Pages

۱۳۹۰ فروردین ۱۲, جمعه

اینبار تو همراه شو عزیز


کشور لیبی میدان امتحان هواپیماهای جنگی و جنگندهای جدید و قدیمی راستی کارتجارت بجایی رسیده است که انسان و حقوق انسان دیگر ارزشی ندارد کم کم تفکر ماده پرستی بر انساندوستی غلبه میکند
--------------------------------------------------------

اینبار تو همراه شو عزیز.

n-shehbazi1.jpg
در پی انتشار نامه‌ای از سوی خانواده‌ی محمد صدیق کبودوند، موسس دربند سازمان حقوق بشر کردستان در دسامبر ٢٠١٠ و ارائه‌ی پیشنهاد معرفی کبودوند به عنوان کاندیدای جایزه صلح نوبل(۱)، گروهی از فعالین مدنی و سیاسی کرد خارج از کشور بر آن آمدند تا با ایجاد یک کمپین، پیشنهاد ارائه شده و فرصت بوجود آمده را غنیمت شمرند و زمینه را برای ایجاد یک فعالیت مدنی و گروهی زیبا فراهم آورند.

از اولین روز تشکیل، کمپین با فراز و نشیبهای بسیار مواجه شد. پالسهای مثبت و منفی فراوان فرستاده شد. برخی خالصانه از روز اول به یاری اعضای کمپین شتافتند. عده‌ای دیگر هر چند در ابتدا با شک به این کار می نگریستند، اما در ادامه راه، یاریگر اعضا شدند.

در نهایت محمد صدیق کبودوند، موسس دربند سازمان حقوق بشر کردستان که قریب به پنج سال است میهمان اوین تهران است و تنها به جرم فعالیتهای حقوق بشری‌اش در کردستان، دوران محکومیت یازده ساله‌اش را سپری می‌کند، از سوی حزب سوسیالیست چپ پارلمان نروژ به عنوان یکی از کاندیدهای جایزه صلح نوبل ٢٠١١ معرفی شد.(٢)

برای آشنایی بیشتر با مجموعه فعالیتها، جوایز دریافتی، محکومیت و بیماریهایی که آقای کبودوند در زندان به آنها مبتلا شده، می توانید به سایت او مراجعه کنید.(٣) آنچه من در اینجا میخواهم به آن بپردازم، بی مهرییست که از سوی رسانه‌های ایرانی غیر کردی در مورد کبودوند اعمال شده است.

اگر در مورد فعالیتهای کبودوند بخوانید و کمی منصفانه قضاوت کنید، بی شک قبول خواهید کرد که این فعال حقوق بشر کرد که از سوی بسیاری از کردهای ایران به عنوان پدر حقوق بشر کردستان شناخته می‌شود، لایق توجه و پوشش رسانه‌ای بیشتری است. اما متاسفانه نه تنها در طول دوران حبس، بلکه حتی پس از کاندید شدن آقای کبودوند برای جایزه صلح نوبل، کمتر رسانه غیر کردی این خبر مهم را پوشش داد.

قصدم گله گذاری نیست، اما به راستی اگر این انتخاب در مورد یک فعال غیر کرد انجام شده بود، باز هم عکس العمل این چنین ضعیف بود؟ مگر نه اینکه کبودوند دارای شناسنامه ایرانیست؟ مگر نه اینکه تلاش همه جانبه ما در شناساندن او به جهانیان و بالا بردن شانس او در دریافت معتبرترین جایزه صلح جهانی، بهترین راه است برای فریاد کردن ظلمی که در ایران حاکم است؟ حکومت ایران آنچنان از تلاش کمپین کبودوند به وحشت افتاده بود که نه قبل و نه بعد از انتخابش از سوی هیات نوبل، قادر به پنهان کردن ترسش نبود(٤ و ٥). مخصوصا که شرایط و ویژگیهای کبودوند با برنده سال گذشته صلح نوبل بسیار همخوانی دارد (٦).

تا آنجایی که به یاد دارم، فعالان سیاسی کرد، چه با حرکت نظامی و چه بی حرکت نظامی، همیشه از سوی ذهنیت پان ایرانیسمی برخی روشنفکران ایرانی به تجزیه طلبی محکوم شده‌اند. هرگاه سخن از حق تعیین سرنوشت و حقوق ملیتهای زیر دست ایرانی به میان آمده، بعضی آنرا حربه دشمنان ایران زمین و تمامیت ارضی ایران خواندند. هر چند این ذهنیت را کاملا خطا می دانم، اما فرض کنیم ترس از تجزیه ایران بجا باشد.اینبار چه؟

اگر با دقت به ریز فعالیتها و اهداف کبودوند بنگرید، خواهید دید که تمامی آنها کاملا به صورت مدنی و حتی بدون هیچ وابستگی حزبی بوده‌اند. تلاشهایی که نه تنها در راستای احقاق حقوق کردها، بلکه در کل، با هدف ایجاد برابری انجام شده‌اند.

پس شمایی که در عجبید، چرا جنبش دمکراسیخواهی مردم ایران از تهران و چند شهر بزرگ دیگر فراتر نمی‌رود؟ عزیزانی که بارها فریاد زده‌اید: همراه شو عزیز، ولی پاسخ دلخواه را دریافت نکرده‌اید. شک نکنید که ریشه این همراهی نکردن، در بی اعتمادیست که در تار و پود خلقهای ایران ریشه دوانده. بی اعتمادی نه تنها به حکومت، بلکه حتی به گروههای اپوزوسیون و روشنفکران. شاید حمایت از کاندیدایی یک فعال حقوق بشر که بیشتر سالیان عمرش را در جهت رسیدن به جامعه ای برابر گذرانده و خود عضوی از یکی از ملیتها و یا به قول شما اقوام زیردست ایرانیست، فرصتی باشد تا در راه جلب اعتماد سلب شده گام برداریم. میگویم زیر دست و نمیگویم اقلیت، چون به قول دوستی ( مهشید راستی ) : "نمیدانم طبق کدام آمار، اکثریت و اقلیت تعیین شده است."

به هر حال اگر به راستی معتقدید که تجزیه طلبی جرم است، تلاش کنید تا خود مرتکب این جرم نشوید. آنطور از کبودوند حمایت کنید که شایسته اوست. چون به نظر من تجزیه آنست که وقتی کبودوند کرد دربند با شناسنامه ایرانی از سوی هیئت نوبل به عنوان کاندیدای جایزه صلح نوبل برگزیده می شود، کمتر سایت غیر کردی این خبر مهم را انعکاس می دهد و کمتر غیر کردی به آن افتخار می کند. تجزیه آنست که فلان شاعر روشنفکر ایرانی بخاطر اسلام ستیزی به اعراب توهین میکند، گویی نمیداند چند میلیون عرب با شناسنامه ایرانی به اندازه او صاحب این خاکند.

پس اینبار تو همراه شو عزیز. تو همراه شو با مردمی که میخواهند با حضور هر چند غیر فیزیکی نماینده بر حقشان محمد صدیق کبودوند در اسلو، حقانیت خود و ظلم حاکمیت را فریاد زنند.

اینبار تو همراه و همدل شو عزیز با مردمی که هنوز داغدار خون ریخته شده فرزندانشان، صانع و کیانوش در خیابانهای تهران اند و همچنان در قبرستانهای بی نام و نشان تهران، پیکرهای پاک فرزاد و فرهاد و شیرین و علی شان را جستجو می کنند.

/////////////////////////////////////////////

نگرانی سازمان عفو بین الملل از احتمال اعدام شیرکو معارفی


سازمان عفو بین الملل با صدور بیانیه ای از احتمال اعدام شیرکو معارفی شهروند کرد ایرانی در روزهای آینده خبر داده است.
در این بیانیه آمده است شیرکو معارفی دو سال پیش در پاییز سال ۲۰۰۸ به دلیل عضویت در یک حزب مخالف جمهوری اسلامی بازداشت و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و محاربه با خدا به اعدام محکوم شد. این بیانیه اضافه می کند شیرکو به احتمال قوی روز ۱۳ اردیبهشت ماه اعدام می شود. وکیل مدافع تسخیری وی سال گذشته در گفتگویی با مقام های عفو بین الملل گفته بود حکم اعدام موکلش به تصویب دیوان عالی کشور رسیده و تقاضای عفو او نیز رد شده است. پیش از این وکیل مدافع شیرکو خواستار بررسی مجدد پرونده شده بود که مقام های قوه قضاییه ایران با این درخواست موافقت نکرده اند.
عفو بین الملل در این بیانه تاکید کرده که یک ماه پس از حمله به مقام های جمهوری اسلامی در استان کردستان در مهر ماه سال گذشته، دادستان شهرسنندج با هدف انتقام جویی دستور اجرای فوری حکم سه زندانی فعال سیاسی کرد از جمله شیرکو معارفی، احسان فتاحیان و حبیب الله لطیفی را صادر کرد.
مقام های قضایی جمهوری اسلامی یکی از اتهام های این سه تن را عضویت در حزب «آزادی برای کردستان» یا همان پژاک که خواستار جنگ مسلحانه علیه دولت است، اعلام کرده اند. در حالی که این حزب مسئولیت سوقصد به مقام های رسمی در این استان را نپذیرفته است.
احسان فتاحیان در دی ماه سال ۲۰۱۰ اعدام شد و بدنبال موج اعتراض های جهانی بویژه سازمان عفو بین الملل اجرای حکم اعدام شیرکو معارفی و حبیب الله لطیفی به تعویق افتاد. حبیب الله لطیفی، دانشجوی مهندسی صنایع در دانشگاه ایلام نیز در معرض خطر اعدام قریب الوقوع قراردارد. در بیانیه عفو بین الملل همچنین آمده است در حال حاضر، ۱۴ تن دیگر از ایرانیان کرد در زندان های جمهوری اسلامی در انتظار اعدام هستند.
این سازمان بین المللی مدافع حقوق بشر از اعضای خود در سراسر جهان خواسته است تا با ارسال نامه به رهبر جمهوری اسلامی و سایر مقام های رسمی این حکومت از آنان بخواهند اجرای حکم اعدام شیرکو معارفی را که قرار است روز ۱۳ اردیبهشت ماه به اجرا گذاشته شود،متوقف سازند. آنان تاکید کرده اند خواستار لغو احکام اعدام شیرکو معارفی ، حبیب الله لطیفی و سایر زندانیان سیاسی کرد هستند.
این سازمان با اعلام اینکه دولت ها حق دارند تا مجرمین را با رعایت موازین بین المللی حقوق بشر و با برگزاری یک دادگاه عادلانه به مجازات رساند، تصریح کرده با حکم اعدام بدلیل اعمال خشونت غیرانسانی به طور کامل مخالف است.
حکومت جمهوری اسلامی از بدو تاسیس در سال ۱۹۷۹ تاکنون به طور سازمان یافته با نقض اساسی ترین حقوق سیاسی و مدنی اقلیت های قومی کشور نظیر شهروندان کرد کردستان و عرب های استان خوزستان در کنار اقلیت های مذهبی، از شناسایی حداقل حقوق فرهنگی، اجتماعی واقتصادی برای اقوام مختلف ایرانی خودداری کرده است. مناطقی که اقلیت های قومی در آن سکونت دارند بویژه متطقه کردستان ایران از محروم ترین استان های کشور به شمار می روند. هرگونه اعتراض برای بهبود وضعیت میعشتی و اجتماعی و فرهنگی از سوی شهروندان این مناطق با شدت سرکوب می شود.
/////////////////////////////

تغییرات جدید در حزب سوسیال دموکرات

یکی دیگراز تغییرات درسطح بالای حزب سوسیال دموکرات که به خواست رهبرجدید آن هوکان یوهولت صورت می گیرد، کنارگذاشته شدن Sven-Erik Österberg از ریاست گروه پارلمانی این حزب است. هوکان یوهولت گفته است که برای ایجاد برابری جنسیتی، می خواهد یکی از نمایندگان زن را به این سمت برگزیند. از سون اریک اوست بری پیش ازاین به عنوان یکی از نامزدهای احتمالی برای جانشینی موناسالین و رهبری حزب نیز نام برده شده بود.
ازمریم یزدان فر، عضو کمیسیون امورمدنی پارلمان نیز خواسته شده تا ازسمت خود کناره گیری کند. او درحال حاضردر مرخصی نگهداری از فرزند خود به سرمی برد.
قراراست هفته ی آینده، جانشینان این دو معرفی شوند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر