خودشان همه چیز را سانسور میکنند این آقایان توسط احزابی که خودشان دراویشش هستند آموزش دیده اند که دست به سانسور بزنند و تفکر ولی فقیه در درون خویش کسترش به بخشند و از نظر قانونی باید جهت برداشتن نوشته ی یکی از مشترکین باید به طرف اطلاع داده بشود و یک نامه برای طرف ارسال بشود و در باره برداشتن نوشتها توضیح بدهند کپی نوشتها نیز برای شخص ارسال کنند این یعنی رعایت قوانین و حقوق مشترکین اگر مدیران محترم گروه حمایت از حبیب لطیفی پور بروند و بدون اطلاع اشخاص دست به برداشتن مطالب و یا نوشتها بزنند با 2 اتهام مواجه میشوند 1 جاسوسان زیر پرده وزارت اطلاعات که برای این سانسورچیها حد و مرز خاصی مشخص نموده اند. 2 دراویش احزاب تمایتخواه و پرخاشگر میباشند که دست به برداشتن نوشتها میزنند من شخصا مطلع شدم که چندین بار نوشتهای بنده را بدون هیچ توضیحی برداشته اند این دراویشها و ما را مجبور کردند و به این سو هول دادند که وارد سیستم کامپیوتری یکی از این مدیران محترم بشویم و از دراویش بودنشان مطلع بشویم خوشبختانه مطلع شدیم که با چه دستجاتی میباشد و از نظر حقوقی ما هنوز خیلی مانده است تا به مسائل حقوق برسیم دوما پاک کردن نوشتها به دو دلیل پاک میشود 1 فرد گماشته شده وزارت اطلاعات باشد برای ایشان حد و مرز گذاشته باشند 2 از روی تنگنظری و کپی نمودننوشتها به نفع خودش اما با کمی تغییر و تا کسی به این ناتوانهای ورشکسته ی سیاسی شک نکند و این نوشتها مال کسی دیگر میباشد و دلیل دیگرش از نظر کوتاه فکری وتنگنظری میباشدکه آقایان سیاسی سانسورچی فکر میکنند که مطالب باب دلشان نیست و بدون هیچ توضیحاتی آن را پاک میکنند دوستانی که به آزادی بیان و آزادی بیقید و بدون شرط بیان و آزادی مطبوعات ایمان دارند آنهای که دست اندرکار هستند و مدیر این روم هستند شناسایی کنید و حزب و احزابی که این آقایان سانسور چی عضوش هستند مورد سرزنش و خطاب قرار بدهید چرا چون آن تفکری که دست به سانسور نوشتهای شماها میزند تفکری میباشد که از قلب آن حزب و دستجاتی بیرون آمده است که ان شخص را پرورش داده است این مدیران محترم هم دست پرورده ی همان تفکر غلط و اشتباه این احزاب ورشکسته میباشند که تحمل نوشتهای شما را ندارند و بلافاصله ولی فقیه وار نوشتها را پاک میکنند آیا این ننگ نیست که در خارج هم سانسور کنید ای ننگتان باد مگر شما با ولی فقیه چه فرقی دارید او هم همین کار را میکند پس ترا به آنچه به آن ایمان دارید قسم میدهم بروید یک پاسدار بشوید بهتر است که ادعای آزادیخواهیی و دموکراسی خواهیی بکنید
فرق شما با یک پاسدار چیست اگر فردا مسئولتی به شما داده بشود در کشور همین کار و از همین کار نیز بدتر بر سر هموطنانت می آورید تازه این یک بخش کوچکش میباشد در آن زمان شما مسلح هستی با اسلحه میکشید چون امروز شما خود را به ما که آزادیخواه هستیم معرفی نمودی و من هرگز حاضر نیستم به پذیرم که شما و حزب شما برای آزادی ملت مبارزه میکنید شما و حزب شما برای مقام مبارزه میکند فکر کنم شما عضو احزاب برادرکش هستی برو برای ما لو رفتی دیگر کاربردی ندارد تفکر گندیده و پوسیده سانسور و سانسورچیهای کثیف در دنیا باید برچیده بشود این تفکر پوسیده.
ما هر حزب و احزاب و دستجاتی که سانسورچی باشد با آنها با نوک تیز قلم مان مبارزه میکنیم و آن تفکر را برای همه توضیح خواهیم داد و با تشکر کامبو کرماشانی 7/1/2011
همینطور که در اطلاعیه دیروز به اطلاع رساندیم، در جریان درگیری مردم سنندج با مزدوران رژیم، مردم کارت شناسائی مزدوران را از آنها گرفتند و مشخصات آنها را یادداشت کردند. یکی از این مزدوران گروهبانی بنام پویا فقیه سلیمانی نام دارد و طبق گزارشی که امروز به ما رسیده است، ستوان سوم فرشاد نوروزی یکی دیگر از مزدورانی است که توسط مردم شناسائی شده است.
طبق این گزارش، راننده ای که مورد توهین و ضرب و شتم ماموران رژیم قرار گرفته بود خالد حسینی نام دارد که ماشینش در اثر تیراندازی مزدوران بشدت خسارت دیده و خود او نیز دستگیر و به کلانتری تکیه و چمن سنندج منتقل شده است. سالار قادری پسر دوازده ساله که در هنگام تیراندازی مزدوران بطرف خودرو مربوطه مورد اصابت گلوله قرار میگیرد از ناحیه پا زخمی شده و شب گذشته در بیمارستان سنندج مورد جراحی قرار گرفته است.
خالد حسینی باید فورا آزاد شود و به او و به خانواده سالار قادری خسارت پرداخت شود. نیروهای سرکوب حکومت باید گورشان را از محل زندگی مردم گم کنند. ٣٢ سال است که نیروهای انتظامی و سایر مزدوران حکومت، عامل ناامنی، سرکوب و بیحرمتی به مردم بوده اند و همه جا مورد خشم و نفرت هستند و باید بساط خود را از زندگی مردم جمع کنند.
آزادی، برابری، حکومت کارگری
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد جمهوری سوسیالیستی
زنده باد انقلاب انسانی برای حکومت انسانی
٦ ژانویه ٢٠١١، ١٦ دیماه ١٣٨٩
افزایش دوباره محدودیت ها در بند ۳۵۰ زندان اوین
جرس: فضای بند ۳۵۰ ،بند زندانیان سیاسی زندان اوین فوق امنیتی گزارش می شود و هر روز بر محدودیت علیه زندانیان و خانواده هایشان افزوده می شود .
به گزارش خبرنگار کلمه، در حالی خبرهایی مبنی بر استقرار نیروهای وزارت اطلاعات در این بند منتشر شده است که تاکنون این موضوع در بندهای عمومی هیچ یک از زندان های کشور سابقه نداشته است .این ماموران با استقرار در بند ۳۵۰ حتی بر اجرای حکم های متهمانشان نظارت می کنند و هر لحظه رفتار و گفتار آنها را مورد شنود قرار می دهند .
بند ۳۵۰ زندان اوین هر روز بیش از روز قبل به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات شباهت پیدا می کند و حتی برخی از زندانیان و خانواده هایشان وضعیت آن را بسیار بدتر از بند ۲۰۹ ارزیابی می کنند .
زندانیان بند ۳۵۰ حتی بر خلاف زندانیان بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات حق تماس تلفنی هفتگی را نیز با خانواده های خود ندارند . زندانیان سیاسی ۲۰۹ پس از تمام شدن مراحل بازجویی شان هفته ای یک بار می توانند تلفنی با خانواده های خود تماس داشته باشند
همچنین در سراسر محوطه بند ۳۵۰ دوربین های مدار بسته نصب شده است و در سراسر روز حرکات و رفتار زندانیان توسط زندان بانها مورد بررسی قرار می گیرد . در حالی که در سایر بندهای عمومی زندان اوین زندانیان آزادانه رفت و آمد کرده و با یکدیگر صحبت می کنند .
در مرداد ماه سال جاری تلفن های این بند قطع و تاکنون وصل نشده است . پیش از این تاریخ هر زندانی می توانست دو یا سه دقیقه در روز با خانواده خود صحبت کند و از این طریق جویای احوال شان شود. اما پس از قطع تماسهای تلفنی که مسوولان زندان دلیل آن را “محدود کردن ارتباط زندانیان با خانواده “ها و “جلوگیری از خروج اخبار زندانیان سیاسی “اعلام کرده اند، خانواده ها تنها هفته ای یک بار به صورت کابینی یعنی از پشت شیشه هایی قطور و مات و با گوشی تلفن قادرند زندانی خود را ملاقات کنند .
محرومیت از ملاقات حضوری یکی دیگر از محدودیتهایی است که برای این زندانیان اعمال شده است. زندانیان عادی بدون کوچکترین دشواری می توانند خانواده هایشان را ملاقات می کنند .
طبق آیین نامه سازمان زندانها هر زندانی می تواند در هر ماه یک بار با خانواده اش ملاقات حضوری داشته باشد . اما اکنون ماه هاست که زندانیان سیاسی از این حق اولیه خود محروم شده اند .مسوولان زندان و دادستانی تهران دلیل این کار را نیز ممانعت از خارج شدن اطلاعات و اخبار زندانیان سیاسی به بیرون عنوان کرده اند.این درحالی است که خانواده ها پیش از انجام ملاقات حضوری، توسط ماموران زندان مورد بازرسی دقیق قرار می گرفتند.
این شرایط وضعیت بسیار دشواری را برای زندانیان سیاسی و خانواده های آنها به همراه داشته است . این خانواده ها بارها شکایت شان را به دادستان تهران و دیگر مراجع قضایی برده اند اما آنها هیچ عکس العملی نسبت به این شکایتها نشان نمی دهند
----------------------------------------------
صدای زينب جلاليان باش!
نگذار صدايش را خاموش كنند
--------------------------------------------------------------------------------
كارزا " من صداى او هستم" تا ٢٠ ژوئن هر هفته وضعيت يك زندانى سياسى را مطرح كرده و در سطح جهان منعكس كند۔ حمايت كنندگان از كارزار "من صداى او هستم":
براى ايران آزاد(ميشن فرى ايران)
پيتر تاچل- فعال حقوق بشر
انجمن صدا
راديو جنبش جوانان
كانون خاوران
راديو همبستگى گوتنبرگ در سوئد
راديو مالمو در سوئد
به كارزار "من صداى او هستم " بپيونديد و صداى يك زندانى سياسى در ايران باشيد۔
----------------------------------------------------------------------
فصیح یاسمینی متولد 1360 به شماره شناسنامه 613 اهل روستای "هندوانه" از توابع شهرستان خوی در استان آذربایجان غربی.
هم اکنون 17 زاندانی سیاسی و مدنی کورد دیگر در زندانهای ایران در انتظار اجرای حکم اعدام میباشند.
شاکی پرونده: وزارت اطلاعات
اتهام فصیح یاسمینی: محاربه از طریق عضویت و همکاری با یکی از احزاب کورد.
دادگاه بدوی: شعبه اول دادگاه انقلاب شهر خوی حکم بدوی اعدام را صادر کرد.
در شعبهی دهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان غربی به شماره پرونده: 870975/87/10 ت حکم اعدام ایشان تایید شد. "فصیح یاسمنی" در سال 1386 به همراه پدرش "حسین یاسمنی"، 65 ساله دستگیر شده بودند که پدر نامبرده به 2 سال حبس تعزیری محکوم شد.
لازم به یاآوریست که "فصیح"از بیماری صرع رنج می برد و به جز شکایت وزارت اطلاعات هیچ سند دیگری دال بر متهم بودن ایشان در میان نبود و خود "فصیح" به وکیلش گفته بود که تحت فشار و شکنجه اعتراف کرده است.
هم اکنون 17 زاندانی سیاسی و مدنی کورد دیگر در زندانهای ایران در انتظار اجرای حکم اعدام میباشند.
-------------------------------------------------------
ڕوونکردنهوهیهک له لایهن " تۆڕی دامهزراوه کوردییهکان له وڵاتی ئهڵمان" سهبارهت به هێرشکردنهسهر و تێرۆرکردنی ڕوناکبیران و نووسهرانی کورد |
(دهنگی ئازادی له وڵاتێکدا مهکوژن، که له ههموو مێژوویدا بۆ ئازادی و سهربهخۆیی مرۆڤی کورد ههوڵی داوه) هاودهنگه ئازادو نهترسهکانی کوردستان، گرووپه به ناو ئیسلامی وتوندڕهوهکانی کوردستانی باشور به ههموو ڕێگایهکی نامرۆڤانه و نازانستییانه دژی دهنگی ئازاد و کوردپهروهرانهی چهندهها نووسهر و ڕوناکبیر و زانستخوازان و ژنانی کوردستان وهستاونهتهوه. و به ههموو توانایهکیانهوه له ههوڵی سووککردنی سومعه و ناوداری ڕۆشنبیرانی گهلهکهماندان. ئێمه وهکو نوێنهری زیاتر له ٣٠ ڕێکخراوی سهربهخۆ له ئهڵمانیاوه پشتگیری ههڵوێستی ئازاو له ههمانکاتدا زانستانهی ههموو ئهو ڕۆشنبیر و نووسهرانه دهکهین، که دهنگی ئازادی و بوێرانهی خۆیان بهرز دهکهنهوه وبه هۆیهوه ژیانی خۆیان و خێزانهکانیان خستۆته مهترسییهوه. پشتگیری ههنووکهییان به ئهرکێکی مێژوویی ههموو مرۆڤپهروهرێک دهزانین. بۆیه ههڕشه کردن و مهحکومکردنی ڕۆشنبیران له لایهن دهسته و گرووپه به ناو ئیسلامییهکان و توندڕهوهکانهوه به ههڵویستێکی ترسنۆکانه و نادادپهروهرانهی دهزانین، چونکه ئێمه پێمان وایه، که پهنجهو پێنوسشکاندنی نووسهران و ڕۆشنبیرانی کوردستان نهک ههر هێرشکردنه سهر بیروڕایان، بهڵکو شێواندنی بهشیکی پاشماوهی جیناتی کولتور و کهلهپووری باووباپیرانیشمانه. با لێگهڕین زهوی به تهوری خۆیدا بسووڕێتهوه، با لێگهڕێین پێنووسه ڕاست و بوێرهکان مێژوو و کولتووری گهلهکهمان بپارێزن و بهرهو پێشهوهی بهرن. به شکاندن و بێهێزکردنی نووسهرانمان و زڕاندنی سوومعهیان کولتورو مێژووی گهلێک دهخهینه مهترسی لهناوچونییهوه. له کۆتایدا با جهخت لهسهر ئهوه بکهین، که ئاین جودابێت له ههموو کایهیهکی هونهری و ئهدهبی و مهعریفی. پهروهردگار پارێزهری ههموو ئایینهکانه و باکهس به ناوی خوداوهندهوه ڕۆژی قیامهت نهسازێنێت. گهلی کورد له زۆرینهی قۆناغه مێژووییهکاندا دژی دیانهتهکان نهوهستاوهتهوه و زیانی پێ نهگهیاندون. دهستهی بهڕێوهبهران و ههڵسوڕێنهرانی تۆڕی دامهزراوه کوردییهکان له وڵاتی ئهڵمان |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر