Pages

۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبه

حل مسائل مهم زندگی پیش از ازدواج شناخت بر هم دیگر عشق عمیق و تامین زندگی روزمره



حل مسائل مهم زندگی پیش از ازدواج شناخت بر هم دیگر عشق عمیق و تامین زندگی روزمره

خانم جوانی بمن تلفن کرد و گفت شنیده ام که شما مشاوره ی پیش از ازدواج انجام می دهید. می خواستم برای خودم و نامزدم از شما وقت بگیرم و اضافه کرد که نامزدم ایرانی نیست، به این دلیل فکر کردم شاید بهتر باشد پیش از ازدواج مشاوره ای داشته باشیم.
قرار ملاقات گذاشتیم. در ضمن بطور کوتاه توضیح دادم که اینوع مشاوره برای همه صرفنظر از زبان، فرهنگ، مذهب و حتا سن می تواند بسیار مفید باشد.
این زوج جوان را مایک و مری می نامیم. هر دو بسیار خوش برخورد و با شخصیت بنظر می آمدند. مری توضیح داد که بیش از 5 سال است یکدیگر را می شناسند. در دانشگاه با هم آشنا شدند و این دوستی بعدها به عشق و قصد ازدواج انجامید. هر دو تحصیلکرده و شغل و درآمد بسیار خوبی دارند.
برای آنها توضیح دادم که مشاوره ی پیش از ازدواج مسائل ویژه ای را در بر می گیرد ولی قبل از پرداختن به آنها پرسیدم آیا مشکل و یا مسئله خاصی هست که بخواهند در آن مورد صحبت کنند.
مری مکثی کرد نگاهی به مایک انداخت. مایک با لبخند گفت: خجالت نکش بگو موضوع اصلی چیست. مری که مردد بنظر می رسید آهسته پرسید، منظورت چیست، کدام موضوع؟ مایک نگاهی به من کرد و سپس بطرف مری خم شد و چیزی باو گفت. مری بمن گفت، می بخشید من کمی گیج شده ام و بعد اضافه کرد یک موضوعی بود که شاید در ابتدای آشنایی ما مشکل بزرگی بنظر می آمد ولی حالا این دیگر حل شده است. سپس رو به مایک کرد و گفت:
- تو هنوز فکر می کنی این مشکل حل نشده است؟
در یک لحظه هر دو متوجه شدند من نمی دانم این مشکل یا مسئله احتمالی چیست. مری توضیح داد که در ابتدای آشنایی خانواده ی او بویژه مادرش با این آشنایی و ازدواج بسیار مخالف بوده است. مری گفت: « مادرم می گفت ازدواج با غیر ایرانی اشتباه بزرگی است. در آینده مسائل زیادی پیش خواهد آمد». و اضافه کرد: «ولی من با نظر مادرم موافق نبودم. من در اینجا متولد شده ام. برای من مهمترین مسئله اینست که به همسرم علاقه داشته باشم و او را بعنوان شریک زندگی ام ببینم. زبان فارسی در واقع زبان اصلی من نیست. من با مایک احساس راحتی می کنم و این موضوع را خانواده ی من مدتهاست که قبول کرده اند».
از مایک پرسیدم: آیا با نظر مری موافق هستید؟
مایک نگاه مهربانی به مری انداخت و سپس گفت: «من می دانم و مطمئن هستم که مری همانطور که من او را دوست دارم، او مرا دوست دارد و کاملاً قبول دارد. می دانم ایرانی نبودن من هیچ مسئله ای برای مری نیست.» سپس خطاب به مری گفت: » مری، در عین حال می دانم که پدر و مادر و خانواده ی تو مرا قبول کرده اند ولی شاید مادر هنوز در ته قلبش می خواهد داماد او ایرانی باشد. می دانم این خواسته تو نیست و مادر آزاد است که این احساس را برای خودش داشته باشد.»
مری کمی بفکر فرو رفت. بمن نگاه کرد و گفت: «جالب است تا پیش از امروز من واقعاً فکر می کردم این موضوع حل شده ولی حالا می بینم مایک درست می گوید، مادرم بخاطر من راضی شده ولی قلباً شاید هنوز آرزوی دیگری دارد.»
گفتم: ایرانی نبودن مایک یک واقعیت است ولی یک کمبود نیست. شاید سئوال این باشد که برای هر فردی چه ضوابطی در انتخاب همسر مهم است و ارجحیت دارد.
مری پرسید: «منظور شما اینست که تا چه اندازه رضایت خانواده ام برای من اهمیت دارد؟»
گفتم: منظورم ارجحیت است نه اهمیت.
گفت: سئوال خوبی است چون بهر حال نظر خانواده ام اهمیت دارد ولی بعنوان یک زن تحصیلکرده و بالغ، نظر آنها در انتخاب همسرم ارجحیت ندارد. چون در نهایت من باید با مایک زندگی کنم.
گفتم: بد نیست این سئوال را از مایک هم بپرسیم که جلب رضایت کامل خانواده شما برای او ارجحیت است یا نه؟
مری و مایک نگاهی بیگدیگر کردند. پس از سکوت کوتاهی مری گفت:
«مایک، چه فکر می کنی؟ آیا در آینده اینکه شاید مادرم آرزوی همسر ایرانی برای من داشته مشکلی در زندگی دو نفری ما خواهد بود؟
مایک با مهربانی دست مری را گرفت و گفت: «البته که نه، من با تو می خواهم ازدواج کنم. هدف من ابتدا خوشحالی و رضایت توست. حالا هم که دارم فارسی یاد می گیرم و می توانم با مادر به فارسی سلام و احوالپرسی کنم. سپس به شوخی گفت: هیچ انسانی نمی تواند کامل باشد، تنها نقص من هم اینست که ایرانی نیستم.»
مری لبخندی زد و گفت: «مایک میدانی که من بارها برای مادرم توضیح دادم که ملیت و زبان افراد برای من اهیمتی ندارد. من از تو بعنوان یک انسان، یک مرد و فردی که می تواند همسر بسیار خوبی برای من باشد خوشم آمده، بعلاوه می دانی که من خودم را متعلق به همه دنیا می دا نم. ایرانی بودن یا نبودن تو برای من کاملاً بی اهمیت است حالا اگر موافقی به موضوعات مهمتر بپردازیم.
هر دو موافقت کردند، مری پرسید: «شما در ابتدا گفتید موضوعات ویژه ای هست که در مشاوره پیش از ازدواج مطرح می شود ممکن است در اینمورد توضیح بیشتری بدهید.»
گفتم: در حقیقت لیست مشخصی از مسائلی که می تواند در زندگی آینده مشکلاتی بوجود آورد هست. شما به بخشی از آن که مسائل خانوادگی است خودتان اشاره کردید. ولی در ابتدای لیست مسائل مالی است. تحقیقات نشان می دهد بسیاری از طلاق ها به جهت مشکلات و اختلافات بر سر مسائل مالی است. آیا در این زمینه شما مسئله ای دارید یا نه؟
مری گفت: ما هر دو کار می کنیم و درآمد کافی داریم. بعدخطاب به مارک گفت: در مورد مسائل مالی تو چیزی بنظرت می رسد که در آن زمینه صحبت کنیم؟
مایک گفت: «من چند سئوال در اینمورد داشتم، شما گفتید شاید اولین دلیل بیشتر طلاق ها مسائل مالی باشد، منهم اینرا شنیده بودم آیا می توانید بگوئید برای اینکه مسائل مالی مشکلی نشوند چکار باید کرد؟ گفتم: این سئوال بسیار خوبی است. بطور کلی در ازدواج های موفق در درجه اول زن و شوهر هر دو در مسائل مالی شرکت و دخالت دارند. داشتن بودجه بسیار مهم است. باین معنی که درآمد ها و مخارج بطور دقیق ماهیانه محاسبه شود و حتماً بخشی از درآمد به پس انداز اختصاص داده شود. برای خریدهای مهم و بزرگ مانند خانه و ماشین از پیش برنامه ریزی شده، مطمئن شد که مخارج بیشتر از درآمد نیست. پیش بینی آینده ساده نیست. عدم ثبات وضع اقتصادی جامعه می تواند منجر به بیکاری شود. ازدواج های حتا مطمئن تحت فشار بار سنگین مسائل مالی می توانند از هم بپاشند. ساختن یکنوع بنیان محکم در ابتدای زندگی راه حل عاقلانه ای بنظر می رسد.
مایک گفت: «اینها اطلاعات بسیار خوبی بود. مری اضافه کرد: من و مایک هیچکدام اهل تجمل نیستیم و زندگی ساده را ترجیح می دهیم ولی شاید ما باندازه ی کافی در این مورد با هم صحبت نکرده ایم و حالا فرصت خوبی است که اینکار را انجام دهیم. شما گفتید زن و شوهر هر دو باید در مسائل مالی همکاری داشته باشند. سپس رو به مایک گفت:
«مایک، تو علاقه زیادی به شرکت در امور مالی نداری و بیشتر از اوقات ترجیح می دهی من به حساب ها برسم. چند بار هم یادت رفت پول تلفن دستی ات را بدهی. بعد بلافاصله گفت: مایک معذرت می خواهم شاید نباید اینرا می گفتم.»
مایک گفت: ‌«نه تو درست می گویی من باید در این زمینه روی خودم کار کنم، نمی دانم شاید مربوط به نوعی است که بزرگ شده ام.»
پرسیدم: نوعی که بزرگ شده اید؟، می توانید توضیح بیشتری بدهید؟
گفت: «مادر من معلم مدرسه بود، پدرم باندازه ای کار می کرد که فرصت برای رسیدگی به امور مالی نداشت. تمام کارهای مربوط به امور مالی توسط مادرم انجام می شد. جالب این بود که پول تو جیبی را هم از مادرم می گرفتیم.
سپس سکوتی کرد و نگاهش به مری افتاد.
مری گفت: «مایک تو در اینمورد هیچوقت صحبتی نکرده بودی و بعد نگاهی به من انداخت و گفت: «بنظر شما مایک ناخود آگاه می خواهد مسئولیت امور مالی را بمن واگذار کند؟
گفتم: شاید بهتر باشد جواب این سئوال را مایک بدهد.
مری لبخندی زد و رو به مایک گفت: آیا تو می خواهی تنها من مسئول امور مالی باشم؟ مایک کمی فکر کرد و گفت: شاید تا پیش از امروز و بحثی که اینجا داشتیم همانطور که گفتی ناخودآگاه ترجیح می دادم این مسئولیت با من نباشد همیشه بخودم می گفتم تو با دقت تر و منظم تر از من هستی. شاید هم از گذشته این عادت برای من پیش آمده بود. بعد رو به من کرد و پرسید: بنظر شما این منطقی است که تجربه ی کودکی و نوجوانی این عادت را در من تقویت کرده باشد.
گفتم: مسلماً بسیاری از آنچه که عادت خوانده می شود در اثر تجربیات گذشته است. در عین حال نحوه برخورد پدر و مادر و خانواده با مسائل و مشکلات زندگی پیام های ویژه ای به کودکان و نوجوانان می دهد. این پیام ها می تواند برای مثال به کودک بگوید و بیاموزد که دارای توانایی هایی هستند یا نیستند. آنچه که ما می بینیم و می شنویم می توانند درسهای مهمی در زندگی باشند.
مایک کمی بفکر فرو رفت و سپس گفت: «ولی زمانیکه دانشجو بودم و تنها زندگی می کردم یادم است خودم به همه ی کارهایم می رسیدم و هیچوقت هم مشکلی پیش نیامد. نمی دانم چرا در رابطه دو نفری مان همانگونه عمل نکردم».
نگاهی پرسش آمیز بمن کرد. گفتم: این نکته ی بسیار مهم و جالبی است که به آن اشاره کردید. در روابط زناشوئی معمولاً انسان به عادات، رفتارها و عکس العمل هایی که یاد گرفته و برایش آشنا و راحت است باز می گردد. اینها می توانند عادات و رفتارهای مثبت و یا منفی باشند. اینها حتما در زمانیکه دو نفر حتا نامزد هستند ممکن است خودش را نشان ندهد. بهمین دلیل است که بسیاری از اوقات می شنویم زن و شوهرها شکایت می کنند که پس از ازدواج بکلی تغییر کرده اند. در حالیکه واقعیت عادات و رفتارها پس از ازدواج خودش را بیشتر نشان می دهد.
مایک گفت: با صحبت های امروز متوجه شدم این واقعیتی است. مری اضافه کرد من هرگز تصور نمی کردم اینطور بی پرده و آزادانه در اینمورد گفتگو کنیم و سپس پرسید: پس بهترین راه حل چیست؟
گفتم: بدون شک رشد و بلوغ فکری، ذهنی و عاطفی به انسان کمک می کند که آگاهانه تر وارد رابطه زناشوئی شده و زندگی احتمالاً تنها تکرار گذشته ها نباشد. خوشبختانه هر دوی شما از این رشد برخوردارید. سپس خطاب به مایک گفتم:
همانطور که خود شما گفتید قابلیت و توانایی لازم را برای اداره ی امور شخصی و مالی دارید چون در زمان دانشجویی بسادگی اینکار را انجام داده اید. با گفتگویی که امروز داشتیم هر دو بنظر می رسد متوجه یک موضوع مهم و اساسی شده اید. برای اینکه در آینده با مشکلات کمتری روبرو شوید هر دو مشترکاً می توانید به امور مالی خودتان رسیدگی کنید. البته در این زمینه همیشه می شود تقسیم کار کرد. باین معنی که هیچ اشکالی ندارد با توافق یکدیگر یکنفر مسئول پرداخت بخشی از مخارج و صورتحساب ها باشد و یکنفر دیگر کارهای مربوط به بیمه، اجاره و یا قسط خانه را بعهده بگیرد. اصل مهم اینست که زن و شوهر بطور دائم در مورد بودجه، مخارج و امور مالی با هم صحبت و گفتگو داشته و همه چیز باز و آشکار باشد. احساس مسئولیت در امور مالی وظیفه ی زن و شوهر است و به استحکام رابطه ی زناشویی کمک می کند.
مری نگاهی به مایک کرد و گفت: من هیچ فکر نمی کردم امور مالی این اندازه در روابط آینده ی ما مؤثر باشد چون اگر قرار بود همه ی این کارها بمن واگذار شود بهیچ وجه برایم قابل تحمل نبود. حالا حداقل می فهمم که هر دو باید در این زمینه با صبر و حوصله با هم همکاری کنیم. نظر تو چیست؟
مایک گفت: « من در واقع امروز به مسئله ای پی بردم که نه تنها شناختی از خودم بود بلکه زندگی آینده ما را موفقیت آمیز تر می کند. من می خواهم از همه نظر شریک زندگی تو باشم و شاید بدون بحث امروز ناخودآگاه از زیر بار مسئولیت رسیدگی بامور مالی شانه خالی می کردم. من از پدرم یاد گرفته بودم که کار کنم و پول کافی درآورم. در حقیقت مادرم بمن یاد داده بود که حسابگر و مسئول باشم و باید اینگونه به درس های گذشته نگاه کنم. من هر دو قابلیت را دارم تنها باید آنرا بیشتر بکار ببرم.
مری لبخندی زد و گفت: این بار سنگینی را از دوش من برداشت. حالا یک تقاضای دیگر هم دارم. کمی مکث کرد و بعد گفت: «مایک، تو عادت داری که تا آخرین لحظه صبر کنی و بعد ساعت 12 شب پای کامپیوتر صورتحسابها را می پردازی. بعد رو بمن کرد و گفت: بعکس من عادت دارم که چند روز پس از دریافت صورتحساب ها آنها را بپردازم چون نمی خواهم دیر شود و یا احتمالاً مجبور شوم جریمه بپردازم. نمیدانم این مربوط بهمان مشکل قبلی است و یا تنبلی؟
با دست اشاره ای به مایک کردم که جواب را خودش بدهد.
مایک لبخندی زد و با لحن شوخی گفت:
«با اجازه شما می خواهم خودم را روانکاوی کنم و جواب نامزد زیبایم را بدهم. سپس ادامه داد بارها خودم هم باین موضوع فکر کردم ولی حالا می توانم با اطمینان بگویم که تنبل نیستم ولی بدلایلی که بیشتر و بیشتر برایم روشن می شود پرداخت صورتحساب ها را به عقب می اندازم.
دوباره دست مری را به گرمی فشرد و گفت: «به تو قول می دهم که از این به بعد سعی کنم سر وقت اینکار را انجام دهم. بعد بمن نگاه کرد و گفت: «می دانید الان چه کلمه ای را می خواستم بکار برم. می خواستم به مری بگویم احساس می کنم دیگر ترس از پرداخت صورتحساب ها ندارم. حتا تصور اینکه ترسی در این زمینه داشته باشم برایم شوک آور است.
گفتم: بسیاری از اوقات ریشه ی اصلی رفتارهای غیر ضروری و یا زیان آور ما و یا خودداری از انجام کاری می تواند بنوعی ترس باشد و یا حتا راحت نبودن.
مایک بلافاصله گفت: بله کاملاً همینطور است شاید من هیچگاه کاملاً راحت نبودم که مسئولیت امور مالی را داشته باشم ولی همانطور که قبلاً گفتم توانایی اینکار را دارم و از این پس می کوشم آگاهانه و با برنامه ریزی این وظیفه را با خوشحالی انجام دهم.
مری گفت: «متشکرم که اینرا گفتی، منهم می خواستم از تو بخواهم که با خوشحالی در امور مالی شریک باشی چون قبلاً اینکار را می کردی ولی شاید با زور و گاه با قر زدن. گفتم: مسائل مالی در هر مرحله ای از زندگی اگر با برنامه ریزی و همکاری زن و شوهر صورت نگیرد می تواند موجب اضطراب، نگرانی و اختلافات خانوادگی شود. بویژه در این جامعه که مخارج زندگی واقعاً سنگین و اطمینان به آینده نا مشخص است. کارت های اعتباری نیز می توانند بسادگی مشکل آفرین بوده و به قرض ها اضافه کنند. اینهم از مباحثی است که باید با یکدیگر داشته باشید. مایک و مری بنظر خوشحال و راضی از این جلسه می آمدند و به یکدیگر اطمینان دادند که در مسائل مالی با دقت، صبر و همکاری بیشتری عمل خواهند کرد.
/////////////////////////

نتاگون: هدف ایران از فرستادن زیردریایی به دریای سرخ نگرانی دارد

گزارش بخش فارسی رادیو اسرائیل- وزارت دفاع ایالات متحده با تایید خبر حرکت چند زیردریایی نظامی جمهوری اسلامی به سمت آب های دریای سرخ، گفت: «حضور این زیردریایی ها به خودی خود عامل نگرانی نیست، بلکه اهداف حکومت ایران از این اقدامات است که ایجاد نگرانی می کند».

برای نخستین بار، این خبرگزاری «فارس» بود که روز سه شنبه به نقل از فردی که او را «یک منبع آگاه» خواند، خبر حضور زیردریایی های ایرانی در دریای سرخ در جنوب اسرائیل را داد.

سرهنگ دیوید لاپان، سخنگوی پنتاگون شامگاه سه شنبه در واکنش به این خبر، ضمن تایید درستی آن گفت: «ما همواره نگرانی خود را از اقداماتی که باعث بی ثبات شدن منطقه می شود اعلام کرده ایم؛ اما انتقال نیروهای نظامی به خودی خود چیزی نیست که استرس زا باشد».

سخنگوی پنتاگون افزود: نحوه استفاده ایران از این نیروها است که مورد توجه وزارت دفاع ایالات متحده است و گفت: «نگرانی ما از اهداف جمهوری اسلامی در دست زدن به چنین اقدامی است».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر