Pages

۱۳۸۹ اسفند ۲۴, سه‌شنبه

پله‌ی ئه‌و مه‌ترسییانه‌ی له‌ ریاکتۆره‌کانی فوکوشیمای ژاپۆن ده‌که‌ونه‌وه‌، به‌جارێکی به‌رز بۆوه‌


پله‌ی ئه‌و مه‌ترسییانه‌ی له‌ ریاکتۆره‌کانی فوکوشیمای ژاپۆن ده‌که‌ونه‌وه‌، به‌جارێکی به‌رز بۆوه‌

wêne: malper SR, Ekot
له‌ ژاپۆن زیاتر له‌ حه‌فتا هه‌زار که‌س که‌ نیشته‌جێی نزیک ئه‌و شوێنه‌ن ریاکتۆره‌ ناوکییه‌کانی فوکوشیمای لێیه‌، شه‌وی ڕابردوو پاش ئه‌و ئاگره‌ی له‌ چواره‌مین ریاکتۆری ئه‌م ناوه‌نده‌ که‌وته‌وه‌ له‌وێ چۆڵ کران. حوکوومه‌تی ژاپۆن گشت ئه‌وانه‌ی له‌ بیست کیلۆمه‌تریی ناوه‌نده‌ ئه‌تۆمییه‌که‌وه‌‌ ده‌ژین هان داوه‌ که‌ ناوچه‌که‌ به‌جێ بێڵن. بارودۆخی ناوه‌ندی ریاکتۆره‌کانی ئه‌تۆمیی فوکوشیما ئێستا ناله‌بارتر له‌ ڕۆژانی ڕابردوو به‌ناو کراوه‌ و پله‌ی مه‌ترسییه‌کانی بۆ شه‌ش له‌ حه‌وت پله‌، به‌رز کراوه‌ته‌وه‌.
--------------------------------------------
ئه‌خباری سۆئید

یاسای پشکنینی مێرمناڵان زۆر به‌کارنه‌هێنراوه‌

تا ئێستا پۆلیس زۆر ئه‌و یاسایه‌یان به‌کار نه‌هێناوه‌ که‌ ڕێیان پێ ده‌دات پشکنینی زۆره‌ملێی به‌کارهێنانی ماده‌ی بێهۆشکه‌ر له‌سه‌ر منداڵانی خوار پانزه‌ ساڵ به‌کار بهێنن. له‌ مانگی یولی ساڵی ڕابوردووه‌وه‌ که‌ ئه‌و یاسایه‌ خراوه‌ته‌ کار ته‌نها 48 منداڵ له‌ ئه‌گه‌ری به‌کارهێنانی ماده‌ی بێهۆشکه‌ر پشکنراون. جێی باسه‌ ئه‌م پشکنینه‌ له‌لایه‌ن پۆلیسه‌وه‌ به‌ بێ پرسی دایکوباوکی ئه‌و منداڵانه‌ ئه‌نجام ده‌درێت و ده‌بێت گومان له‌سه‌ر ئه‌و منداڵانه‌ هه‌بن و دادوه‌ری گشتیش پێش ئه‌نجامدانی بڕیاری پشکنینه‌که‌ی په‌سه‌ند کرد بێت. ئه‌م یاسایه‌ که‌ به‌ زۆرینه‌ی ده‌نگی په‌رله‌مان بڕیاری له‌سه‌ر درا ناڕه‌زاییه‌کی زۆری له‌لایه‌ن بۆ نموونه‌ ڕێکخراوی منداڵپارێزی نایه‌وه‌.
//////////////////////////////////////////////////////////////////////////
هیلا صدیقی را احضار کردند تا قفل سکوت به شعرهایش بزنند
با هم به شعرهایش گوش بدهیم.
hila.jpg









/////////////////////////////////
ایران سرکوب و اعدام ها را تشدید کرده است
kurdane.com
آرون رودز گفت: ” هم اکنون زمان اقدام از سوی شورای حقوق بشراست و اعضای این شورا فرصت دارند تا برای بهبود وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران نقش این نهاد را به طور موثری ترسیم کنند. (۲۴ اسفند ۱۳۸۹)— کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران امروز گفت که برپایۀ گزارشی که در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۸۹ توسط دبیر کل سازمان ملل متحد، بان کی مون در بارۀ وضعیت حقوق بشر در ایران منتشر شده است، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد باید به انتصاب گزارشگر ویژه برای ایران اقدام کند.
آرون رودز، سخنگوی کمپین گفت: “پیام این گزارش روشن است: زمان آن فرا رسیده است که شورای حقوق بشر با وضعیت حقوق بشر در ایران که به نحو خیره کننده ای رو به وخامت گذاشته است برخورد کند و یک مکانیسم نظارتی را در اجلاس کنونی وضع نماید.”
این “گزارش میاندوره ای دبیر کل در خصوص وضعیت حقوق بشر در ایران،” که توسط قطعنامۀ شماره ۲۲۶/۶۵ مجمع عمومی مصوب آذر ۱۳۸۹ درخواست شده بود، وضعیت خطرناک و وخیم حقوق بشر در ایران را مستند میکند.
در این گزارش آمده است که: “دبیر کل بر دستاوردهای با ارزشی که مکانیسم های ویژه می توانند به نظارت و گزارشگری در خصوص وضعیت حقوق بشر در ایران و تسهیل کمکهای فنی در زمینه های مربوطه بیفزایند تاکید دارد.”
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران از کلیۀ اعضای شورای حقوق بشر خواست تا پیشنهادات تلویحی دبیر کل را دنبال کنند و یک مکانیسم ویژه که به سازمان ملل متحد اجازه دهد تا به مردم ایران یاری کنند و همچنین دولت ایران را وادار به همکاری در راستای بهبود حقوق بشر در ایران بنماید را پیاده سازی نمایند
این گزارش شکنجۀ گسترده، قطع عضو و شلاق، کمبود آیین دادرسی حداقلی در دادگاه های ایران، آزار مدافعان حقوق بشر و چهره های سیاسی مخالف، قوانینی که اعدام کودکان را مجاز می سازند، و تبعیض قانونی بر علیه زنان را مستند می کند و نتیجه گیری می کند که اصلاحات حقوقی اساسی برای اینکه ایران را با تعهدات پیمان نامه های حقوق بشری اش منطبق کند مورد نیاز است.
این گزارش همچنین بر عدم همکاری مقامات ایرانی با مکانیسم های ویژۀ سازمان ملل متحد تاکید میکند. به رغم ادعای دولت ایران بر”دعوت” از گزارشگران موضوعی حقوق بشر، از سال ۲۰۰۵ تا کنون، هیچ گزارشگر ویژه ای مجوز بازدید از کشور را دریافت نکرده است. این گزارش همچنین به “تعداد بسیار پایین پاسخهای “ دولت ایران به مکاتبات فوریِ ارسال شده از سوی گزارشگران ویژه درخصوص موارد فراوان نقض حقوق بشر در ایران اشاره می کند.
این گزارش همچنین “افزایش خیره کنندۀ” موارد اعدامهایی که بسیاری از آنها پس از محکومیت به محاربه ویا بر اساس جرایم مربوط به مواد مخدر صورت گرفته اند، را مستند می سازد. بر اساس این گزارش، “به رغم اینکه تعداد روزافزونی از مقامات ایرانی تایید می کنند که مجازات اعدام ممکن است بازدارندۀ موثری برای جرایم مربوط به مواد مخدر نباشد، قوۀ قضاییۀ ایران همچنان در عرصۀ عمومی به نیاز به مجازات های سخت اصرار می ورزد.”
از مرداد ۱۳۸۹، کمپین اعدام های گروهی و پنهانی متعددی، خصوصا در میان افرادی که متهم به قاچاق مواد مخدر هستند، را گزارش کرده است و این اعدامها آمار اعدام ها را به تعداد بی سابقه ای افزایش داده اند. در مقایسه با ۹۴ اعدام در سال ۲۰۰۵، سالی که محمود احمدی نژاد برای بار اول رییس جمهور ایران شد، ایران در سال ۲۰۱۰ حداقل ۵۴۲ نفر را اعدام کرد. در سال ۲۰۱۱، تا کنون ۱۵۰ نفر، و یا هر ۸ ساعت یک نفر، اعدام شده اند.
آرون رودز گفت: ” هم اکنون زمان اقدام از سوی شورای حقوق بشراست و اعضای این شورا فرصت دارند تا برای بهبود وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران نقش این نهاد را به طور موثری ترسیم کنند.
//////////////////////////////////
زندانیان سیاسی زن رجایی شهر در معرض خطرات جدی و تجاوز جنسی قرار دارند
در حالی که تنها چند روز به‌ آغاز سال نو باقی مانده است و شما احتمالا در تدارک گذران تعطیلات نوروزی خود هستید، ما شبها و روزهایمان را با این ترس می‌گذرانیم که ‌آیا می‌توانیم هفته بعد، دختران و زنانمان را سالم از پشت شیشه‌ها در سالن ملاقات مشاهده کنیم؟


جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی زن زندان رجایی‌شهر در آستانه سال نو نامه ای خطاب به صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه نوشته و از وی پرسیده اند که «آیا عزیزان ما محکوم به مرگ تدریجی هستند؟»این خانواده ها ضمن فاش کردن ابعاد خطرات جدی که عزیزان شان را در این زندان تهدید می کند از وی درخواست رسیدگی سریع کرده اند.

به گزارش کلمه، متن کامل نامه خانواده‌های زندانیان سیاسی زن زندان رجایی‌شهر به این شرح است :
ریاست محترم قوه قضائیه
جناب آیت الله صادق لاریجانی
با احترام

این نامه را در حالی برای شما می‌نویسیم که ماه‌هاست پیگیری‌های ما برای بهبود وضعیت عزیزان زندانی‌مان، بی‌نتیجه و بی‌پاسخ مانده است. ما جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی زن زندان رجایی‌شهر کرج هستیم که لازم دانستیم با توجه به شرایط اسفبار زندانیانمان، ضمن ارائه گزارشی از وضعیت این زندان، از شما درخواست کنیم با فرستادن نماینده‌ای به این زندان شرایط زندانیان را از نزدیک مشاهده کرده و نسبت به بهبود وضعیتشان اقدام کنید.

هم‌اکنون بیش از ۱۰ زندانی سیاسی زن، در بند زنان زندان رجایی‌شهر نگه‌داری می‌شوند. این بند در حال حاضر ۲۰۰ زندانی زن با جرایم مختلف از قبیل، قتل، قاچاق، دزدی و … دارد، این در حالی است که با وجود جمعیت بالا، تنها یک سرویس بهداشتی و یک حمام برای استفاده زندانیان وجود دارد. در حالی که آب معمولا قطع است و فقط چند ساعت از شبانه‌روز ‌امکان استفاده از سرویس بهداشتی برای زندانیان فراهم است. زندانیان زندان رجایی‌شهر، به طور روزانه، تنها یک ساعت از آب گرم برخوردارند و در سایر ساعات روز، در صورت استحمام، می‌بایست از آب سرد استفاده کنند.
مساله دیگری که موجب نگرانی بسیاری از خانواده‌های زندانیان سیاسی شده است، وجود زندانیان شرور در این زندان است، که در مواردی در زندان دست به کشتار دیگر زندانیان زده‌اند. مسائل خلاف اخلاق، به وفور در این زندان مشاهده می‌شود به طوری‌که در چندین مورد زندانیان جوان‌تر پس از اینکه از سوی زندانیان شرور به انحاء مختلف مورد تجاوز قرار گرفته‌اند، از سوی آنان به قتل رسیدند. هم‌اکنون فردی در همسایگی اتاق زندانیان سیاسی نگه‌داری می‌شود، که تابحال ۳ زندانی را پس از تجاوز به قتل رسانده است و مسئولان زندان، جهت تأمین سلامت جانی زندانیان، هیچ‌گونه اقدامی را انجام نمی‌دهند.
ابعاد این خطر، به حدی است که زندانیان سیاسی جهت استحمام با مشکل مواجه بوده و همیشه با نگرانی حمله زندانیان شرور مواجه‌اند، به طوری‌که جهت استحمام یک زندانی می‌بایست دو تن دیگر به عنوان مراقب پشت در حمام حضور داشته باشند تا مورد حمله قرار نگیرند.
جناب آقای لاریجانی

وجود چنین مسائل اسف‌باری در زندان‌هایی که می‌بایست تحت نظر سازمان زندان‌ها و قوه قضائیه باشد، تنها از عمق بی‌توجهی مسئولان به شرایط زندانیان خبر می‌دهد. آیا عزیزان ما، که به جرم داشتن اندیشه‌های متفاوت محکوم به حبس و تبعید شده‌اند، در این زندان، محکوم به مرگ تدریجی‌اند؟ آیا آنچه در بند زنان زندان رجایی‌شهر اتفاق می‌افتد، یک فاجعه انسانی نیست؟

بر اساس کدام ماده و آیین‌نامه، برای ۲۰۰ زندانی، تنها یک سرویس بهداشتی در نظر می‌گیرند؟ بر اساس کدام قانون، زندانیان ما از داشتن آب گرم محرومند؟ بر اساس کدام آیین، زندانیان ما باید هر لحظه در بیم حمله زندانیان شرور به سر برند؟
آیا جرم عزیزان ما بیش از اندیشیدن است؟ آیا بر اساس آیین‌نامه سازمان زندانها، تفکیک جرایم یک اصل پذیرفته شده نیست؟
جناب آقای لاریجانی

در حالی که تنها چند روز به‌ آغاز سال نو باقی مانده است و شما احتمالا در تدارک گذران تعطیلات نوروزی خود هستید، ما شبها و روزهایمان را با این ترس می‌گذرانیم که ‌آیا می‌توانیم هفته بعد، دختران و زنانمان را سالم از پشت شیشه‌ها در سالن ملاقات مشاهده کنیم؟

اگر هنوز ذره‌ای از عدالت و انسانیت در دستگاه قضایی تحت امر شما باقی مانده است، به درخواست خانواده‌های زندانیان سیاسی پاسخ دهید و جهت بهبود وضعیت بند زنان زندان رجایی‌شهر، اقدام کنید.


جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی زن زندان رجایی‌شهر کرج
//////////////////////////////
بنا بگزارش های واصله در مهاباد بعلت احتراق مواد منفجره یک تن جان خود را از دست داده و تعدادی نیز زخمی
شده اند .
////////////////////
نامه ی از زینب بایزیدی ،فعال زنان و فعال حقوق بشر،که مدت 3 سال است .در زندان زنجان است
آزادی را گدایی نمی‌کنم

خانواده‌ام را خیلی آزار داده‌اند. کلی دوندگی، به خیلی جا‌ها فرستادند. بار‌ها از قوه قضاییه نامه مبنی بر انتقالیم آوردند اما همین که به دست مسئولین دادگاه شهرمان می‌رسید، نامه‌ها گم و گور می‌شدند و به بهانه فرستادن به استان و نیامدن جواب‌ها و هر بهانه دیگری هیچ وقت جوابی نیامد و اجرا نشد، هر چند که از‌‌ همان ابتدا همه آن‌ها را بی‌فایده می‌دانستم.
به دنبال دستگیری و پیگیری پرونده از سوی وکلا و خانواده‌ام هر چه دیده‌ام بی‌نظمی و پارتی بازی و رشوه خواری بود. از‌‌ همان ابتدا دروغ گفتند و نیتشان تنها فریب بود و بس! آنقدر این کار را تکرار کردند تا جاییکه مادر خوش باورم هم به آن‌ها بی‌باور شد.
این‌ها را به این دلیل نمی‌گویم که منتظر لطف یا بخششی باشم، خیر، تا کنون هم کمترین درخواستی از آن‌ها نداشته‌ام و نخواهم داشت، نه به دلیل اینکه بخواهم خودم را زجر دهم یا دوست نداشته باشم آزاد شوم یا اینکه زندان را بر آزادی ترجیح دهم، نه‌، به هیچ وجه اینگونه نیست و آزادی حق من است، حتی یک روز حبس کشیدن برای من و امثال من که‌ به خاطر این نوع اتهامات از آزادی محروم شده‌اند، بی‌عدالتی و ظلمی بزرگ است.
از‌‌ همان زمانی که حکمهای ناعادلانه بر من و خیلی‌های دیگر تحمیل شد، به خودم تعهد داده‌ام و قسم خورده‌ام که هرگز غرورم را زیر پا نگذارم و به هیچکس و خصوصاً کسانی که این حق را از من گرفته‌اند، در حالی که‌ حق مسلم خودم است، التماس نکنم.

مدتهاست این را فهمیده‌ام که تنها به دلیل اینکه ناله سر نداده‌ام و در برابرشان احساس بیچارگی و عجز نکرده‌ام، چنین حکمی برایم صادر کردند و عدم دورویی و چاپلوسی‌ام در این مدت دلیل ادامه دار بودن این رفتارشان بوده است.
این نوع افراد یا چنین سیستمی تحمل دیدن زنانی جسور و با اراده، و یا تحمل پذیرفتن انسانهایی که برای به دست آوردن حق و حقوقشان تلاش می‌کنند را را ندارند.
‌آیا واقعاً اینان نمی‌دانند؟ هنوز نمی‌دانند پیشرفت زنان یعنی موفقیت هرچه بیشتر جامعه یا …؟ اینان سالیان درازیست چشم‌هایشان عادت کرده به دیدن زنان ضعیف و بی‌اراده‌ای که به دلیل فرهنگ و قانون غلط و سنتهای نابجا، قربانی ناهنجاریهای جامعه مردسالاری شده‌اند و در صورت مرتکب شدن کوچک‌ترین خطا و از ترس از دست دادن آبرو و طرد شدن از سوی خانواده و جامعه به دست و پای این افراد می‌افتند و چه بسا گاهی اوقات مورد سوءاستفاده نیز قرار می‌گیرند.
این افراد تحمل ندارند چون ذهنشان آکنده از جنسیتی بیچاره و درمانده گشته و نمی‌خواهند ونمی توانند مبارزه زنان را تحمل نمایند.
این نوع افراد و قوانین نادرست و سنتهای غلط که تبعیض را بر آن‌ها روا داشته، راه را بر هر بی‌حرمتی و بی‌عدالتی هموار کرده است، اما من به آن‌ها می‌گویم آن هدف مهم و مقدسی که برایش تلاش می‌کنیم و ب‌هایش را می‌پردازیم خود آبرو، ناموس، حیثیت و همه چیز است و بدون آن همه چیز پوچ و بی‌معناست، تحمل حبس و درد و رنج برای آن، مایه‌ ی افتخار و غرور است.

همانگونه که از‌‌ همان ابتدا نیز به خود تعهد داده‌ام و بعد از سپری کردن نزدیک به‌ سه‌ سال حبس نیز به آن پایبند هستم و خواهم بود، هرگزتقاضای عفو نخواهم کرد.
در این مدت هرچه بیشتر معنی ظلم را فهمیده‌ام زیرا بر این باورم، کسی باید تقاضای عفو نماید و مورد بخشش واقع گیرد، که اشتباهی کرده باشد یا به زیان شخص یا گروهی اقدام کرده باشد، کسانی را مورد آزار قرار داده یا به حریمی تجاوز کرده باشد، حقوق کسی را ضایع کرده باشد یا برعلیه ملتی اقدام کرده باشد، در غیر اینصورت فردی که عزت نفس نداشته و ترسو و بی‌باور باشد، از کسانی که حقش را از او گرفته‌اند و به او ظلم کرده‌اند خواهش و تمنا می‌نماید.
اما من باید نگران کدام آزار و اذیت باشم، از کدام رفتار زشتم خجل باشم و به خاطر کدام خطا باید عذاب وجدان داشته باشم و از چه اشتباهی باید شرمسار باشم؟ غیر از غرور راستینی که باید در وجود هر فرد سالم و نرمالی باشد، غیر از تلاش و مبارزه راستین که‌ برای همه افراد جامعه اعم از زن و مرد باید وجود داشته‌ باشد، غیر از جسارت واقعی و احترام به خود.
این ما نبودیم که باید محاکمه می‌شدیم، این ماییم که باید محاکمه می‌کردیم و آناننند که باید پاسخگوی ما باشند، پاسخگوی همه این سالهایی که ظلم را روا داشته و به‌ آن مشروعیت داده‌اند و بی‌عدالتی و تحقیر کرده‌اند. آنقدر دیده و شنیده‌ام که به همه‌شان بی‌باور شده‌ام.
در سیستمی که قانون بر طبق مقتضیات زمان و به نفع ملت به پیش نمی‌رود و در سیستمی که از انسان‌ها فقط دورویی و چاپلوسی می‌خواهند، در محیطی که بشر دوستانی مانند آقای کبودوند که تمام تلاشش در راستای انسانیت و اهداف بشردوستانه بوده‌ و در زندان دچار سکته مغزی شده و نه تنها تدبیری برایش نیاندیشیده‌اند بلکه تاکنون نیزتحت معالجه لازم و ضروری قرار نگرفته است.
اینان تحمل افکاری غیر از همانند خویش را ندارند.

در پایان باز هم بر تعهدم اصرار ورزیده که حتی اگر تا ابد در حبس بمانم هرگز درخواست عفو و بخشش نمی‌کنم و همچون دیگر زنان کرد
سرزمینم، با افتخار و سربلندی فریاد می‌زنم که به عنوان یک زن مدافع آزادی هیچگاه در برابر بی‌عدالتی سر تسلیم فرود نخواهم آورد و آزادی را گدایی نخواهم کرد.



زینب بایزیدی،

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر