نمیکنم کسی بتواند مبارزات و از جانگدشتهگیهایی انها در مبارزه برای رهایی ملت کرد نادیده بگیرد.
سعید سنندجی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر