در تاریخ 25 بهمن یک روایت تاریخی و تحولات سیاسی و ترساندن جلادان
در روز 25 بهمن درهم شکستن پایه ی نظام دیکتاتوری مذهبی در ایران زند باد جوانان دلیر ایران زمین
پوذ مزدوران خامنه ای و ایادیش را به خاک مالیدن و با صدای رسای خود گفتند مرگ بر دیکتاتور ایرانی با غیرت حمایت حمایت و یک تودهنی بزرگ بود به این نظام سرکوبگر دروغگو از سوی ملت ایران.
مرگ نظام جمهوری اسلامی، امری محتوم است
مرگ نظام جمهوری اسلامی، امری محتوم است
واشینگتن پست :مرگ نظام جمهوری اسلامی، امری محتوم است. اگر خاورمیانه به سمت احترام به خواسته های شهروندان پیش رود و نظام پلورالیسم (تکثرگرایی) و پاسخگویی را در پیش گیرد، سخت است بتوان انتظار داشت که یک نظام دیکتاتوری مخوف دینی بتواند در این منطقه دوام بیاورد. در جریان گذار به سمت دموکراسی هنوز هم مقابله با خواسته های مهلک و زیان آور ملاهای حاکم بر ایران یک چالش اساسی خواهد بود و عطش ملاهای حاکم بر ایران به تروریسم گستری، مسئله ای اساسی است که هنوز باید به طور جدی در دستور کار قرار داشته باشد. خیال های واهی راه حل های دیپلماتیک نباید چشم جامعه جهانی در مورد آسیب پذیری های نظام جمهوری اسلامی را کور کند. در پایان، بهترین و موثرترین راه حل برای خلع سلاح جمهوری اسلامی و پایان دادن به حاکمیت ترور و وحشت و سرکوب، سرمایه گذاری روی جنبش رام نشدنی سبز است.
***
آمریکا باید جنبش سبز را تقویت کند
با توجه به اعتراض های خیابانی در ایران، کاملا مشخص و معلوم است که راه مناسب برای آمریکا این است که جنبش سبز را مورد حمایت قرار داده و آن را تقویت کند.
روحانیون الیگارشی (سلطنت قومی قبیله ای) خیلی تلاش کرده اند تا حرکت دموکراسی خواهی را در ایران متوقف کنند و یا از سرایت آن جلوگیری کنند. به رغم این که تلاش کردند حرکت اعتراضی مردم مصر را به انقلاب اسلامی ایران و شروع آن بیش از سی سال پیش ربط دهند، و هرچقدر تهدید کردند که با خشونت وارد عمل خواهند شد، ولی باز هم ملاها و روحانیون حاکم بر ایران نتوانستند جلوی شهروندان ایران را بگیرند.
سخت بتوان گفت که موج اعتراضی در خاورمیانه از ایران شروع شده، ولی واقع گرایانه است اگر بگوییم در این موجی که به راه افتاده، ایران عقب نمی ماند و یورش به سوی آزادی را دنبال می کند.
خاورمیانه از زمان کسب استقلال از امپراتوری های حاکم، شاهد بزرگ ترین تغییر درون خود است. هرقدر ترس از حاکمیت اسلامگرایان شماری از سیاستگذاران و یا تحلیلگران سیاسی عقب نشانده، ولی دیگر منطقه از هرچه حرص و ولع ایدئولوژیک است، سیر شده است. آن چه ما در خیابان های کشورهای عربی شاهد آن هستیم، نه درخواست و حرکت به سمت پان عربیسم و عرب گرایی است که به دنبال جهان عربی مدرن باشد و نه در پی اسلامگرایی و مخالفت با حکومت های ایدئولوژیک منطقه است. جوانان و طبقه متوسط منطقه دیگر گول حرف ها و ظواهر گول زننده ای که فقط فساد دستگاه حاکم را مخفی می کند، نمی خورند. در همین راستا، جنبش سبز ایران که پس از انتخابات ریاست جمهوری پرمناقشه شکل گرفت، آغازگر این حرکت نبود اما جلودار شکل دهی به این موج (در منطقه) بود.
هرقدر قدم های اولیه این موج فراز و نشیب های زیادی دارد اما به هر حال منطق متعارف در مورد فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی را تنگ تر و محدودتر می کند. قدرت های بزرگ چون روسیه و چین که به دنبال نوعی ثبات هستند، با تحریم های بیشتر ایران مخالفت خواهند کرد. دولت های عربی هم که درگیر حفظ مقام و یا از دست دادن آن هستند، در انزوای جمهوری اسلامی حضور فعالی نخواهند داشت. اقدام نظامی هم که پیشتر خیلی مورد استقبال نبود، به حاشیه رانده خواهد شد چرا که حضور نیروهای نظامی علیه تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی به رادیکالیزه و تندرو شدن دولت های عربی در حالی منتهی می شود که این کشورهای در حال حرکت به سوی مدرنیزاسیون و دموکراسی هستند.
البته همه چیز هم از دست رفته نیست. همیشه و از زمان شروع، کلید حل معمای اتمی جمهوری اسلامی، حرکت رو به جلوی جنبش سبز بوده است. دستگاه رهبری وصله پینه شده ایران و بی توجهی به مجازات های اقتصادی در نتیجه لجبازی های اتمی و حتی حضور در مذاکرات سازنده به جایی نرسیده اما از زمان انتخابات پرمناقشه ریاست جمهوری در ایران و شکل گیری جنبش سبز و هرقدر که واشینگتن این جنبش را مرده پنداشته، اما همین حرکت اعتراضی با همه پستی و بلندی ها، نامشروعیت نظام حاکم بر ایران را رقم زده و تمامی محاسبات روحانیون حاکم را برهم زده است. حرکت نارضایتی مردم، آینه وفاداران به نظام اسلامی شده که یادشان رفته اولویت های انقلابشان چه بوده است. حرکت به سمت ایدئولوژی افراطی در ایران، هماهنگی و گسترش سیستم های امنیتی و اطلاعاتی را هم برهم می زند و به رغم متوسل شدن به همه حربه ها، شاید آیت الله علی خامنه ای نتواند از راه حاکمیت ترس و وحشت هم قدرت خود را حفظ کند و یا آن را ادامه دهد.
چالش اصلی برای آمریکا، پیدا کردن راه هایی است که بتواند با جنبش سبز ارتباط برقرار کند. هرقدر که ماهیت شبکه های اجتماعی، پیوند گسترده عنوان شده، اما حتی همین راه هم محدودیت های خاص خودش را دارد. روش اروپای شرقی می تواند مدل سازنده و خوبی باشد.
غرب در آن زمان از راه های مخفی و با کمک گرفتن از موسسات و سازمان های زیاد و گسترده ای از جمله کلیسای کاتولیک و اتحادیه های کارگری و دیگر موارد استفاده کرد تا با ناراضیان در تماس باشد. بخش هایی از جامعه مدنی ایران مانند سندیکاهای کارگری سازمان های جوانان و روحانیون ناراضی و دگراندیش و معترضان لیبرال و آزادی خواه در دانشگاه ها به شکل گسترده ای آشوبگرانه و فعال عمل می کنند که مستحق دریافت کمک و مشاوره آمریکا هستند. غرب، یا به دلایل امنیتی و یا به دلایل ایده آل گرایی و یا به هر دلیل دیگر، باید این مسئله را تشخیص دهد که تنها راه حل میان ملاهای حاکم و دستیابی آن ها به بمب اتمی، جنبش سبز است.
مرگ نظام جمهوری اسلامی، امری محتوم است. اگر خاورمیانه به سمت احترام به خواسته های شهروندان پیش رود و نظام پلورالیسم (تکثرگرایی) و پاسخگویی را در پیش گیرد، سخت است بتوان انتظار داشت که یک نظام دیکتاتوری مخوف دینی بتواند در این منطقه دوام بیاورد. در جریان گذار به سمت دموکراسی هنوز هم مقابله با خواسته های مهلک و زیان آور ملاهای حاکم بر ایران یک چالش اساسی خواهد بود و عطش ملاهای حاکم بر ایران به تروریسم گستری، مسئله ای اساسی است که هنوز باید به طور جدی در دستور کار قرار داشته باشد. خیال های واهی راه حل های دیپلماتیک نباید چشم جامعه جهانی در مورد آسیب پذیری های نظام جمهوری اسلامی را کور کند. در پایان، بهترین و موثرترین راه حل برای خلع سلاح جمهوری اسلامی و پایان دادن به حاکمیت ترور و وحشت و سرکوب، سرمایه گذاری روی جنبش رام نشدنی سبز است.
* از: ری تکی (Ray Takeyh) / در: واشینگتن پست
واشینگتن پست :مرگ نظام جمهوری اسلامی، امری محتوم است. اگر خاورمیانه به سمت احترام به خواسته های شهروندان پیش رود و نظام پلورالیسم (تکثرگرایی) و پاسخگویی را در پیش گیرد، سخت است بتوان انتظار داشت که یک نظام دیکتاتوری مخوف دینی بتواند در این منطقه دوام بیاورد. در جریان گذار به سمت دموکراسی هنوز هم مقابله با خواسته های مهلک و زیان آور ملاهای حاکم بر ایران یک چالش اساسی خواهد بود و عطش ملاهای حاکم بر ایران به تروریسم گستری، مسئله ای اساسی است که هنوز باید به طور جدی در دستور کار قرار داشته باشد. خیال های واهی راه حل های دیپلماتیک نباید چشم جامعه جهانی در مورد آسیب پذیری های نظام جمهوری اسلامی را کور کند. در پایان، بهترین و موثرترین راه حل برای خلع سلاح جمهوری اسلامی و پایان دادن به حاکمیت ترور و وحشت و سرکوب، سرمایه گذاری روی جنبش رام نشدنی سبز است.
***
آمریکا باید جنبش سبز را تقویت کند
با توجه به اعتراض های خیابانی در ایران، کاملا مشخص و معلوم است که راه مناسب برای آمریکا این است که جنبش سبز را مورد حمایت قرار داده و آن را تقویت کند.
روحانیون الیگارشی (سلطنت قومی قبیله ای) خیلی تلاش کرده اند تا حرکت دموکراسی خواهی را در ایران متوقف کنند و یا از سرایت آن جلوگیری کنند. به رغم این که تلاش کردند حرکت اعتراضی مردم مصر را به انقلاب اسلامی ایران و شروع آن بیش از سی سال پیش ربط دهند، و هرچقدر تهدید کردند که با خشونت وارد عمل خواهند شد، ولی باز هم ملاها و روحانیون حاکم بر ایران نتوانستند جلوی شهروندان ایران را بگیرند.
سخت بتوان گفت که موج اعتراضی در خاورمیانه از ایران شروع شده، ولی واقع گرایانه است اگر بگوییم در این موجی که به راه افتاده، ایران عقب نمی ماند و یورش به سوی آزادی را دنبال می کند.
خاورمیانه از زمان کسب استقلال از امپراتوری های حاکم، شاهد بزرگ ترین تغییر درون خود است. هرقدر ترس از حاکمیت اسلامگرایان شماری از سیاستگذاران و یا تحلیلگران سیاسی عقب نشانده، ولی دیگر منطقه از هرچه حرص و ولع ایدئولوژیک است، سیر شده است. آن چه ما در خیابان های کشورهای عربی شاهد آن هستیم، نه درخواست و حرکت به سمت پان عربیسم و عرب گرایی است که به دنبال جهان عربی مدرن باشد و نه در پی اسلامگرایی و مخالفت با حکومت های ایدئولوژیک منطقه است. جوانان و طبقه متوسط منطقه دیگر گول حرف ها و ظواهر گول زننده ای که فقط فساد دستگاه حاکم را مخفی می کند، نمی خورند. در همین راستا، جنبش سبز ایران که پس از انتخابات ریاست جمهوری پرمناقشه شکل گرفت، آغازگر این حرکت نبود اما جلودار شکل دهی به این موج (در منطقه) بود.
هرقدر قدم های اولیه این موج فراز و نشیب های زیادی دارد اما به هر حال منطق متعارف در مورد فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی را تنگ تر و محدودتر می کند. قدرت های بزرگ چون روسیه و چین که به دنبال نوعی ثبات هستند، با تحریم های بیشتر ایران مخالفت خواهند کرد. دولت های عربی هم که درگیر حفظ مقام و یا از دست دادن آن هستند، در انزوای جمهوری اسلامی حضور فعالی نخواهند داشت. اقدام نظامی هم که پیشتر خیلی مورد استقبال نبود، به حاشیه رانده خواهد شد چرا که حضور نیروهای نظامی علیه تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی به رادیکالیزه و تندرو شدن دولت های عربی در حالی منتهی می شود که این کشورهای در حال حرکت به سوی مدرنیزاسیون و دموکراسی هستند.
البته همه چیز هم از دست رفته نیست. همیشه و از زمان شروع، کلید حل معمای اتمی جمهوری اسلامی، حرکت رو به جلوی جنبش سبز بوده است. دستگاه رهبری وصله پینه شده ایران و بی توجهی به مجازات های اقتصادی در نتیجه لجبازی های اتمی و حتی حضور در مذاکرات سازنده به جایی نرسیده اما از زمان انتخابات پرمناقشه ریاست جمهوری در ایران و شکل گیری جنبش سبز و هرقدر که واشینگتن این جنبش را مرده پنداشته، اما همین حرکت اعتراضی با همه پستی و بلندی ها، نامشروعیت نظام حاکم بر ایران را رقم زده و تمامی محاسبات روحانیون حاکم را برهم زده است. حرکت نارضایتی مردم، آینه وفاداران به نظام اسلامی شده که یادشان رفته اولویت های انقلابشان چه بوده است. حرکت به سمت ایدئولوژی افراطی در ایران، هماهنگی و گسترش سیستم های امنیتی و اطلاعاتی را هم برهم می زند و به رغم متوسل شدن به همه حربه ها، شاید آیت الله علی خامنه ای نتواند از راه حاکمیت ترس و وحشت هم قدرت خود را حفظ کند و یا آن را ادامه دهد.
چالش اصلی برای آمریکا، پیدا کردن راه هایی است که بتواند با جنبش سبز ارتباط برقرار کند. هرقدر که ماهیت شبکه های اجتماعی، پیوند گسترده عنوان شده، اما حتی همین راه هم محدودیت های خاص خودش را دارد. روش اروپای شرقی می تواند مدل سازنده و خوبی باشد.
غرب در آن زمان از راه های مخفی و با کمک گرفتن از موسسات و سازمان های زیاد و گسترده ای از جمله کلیسای کاتولیک و اتحادیه های کارگری و دیگر موارد استفاده کرد تا با ناراضیان در تماس باشد. بخش هایی از جامعه مدنی ایران مانند سندیکاهای کارگری سازمان های جوانان و روحانیون ناراضی و دگراندیش و معترضان لیبرال و آزادی خواه در دانشگاه ها به شکل گسترده ای آشوبگرانه و فعال عمل می کنند که مستحق دریافت کمک و مشاوره آمریکا هستند. غرب، یا به دلایل امنیتی و یا به دلایل ایده آل گرایی و یا به هر دلیل دیگر، باید این مسئله را تشخیص دهد که تنها راه حل میان ملاهای حاکم و دستیابی آن ها به بمب اتمی، جنبش سبز است.
مرگ نظام جمهوری اسلامی، امری محتوم است. اگر خاورمیانه به سمت احترام به خواسته های شهروندان پیش رود و نظام پلورالیسم (تکثرگرایی) و پاسخگویی را در پیش گیرد، سخت است بتوان انتظار داشت که یک نظام دیکتاتوری مخوف دینی بتواند در این منطقه دوام بیاورد. در جریان گذار به سمت دموکراسی هنوز هم مقابله با خواسته های مهلک و زیان آور ملاهای حاکم بر ایران یک چالش اساسی خواهد بود و عطش ملاهای حاکم بر ایران به تروریسم گستری، مسئله ای اساسی است که هنوز باید به طور جدی در دستور کار قرار داشته باشد. خیال های واهی راه حل های دیپلماتیک نباید چشم جامعه جهانی در مورد آسیب پذیری های نظام جمهوری اسلامی را کور کند. در پایان، بهترین و موثرترین راه حل برای خلع سلاح جمهوری اسلامی و پایان دادن به حاکمیت ترور و وحشت و سرکوب، سرمایه گذاری روی جنبش رام نشدنی سبز است.
* از: ری تکی (Ray Takeyh) / در: واشینگتن پست
////////////////////////////////////////////
یک ترانه با حال کرماشانی
منالیل کرماشان عه شقم ئه را گه شتتان
منالیل کرماشان عهشق دیرهم ئهراتان منالیل کرماشان عهشقم ئهرا گهشتتان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر