Pages

۱۳۹۰ دی ۱۰, شنبه

موضوع روانشناسی کودک و چه چیزهای باعث میشود که کودکان غییر جدی و در عین حال پرخاشگر به بار بیایند؟




موضوع روانشناسی کودک و چه چیزهای باعث میشود که کودکان غییر جدی و در عین حال پرخاشگر به بار بیایند؟

با قلم ساموئیل کرماشانی
امروز مقالات زیاد است در باره نحویی رفتار والدین با کودکان فکر کنم خیلی از این مقالاتی که تا بحال من دیده ام و یا شنیده ام نتوانسته جواب قانعکننده ای برای جامعه امروزی در این دنیای نابرابر داشته باشند. در جوامع گوناگون رفتارهای مخرب با کودکان که در فرهنگهای گوناگون با تناسب با آن جامعه وجود دارند در رابطه با کودکان برای مثال در خاورمیانه مشکلاتی وجود دارد در رابطه با کودک اما در جوامع دموکراتیک و ازاد هم مشکلاتی همچون طلاق معتادان الکهلی منظورم والدین میباشد در این جوامع اگر بیایم تمامی این جوامع و نوع مشکلاتش را مورد بررسی قرار بدهیم این مشکلات وجود دارند در جوامع اروپایی مشکلاتی که وجود دارند کودک آزاری اذیت و آزار جنسی چه از سوی والدین و چه در جامعه وجود دارد و در عین حال مواد مخدر و گروه های که کودکان را به دام می آندازند از راه انترنت و متاسفانه دنیای امروز کودکان در آن در امان نیستند اما در جامعه بیمار خاورمیانه این قضیه خیلی وحشتناک است متاسفانه مثل نقش مخرب مذهب خشونت والدین علیه کودکان و رفتار خشونت آمیز در مدارس توسط معلمان که بخشی از قانون شده است کودک آزاری در آن مناطق قانونیست که متاسفانه دولتی میباشد اما در اروپا دولت شدیدا با کودک آزاری رفتار میکند و از حقوق کودک دفاع میشود.
و بدون در نظر گرفتن تمامی جنبهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و آموزش و پرورشی یک جامعه باز نمیتوان نظر 100% را داد چرا چون بدون مطالعه کامل بر رفتار شناسی و بررسی کلی یک جامعه و تاریخ آن جامعه باز نمیتوان نظر صد در صدی را داد بنابر این باید تمامی جنبهای گوناگون در یک جامعه و بافت فرهنگی آن جامعه سطح آگاهیی یک جامعه و نحویی برخورد دولت با ملت را مورد بررسی قرار داد تا به یک نتیجه ی مطلوب و جوابگو و قانع کننده دست یافت.
کودک نوزاد به صورت یک ارگانیسم به دنیا می‌آید. با اخذ و کسب مجموعه‌ای از نگرشها و ارزشها ، تمایلات و بیزاریها ، هدفها و مقاصد ، و یک مفهوم عمیق و ناپایدار از اینکه چه نوع شخصی است، به تدریج یک موجود انسانی مبدل می‌شود. همه این ویژگیها را از طریق فراگرد اجتماعی شدن بدست می‌آورد. این فراگرد ، یادگیری او را از حالت اولیه با تناسب با زمان که شخصیت والدین خویش را الگویی شخصیت آینده خویش قرار میدهد از یک نوزاد با شروع کردن به باز نمودن زبان به شخصیت انسانی تغییر می‌دهد. به عبارت دقیق‌تر ، هر فرد از طریق فراگرد اجتماعی شدن ، هنجارهای گروههای خود را می‌آموزد تا اینکه یک خود مشخص که او را بی‌همتا می‌سازد، پدید می‌آید. شاید بتوان گفت که تشکل تصور خود ، مهمترین فراگرد در رشد شخصیت به شمار می‌رود.
محیط و سلامتی برای هم کودک و هم والدین خیلی مهم و حیاتیست و در عین حال آگاهی و دانش والدین نقش برجسته ای در بخشیدن شخصیت سالم به کودک دارند بنابر این بنیاد و پایه ی هر جامعه و سلامتی هر جامعه کودکان است یعنی اگر واقعا دولتی و یا ملتی در جستجوی سلامتی جامعه باشند باید اول از کودکان شروع کنند و طوری کودکان به بار آورند از کینه توزی از تنفر و از خشونت به دور باشند آنزمان جامعه سالم و جامعه سلامتی خویش را باز میابد.
محیط طبیعی نیز بر شخصیت تأثیر می‌گذارد، زیرا افراد تا حد وسیعی سطح کارآیی خود را که برای حفظ حیاتش ضروری است، از محیط می‌گیرد واقعیت امر این است که در هر محیط طبیعی ، انواع مختلف شخصیت و فرهنگ ، و در محیطهای طبیعی کاملاً متفاوت ، فرهنگهای مشابهی ملاحظه می‌شوند.
شخصیت به همه خصلتها و ویژگیهایی اطلاق می‌شود که معرف رفتار یک شخص است، و سطح آگاهی آن جامعه که شخص در آن زیست میکند از جمله می‌توان این خصلتها را شامل اندیشه ، احساسات ، ادراک شخص از خود ، وجهه نظرها ، طرز فکر و بسیاری عادات دانست. اصطلاح ویژگی شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق می‌شود
از طرف دیگر «شخصیت» یک موضوع پیچیده است ولی از زمانهای قدیم برای شناخت آن کوششهای فراوانی شده است که برخی از آنها «غیرعملی» ، بعضی دیگر «خرافاتی» و تعداد کمی «علمی و معتبر» هستند. این تنوع در دیدگاهها به تفاوت در«تعریف و نگرش از انسان و ماهیت او» مربوط می‌شود. هر جامعه برای آنکه بتواند در قالب فرهنگ معینی زندگی کرده ، ارتباط متقابل و موفقیت آمیزی داشته باشد، گونه‌های شخصیتی خاصی را که با فرهنگش هماهنگی داشته باشد، پرورش می‌دهد. در حالی که برخی تجربه‌ها بین همه فرهنگها مشترک است، بعید نیست که تجربیات خاص یک فرهنگ در دسترس فرهنگ دیگر نباشد اما بافت هر شخصیتی بستگی به آموزش و پرورش آن کشور و یا منطقه دارد که انسان در آن زیست میکند.
مذهب از مخربترین نوعش میباشد برای برهم زدن روان و رشد شخصیت کودکان و حتی کل جامعه متاسفانه امروز مذهب تبدیل به یک ویروس کشنده است برای جامعه. دخالت در زندگی خصوصی و شخصی انسانها و این نکن حرام است آن نن حرام است این حلال است و آن حلال باعث بی ثباتی جامعه بیمار خاورمیانه بخصوص کشور اسلامزده ایران شده است.
وقتیکه در جامعه خشونت علیه کودکان قانونی است وقتیکه کودکان را با دروغ پرورش داده میشوند وقتیکه خشونت دولتی قانونی است که وقتیکه در باره خشونت دولتی بحث به میان می آید منظور اعدامهای خیابانی است که بر روان کودکان تاثیرات مخربی در آینده کودک دارد این خودش نوعی خشونت دولتی محسوب میشود.
بزرگترین بافت بیمار بودن یک فرهنگ عدم وجود آموزش و پرورش و آزادی بیان که باعث فقر فرهنگی میشود و فقر فرهنگیست که باعث نابودی شالودی جامعه میشود و یا باعث نا امنی محیط و جامعه میگردد فقر فرهنگی در یک جامعه دیکتاتوری به وجود می آیند در یک جامعه که هرچند سطح سواد بالا باشد و فوقلیسانس هم داشته باشیم به علت ترس و وحشتی که سیستم سیاسی برای ملت ایجاد نموده است و همه خواستها را در سینه زندانی نموده است جامعه به یک طوری دچار فقر فرهنگی و فقر فکری و عدم قبول یک دیگر میشود و این رفتار بر والدین تاثیر گزار است و این تاثیر بر رفتار خویش با کودکان سالم و سهیم نیستند.
بعضی از تجربه‌های فرهنگی بین همه افراد انسانی مشترک است. از تجربه‌های اجتماعی مشترک بین اعضای یک جامعه معین ، یک صورت بندی ویژه شخصیتی پدید می‌آید که شاخص و معرف شخصیت بیشتر اعضای آن جامعه است و اصطلاحا شخصیت نمایی (Modal Personality) یا شخصیت اساسی (Basic Personality) یا رفتار اجتماعی (خوی اجتماعی) (Social Character) خوانده می‌شود. این مفاهیم به ویژگیهای فرهنگی مشترکی که همه اعضای یک جامعه در آنها سهیم‌اند، اشاره می‌کنند.
شخصیت» یک «مفهوم انتزاعی» است، یعنی آن چیزی مثل انرژی در فیزیک است که قابل مشاهده نیست، بلکه آن از طریق ترکیب رفتار (Behavior) ، افکار (Thoughts) ، انگیزش (Motivation) ، هیجان (Emotion) و … استنباط می‌شود. شخصیت باعث تفاوت (Difference) کل افراد (انسانها) از همدیگر می‌شود. اما این تفاوتها فقط در بعضی «ویژگیها و خصوصیات» است. به عبارت دیگر افراد در خیلی از ویژگیهای شخصیتی به همدیگر شباهت دارند بنابراین شخصیت را می‌توان از این جهت که «چگونه مردم با هم متفاوت هستند؟» و از جهت این که «در چه چیزی به همدیگر شباهت دارند؟» مورد مطالعه قرار داد . کودکان همیشه برای رشد شخصیت خویش و قرار دادن الگویی رشد شخصیت خویش را رفتارها و کردارهای والدین خویش را الگویی رشد پیشبرد و سازماندهیی خشصیت خویش را قرار میدهند طبیعتا اگر والدین رفتاری غیر طبیعی و خلاف آنچه کودکان از والدین انتظار دارند نشان بدهند باعث سرخوردگی و گم کردن راه و روش رشد کودکان میشود.
تعاریف مختلفی از شخصیت ارائه شده است که هر یک بر وجهی از شخصیت تأکید کرده‌اند. هیلگارد (Hilgard) شخصیت را «الگوهای رفتار و شیوه‌های تفکر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین می‌کند» تعریف کرده است در حالی که برخی دیگر «شخصیت» را به ویژگیهای «پایدار فرد» نسبت داده و آن را بصورت «مجموعه ویژگیهایی که با ثبات و پایداری داشتن مشخص هستند و باعث پیش بینی رفتار فرد می‌شوند» تعریف می‌کنند.
شخصیت (Personality) از ریشه لاتین (Persona) که به معنی «نقاب و ماسک» است گرفته شده است و اشاره به ماسک و نقابی دارد که بازیگران یونان و روم قدیم بر چهره می‌گذاشتند و این تعبیر تلویحا به این موضوع اشاره دارد که «شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر چهره خود می‌زند تا وجه تمایز (تفاوت) او از دیگران باشد اما الگوهای که در رشد نادرست کودکان باعث درهم ریختن و گم کردن راه و روش شخصیت خویش میباشد چیست؟ ».
و عدم آگاهیی والدین برای نحویی پرورش کودکان باعث بیمار شدن جامعه و از هم پاشیدن ریشه و شیرازه ی جامعه میشود پایه ی هر جامعه ای کودک میباشد وقتیکه کسی میخواهند در باره جامعه نظر بدهد باید اول از خانه خود شروع کند بعد در باره یک جامعه اظهار نظر کند یعنی اول باید در جامعه کوچک چهارچوب خانوادگی خویش شروع کند و بذر پایه ی یک جامعه سالم را پایه ریزی کند در چهارچوب خانواده خویش بعد بیاید آنهم با دست پر برای جامعه بیرون از چهارچوب خانواده خویش مبارزه کند و تجربیات خویش را در اختیار دیگران قرار بدهد برای پیش برد یک جامعه سالم و دور از خشونت.
چه چیزهای در جامعه تاثیر مخرب بر روان کودکان در یک جامعه دارد؟
درس مذهبی خشونتهای خانوادگی فقر و نداری و دیدن صحنهای دلخراش مثل اعدامها و کشته شدن انسانها جلو چشمشان و یا رفتار غیر انسانی با مادرانشان جلو چشمشان و یا مورد آزار جنسی قرار گرفتن کودکان و عدم پاسخ والدین به سئوالهای کودکان و غیبت کردن پشت سر دیگران توسط والدین جلو چشم کودکان و دعوایی لفظی والدین جلو چشم کودکان و یا کتک کاری زنان توسط مردانشان جلو چشم کودکان و دروغ گفتن با کودک و رفتارهای غیر ضروری با کودک باعث گم کردن شخصیت خویش میشوند کودکان و سر درگمی و خشن بودن والدین و خود را بیزار نشاندادن جلو چشم کودکان باز خیلی آینده ی خاصی نصیب کودکان نمیکند چنین رفتارهای. باعث میشوند این رفتارها که کودکان خشونتگرا به بار آیند و بنوعی ضد جامعه و جامعه ستیز رشد کنند.
1 فقر و نداری که عامل اصلی بی ثباتی در جامعه میشود در ابن باره تامین و تظمین اقتصادی و عدالت اجتماعی برای خانودها خیلی مهم و حیاتی میباشد برای سلامتی روان کودکان و در عین حال آزادی ابراز بیان و سطح آگاهیی خانوادها در نحویی برخورد با کودکان خیلی مهم است که نباید به هیچ عنوان رفتار خشونت آمیز با کودکان انجام داد چنین رفتاری تاثیر مخربیبر روان و رفتار آینده کودکان دارد که برای سلامتی جامعه خطر ناک میباشد چنین رفتاری با کودک.
2 وجود آموزش و پرورش سالم و تشکیل گروه اجتماعی برای دادن آگاهی به خانواده برای آموزش خانواده ها برای نحویی پرورش کودکان بجز این کار در مهدکودکان هم باید به کودکان آموزش دوستی صداقت انسانوار داده بشود که طوری با کودکان رفتار بشود که در رشد شخصیت همان رشد انسانیت باشد.
3 هر نوع کار و یا چیزی اجباری برای کودکان باید ممنوع باشد و کودکان زیر 18 سال در باره مذهب و یا درس مذهبی باید ممنوع باشد هنگام رسیدن به سن 18 سالگی کودک آزاد است چه دین و یا مذهبی برای خویش اختیار کند چرا چون درس مذهبی میتواند تاثیر مخربی بر روابط اجتماعی آینده آن کودک داشته باشد درس مذهبی بمعنای شستشویی مغزی محسوب میشود متاسفانه مذهب و پایه های مذهب بر مبنایی خشونت بنا شده است مثل جهاد در راه دین فدا شدن در راه مذهب اینها تاثیرات مخرب و خطرناکی برای آینده کودکانی دارد که وارد چنین درسهای میشوند بعضی متاسفانه خانواده ها با زور بچه ها را مجبور میکنند که به مدرسه مذهبی بروند و اگر از این امر سرپیچی کنند مورد خشونت قرار میگیرند توسط والدین نادان و خرافاتی خویش کشتن کافر و یا بیدین خدا از گناهان خوش میشود و وعدهای شیرینی و شوکلات آسا بهشت خیالی همه و همه باعث میشود که کودکان را طوری به بار آیند که تبدیل به یک خونخوار و متنفر کینه توز دگماتیک و عدم قبول باورهای دیگرانی که با رای ایشان اختلاف دارند باعث بی ثباتی جامعه و تبعیض و کشتار و خونریزی میشود که جامعه را به دو دسته تقسیم میشوند که در آن حالت زندگی انسانها با مخاطره روبرو میشود.
کودکان در زمان حرکت بسوی بلوغ الگویی رشد شخصیت خویش را از پدر و مادر خویش کپی میکنند و دستخوش رفتارها و عملکردهای والدین خویش قرار میگیرند تلقین یا نصیحت و یا گفتگو هیچ تاثیری بر کودکان نخواهند داشت بلکه آنچه بر رفتار کودکان تاثیر گزار میباشد رفتار و عملکرد والدین میباشد که کودکان شخصیت والدین خویش را الگویی سازماندهیی شخصیت خویش قرار میدهندکودکان گوش نمیدهند والدینشان چه میگویند بلکه آنچه در عمل انجام میدهند بر رفتار کودکان تاثیر میگزارد.
4 والدین نباید به هیچ عنوان با کودکان خویش دروغ بگویند باید مثل یک انسان بزرگ و بالغ با آنها رفتار کنند و گفتگو کنند اگر هم سئوالی نمودند باید مثل یک انسان بالغ پاسخ سئوالاتشان بدهند وچطوری در خیابان با یک انسان بالغ گفتگو میکنید اینطور با دقت و هر چند در توان دارند برای کودک خود توضیح بدهند و اگر اطلاعات کافی در رابطه با سئوال کودک ندارید به کسی تلفن کنید که در آن زمینه تجربه دارند .
5 به هیچ عنوان جلو چشم کودکان خویش خود را لخت نکنید چرا چون باعث منحرف شدن انرژی آنها یعنی کودکان میشود و تاثیر خوبی بر روان کودک ندارد مغزشان و فکرشان مشغول میکند و باعث کشمکش درونی برای کودک میشود.
6 به هیچ عنوان اگر کودکان دست به کاری زدند با کودکان خشونت انجام ندهید و باز هم خود را خشن و عصبانی نشان ندهید فقط با حرف ملایم و نرم به آنها بگوید زمانی که من بچه بودم چنین کاری انجام نمیدادم که شما انجام دادی کودک چون دارد رشد میکند و اگر پسر باشد شخصیت پدر را الگویی شخصیت خویش قرار میدهد در آن زمان درک میکند که کسی که او شخصیت ایشان را الگویی برای رشد شخصیت خویش قرار داده است در زمان بچگی دست به چنین کاری نزده است خودبخود دست از آن کارها برمیدارد.
7 به هیچ عنوان در جلو چشم کودکان درگیری لفظی نکنید تا میتوانید از چنین حرکاتی پرهیز کنید چرا چون تاثیر مخربی در روابط آینده کودکان دارد چنین رفتاری و یا وارد بحثهای نشوید که حالت عصبانی در آن وجود داشته باشد این نوع برخورد از کار خشونت بدتر است برای کودکان و بر روان کودکان تاثیر مخربی دارد.
8 به هیچ عنوان جلو جشم کودکان خود پشت سر دیگران دست به بدگویی و غیبت کردن نزنید چرا چون آن کودک در آن زمان احساس میکند که فردی که ازش نام برده میشود چیزی بر سر والدینش آوده است و یا کاری کده است که انزجار و تنفر والدین به آن جلب نموده است و کودک در آن حالت دچار شوکه میشود و از کسی که ازش نام برده شده است تنفر پیدا میکند و این تنفر بر اساس زمانی و سنین ایشان کم کم فراوانتر میشود و میتواند شخصیتی کینه توز به کودک به بخشد که برای جامعه هیچ منفعتی نخواهند داشت نه برای خود بچه و نه برای روابط آینده بچه خوب نیست. برای نمونه بعضی اوقات پدران و مادران در خانه پشت سر کسانی دست به بدگویی میزنند در جلو چشم کودکان خویش در برابر فرداش که با فرد مذکور برخورد میکنند به راحتی سلام علیک میکنند و به خانه دعوتش میکنند در این زمان است که کودک در جا شخصیت هم پدر و هم مادر که الگویی رشد شخصیت خویش قرار داد است و نسبت به آنها تفنر پیدا میکند و میتواند روزها و سالها به طول به کشد تا کودک بتواند از آن بحران فکری که والدینش برای ایشان ایجاد نموده اند رها بشود در این زمان کودک راه رشد شخصیت خویش را گم میکند و تاثیر مخرب خطرناکی در اینده و روابط اجتماعی کودک پیدا میشود چون کودک دیگر الگویی ندارد برای رشد شخصیتش به آسانی میتواند به دام انسانهای خلافکار به افتد و چون به خود ایمان و باور ندارد به آسانی تسلیم موادمخدر میشود این دردها و این رنجها خود والدینش برای کودک ایجا نموده اند بدون اینکه خود بدانند چکار کرده اند.
شخصیت هر کودک و یا بدست آوردن اعتماد به نفس کودکان بستگی به تنظیم رابطه والدین با کودکان دارد و رفتارهای آگاهانه و انسانوار که میتواند به کودک خودباوری و استقلال فکری و به سوی یک اعتماد به نفس قویی سوق بدهد که آینده ی درخشانی در انتظار کودک باشد.
9 به هیچ عنوان جلو چشم کودکان خود را بیزار و یا خشن و یا عصبانی نشان ندهید تاثیر خوبی بر روان کودک نخواهند داشت تا میتوانید در جلو چشم کودکان خوش رو و لبخند و مهربان خود را نشان بدهید تا به خودباوری کودک کمک بشود که شخصیت خود را سازماندهی کند.
10 به هیچ عنوان جل چشم کودکان خویش مشروب نه نوشید در آن لحظه احتمال دارد به حالت غیر طبیعی مبتلا بشوید و تاثیر مخربی بر روان کودکان دارد و باز کودکان در آن لحظه احساس میکند که والدینش دیوانه شده اند و آنچه بعنوان الگویی رشد شخصیت میباشد از دست میدهد و راه خویش را گم میکند.
11 بعضی اوقات کودکان در باره چیزی از والدینشان سئوال میکنند باید بطور جدی و خیلی مهربانانه جواب سئوالهای کودکان داده بشود چطور در خیابان با یک انسان بالغ برخورد میکند که جواب سئوالش میدهید همینطور جواب شئوال کودکان بدهید طوری که دل کودک را نی آزراید.
12 پدران و مادران همیشه کاری بکنند که وقتیکه کودکان به سن 3 الی 4 سالگی رسیدند کمتر بغلشان بکنند و سعی کنند جا خواب خصوصی برای کودکان داشته باشند که تا هم مستقل و خودباوریشان تقویت بشود در روابط عاشقانه آینده اشان دچار اشکال و مشکلات نشوند. چرا چون اگر پدران و مادران بیشتر کودکان بغل کنند و همیشه کودکان را پیش خود در رختخواب خود بخوابانند دو نوع ضرر رفتاری و شخصیتی برای کودکان ایجاد میکنند که یکم کودکان به خاطر آن عشق مادری و فرزندی که دارند میتواند عوض بشود که به خاطر محبت مادری نسبت به پسران که پیدا شده است همیشه از زنان بزرگسال خوششان بیایدو هم از نظر اسقتلال مستقل نباشند و همیشه احساس وابستگی داشته باشند که توان تصمیم گیری برای زندگی خویش و تشکیل زندگی خویش نداشته باشندو دختران هم همچنین در برابر آن محبتی که بین دختر و پدر ایجاد شده است باعث میشود که همیشه از مردان بزرگسال خوششان بیاید و هم از نظر تصمیم گیری هم همیشه احساس وابستگی بکنند و توان سامان دادن زندگی خویش را نداشته باشند.
و در این رابطه سامان دادن هر جامعه ای و سلامتی هر جامعه ای کودکان میباشد هر کسی و یا کسانی که ادعای یک جامعه سالم را داشته باشند باید از کودکان خود که بخش کوچکی از جامعه و یا یک جامعه کوچک خانواده میباشد شروع کنند برای سلامتی جامعه و پایه و اساس هر جامعه ای بستگی به سلامتی روانی کودکان آن جامعه دارد. کودکان در زمانی که در رشد شخصیت خویش الگویی این رشد ار والدین کپی میکنند در اصل ابراز هویت میکنند اگر والدین در تقویت این هویت سهیم باشند کودک روز بروز به سوی هویت خویش و هویت انسانی خویش تقویت و هدایت بشود آن زمان دیگر ما جامعه غیر سالم را نخواهیم داشت.
13 به هیچ عنوان میان کودکان خویش تبعیض آمیز برخورد نکنید برای مثال مسلمانان میان دختر و پسر تبعیض قائل میشوند که متاسفانه این تبعیض حتی توسط پسران علیه خواهران خویش انجام میشود این هم به سبب رفتار والدین با این قضیه میباشد که تاثیر مخرب خطرناکی بر روابط جامعه دارد و یک طوری پسران نسبت به دختران مبتلا به بیماری ناخودآگاه حسادت بیمار گونه میکنند. طوری با کودکان خود رفتار کنید که احساس حقوق برابر کنند اگر بذر تبعیض میان کودکان خویش به پاشید مطمئن باشید در آینده این تبعیض به جامعه منتقل میشود و همه گیر میشود.
مثل 
Jealousy morbid 
همان اسمش است حسادت بیمارگونه.
14 تا میتوانید بذر دوستی بذر خودباوری و انسانوار کودکان را پرورش بدهید سلامت بودن کودکان بع این معنا میباشد سلامت بودن جامعه میرساند جامعه چیست؟ در اصل یک خانواده سه الی 4 نفره خودش یک بخش کوچکی از جامعه میباشد جامعه از خانواده شروع میشود آنگاه ملت شهر را تشکیل میدهند این جامعه کوچک تبدیل یه یک جامعه بزرگ شهر نشینی میشود بنیاد هرجامعه خانوادها هستند هر نوع رفتار مخرب والدین بر کودکان تاثیر مخرب بر جامعه دارد و جامعه و محیط را نا امن میشود و در این رابطه شیرازه جامعه و اجتماع بهم میخورد و نا امنی و محیطی خطرزا ایجا میشود.
یعنی اگر ما بیایم در باره محیطی غیر سالم بحث کنیم در اصل این محیط توسط انسانها نا امن شده است به دلیل عدم آگاهی خانوادها و عدم وجود یک آموزش و پرورش سالم محیط خطرزا میشود و دی عین حال فقر بیکاری نداری عامل محیطهای خطرزا میشوند که انسانهای در آن محیط زندگی میکنند محیط را خطرزا نموده اند.
رشد جسمی تا رسیدن به این دوره دو مرحله بحرانی و جهشی خود را پشت سر گذاشته است. در دوره کودکی و به ویژه دوره نوجوانی ، رشد جسمی چشم گیر بوده و با تغییرات اساسی مشخص می‌شود. با شروع جوانی آهنگ رشد تدریجی‌تر و کندتر می‌گردد و دیگر آن سرعت مرحله قبل را ندارد. رشد قد و اندامهای بدن هرچند متوقف نشده، ولی بسیار کند شده است.


رشد فکری ، شناختی و عاطفی هنوز ادامه دارد و تجاربی که جوان با آنها برخورد می‌کند، فکر و بینش او را تحت تاثیر قر ار می‌دهد. در مرحله قبل اگر نوجوان در تلاش بر عنادورزی در مقابل افکار و شناختهایی بود که از اطراف و به ویژه از طرف والدین به او دیکته می‌شد، در این دوران تمام تلاش جوان رسیدن به یک ثبات فکری و شناختی است. هرچند در این دوران نیز گرایشات مختلفی از طرف جوان تجربه می‌شود و مکاتب مختلفی را انتخاب می‌نماید، اما هدف از آنها بر هم ریختن و عنادجوئی با ارزشهای دیکته شده برای او نیست. بلکه او در تلاش برای استحکام بخشیدن به هویت خود است و در این راه ممکن است دست به امتحانها و انتخابهای مختلف بزند.

جوانی که دوره نوجوانی را در شرائط مناسب و به صورت سالم و مناسبی پشت سر گذاشته، هویت کاملتری از خود دارد و با دشواریهای کمتری نسبت به افرادی که نوجوانی پرتلاطمی داشته‌اند، روبرو است.

عواطف در این دوران هنوز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار هستند. هرچند غلیان عواطف و هیجانات دیگر آن تلاطم دوران نوجوانی را ندارد، اما نیاز به عشق و صمیمیت از ویژگیهای اساسی دوره جوانی است و تفاوت آن با عواطف دوران نوجوانی ، ثبات و هدفمندتر شدن آن است. نوجوان با جوشش عواطف و هیجانات ناگهانی خود روبروست، به صورتی که توانایی کامل برای کنترل مناسب آنها ندارد. خیال‌پردازیهای شدید ، دوستیهای بسیار صمیمی و روابط با جنس مخالف مضرهایی برای عواطف دوران نوجوانی هستند. در حالی که در دوره جوانی فرد تلاش می‌کند، سر و سامانی به عواطف خود بدهد و تصمیماتی برای آنها اتخاذ کند.

اریک اریکسون دوره جوانی را دوره صمیمیت و تعلق می‌داند و معتقد است که با شکل گیری هویت ، فرد آماده می‌شود تا به مرحله رشد روانی اجتماعی پا بگذارد. در این محله فرد می‌تواند بر اساس عشق ، صمیمیت ، دوست داشتن و تعهد رابطه برقرار کند. بر عکس اجتناب از برقراری رابطه با دیگران ، فرو رفتن در خود است که منجر می‌شود فرد به گوشه‌گیری و انزوا پناه ببرد. نیاز به تعلق و صمیمیتی که در این دوران در فرد وجود دارد، منتج به مساله مهم ازدواج می‌شود. در واقع این دوران را دوران ازدواج نیز نامیده‌اند.
مشکلات مربوط را به تصمیم گیری و انتخابها در جوانی
با رسیدن به یک هویت نسبتا کاملتر ، فرد خواه ناخواه در شرائطی قرار می‌گیرد که ملزم به اتخاذ تصمیمات و انجام انتخابهایی است که اهمیت ویژه‌ای در زندگی فرد دارند. برخی از این تصمیم گیریها و انتخابها سرنوشت ساز هستند، مثل ازدواج ، مثل انتخاب شغل و برخی تصمیماتی هستند، ساده‌تر و جزئی‌تر. برای انجام این انتخابها جوان نیاز به شناختهای کامل ، استفاده از راهبردهای مناسب و کمک و یاری از همان الگویی میباشد که متناسب با زمان به پیش میبرود بر اساس تجربیاتی از رفتارها بدست می آورد افزایش توان فکری جوان و بالا بردن قدرت تصمیم گیری وی ، اهمیت بسزائی در صحت انتخابهای او خواهد داشت.
ازدواج و انتخاب شغل: دو مشکل اساسی جوانی
دو ویژگی مهمی که در جوانی از رنگ و نمای خاصی برخوردار است و در واقع هر دو از دوره نوجوانی شکل گرفته و بتدریج متکامل‌تر شده‌اند، تمایلات عاطفی و استقلال طلبی است. تمایلات عاطفی جوان را به انتخاب کانونی که نیازهای او را ارضا می‌سازد، می‌کشاند و تمایلات استقلال طلبانه به اتخاذ راهبردهایی برای کسب استقلال مالی ، فکری و... . 
البته این نوع تکامل بستگی به رشد فرهنگی و فکری یک جامعه دارد در جوامع گوناگون بعضی بسته و بعضی آزاد فرق و تفاوت دارد. برای مثال در جوامع خاورمیانه توام با خرافات و خشونت پیش میرود و فقر فکری بیحد وبی حساب است با جوامع اروپایی فرق اساسی دارد.
طبیعتا در جامعه ای که دارای فقر فرهنکی باشد رشد شخصیت با مشکلات فراوان روبرو میشود و موانعهای در پیشرو جوانان برای رسیدن به اهدافشان در آن جوامع بیمار وجود دارد متاسفانه.
تلاش ویژه جوان برای کسب استقلال مالی بسیار بارز و روشن است و او را وادار به انجام چالشهایی می‌کند تا در راستای انگیزه‌ها و اهداف خود به دنبال یک منبع درآمد باشد. بخشی از مشکلات مربوط به شغل به انتخابهای جوان برمی‌گردد و بخش مهم دیگری از آن به شرائط و موقعیتهای اجتماعی. اما در هر حال بالا بردن شناختهای فرد و قدرت تصمیم گیری و توان او برای استفاده از شرائط و فرصتها و خویشتن شناسی و کشف استعدادها نقش مهمی در موفقیت او برای غلبه بر موانع موجود بازی می‌کند. همین خصوصیات در انتخاب او برای ازدواج و فراهم آوردن شرائط مناسب نیز از اهمیت خاصی برخوردار است.
در هر جامعه ی اگر دانشگاه خوب وجود داشته باشد اگر از نظر مالی مردم زندگی آسود ه ای داشته باشند این بازنمیتوان آن جامعه را یک جامعه پیشرفته نام برد اگر 30سال درس بخوانند باز به دلیل تفکر دیکتاتوری که بر جامعه حاکم است پیشرفتی در کار نخواهند بود و کسی که درای فوقلیسانس هم باشد باز در او تفکر دیکتاوری و عدم پذیرش تفکر دیگری رشد نموده است و دولت سرکوبگر به خورد ایشان داده است شاید حرفهای رنگاورنگ و آزاد و در باره آزادی بحث کند اما وقتیکه مخالفش پیدا به شد بدترین دیکتاتور تبدیل میشود.
بنابر این رشد هر جامعه ای اول رشد سلامتی کودکان میباشد دوم آزادی بیان آزادی بیان و ازادی مطبوعات به انسانها فرصت میدهد که برای ابراز اشتباهات و در اصلاح آن با یاری تفکر گوناگون اندیشهای گوناگون و ابراز و بیان آنچه انسان فکر میکند و انتشار این تفکرها باعث میشود در جامعه با کمک و یاری یکدیگر اجتماع پیشرفت کند و به نحویی رفتاری و گفتاری و کرداری جامعه تکامل یابد. وقتیکه در جامعه آزادی بیان و آزادی ایجاد گروه های حقوقی و محیط زیستی و تشکلاهای مدنی وجود داشته باشد جامعه به طور خودکار توسط این تشکلاهای مدنی در شهرها و دهکدها تکامل میابد و به یکدیگر کمک میکنند و از یکدیگر کمک میگیرند برای پیشبرد اهدافهای سالم و گام برداشتن در جهت رشد بهتر دموکراسی خواهی و آزاد اندیشی در جامعه و امروز عصر ارتباطات میباشد و توسط این ارتباطات با جامعه های گوناگون و تشکلاهای با تجربه در کشورهای گوناگون ملت این فرصت را بدست می آورند برای بهتر شدن زندگی انسانها از هر نظر از یکدیگر کمک بگیرند و جامعه را تکامل به بخشند طبیعتا در تکامل و بهتر شدن زندگی و رشد سالم کودکان هم سهیم خواهند بود این تشکلاهای صنفی و مدنی.. 

بیگانگی انسان از خود، یکی از مهم‌ترین مسایل انسان‌شناختی است که در زبان‌های اروپایی با واژه الیناسیون (alienation)از آن یاد می‌شود.
اهمیت قدرت تصمیم گیری
انسان در مسیر زندگی خود با انواع مسائل و مراحلی مواجه می‌شود که ناگزیر از تصمیم گیری است. تصمیم گیری نقش گسترده‌ای در زندگی آدمی دارد. از تصمیم گیریهای جزئی در امور کوچک گرفته، تا تصمیم گیریهای بسیار بزرگ و پراهمیت. برخی از تصمیم گیریها چنان به راحتی صورت می‌گیرند که شاید ما چندان توجهی به آنها نمی‌کنیم، اما در مقابل مسائلی نیز در زندگی وجود دارند که اقدام به تصمیم گیری در مورد آنها شاید مدت زمان طولانی وقت لازم داشته باشد. در هر حال اهمیت این تصمیم گیریها به لحاظ اهمیتی که اکثر آنها در سرنوشت فرد دارند، بسیار زیاد است و چه بسا تعلل در شناخت راههای تصمیم گیری بهتر ، عواقب جبران ناپذیری را برای فرد به بار آورد
عوامل موثر در قدرت تصمیم گیری
نوع مشکل
در مورد سهولت تصمیم گیری ، نوع مشکل نقش اساسی دارد. مشکلات کوچکتر معمولا خیلی راحتتر حل می‌شوند، چون تصمیم گیری در مورد آنها راحتتر صورت می‌گیرد. اما مشکلات پیچیده‌تر به لحاظ نیازی که به اطلاعات تخصصی‌تر دارند و اغلب چند جنبه مختلف از زندگی فرد را شامل می‌شوند، با روند کند تصمیم گیری مواجه هستند. علاوه بر این مشکلاتی نیز وجود دارند که زمان در تصمیم گیری برای آنها بسیار اهمیت دارد، بطوری که در یک مدت زمان کوتاه ، باید تصمیم گیری مهمی را انجام دهد. در مورد این نوع موارد توجه به قدرت تصمیم گیری و بالا بردن توان آن حائز اهمیت است.
خود این مبحث بستگی به توانای شخص دارد و بستگی و محیط سالم. اما تصمیم گیری در یک محیط نا امن و نا سالم شاید با دشواریهای روبرو بشود برای شخص تصمیم گیرنده.
اعتماد به نفس و قدرت تصمیم گیری
افرادی که دارای اعتماد به نفس بالایی هستند، از قدرت تصمیم گیری بالاتری برخوردار هستند و در شرایط بحرانی قادر به تصمیم گیریهای مناسب می‌باشند. در حالی که افراد دارای اعتماد به نفس پائین ، اغلب در تصمیم گیریهای خود دچار مشکل هستند. آنها شاید برای امور خیلی جزئی ، زمان خیلی زیادی صرف کنند تا تصمیم گیری لازم را انجام دهند و برخی از آنها حتی از شرائطی که آنها را ناگزیر از تصمیم گیری می‌کند، فرار می‌کنند. به همین علت است که این افراد ریسک پذیری کمتری از خود نشان می‌دهند.
افسردگی و قدرت تصمیم گیری
در میان تمام علائمی که افسردگی دارد، ناتوانی در تصمیم گیری از علائم اساسی است. فرد افسرده حتی برای مسائل جزئی روزمره ، فاقد قدرت تصمیم گیری است. بی‌حوصلگی و خلق پائین او ، قدرت تصمیم گیری او را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و این مساله زمانی شدت پیدا می‌کند که ناامیدی در فرایند تصمیم گیری او دخالت می‌کند. فرد افسرده امیدواری کمتری به آینده دارد. بنابراین با بدبینی با مسائل برخورد می‌کند و توجه بیش از حد به ابعاد منفی مسائل او را از تصمیم گیری مناسب محروم می‌سازد. او از هر کاری که نیاز به صرف انرژی ، چه کم و چه زیاد دارد، دوری می‌کند. تصمیم گیری فرایندی است که به انرژی فکری زیادی نیازمند است. 
اضطراب و قدرت تصمیم گیری
اضطراب بر روی بسیاری از فرایندهای ذهنی انسان تاثیر مخرب دارد. شاید معروفترین تاثیر اضطراب ، روی حافظه باشد. زمانی که دانش آموز احساس می‌کند در پاسخ سوالی که آشنایی کاملی با آن دارد، حافظه‌اش از کار می‌افتد، سرش خالی می‌شود و احساس می‌کند هیچ مطلبی به ذهنش نمی‌رسد. همین اتفاق در فرایند تصمیم گیری اتفاق می‌افتد. 

اولا اضطراب مانع از آن می‌شود که فرد بتواند از اندوخته‌های ذهنی خود ، از تجارب و اطلاعات خود در فرایند تصمیم گیری استفاده کند، چون هیچ مطلب و تجربه‌ای که برای او یاری کننده باشد، به ذهنش نمی‌رسد و آنچه به ذهنش می‌رسد، بسیار دست و پا شکسته و فاقد سودمندی لازم است. از سوی دیگر اضطراب نگرانی فرد را از احتمال شکست افزایش می‌دهد، قدرت ریسک پذیری او را کاهش می‌دهد و اجازه نمی‌دهد که فرد در کمال آرامش تمام جوانب را مورد بررسی قرار دهد. از این رو فرد مضطرب یا خیلی عجولانه تصمیم می‌گیرد و یا به قدری تصمیم گیری را طولانی می‌کند تا فرصتهای طلایی را از دست می‌دهد.
برای سلامتی هر جامعه ای چند چیز مهم و حیاتی لازم هستند آنهم عدالت اجتماعی و تظمینهای اجتماعی مثل کمک هزینه اجتماعی تظمینهای در رابطه با حقوق بیمه و تظمینهای در رابطه با حقوق بازنشستگی و تظمینهای در رابطه با عدالت اجتماعی در حیات زندگی بشریت مهم و حیاتی میباشد.
و در زیر اینها و پهلوی اینها آزادی بیان و آزادی ابراز عقیده و بیان آن و آزادی مطبوعات و حق انتخاب در این رابطه مهم و حیاتی میباشند.
اگر اشتباهی املای و یا نوشتاری به چشمتان خورد لطفا ما را با خبر کنید و اگر هم از این نوشته و مقاله روانشناسانه انتقادی دارید باز ما در خدمت هستیم برای بهتر شدن کارهای ما کمک کنید متشکر میشوم.
سال نو میلادی به همه عزیزان تبریک میگویم و امیدوارم سال آینده سال آشتی سال برقراری آزادی و سال اتحاد و دستی میان انسانها باشد من در رابطه متاسفم که دولت نژاد پرست ترک در روزهای گذشته خیلی از عزیزان ما را به طور فجیعی قتلعام نمود و شادی سر این سال را به گریه و غمگینی در خانه کردها ایجاد نمود.
من به ملت کرد تسلیت میگویم
با تشکر ساموئیل کرماشانی 31/12/2011 چند ساعتی به آغاز سال نو باقی نمانده است هم اکنون ساعت 20و28 دقیقه به وقت محلی میباشد.
 —  
 -----------------------
ئاماده‌كاری بۆ راگه‌یاندنی‌ هه‌رێمی دووه‌می‌ كوردستان ده‌كرێت

كۆمه‌ڵێك چالاكوانی‌ كوردی فه‌یلی به‌نیازن له‌پاش راگه‌یاندنی‌ ده‌وڵه‌تی‌ كوردی هه‌رێمی‌ كوردانی‌ خواروو رابگه‌یه‌نن.یه‌كێك له‌و چالاكوانانه‌ كه‌ نه‌یوست ناوی‌ ئاشكرا بكرێت له‌لێدوانێكدا تایبه‌ت به‌ كوردستان نیوزی‌ راگه‌یاند، ئه‌وان وه‌كو كۆمه‌ڵێك چالاكوانی‌ كوردی فه‌یلی به‌نیازن له‌پاش راگه‌یاندنی‌ ده‌وڵه‌تی‌ كوردی، هه‌رێمی‌ كوردستانی‌ خوارو رابگه‌یه‌نن. وتیشی، له‌به‌ر ئه‌وه‌ی به‌م نزیكانه‌ ده‌وڵه‌تی كوردی ڕائه‌گه‌ێنرێت ئێمه‌ وه‌كوو كۆمه‌ڵێك چالاكوانی ئه‌و ناوچانه‌ هه‌وڵ ده‌ده‌ین ئاماده‌كاری بكه‌ین بۆ به‌هه‌رێمبوونی ناوچه‌كانمان له‌ چوارچێوه‌ی ئه‌و ده‌وڵه‌ته‌ كوردیه‌دا بۆ ئه‌وه‌ی‌ وه‌كو ئێستا پشتگوێ نه‌خرێین و بازرگانی سیاسیمان پێوه‌ نه‌كه‌ن و مافه‌كانمان پێشێل نه‌كرێت.
چالاكوانه‌ فه‌یلیه‌كه‌ زیاتر وتی‌، پێمان وایه‌ مه‌ترسی ئه‌وه‌ له‌ ئارادایه‌ له‌لایه‌ن هه‌ندێك لایه‌نه‌وه‌ پشتگوێ بخرێین و مافه‌كانمان پێشێل بكرێت، چونكه‌ له‌ ئێستادا ئه‌م چینه‌ی میله‌ته‌كه‌مان و ناوچه‌كانیان له‌ ڕۆژهه‌ڵات و باشووری كوردستان له‌لایه‌ن حیزب و لایه‌نه‌ سیاسییه‌كانه‌وه‌ پشتگوێ خراون.
هێمای‌ بۆ ئه‌وه‌شكرد، كه‌ ئه‌وان خاوه‌نی بیری نه‌ته‌وه‌یین و دژایه‌تی هیچ لایه‌نێكیش ناكه‌ن و خۆیان به‌ به‌شێكی جیانه‌كراوه‌ی گه‌لی كورد ئه‌زانن و ئه‌وه‌ش به‌ دروشمه‌كا‌نیانه‌وه‌ ده‌رئه‌كه‌وێت.
هه‌روه‌ك ته‌نها ئامانجمانیشیان ده‌سته‌به‌ركردنی سه‌رجه‌م مافه‌كانیانه‌ له‌ چوارچێوه‌ی ئه‌و ده‌وڵه‌ته‌ كوردییه‌.
سه‌باره‌ت به‌ سنووری ئه‌و هه‌رێمه‌ی‌ كه‌ به‌نیازن له‌ئاینده‌دا رایبگه‌یه‌نن ئاشكراشیكرد، كه‌ سنوری هه‌رێمه‌كه‌ین پێكدێت له‌ كرماشان،ئیلام، لوڕستان، له‌كستان، هه‌مه‌دان، خانه‌قین، مه‌نده‌لی، به‌دره‌و جه‌صان و زوڕباتیه‌.
ئه‌وه‌شی دوپات كردوه‌ كه‌ ئه‌و كۆمه‌ڵه‌ چالاكوانانه‌ سه‌ر به‌هیچ حزب و لایه‌نێكی‌ سیاسی‌ نین و بیلایه‌نه‌نانه‌ ئه‌و كاره‌ ئه‌نجام ده‌ده‌ن.
ئه‌وه‌ش له‌كاتێكدایه‌، به‌وته‌ی‌ هه‌ندێك سه‌رچاوه‌، مه‌سعود بارزانی‌ سه‌رۆكی‌ هه‌رێمی كوردستان به‌نیازه‌ له‌ نه‌ورۆزی داهاتودا ده‌وڵه‌تی‌ كوردی رابگه‌یه‌نێت.

كوردستان نيوز
----------------------------
سایه خودکشی براستان ایلام
kurdane.com
همزمان با سفر احمدی نژاد به استان کُردنشین ایلام اخبار ناخوشایندی مبنی بر کاهش سن خودکُشی منتشر گردیده است. آمار خودکشی در ایلام به حدی روبه افزایش است که مدیرکل بهزیستی استان آن را یک بحران اجتماعی توصیف و اظهار داشت: هر چند آمار دقیقی از میزان خودکشی در ایلام وجود ندارد اما بر اساس تحقیقات انجام گرفته، در برخی از ماه‌های سال جاری، مرگ چهار نفر در هفته گزارش شده است.

خبرگزاری ایسنا به نقل از صادق رستمی اعلام کرد: سن خودکشی به کمتر از 30 سال کاهش یافته و این وضعیت در شهرستان ایوان از مرز بحرانی عبور کرده و این پدیده نتایج خوبی در پی نخواهد داشت.

وی ضمن اشاره به این که بیشترینِ خودکشی‌ها توسط زنان رخ می‌دهد، تصریح کرد: طلاق و مشکلات جانبی آن از دلایل بالا بودن میزان خودکشی در بین زنان بیوه است.

در همین ارتباط، داریوش قنبری نماینده‌ی شهرهای ایلام، ایوان و مهران در مجلس اسلامی، بیکاری و مشکلات روانی ناشی از آن را دلیل خودکشی جوانان ایلامی عنوان کرد.

طبق آمارهای تأیید نشده، سال گذشته نزدیک به 1200 نفر از جوانان استان ایلام به دلیل مسایل مالی، بیکاری و عدم توانایی در ازدواج خودکشی کرده‌اند.

استان ایلام بیش از 600هزار نفر جمعیت دارد.


کردپا

سال نو میلادی بر همه عزیزان و خوانندگان آژانس خبری کردستان تبریک میگویم




  
سال نو مبارک باد
سال 2012 سال استقلال کردستان خواهند بود ملت کرد به این نتیجه رسیده است که زندگی با فاشیستهای کور غیر ممکن است و تنها راه چاره استقلال کردستان میباشد باید به هر قیمیتی که شده استقلال کردستان را اعلام و بدست بیاوریم.پ
با تشکر ساموئیل کرماشانی 1/1/2012
-----------------------------------
به‌شی کوردی ده‌نگی ئه‌مه‌ریکا --- خۆپـیشـاندانی کوردان له‌ واشنتن له‌ دژی بۆردومانی تورکیا
--------------------
 بەپەلە ... یەکەم تۆلەی خوێنی شەهیدان، قائیمقامی ئوڵودەرە، ئەو شارۆچکەیەی کە ٣٥ هاوڵاتیەکەی تێدا شەهیدکرا، لەلایەن جەماوەرەوە فەلاقە کرا

roj tv

barnami taybat morad qaraylan
------------------------
فیسبوک صفحه یهودستیزانه رژیم ایران را حذف کرد؛
قتل یهودیان در جهان را تشویق کرده بود

گزارش بخش فارسی رادیو اسرائیل فیسبوک یک صفحه مملو از مطالب یهودستیزانه را که از سوی حکومت اسلامی ایران گشوده شده بود، در پی شکایت مؤسسه پرآوازه "سایمون ویزنتال" مسدود کرد و آن را از صفحات فیسبوک حذف نمود.
مرکز "سایمون ویزنتال" که مقر آن در کالیفرنیا است، به مدیران فیسبوک شکایت کرده بود که صفحه ای به زبان فارسی در فیسبوک گشوده شده است که دیدگاه های تنفر از یهودیت را رواج می دهد و با اباحه گری و مطالب نژادپرستانه، معتقد است که ستیز و عداوت علیه یهودیان، یک امر اسلامی و در راستای دیدگاه های آیت الله خمینی، بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران است.
این صفحه فیسبوک از سوی فردی زیر نام"داوود ضرابی" در تهران گشوده شده بود.
او نوشته بود: «زمان آن رسیده است که یهودیان و صهیونیست ها را در هر جای جهان به مجازات رساند» و قتل یهودیان در جای جای جهان را، بخشی از رسالت و وظیفه شرعی هر مسلمان حقیقی نامیده بود.
مؤسسه "سایمون ویزنتال" مرکزی برای ردگیری نازی های مشارکت کننده در هولوکاست، کشتار یهودیان در آلمان هیتلری، و سپردن افراد باقی مانده از میان جانیان به دست عدالت است.
گفتنی است: فیسبوک در پی شکایات عوامل و افرادی، هر صفحه ای را که حاکی از افکار نژاد پرستانه یا تشویق جنایت باشد، حذف می کند؛ همانگونه که یک صفحه را که ویژه مسابقه ای برای کشیدن کاریکاتور از پیامبر اسلام بود، مسدود و حذف کرد.
اما در رژیم ایران در حدود هفت سالی که احمدی نژاد در مقام ریاست جمهوری بوده، با ابتکار و تشویق و تأمین مالی حکومت و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی، فعالیت عوامل یهودستیز به زبان فارسی در اینترنت علیه یهودیت و در ستیز با اسرائیل شدت گرفته است.
حکومت ایران که راه فعالیت مخالفان خود در فیسبوک و سایر امکانات اینترنتی دیگر را مسدود می کند، خود به ترویج دیدگاه هایش و جذب افراطیون اسلامی در جهان از طریق اینترنت علاقه بسیاری دارد.
همین امروز اعلام شد که یازده درشد از جمعیت جهان عضو فیسبوک هستند که 17 میلیون نفر از مردم ایران نیز عضو آن می باشند. 
------------------------------
تفسیر سیاسی هفته 
نوشته: منشه امیر
دوباره می خواهند ایران را به جنگ بکشانند
ولی با پای خویش به قربانگاه می روند
 

خمینی گفته بود که جنگ نعمت خداست – و در این روزها آن ها بیشترین تلاش خود را می کنند تا شعله های جنگی تازه را در خاورمیانه برافروزند که شاید در پناه آن بتوانند از شکست و فروپاشی خود جلوگیری کنند و چند روزی بیشتر بر کرسی قدرت تکیه زنند – غافل از آن که سرنوشت معمر قذافی در انتظارشان است که دو ماه پیش از فروپاشی کوس خدایی زد، ولی در آخرین دقایق زندگی ننگین خود التماس کرد که ا و را نکشند و به او رحم کنند.
خمینی گفته بود که در سایه هشت سال جنگ با عراق، توانست پایه های قدرت خود را مستحکم کند و مخالفان را سرکوب سازد – و جانشینان او حال تصور می کنند که اگر آن ها نیز جنگ تازه ای به راه اندازند، به میمنت آن خواهند توانست حکومت مرگ و وحشت در داخل کشور ایجاد کنند و هر کس را که کوچکترین خطری محسوب شود از سر راه بردارند، تا در ایران هم فضایی مانند کره شمالی به وجود آید که در آن جا هیچ مخالفی را یارای نفس کشیدن نیست و هیچ انتقادی نمی تواند به گوش مردم برسد.
تصویر حسنی مبارک بر تخت بیماری و در قفس دادگاه قاهره آنان را به هراس انداخته و عکس های لحظه هایی که معمر قذافی، آن حاکم قدرتمند در زیر ضربات مردم خشمگین لت و پار می شود و جان از بدنش خارج می شود، آن ها را تکان داده و نیز این احتمال که بشار اسد نیز به زودی در سوریه به همین سرنوشت دچار گردد و مردم سوریه هیچ ترحمی بر وی نکنند، آزارشان می دهد.
تصور می کنند که اگر بتوانند یک درگیری محدود در آب های خلیج فارس به وجود آورند، مثلاً تنگه هرمز را به روی آمد و شد نفتکش های بین المللی ببندند و با واکنش کوبنده ارتش آمریکا روبرو گردند و آشوبی در منطقه به راه اندازند، در سایه آن خواهند توانست اختناق را در داخل کشور دو چندان کنند، آخرین مخالفان را از سر راه خود بردارند؛ صدای هرگونه اعتراضی را خاموش کنند و در همان حال، گناه همه شکست ها، ناتوانی ها، ندانم کاری ها و اشتباهات خویش را به گردن دنیا بیندازند تا شاید بتوانند بی لیاقتی خویش را پنهان کنند و خود را بی گناه نشان دهند.
ولی آن ها در این تصور و تخیل خویش دچار یک اشتباه بزرگ هستند، زیرا مردم ایران همان مردم سی و سه سال پیش در آستانه جنگ با عراق هستند و نه ارتش قدرتمند آمریکا را می توان با نیروهای صدام حسین در یک ردیف قرار داد و نه موقعیت جهانی امروز شبیه آن دوران است و نه اتحاد جماهیر شوروی وجود دارد که دست حمایت خود را به سوی رژیم ایران دراز کند. البته روسیه و چین نیز امروز تا حدودی جای خالی شوروی را پر می کنند – ولی نوع منافع آن ها تغییر کرده و به ارزانی از رژیم حمایت نخواهند کرد – و حتی بعید نیست آن را تنها گذارند – همان گونه که تا کنون به چند قطعنامه شورای امنیت علیه رژیم ایران رأی موافق داده اند و امروز نیز از آنان زبان به انتقاد می گشایند.
دلشان می خواهد جنگ به راه اندازند – زیرا می دانند که در سال نو میلادی 2012 (که از فردا آغاز می شود) عاقبت رژیم آنان و برنامه های اتمی آن ها را به نقطه سرنوشت ساز می رسد – و در داخل کشور نیز دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد پایان می گیرد و دور جدید انتخابات مجلس شورای اسلامی ممکن است با آشوب و بلوا روبرو باشد و درگیری بین جناح های قدرت به چنان مرحله خونینی برسد که پایه های رژیم را به کلی لرزان سازد.
خودشان خوب می دانند که سوء مدیریت اقتصادی، دزدی های کلان، کاهش درآمد نفت ایران و در نتیجه پایین آمدن سطح زندگی مردم، همراه با کاهش میزان تولید کالا، تعطیلی کارخانه ها، بالا رفتن شمار بیکاران و افزایش واردات کالاهای ارزان قیمت از چین و کشورهای دیگر، رژیم را به بن بست نزدیک ساخته است.
در صحنه بین المللی نیز انتظار می رود و در ماه های آینده تحریم های اقتصادی گسترده ای در راه باشد که فروش نفت ایران را تقریباً غیرممکن کند و یا آن که رژیم ناچار شود نفت خود را به بهای ارزان به کشورهایی چون چین بفروشد – که در هر صورت، نتیجه آن پایین آمدن میزان درآمد ارز خارجی حکومت خواهد بود.
رژیمی که بیشترین بخش از بودجه هزینه های آن از طریق فروش نفت تآمین می شود، چگونه خواهد توانست در برابر چنین وضعی دوام آورد؟
از هم اکنون اعلام کرده اند که از این پس یارانه های مستقیم به دو دهک درآمد بالا تعلق نخواهد گرفت. می گویند که ده تا پانزده میلیون نفر از مردم ایران مشمول این محرومیت می گردند، فردا هم خواهند آمد و دهک سوم را مشمول آن خواهند ساخت و پس فردا همه مردم ایران از این پولی که حکومت ندارد به آن ها بپردازد محروم خواهند گردید – و نتیجه: همه مردم؛ فقیر و غنی، دارا و نادار، باید این افزایش قیمت ها را تحمل کنند و دم برنیآورند. ولی در اسرائیل، وقتی بهای نوعی پنیر بالا رفت، مردم به خیابان ها آمدند و دولت هم آنان را تشویق کرد و تولید کنندگان ناچار به پایین آوردن قیمت شدند: آیا در حکومت سرکوبگر اسلامی در ایران، چنین امری امکان پذیر است؟
آیا کمر شکن بودن هزینه زندگی و پایین ماندن درآمدها موجب به پا خاستن مردم نخواهد شد؟ آیا آن ها از سرنوشت رویدادهای تونس و مصر و لیبی و سوریه و یمن درست عبرت نگرفته اند؟
چرا گرفته اند! از احتمالات می ترسند، و از این رو کوشش می کنند تا آمریکا را در منطقه به جنگ بکشانند و تصور می کنند که بالاخره به سود آنان تمام خواهد شد – ولی آشکار است که در این محاسبه سخت اشتباه می کنند – همان گونه که درباره سرنوشت جنگ با عراق اشتباه کردند و خمینی ناچار به سر کشیدن جام زهر شد – ولی این بار، آن اشتباه به قیمت ادامه حکومت آنان تمام خواهد شد.
اکنون دو سال است که آن ها به هدف به رخ کشیدن قدرتی که ندارند، تا شاید در دل غرب و مردم آمریکا هراس ایجاد کنند، به انواع ترفندها دست می زنند. هر ماه و هر هفته اعلام می کنند که توانسته اند جنگ افزار تازه ای بسازند و آن را با موفقیت آزمایش کنند – و این در صورتی که کار آن ها کپی برداری از تولیدات دیگران و خریدن تکنولوژی از کره شمالی و چین و بازار سیاه بوده است. تنها هنرشان آن است که پول زیادی در این راه هزینه می کنند و از این رو، تقریباً  آسان به دست می آورند. ولی همه این جنگ افزارها ظاهر فریبنده دارند – و گرنه در باطل همان موشک های عقب مانده حکومت های بعد از جنگ جهانی دوم است که قدرت تخریبی محدود دارد و قادر نخواهند بود سرنوشت جنگ را تعیین کند – همان گونه که حملات موشکی صدام حسین به اسرائیل و کویت و عربستان و دیگر کشورها در جنگ دوم خلیج فارس نتوانست امتیازی برای او به وجود آورد.
آن ها (مقامات جمهوری اسلامی ایران) احساس می کنند که سال میلادی 2012 از هر نظر برای آنان جنگ سرنوشت خواهد بود. دنیا سالیان دراز با شکیبایی نسبت به سرکشی های آنان مدارا کرد. ولی امروز از زبان سران آمریکا و فرماندهان بزرگ ترین ارتش جهان به آشکارا می شنویم که آن ها گزینه نظامیرا به طور جدی بررسی می کنند. می شنویم که امیران و فرماندهان ارتش آمریکا به اسرائیل و دیگر کشورها سفر می کنند تا در مورد سیاست های نظامی همآهنگی به وجود آورند.
آن هایی که تا دیروز، هر هفته و هر ماه اعلام می کردند که جنگ افزار جدیدی ساخته اند، تهدیدهای تازه ای علیه دنیا مطرح می ساختند، و ادعا داشتند که قادرند نه تنها اسرائیل را منهدم کنند بلکه همه پایگاه های نظامی آمریکا را در سراسر دنیا ویران سازند، و تصور می کردند که کسی از این گنده گویی های آنان به هراس خواهد افتاد، اکنون تهدید جدیدی مطرح می سازند و آن، بستن تنگه هرمز به روی کشتی های جهان است – که به مفهوم قطع صدور نفت کشورهای عرب و ایجاد کمبود مصنوعی در بازار جهانی خواهد شد.
بی تردید بستن تنگه هرمز به شیوه ای که کشتی ها نتوانند از این آبراه بین المللی بگذرند، کار آسانی نخواهد بود. البته درست است که فرماندهان نیروی دریایی رژیم ادعا کرده اند که برای آن ها "مثل آب خوردن" خواهد بود – ولی از واکنش ایالات متحده و جهان غافل شده اند و نمی دانند که چنین اقدامی همانند اعلام جنگ علیه دنیا خواهد بود و در واقع سران رژیم عملاً دست به خودکشی خواهند زد – زیرا کشورهای غربی، و حتی روسیه و چین نیز نمی توانند نسبت به آن ساکت بمانند.
ظاهراً تصور می کنند که اگر چند موشک کرم ابریشم در نزدیکی تنگه هرمز قرار دهند، نفتکش ها جرأت عبور نخواهد داشت.
آیا آن ها نمی دانند که جنگنده های آمریکایی به آسانی خواهند توانست پرتابگرهای موشک را بمباران کنند؟
اگر هم بخواهند تنگه هرمز را با غرق کردن نفتکش های بزرگ ببندند، بعید می نماید که این کار با غرق یک نفتکش امکان پذیر باشد و احتمالاً نفتکش های متعدد لازم است – که آن هم تنها چند روزی ممکن است مشکل ایجاد کند و بالاخره برطرف خواهد شد.
خودشان خوب به یاد دارند که در جنگ هشت ساله با عراق، هنگامی که درصدد قطع جریان نفت کشورهای همسایه برآمدند با چه واکنش کوبنده ای روبرو شدند و چه آسیب سنگینی را در ناوگان دریایی خود تحمل کردند – و هنگامی که به پروازهای تهدیدآمیز علیه یک رزمناو آمریکایی پرداختند و این تصور ظاهری را به وجود آوردند که قصد حمله به آن را دارند، چگونه ماجرا با منفجر شدن هواپیمای ایرباس ایرانی با همه مسافران آن، به یک فاجعه انجامید. آیا انهدام رزمناوهای ایرانی در جنگ اول خلیج فارس را فراموش کرده اند؟ آیا از یاد برده اند که بر سر سکوهای نفتی آن ها چه آمد؟
ولی این بار واکنش آمریکا و غرب و دنیا نسبت به عملیات تحریک آمیز رژیم ایران بسیار شدیدتر و کوبنده تر خواهد بود. مسلم است که همپیمانان آمریکا و این ابر قدرت نظامی، به یک سکوی نفتی و یک رزمناو و یک جزیره ایرانی بسنده نخواهند کرد، بلکه این از دیدگاه آنان فرصتی برای نابود کردن پایگاه های سپاه پاسداران، زرادخانه های رژیم و کارخانجات تسلیحاتی حکومت ایران خواهد بود. آیا سران ایران توان ایستادگی در برابر موشک های کروز آمریکایی و یا آن بمب های سنگر شکن را دارند؟
آن ها با شعار اتحاد اسلامی تلاش منطقه ای خود را آغاز کردند – ولی نتیجه آن ایجاد شکاف و خصومت بسیار بین مسلمانان منطقه و تنفر آنان از حکومت اسلامی آنان بوده است.
همان گونه که رژیم ایران در جنگ هشت ساله با عراق تنها ماند و همه کشورهای عرب منطقه، جز رژیم حزب بعث سوریه، از صدام حسین جانبداری می کردند، اکنون نیز همه امیرنشین های عرب خلیج فارس دست همکاری به ایالات متحده داده اند و ناوگان آمریکا در حوزه خلیج فارس حضور گسترده دارد.
ارزیابی می شود که برنامه های اتمی رژیم ایران، امسال به نقطه حساس و سرنوشت ساز خود برسد، که یک اقدام بین المللی را ضروری و اجتناب ناپذیر سازد. همزمان، بحران فزاینده اقتصادی، ممکن است مردم ایران را به نقطه انفجاری و به خیزش نزدیک کند.
در انتخابات مجلس نیز این بار می خواهند سنگ تمام بگذارند و به هیچ "غیرخودی" اجازه نزدیک شدن به کرسی ها را ندهند و مجلس را کاملاً در دست خود منحصر کنند. نه تنها جناح موسوم به "اصلاح طلب" به کلی کنار گذاشته شده، بلکه جناح احمدی نژاد را "جریان انحرافی" می خوانند و آن را متهم می کنند که به آموزش شورشیان مسلح دست زده و قصد کودتا علیه خامنه ای را داشته است. شاید دروغ می گویند و می خواهند به این ترتیب جنگ زرگری به راه اندازند – ولی جنگ قدرت را نمی توانند پرده پوشی کنند.
اشتباه دیکتاتورها در طول تاریخ همیشه آن بوده که هرگز نتوانسته اند لحظه سرنوشت را شناسایی کنند و به موقع از صحنه بیرون روند.
این را در مورد بسیاری از دیکتاتورهایی که شاید سرنوشت تلخ آنان بوده ایم، مشاهده کردیم و دیر نخواهد بود آن روزی که حلقه خطاب دور گردن حاکمان کنونی ایران نیز تنگ تر گردد و بر سرشان همان آید که بر سر معمرقذافی رفت و در آینده ای نه چندان دور ممکن است بر سر بشار اسد آید.
اورشلیم: دهم دی ماه 1390 – 31 دسامبر 2011  


سه‌باره‌ت به‌ روداوه‌که‌ی شیرناخ (هاری ڤان بۆمڵ) نامه‌یه‌ک ئاڕاسته‌ی وه‌زیری ده‌ره‌وه‌ی هۆڵه‌ندا ده‌کات


سه‌باره‌ت به‌ روداوه‌که‌ی شیرناخ (هاری ڤان بۆمڵ) نامه‌یه‌ک ئاڕاسته‌ی وه‌زیری ده‌ره‌وه‌ی هۆڵه‌ندا ده‌کات

(سبه‌ی):

سه‌باره‌ت به‌ کوشتاره‌که‌ی شیرناخ له‌لایه‌ن فڕۆکه‌کانی تورکیاوه‌ ئه‌مڕۆ، (هاری ڤان بۆمڵ) ئه‌ندام په‌رله‌مانی هۆڵه‌ندی، نامه‌یه‌کی ئاڕاسته‌ی (رۆسنتهال) وه‌زیری ده‌ره‌وه‌ی هۆڵه‌ندا کرد.
ده‌قی نامه‌که‌:
تورکیا بۆردومانی هاوڵاتیان ده‌کات
به‌لای که‌مه‌وه‌ به‌ بۆردومانی فرۆکه‌ جه‌نگیه‌کانی تورکیا30 سی هاوڵاتی کورد له‌ نزیک سنوری عێراق کوژران. سه‌رکرده‌ی پارتی ده‌سه‌ڵات له‌ حکومه‌ت (پارتی داد و گه‌شه‌پێدان) ئه‌م کوشتاره‌ به‌ "هه‌ڵه‌ و سودفه‌ ناوده‌بات، گه‌نجه‌ قاچاخچیه‌کان وه‌ک چه‌کداره‌کانی پارتی کرێکاران ده‌رکه‌وتون". ئه‌م کوشتاره‌ شێوازێکی نوێیه‌ له‌ شه‌ڕ، چونکه‌ به‌پێی زانیاریه‌کانی فڕۆکه‌ی بێ فڕۆکه‌وانه‌وه‌ بوه‌، ئه‌مه‌ش جێی قبوڵکردن و بڕوا نییه‌.
له‌م باره‌وه‌ ئه‌م پرسیارانه‌ ده‌که‌م:‌
1- ئاگاداری ئه‌و هه‌واڵه‌ هه‌ی "تورکیا به‌ سودفه‌ 30 هاوڵاتی ده‌کوژێت"؟
2- تورکیا بۆ‌ کوشتنی ئه‌م هاوڵاتیانه‌ چ رونکردنه‌وه‌یه‌کی ره‌سمی هه‌یه‌؟
3- ئایا ناڕه‌زایت ده‌ڕبریوه‌ دژ به‌م کاره‌ قێزه‌ونه‌ دژ به‌ هاوڵاتیانی سڤیل‌؟ ئه‌گه‌ر نه‌تکردوه‌، ئاماده‌ی بیکه‌ی؟
4- ئایا ئاماده‌ی فشار بخه‌یته‌ سه‌ر تورکیا بۆ کۆتایی هێنان به‌ توندوتیژی و شه‌ڕانگێزی له‌سه‌ر سنوری، عێراق-تورکیا؟ ئه‌گه‌ر وه‌ڵامت به‌ نه‌خێره‌، بۆ نا؟
5- ئایا یه‌کێتی ئه‌وروپا ناڕه‌زایی دژ به‌م کاره‌ ده‌ربڕیوه‌؟ ئه‌گه‌ر نه‌کراوه‌، ئاماده‌ی له‌م باره‌وه‌ فشار بکه‌ی؟
6- ئایا راسته‌ ئه‌م هێرشه‌‌ له‌سه‌ر زانیاری فڕۆکه‌ی بێ فڕۆکه‌وانه‌وه‌ ئه‌نجام دراوه‌‌؟ ئه‌گه‌ر وایه‌، له‌سه‌ر ئه‌م جۆره‌ زانیاریه‌ هه‌ڵانه‌یه‌ له‌شکرکێشی تورکیا له‌ ناوچه‌ی سنوری عێراق- تورکیا ئه‌نجام ده‌درێت‌، ئه‌م روداوانه‌ له‌سه‌ر سنوری عێراق - تورکیا دوباره‌ بۆته‌وه؟‌.
7- به‌ چ شێوه‌یه‌ک حکومه‌تی تورکیا قه‌ره‌
.//////////////////////////////////////
 
هاوار و گریەوزاریی بە زمانی کوردیی دوورمان ناگەیەنێت

بە دەیان هەزار جەوان لە کچ و کوڕی کورد لە وڵاتگەلی جیاواز لە ئوروپا دەژین. بەو مانایەی کە زمانی وەکو ئینگلیزیی، فەڕەنسیی، ئەڵمانیی، دەتچ و فلامیی، ئیسپانیی، فینلەندیی، سوێدیی و نوروێژیی و هی دیکە دەزانن.
هەوڵ بدەن نامەیەک با چوار دێڕیش بێت بنووسن، بەڵام بە شێوەیەکی جوان دابڕێژن و بینێرن بۆ بنکە گرینگەکانی جیهان وەکو UN ،NATO ،EU و شوێنی دیکەی گرینگ بۆ نموونە پارلەمانەکان و پارتە سیاسییەکانی وڵاتان.

لەو نامانەدا ناو و ناونیشانی خۆتان بنووسن و نیگەرانیی خۆتان وەکو کورد بخەنە ڕوو. باسی بکەن کە چۆن لە مێژووی مۆدێرندا کورد قەلاچو کراوە و دەکرێت. هەڵەبجە و ئەنفال و قاڕنە و قەڵاتان و سوتاندنی بە هەزاران گوندی کوردستان و راگوێزانی خەڵک و برسیکردن و بێکارکردنی کورد وەبیربهێننەوە.
هەروەها ئاماژە بەوە بکەن کە زەمانێک پروپاگەندە دەکرا کە کیانێک بۆ کورد دەبێتە مایەی پشێوی و کێشەی زیاتر، بەڵام ئێستا هەرێمی کوردستان بووە بە مایەی سەقامگیریی بۆ ئێراق و بۆ ئایین و ئایینزا جیاوازەکانی ئێراق و بۆ پێشکەوتنی دیموکراسیی و گۆڕەپانی دیالۆگ.

گریگە نامەکانتان تووڕەیی و زەبرگیریی پێوە دیار نەبێت، بەڵکو ڕوون و کۆنکریت بێت و داوای جارەسەر بە ڕێگای ئاشتیی و سیاسیی بۆ دۆزی کورد بکرێت.
فەرامۆشی مەکەن کە بزووتنەوەی ئازادیخوازی خەڵکی کوردستان ئاشتیخواز و دیموکراسیخواز و بەرابەرخوازە.

دڵنیا بن ئێوە دەتوانن!

-----------------------------------------
 
لە پایتەختی وڵاتی بەریتانیا کوردان پایتەختی ئەو وڵاتە لەندەن یان هەژاند و بەگیانێکی سەرهەڵدان ئاساوە خاوەن لە خوێنی بەناهەقڕژاوی ٣٦ جەوانی کورد دەرکەوتن،جۆش و خرۆشی گەل و ورەی گەل بەجۆرێک بەرز و بەهێز بوو تەنانەت پۆلیسی ئەو وڵاتە وێڕای دەرخستنی ئاستەنگی و هەوڵدان بۆ داگرتنی ئاڵای پ ک ک و ڕێبەر ئاپۆ لەگەڵ ئەوەی شکستی هێنا و لەبەرامبەر ورەی گەلکدا تێکشکا لەکاتی تەواو بونی خۆپیشاندانی بەردەم سەفارەتی تورک لە پایتەخت لەندەن کوردا دەستیان لەناو دەستی یەکنا و ىڕیاریاندا ڕوبکەنە پەرلەمانی بەریتانیا ،جارێکیتر پۆلیس هەوڵیدا ڕێگیری بکات بەڵام جەوانانی ئاپۆ چی هەڵەتێکی پڵنگ ئاسایان برد و ڕێگری پۆلیسیان تێک شکاند و بەرەو پەرلەمان ئاپۆرایان بەست سەرلەنوێ پۆلیس بە ئۆتۆمبیلە کانیان ڕێگایان گرت و و هەوڵیاندا گەل ناچار بکەن دەست بەردات بەڵام هەڤاڵان پێیان ڕاگەیاندن ئەگەر ڕێ نەکەنەوە ڕوبەروی نەفرەتی گەل دەبنەوە پاشان پۆلیس ناچار بوون ڕێگەیان کردەوە و بەهەزاران کوردستانی درێژەیاندا بە ڕێپێوان بەرەو نوسینگەی سەرۆک وەزیرانی بەریتانیا لە داونین ستریت لەگەڵ ئاپۆرای جەماوەردا هێزێکی زۆری پۆلیس کە لە هەزاران پۆلیس زیاتر بوو چاودێری گەلیاندەکرد و بە کامێرەی فۆتۆگراف و ڤیدیۆ وێنەی گەل و چالاکوانە کانیان دەگرت هەروەها لەئاسمانەوە بە هێلی کۆپتەر چاودێری یەکی توند بەڕێوە دەچو بەڵام تەواوی ئەم ئاستەنگیانە گەلی بێورە نەکرد بەڵکو بە پێچەوانەوە سورتر بوو لەسەر بەردەوامی دان بەچالاکی یەکەی سەرەنجام تەواوی شەقامەکانی ناوجەرگەی لەندەن کە بە ڤیکتۆریا ناسراوە و بە سەدان هەزار گەشتیار و قوتابی و نەتەوە و ئەسنیکی جۆراو جۆری تێدایە بە ئاپۆرای ڕق و توڕەی گەلی کورد داگیرکرا گەل خۆی گە یاندە داونین ستریت و بەتوندی ناڕەزایی دەربڕی لەبەرامبەر بێدەنگی شانشینی یەکگرتوی بەریتانیا و بە دروشمی سوپای داگیرکەری تورک بۆ دەرەوە لە کوردستان،قاتیل ئەردۆغان پ ک ک گەلە گەلیش پ ک ک کە ئەمدروشمە زۆر کاریگەری لەسەر توڕەبوونی پۆلیس هەبوو ،لە جۆشو خرۆشێکی نەتەوەیی و یەکگرتودا بەبەشداری کوردانی هەرچوار پارچە پاش سەرکەوتنی چالاکی یەکە گەل بە ویستی خۆی بڵاوەی کرد و کۆتایی بەچالاکی یەکە هێنا کە زیاتر لە ٣ کاتژمێر بەردەوام بوو



----------------------------------------
کۆمیدی حیزبە سیاسیەکانقسه‌كردن له‌ سه‌ر یه‌كگرتنی‌ حیزبه‌ كوردییه‌كان كه‌ ئه‌م رۆژانه‌ بووه‌ به‌ باو، نه‌ك هه‌ر قسه‌كردنیكی‌ زیاده‌یه‌ به‌ڵكو كۆمیدیشه‌،گرنگ ئه‌وه‌یه‌ ئه‌م هیزانه‌ له‌ داهاتوودا ئه‌نجامی‌ هه‌لبژاردنه‌كان قبول بكه‌ن‌و هه‌ر كه‌س رازی‌ بیت به‌ ئه‌و ده‌نگانه‌ی‌ پیی‌ ده‌درێت‌.

۱۳۹۰ دی ۹, جمعه

باستانشناسی کردستان ایلام یکی از مهمترین شهرهای تاریخی کردستان همراه با شهر کرمانشاه

Add caption





باستانشناسی کردستان  ایلام یکی از مهمترین شهرهای تاریخی کردستان همراه با شهر کرمانشاه

تاریخ کهن ملت خاورمیانه، ایلام و باستان شناسی
---------------------------------------



اعلام آمادگی ۴۰۰تن از ساکنان اشرف برای انتقال به کمپ آزادی با خودروها و اموال منقولشان در روز ۹دی به نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد و نماینده سفارت آمریکا
نمایندگان ساکنان اشرف صبح پنجشنبه ۸ دی ماه در دیدار با نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد و نماینده سفارت آمریکا و نماینده کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و نماینده کمیساریای عالی حقوق بشر ملل متحد، اعلام کردند که ۴۰۰تن از ساکنان به درخواست خانم رجوی آماده اند تا روز جمعه ۹دی، با خودروها و اموال منقولشان (از جمله تجهیزات آشپزخانه و طبخ نان و وسائل گرمایش و سرمایش و....) به کمپ آزادی بروند.

نمایندگان اشرف تصریح کردند: این انتقال، همچنانکه رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران روز چهارشنبه۸دیماه اعلام کرد، بر اساس بیانیه ۴دی ماه وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا، بیانیه ۵دی ماه دبیرکل ملل متحد و نامه ۷دی ماه نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد صورت می‌گیرد. همچنانکه خانم رجوی گفته است متأسفانه دولت عراق شرکت او یا نمایندگان اشرف و حتی وکلایشان را در گفتگوی دولت عراق با سازمان ملل نپذیرفته و نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد به تصریح خودش تنها نقش یک « تسهیل کننده» داشته و تأمین حداقل اطمینانها را برای انتقال کلیه ساکنان به کمپ آزادی، به گفتگوهای بعدی موکول کرده است .

امروز نمایندگان اشرف همچنین اطلاعات چهارمین حمله موشکی برنامه ریزی شده به کمپ برای وادار کردن ساکنان به جابه‌جایی اجباری را به اطلاع نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد و نماینده ایالات متحده رساندند. این حملات بر ضد راه حل مسالمت آمیز و نقض آشکار بیانیه‌های هیلاری کلینتون، وزیرخارجه آمریکا، بان کی مون، دبیرکل ملل متحد، بارونس اشتون، نماینده عالی اتحادیه اروپا و نامه مارتین کوبلر، نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد به ساکنان اشرف است.

آقای محمد محدثین، نماینده ساکنان اشرف در خارج از عراق؛ توجه مقامهای آمریکایی و ملل متحد و اتحادیه اروپا را به آمادگی ۴۰۰تن از ساکنان برای انتقال به کمپ آزادی از روز ۹دی جلب کرد و گفت: باید برای جامعه بین المللی روشن باشد که از این پس مسئولیت هرگونه تأخیر و بهانه جویی و اشکالتراشی و ممانعت در انتقال این ۴۰۰نفر با خودروها و اموال قابل انتقال آنها بر عهدة دولت عراق است. انتقال این نخستین گروه به کمپ آزادی و نحوة رفتار با آنها، آزمایشی برای حرکت گروههای بعدی در مدت زمانی است که ضرب الاجل تمدید شده است. نخست وزیر عراق در روز ۳۰ آذر گفت به درخواست دبیرکل ملل متحد ضرب الاجل را شش ماه تمدید کرده است.

مقاومت ایران از دبیرکل و نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد و سفیر دن فرید، مشاور ویژه وزیر خارجه آمریکا در مورد اشرف و سفیر آمریکا در عراق، خواستار موافقت دولت عراق با حداقل اطمینانها برای جابه‌جایی سایر ساکنان اشرف به کمپ آزادی است.

دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران


۸دی ۱۳۹۰
--------------------------

حمایت گری کاسپاروف بزرگترین قهرمان شطرنج جهان از حقوق مجاهدان اشرف و حمایت از طرح اروپا برای اشرف لغو محاصره ضدانسانی
گری کاسپاروف دارنده بالاترین امتیازات مسابقات شطرنج جهان کاندیدای ریاست جمهوری در انتخابات پیشین روسیه و از مدافعان برجسته حقوق بشر است
گری کاسپاروف بزرگترین قهرمان شطرنج جهان، طی بیانیه ای از سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا خواستار اقدام برای تضمین حقوق ساکنان اشرف شد. 
وی شکنجه های وحشیانه روانی از طریق ۳۰۰ بلندگو و سایر تضییقات و محدودیتهای ظالمانه یی را که بر ساکنان شهر اشرف توسط عراق اعمال میشود، محکوم کرد و از طرح پارلمان اروپا برای یافتن یک راه حل پایدار و صلح آمیز استقبال نمود. 
کاسپاروف ضمن قدردانی از اقدامات بارونس اشتون رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در دفاع از حقوق مجاهدان اشرف، از وی خواست امکانات اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی را برای تضمین حفاظت از ساکنان به کار بگیرد.
کاسپاروف از شورای امنیت ملل متحد خواست با استقرار تیم دائمی سازمان ملل متحد، امنیت ساکنان اشرف را تا استقرار نهایی آنان در سرزمین میزبان دیگر تامین و تضمین نماید

----------------------
بۆ ئەوەی شەهیدانی بێ تاوانی شرناخ ئاسودە بن،،خاوەندار و بەشداری کردنتان ئەرکی نیشتمانی و ئاینیە لەخۆپیشاندانی ڕۆژی شەممە لە شاری هەلەبجە ی شەهید کاتژمێری دوی پاش نێوەڕۆ....شهیدانی هەبجە داومان لێدەکەی کە شەهیدانی شەرناخ لەبیرنەکەین
---------------------------------

مصاحبه صدای آمريکا با هوشيار زيباری

Iraqi Foreign Minister Hoshyar Zebari
هوشيار زيباری، وزير امور خارجه عراق، در يک مصاحبه به سؤالات علی جوانمردی، خبرنگار بخش فارسی صدای آمريکا، پاسخ داد.
س: بازداشت آقای هاشمی چقدر جدی است؟ آيا اين اقدام به علت اختلاف شيعه و سنی است؟
ج: اين بحران، اين بحران سياسی در عراق، واقعاً بی موقع بود. در زمان و مکان بدی اتفاق افتاد. به ويژه اين که اين بحران بعد از دو واقعه مهم رخ داد. اول، خروج نيروهای آمريکايی از عراق و انقضای توافق بين آمريکا و عراق در پايان سال ۲۰۱۱ و دوم بعد از سفر بسيار موفقيت آميز نخست وزير و هئيت عراقی به واشنگتن. بنابراين، اين موضوع سردرگمی زيادی ايجاد کرد. اين سردرگمی که چگونه دولت عراق پس از خروج آمريکا خودش را اداره می کند. اما، شرايط به نظر ما نااميد کننده هم نيست. رهبران عراق در حال گفتگو با هم هستند و تلاش می کنند اين بحران را حل کنند و به توافقی برسند که مورد قبول طرفين باشد. شخصيت همه بايد حفظ شود. حکم بازداشت معاون رييس جمهوری هاشمی، تصميم دادگاه بود. تصميم نظام قضايی بود و بايد توسط خود دادگاه اجرا ميشد. بدون دخالت ديگران، زيرا قانون ورای همه است و هاشمی مانند همه شهروندان عراقی بايد به اتهامات پاسخ دهد. حق دارد از خودش دفاع کند. همين رفتار با صدام حسين، ديکتاتور عراق، صورت گرفت. او محاکمه شد و حق دفاع داشت. برای ماه ها از خودش دفاع کرد. اما اين بحران دو جنبه دارد. اول جنبه قانونی و دوم جنبه سياسی. برای همين، راه حل، ترکيبی از اين دو عامل خواهد بود.
س: با اين توضيحات، آيا فکر می کنيد خروج نيروهای نظامی آمريکا، زودرس بود؟
ج: به نظر من خروج آمريکا بر طبق توافق زمان بندی خروج و تعهدات طرفين انجام شد و خلوص نيت طرفين را نشان داد. برای همين يک اقدام بدون توافق نبود. ما توافق را در سال ۲۰۰۸ امضا کرديم. ۲ تا ۳ سال داشتيم تا برای اداره کشورمان آماده شويم. از اين رو خروج آمريکا آن طوری که بسياری عقيده دارند، بدون توافق و ناگهانی صورت نگرفت، بلکه بر اساس جدول زمانی توافق شده، انجام شد.
س: شما توضيح داديد که اين مساله دو جنبه داشت، قانونی و سياسی. ممکن است توضيح بيشتری بدهيد.
ج: جنبه سياسی آن اين است که هاشمی شهروند عراق است. اما او معاون رييس جمهوری نيز هست. او اين مقام را با اجماع عمومی به دست آورد. او در انتخابات آرای بسياری کسب کرد و يکی از رهبران کليدی در ائتلاف عراقيه در پارلمان است. ما شروع کرديم برخی از رهبران سنی را به روند سياسی جذب کنيم. گرچه ما می دانستيم بسياری از آن ها در جنبش مقاومت بودند و بسياری از آن ها در فعاليت های مسلحانه عليه اشغال و برای اهداف ديگر درگير بودند، اما به نوعی سازش سياسی کرديم. تصميم گرفتيم اين افراد داخل چادر باشند، به جای آن که بيرون از آن باشند. اما اين اتهامات بايد توسط دادگاه بررسی شود، توسط وکلا و سپس تصميم گيری شود. جنبه سياسی آن است که بسياری از اين رهبران عليه دولت بودند، در گذشته، در جنبش مقاومت بودند و در فعاليت های ضددولتی شرکت داشتند.
س: با اين توضيح به نظر شما اين بحران چگونه خاتمه می يابد؟
ج: اين بحران بر تنش های فرقه گرايانه تاثير خواهد گذاشت. بعضی از بيانيه های صادر شده از سوی رهبران سياسی از هر دو طرف به حل بحران کمک نکرده است. زيرا تنش ها را در جامعه افزايش می دهد. ما تلاش کرده ايم تنش های ناشی از اتهام پراکنی و پاسخگويی به آن ها را کاهش دهيم. زيرا تنش ها به حل بحران کمک نکرده است. نهايتاً، اين بحران راه حل خواهد داشت. مسلماً بر پايه احترام به حاکميت قانون، احترام به روند سياسی، روند آشتی ملی. اما بايد از سوی چهره های سياسی هر دو طرف رعايت شود. و بايد در موقعيت های خاصی که دارند، حفظ شوند.
س: اگر اين بحران حل نشود، علاوی گفت، عراق، آينده نامعلومی خواهد داشت.
ج: نه، به نظر من بايد اين بحران را هر چه زودتر حل کنيم. زيرا اين بحران، تاثير منفی بر شرايط امنيتی خواهد داشت و انشعاب عميقی به وجود خواهد آورد و دوباره به درگيری منجر خواهد شد. هيچکس اين را نمی خواهد. به همين دليل، تلاش همه رهبران را می طلبد و اين جنبه مثبت آن است. همه رهبران خواستار گفتگو برای حل اين بحران هستند - اين برخورد مثبت به اين بحران است و نهايتاً راه حلی نيز خواهد داشت.
س: بياييد به موضوع متفاوتی بپردازيم. حمايت شما از دولت سوريه بر خلاف موضع اتحاديه عرب است. چرا شما از خواسته های مردم سوريه حمايت نمی کنيد؟ بيشتر اپوزيسيون سوريه معتقدند که شما از سياست ايران در قبال سوريه پيروی می کنيد. آيا اين نظر حقيقت دارد؟
ج: سوريه کشور همسايه عراق است. روابط تثبيت شده اجتماعی، قبيله ای، فرهنگی، تجاری و اقتصادی بين دو ملت وجود دارد. حدود ۲۰۰ هزار عراقی در سوريه زندگی می کنند. ما اختلافات سياسی خودمان را از گذشته داريم. سوريه محل اصلی - محل اصلی ورود بسياری از تروريست ها و بمبگذارهای انتحاری به عراق بوده است - که مردم ما را کشته اند. اين يک واقعيت است. وقتی در سال ۲۰۰۹ عراق می خواست سوريه را در مقابل جامعه بين المللی مسئول اين کشتارها معرفی کند، همه با موضع عراق مخالفت کردند. از جمله آمريکا، اروپا، کشورهای عربی و ديگران. بنابراين ما می دانيم روابط با سوريه آسان نبوده است. اما عراق بر اساس منافع ملی خود حرکت کرد. تغييرات و تحولات در سوريه بر عراق تاثير خواهد گذاشت. ما هم اکنون شاهد بحران های سياسی حتی قبل از هرگونه تغيير در رژيم سوريه هستيم. اما آنچه ما انجام داديم، حفظ يک موضع مستقل بود. اين بدين معنی نيست که ما می خواهيم از رژيم سوريه دفاع کنيم و يا در کنار رژيم سوريه و عليه مردم بايستيم، عليه معترضين صلح آميزی بايستيم که روزانه کشته می شوند. اما ما می خواهيم يک نقش مثبت و سازنده داشته باشيم. دولت سوريه را تشويق کنيم که از اقدام کشورهای های عرب، استقبال کند. کميسيون حقيقت ياب را بپذيرد. ناظران عرب را بپذيرد. دسترسی آزاد به رسانه های سوريه را قبول کند. بازداشت شدگان را آزاد کند. به کشتارها خاتمه دهد. از آنجايی که ما موضعی محکم، بی طرف و مستقل داريم، در کنار لبنان، سوريه و يا آنچه شما بلوک ايران می خوانيد، يا کشورهای شورای همکاری خليج فارس و يا بلوک آمريکا قرار نمی گيريم. نه ما مستقل عمل کرديم. ما به لغو عضويت سوريه در اتحاديه عرب رای ممتنع داديم. زيرا اين سابقه ايجاد می کند. چه کسی می داند که آن ها بعدها عراق را هدف قرار ندهند. از اين جنبه در واقع موضع درستی داريم و نقش خودمان را ايفا می کنيم. ما توانستيم سوريه را متقاعد کنيم که بهترين راه خروج از بحران، استقبال و پذيرش و اجرای پروتکل هايی است که به ناظران اجازه ورود دهد.
س: در واشنگتن من با يکی از رهبران اپوزيسيون سوريه، برهان غليون صحبت کردم. او می گويد، مقتدا صدر از خاک عراق سلاح و کمک به سوريه ارسال می کند. آيا اين واقعيت دارد؟
ج: اين واقعاً ادعای بی پايه ای است و واقعيت ندارد. عراق و يا هيچ گروه و حزبی، سلاح و کمک به دولت سوريه نفرستاده است که مردمش را سرکوب کند. دوم، عراق هيچگونه کمک مالی به سوريه نکرده است که ارزش پولش را تقويت کند. آن ها به ۵ يا ۱۰ ميليارد دلار اشاره می کنند که کاملاً ادعاهای بی اساسی است. يا ادعاهای ديگر که گفته می شود عراق محصولات نفتی به سوريه می فرستد و يا لوله های نفت را باز کرده است. اين ها هم واقعيت ندارد. اما، مرزها باز است. روابط در جريان است، تجارت در جريان است. ما در ارتباط با تحريم سوريه از سوی کشورهای عرب ترديد نشان داديم. زيرا تحريم بر ما هم اثر می گذارد، بر مردم سوريه، اثر می گذارد. بنابراين در حالی که موضع ما يک موضع سازنده است، موضع دفاع از رژيم سوريه در مقابل مردمش نيست. و يا بالعکس. ما می خواهيم کمک کنيم.
س: شما وزير امور خارجه هستيد. مشکل دخالت های خارجی در محدوده مسئوليت های شما است. بسياری معتقدند که ترکيه و عربستان سعودی از يک طرف، و ايران از سوی ديگر در امور داخلی شما دخالت می کنند. آيا اين تصورات واقعی هستند؟
ج: همه کشورها به نحوی در امور يکديگر دخالت و يا شرکت می کنند. به ويژه همسايه های نزديکمان. زيرا عراق کشور مهمی است. زيرا آن ها می خواهند نفوذ داشته باشند و تاثير بگذارند و کنترل کنند. و اين سرنوشت عراق از زمان تشکيلش بوده است. عراق در ميان دو کشور قدرتمند غيرعرب واقع است، ترکيه و ايران. ما رقابت های تاريخی خودمان را داريم. من نمی خواهم بر آن ها تاکيد کنم - کشورهای عرب که عراق تا همين اواخر جزيی از آن ها بوده است. اما از طرف ديگر دخالت های مثبت نيز وجود دارد که می خواهند کمک کنند. روابط متقابل بر اساس احترام متقابل بسازند. روابطی که عراق نيازمند آن است. ترکيه به عنوان مثال، بزرگترين شريک تجاری ما است. موازنه تجاری بين دو کشور شايد طبق برخی از برآوردها از ۱۰ ميليارد دلار بيشتر باشد. با ايران روابط بسياری داريم. ما از ايران برق می خريم. تجارت داريم و هر ساله هزاران زائر ايرانی وارد عراق می شوند. و بسياری از موارد ديگر. اما از نظر خط مشی، ما در امور داخلی ديگران دخالت نمی کنيم و در عين حال، به ديگران نيز اجازه دخالت در امور خودمان را نمی دهيم. اجازه نمی دهيم، به ما ديکته کنند چه کاری انجام دهيم و يا انجام ندهيم. اين موضعی است که همه رهبران عراق بر سر آن متحدند. جريان های اصلی در آن اتفاق نظر دارند. ممکن است گروه هايی باشند که با اين سياست موافق نباشند، اما از نظر وزارت امور خارجه، ماموريت ما دفاع و حفظ استقلال و حاکميت ملی عراق و تضمين عدم دخالت کشورهای ديگر است. بنابراين، از اين نقطه نظر عراق حاکميت ملی دارد، مستقل است. عراق تاريخ غنی و فرهنگی دارد که نياز ندارد ديگران آن را اداره کنند و به ديگران اجازه دهد که به ما ديکته کنند، به رهبران منتخب عراق ديکته کنند که چه کاری انجام دهند و يا انجام ندهند. اگر شما در تهران نشسته ايد و ببينيد دولت عراق، رهبران عراق و يا نخست وزير عراق در واشنگتن هستند و در خصوص روابط استراتژيک صحبت می کنند. جنگنده های اف ۱۶ و يا غيره می خرند، اين تصور ايجاد می شود که عراق فاقد استقلال است، اينها درست نيست. باور نکنيد. اما نفوذ حتماً وجود دارد. ديگر کشورها هم نفوذ دارند.
س: شما در آمريکا بوديد، بسياری در آمريکا معتقدند که نيروهای نظامی برای آزادی عراق جانشفانی کردند، ولی عراق تحت نفوذ ايران است. چرا چنين تصوراتی وجود دارد؟
ج: به نظرم پاسخ شما را در سوال قبلی داده ام. عراق مستقل است و تحت نفوذ هيچ کشوری نيست. روابط فرهنگی و دينی قطعاً بين ايران و عراق وجود دارد. بسياری از رهبران کليدی عراق در ايران زندگی کرده اند و در جايگاه اپوزيسيون با ايران در گذشته، همکاری کردند. اين روابط وجود داشته و باقی مانده است. آنچه ما می خواهيم، احترام به پروتکل ها، احترام ديپلماتيک و رسمی است. نه به عنوان نيروهای شبه نظامی، ما اکنون دولت داريم، نهادهای قانونی داريم، وزارتخانه داريم. تمامی روابط بايد از کانال های رسمی و ديپلماتيک باشد. اين اتهام که آمريکا عراق را آزاد کرد و آن را به ايران تحويل داد، واقعاً بی اساس است. اين تصور در جهان عرب و يا در کشورهای منطقه وجود دارد، اما واقعيت ندارد.
س: موضوع دیگر مساله مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف است. چرا آن ها به رغم تضمین امنیتشان، مورد آزار و اذیت قرار می گیرند؟
ج: موضع عراق در خصوص مجاهدين خلق و ساکنان اردوگاه اشرف بسيار باز و شفاف است. آن ها پناهنده نيستند. کنوانسيون ژنو در ارتباط با آن ها کاربرد ندارد. آن ها به عنوان مهمان در عراق هستند. البته مهمان ناخوانده برای رژيم جديد عراق. حضور آن ها از دوران صدام حسين ادامه داشته است. رابطه بين ايران و عراق از يک رابطه خصومت آميز به يک رابطه دوستانه تغيير کرد. بنابراين دولت جديد منتخب عراق از مجاهدين برای درگيری با ايران استفاده نمی کند و از ايران هم عليه آن ها استفاده نمی کند. شرايط از نظر استراتژيک تغيير کرده است. آن ها در محدوده مرزی عراق زندگی می کنند. بنابراين بايد حق حاکميت ملی عراق و قوانين عراق را بپذيرند. در هيچ کشوری در جهان يک گروه نمی تواند در محدوده مرزی آن بنشيند و بخشی از آن را - يا اردوگاه اشرف - بخشی از عراق را يک محل جداگانه و يا مقدس و يا آزاد شده برای خود، اعلام کند. برای همين از زمانی که ما کنترل اردوگاه اشرف را به دست گرفتيم، از زمانی که ما با آمريکا تفاهمنامه امضا کرديم و آمريکا کنترل آن را به عراق سپرد، بر سه اصل توافق کرديم:
۱- آن ها بايد قوانين و حاکميت عراق را بپذيرند.
٢- آن ها از انتقال اعضايشان به ايران جلوگيری نکنند.
۳- مقررات بشردوستانه جامعه بين المللی در برخورد با آن ها اجرا شود.
از آن زمان، از سال ۲۰۰۸، حتی يک عضو مجاهدين خلق به ايران تحويل داده نشده است. اين يک واقعيت است.
ما به آن ها می گوييم ماموريت شما تمام شده است. بنابراين بهتر است برای خود محل ديگری را پيدا کنيد. اينجا زمين و محدوده مرزی ما است. شما از زمان جنگ از زمان توافق با صدام حسين، اينجا بوديد و حال آن دوران، تمام شده است. ما به شما کمک می کنيم داوطلبانه به کشور ديگری منتقل شويد. ما با کشورهای ديگر، آمريکا، اروپايی، استراليا و نيوزيلند، همکاری می کنيم که محلی برای پناهندگی آن ها پيدا کنند. يا اگر برخی از آن ها بخواهند داوطلبانه - نه به زور - به ايران باز گردند. ما به آن ها کمک خواهيم کرد. اما اردوگاه اشرف نزديک به مرز با ايران است. مساله حساس است. ايران بارها از ما خواسته است آن ها را تحويل دهيم. ما اين کار را نکرديم. اين تصميم به علت موضع مستقل عراق در اين ارتباط است. بسياری از آن ها با استفاده از لابی های قوی که در آمريکا و اروپا دارند و با استفاده از شخصيت ها و دولت ها با ما تماس گرفته اند که آن ها را وادار به ترک عراق نکنيم. حتی دبيرکل سازمان ملل متحد از ما خواست زمان بندی خروج آن ها را تمديد کنيم - تا زمانی که پرونده آن ها توسط امور پناهندگان سازمان ملل و ديگر کشورها - بررسی شود. ما با آمريکاييها يک تفاهم نامه امضا کرديم که آمريکا برای جلب موافقت مجاهدين با تصميم عراق تلاش کند آن ها را به خروج از عراق متقاعد سازد. و ما متعهد شديم عليه آن ها از زور استفاده نکنيم. اردوگاه اشرف بايد بسته شود و بايد خاک عراق را ترک کنند. زيرا غير از آن قابل قبول نيست. ما در واقع با سازمان ملل، با اتحاديه اروپا در اين ارتباط همکاری کرده ايم. اما رهبران مجاهدين کسانی هستند که مانع می شوند. آن ها می خواهند شهيد شوند، خودشان را با گاز و نفت گاز، آتش بزنند. تلاش می کنند نيروهای امنيتی ما را تحريک کنند که مشکل ايجاد کنند. بنابراين ما از اين نظر هم آگاه هستيم. ما به آن ها افتخار شهيد شدن در خاک کشورمان را نمی دهيم. منطق و خرد ايجاب می کند که آن ها خاک عراق را ترک کنند؛ با افتخار، صلح آميز و بدون آن که به کسی آسيب برسد.
س: اين تصميم شما بود که مجاهدين را از خانه شان منتقل کنيد، اما چرا نيروهای عراقی اين چنين بيرحمی نشان دادند؟
ج: اردوگاه عملاً تحت کنترل آن ها است. ما کنترل بيرون اردوگاه را در دست داريم. برای همين آن ها سيستم خودشان را دارند، سازماندهی خودشان را دارند. سيستم قانونی خودشان را دارند. دادگاه خودشان را دارند. آن ها يک مينی دولت هستند. ما به اردوگاه حمله نکرديم. آن ها را محدود کرديم. درست است در گذشته بدرفتاری و برخورد زننده، وجود داشت، تصاوير وحشتناک ديده شد، اما عقيده اصلی محدود کردن فضايی بود که در کنترل آن ها قرار داشت. حالا آن ها در اردوگاه هستند، مواد مورد نياز به آن ها تحويل می شود، نيازهای پزشکی آن ها رفع می شود. بازديد کننده های خارجی اجازه ورود به اردوگاه دارند. آنچه در تبليغات می شنويد، قصد آن ها در بزرگنمايی مسائل است. طفره رفتن از مشکل اصلی است - اين جا کشور شما نيست.
س: سوال آخر در ارتباط با ساختار دولت عراق است. آقای بارزانی و آقای طالبانی می گويند، که يک نظام فدرال دارند، اما آقای مالکی می گويد چنين سيستمی وجود ندارد. چرا رهبران عراق تفسيرهای متفاوتی از ساختار دولت عراق دارند؟
ج: قانون اساسی، عراق نوين را تعريف کرده است. يک نظام پارلمانی دمکراتيک فدرال. اين پايه ای است که عراق نوين بر آن استوار شده است. رهبران جديد عراق با سوگند به قران، قول داده اند به قانون اساسی و اصول آن احترام بگذارند. بنابراين نظام عراق فدرال است و بر اين اساس عمل می کند. طرح مناطق جديد با ساختار فدرال در داخل عراق متحد، نشان داد که تجربه نظام فدرال در شمال - در کردستان - تا چه حد موفقيت آميز بود و همچنان بخشی از عراق است. اما امور خودش را اداره می کند. فرهنگ محلی خودش را دارد و بخشی از دولت فدرال مرکزی است. ضمن اين که امور خودش را اداره می کند، بخشی از يک کشور متحد است. در واقع آن هايی که در گذشته با نظام فدرالی مخالف بودند و آن را يک الگوی آمريکايی و يا الگوی صهيونيستی می دانستند که سبب تجزيه عراق می شود، يا فدراليسم را مساوی با تفرقه و انشعاب می دانستند، همين اشخاص، اکنون خواهان تثبيت نهادهای منطقه ای فدرال هستند. بنابراين هيچکس در عراق - عراق نوين - نمی تواند انکار کند که عراق يک کشور فدرال است.