Pages

۱۳۹۱ اردیبهشت ۶, چهارشنبه

موضوع مقاله امروز جواب و در عین حال درسی برای بیسوادان گمراه و نادان دهکده نشینان دیروز ادعای سیاست امروز.


موضوع مقاله امروز جواب و در عین حال درسی باشد  برای بیسوادان گمراه و نادان دهکده نشینان دیروز ادعای سیاست امروز.
و پاسخی به دوستان چاپلوس بیسواد ما شاید یادبگیرند از جامعه شناسی آگاهی و داششان بالابرود با خواندن این مطالب.
همیشه در میان ملتهای خاورمیانه رسم بوده است که هر وقت کسی با کسی دیگر  اختلاف نظر داشته فرد مقابل را دشمن ملت معرفی نموده و خود را نماینده بر حق ملت متقابلا فرد مقابل  را به دشمنی با ملت  متهم نموده اند و یا کسی از مقالات کسی دیگر خوشش نیآمد بلافاصله خود را به نماینده پاک ملت متعلق میداند و دیگری را توطئه گر این  این تفکر بیمار  کهنه شده متاسفانه درمیان ملتهای  خاورمیانه این بیماری همیشه  رسم  بوده است .
زمانیکه  خمینی موقعیتش را  به خطر می افتاد میگفت اسلام در خطر است شاه وقتیکه موقعیت شخصیش به خطر می افتاد میگفت ایران در خطر است و ملت ایران در خطر است این ترفندها برای ما کهنه شده است  و آخوندها و  زباله های باقی مانده از سلطنت طلبها هم وقتیکه تریاکشان تمام میشه و موقعیتشان با روزگار سازگار نیست میگویند یک پارچگی ارضی ایران در خطر است ملت ایران در خطر است.
این گفتارها و این کردارها به علت فقر فرهنگی فقر دانش و فقر سواد میباشد در میان مردان بزرگ چنین کودکوار فریبنده لحن های دور از واقعیت دوروی و دارای دو وجهه بودن نوعی بیماری روانیست که در زمان طفولیت درون کودکان طوری درهم کوفته است که درون انسانهای ایرانی برای این بیماری باز گذاشته شده است به جای دانش و یادگیری علم و آگاهی امروزی.
یکی مخواهد گروه و یا سازمان تشکیل بدهد اما کسی حق انتقاد از این دستجات نداشته باشند در آینده تهدید هم میکنند همدیگر را میبینیم باور کنید تهدید کنندگان هیچ پایگاهی در میان توده های کرد در استان کرمانشاه ندارند تعدادی بیسواد که در صفوف حزب دموکرات کردستان سواد یادگرفته اند و امروز این حزب به علت عدم وجود یک رهبری زیر صلاح فلج شده است آنهایکه تا دیروز زیر دست این حزب با سواد شده اند بهش توهین میکنند و به نمکی که کرده اند لگد میزنند و به شهدا همرزمانشان حد اقل احترام قائل نیستند.
از این هم بگذریم در روزنامه های سوئدی اعلام میکنند و امیدوارند که این سیستم سوئد دست نخورده کپی کنند و به ایران منتقل کنند خیلی تعجب آور است که بیان کلمات بدون اطلاعات جامعه شناسی بر جامعه ایران که در زیر چندین دیکتاتوری نالیده است و هنوز هم هنوز مینالد به این آسانی سیستمی دموکراتیک مثل سیستم سوئد را به ایران منتقل کنند؟ بسا جای خنده است برای من جامعه شناس.

در این جامعه یعنی جامعه سوئد نزدیک به بین 250 تا 300 سال برای بهبود وضعیت اجتماعی و بهتر شدن اجتماع خود کار و تلاش کرده اند و برای بنیاد نهادن یک جامعه انسانی و دموکراتیک که قانون حرف اول را بزند و همه پیرو قانون باشند کوشش نموده اند تازه به دوستان ساده لوح ما بگویم 100% در !100% پیروز نشده اند شاید میان 45 تا 50 در صد این خواستها برآورده شده باشد مثل عدالت اجتماعی تضمین امور اجتماعی و برقراری نوعی زندگی تضمین شده سالها سال چه در درون خانوادهای خود و چه در مدارس خود را خسته نموده اند تا به بخش خیلی کوچک خواستهای انسان برسندو من و تو هم در این کشور بر سر میبریم و بر این امر واقع هستیم.

اما در ایرانی که شما هنوز هیچ اطلاعات جامعه شناسی بر آن ندارید فقط و فقط از راه تلویزیونها چیزها دیده و یا شنیده اید با این خیال آسوده بدون هیچ مسئولیت تاریخی و اجتماعی دست به بیان کلماتی میزنید که هم برای شخصیت سیاسی شما و هم برای موقعیت عدم وجود سواد کافی شما ضرر مند میباشد.

جامعه ایران از دیر زمان تا امروز دستخوش خشونتهای خونبار نگاه کودکان به طنابدارزدگان در خیابانهای تهران و شهرستانهای دیگر ایران و تسلط دین خشونتبار اسلامی قوانین بربریت خرافاتی شریعت بنیاد جامعه ایران را منهدم نموده است و ارزشهای انسانی به طور کلی چه در میان خانوارهای ایرانی و چه از نظر دولت ایران از هم پاشیده است و فلج و بیمار است نیازمند میان 200 تا 350 سال نیاز است تا شما و فرزندان و فرزند فرزندان شما بتوانند جامعه ای در ایران بنیاد بنهند که مطابق باشد با جامعه امروز سوئد.

اگر بدبختهای نادان کوتهفکر ما ادعای تاریخ کوروش کبیر آزادی و دموکراسی در زمان ماقبل تاریخ که هیچ آگاهی اجتماعی و سیاسی در زمانی که دوستان خیالباف سلطنت طلب ما و تشروطه مشروطه خواه خیالی ما ادعاش میکنند یک بیماری مالیخولیای بیش نیست.
در ایران شما درس کودکان چگونگی طناب دار زدن انسانها درس داده میشود و درس چگونگی انسانکشی و ترور داده میشود در زمان حال یعنی زمان آخوندهای هندیتبار.
در زمان شاه لات و پاتهای شاهنشاهیی در خیابانها به دختران و زنان تجاوز به عنف انجام میدادند باج میگرفتند از عابرین خیابانهای شهرهای ایران نا امن بود به علت لات و پاتهای پادشاهی ایران مردم به جان آمده بودند به سبب جنایتهای ساواک که ناچارا به خمینی خونخوار رای دادند این نطفه کثیف توسط شاه بنیاد نهاده شد و زائید شیخ آورد بدنیا.
/
حالا هم دوستان نادان ساده لوح ما بدون اطلاعات عمومی و سیاسی و اجتماعی ایران و کردستان رفته اند سرباز رضا پهلوی شده اند در حالیکه رضا پهلوی رفته با دولت ترکیه اتفاق نموده است که اگر دولت ترکیه به رضا پهلوی کمک کنند و کاری بکنند که آذریتباران ایرانی با سلطنت طلبها همکاری بکنند به دولت ترکیه قول داده است بر اساس توافقات فی مابین با کردها برخورد کنند بر اساس خواستهای ترکیه با کردها رفتار بشود در ایران بر این اساس است که سلطنت طلبها همیشه به ترکیه در تردد هستند و گروه هی تحت نام بنیاد نوروز زیر مسئولیت آقای رضا نیمچه قولو پهلوی فعالیت میکند تا پناهندگان را به هواداری از رضا پهلوی وادار کنند.
در همین رابطه سلطنت طلبها به ترکها گفته اند که دولت ترکیه نباید اجازه بدهد که به ایران حمله نظامی بشود که سبب از هم پاشیدگی ارتش و سپاه بشودتا شاید ارتش و سپاه دست نخورده در اختیار رضا قرار بگیرند برای سرکوب کردها تا  که کردها به حقوق خود دست یابند آنگاه دیگر دیر خواهند و کردستان عراق و کردستان ایران با هم ملحق میشوند و  خطر ایجاد دولت کردی در دستور کار کردها قرار بگیرد.
و در این رابطه دولت ترکیه هم دست به کار شده است تا هر طوریکه شده ار حمله نظامی به ایران جلوگیری به عمل بیاوردو  در این رابطه میان دولت ترکیه و کشورهای عربی حوزه ی خلیج فارس  اختلاف نظر وجود دارد که دولتهای عربی خواستار حمله نظامی هستند و ترکیه علیه آن است.
در اصل بنیاد نوروز دفتر نمایندگی رضا پهلوی در ترکیه میباشد
این مقاله ادامه دارد
با سپاس فراوان ساموئیل کرماشانی مورخ 26/4/2012
--------------------------------------



سلام، مردم یارسان از این نگرانیهای شماها درست موفقیت خویش را استخراج می‌کنند و دیالوگ با رضا پهلوی ادامه‌ دارد همچنانکه‌ با هر نیروئی دیگر ی که‌ مایل به‌ تغییر رژیم باشد ، همکاری و دیالوگ خواهیم داشت، حال آن شخص یا جریان چگونه‌ می‌اندیشد و کدام طرف منطق دیالوگ قوی را در اختیار دارد تا دیگری را قانغ کند، آینده‌ قضاوت خواهد کرد. اما یک چیز مشخص است که‌ هوچیگری در مورد کنگره‌ یارسان تا کنون به‌ این جامعه‌ کمک کرده‌ است تا دوست و دشمن خویش را خوبتر بشناسد و استقلال این جامعه‌ در شیوه‌ی مبارزه‌ خویش برای رهایی ملت کرد در سیستمی فدرالی در ایران و البته‌ ما این کار را بدون خیانت به‌ میهن باستانی خویش انجام داده‌ و جزء گروه‌ خدمت به‌ عربها و عثمانیها در پوشش شعار کورداێه‌تی نخواهیم بود، و این استقلال یارسانی ما توسط هیچ هوچی سابقه‌داری خدشه‌دار نخواهد گشت. در آینده‌ هم‌دیگر را خواهیم دید!
-------------------------------
 شاه باید بایتوه. اتهام کمونیستی به تفکر لیبرالیزم دور از راستی و یک تخیل ناشناخته است
وقتی مشت خود را گره می کنید ، نه کسی می تواند چیزی را در کفتان بگذارد و نه شما می توانید چیزی را از جا بلند کنید 




وقتی مشت خود را گره می کنید ، نه کسی می تواند چیزی را در کفتان بگذارد و نه شما می توانید چیزی را از جا بلند کنید:تعصب دروازه هاي نيكي و بخشش را مي بندد و راه را به بيراه مي كشاند چون در آن تنها خودبيني است كه حاكم است :چند روزی است از برگزاری کنگره اتحاد یارسان می گذرد . کنگره ای که به زیبایی اتحاد و یگانگی مردم یارسانی را به تصویر کشید و حضور گرم یاران و همراهان  تاییدی بود بر درستی راه و عزمی راسخ برای ادامه این راه .


قبل از هر چیز لازم به ذكر است وجه غالب مبارزه ما و یاران ما ملت كُرد است، بر عموم هموطنان كُرد و ساير مليتهاي ايران پوشيده نيست و تاريخ نيز گوياي آن است مردم يارسان پيرو دين ياري نگهدارنده هويت و مليت كُردي خويش بوده و هيچوقت و تحت هيچ شرايطي سرنوشت خود را از ملت كُرد جدا ندانسته ونمي داند، خود را پيشرو مبارزات  حق طبانه ملت كُرد در هر برهه اززمان با اشغال گران وارد پيكار شده اند. در طول تاريخ داراي  افتخارات فراوان بوده و براي بقای هويت فرهنگي وملي خويش مبارزه نموده اند و تا كنون توانسته اند با از خود گذشتگي و قرباني كردن فرزندان خويش از استيلاگري بيگانگان جلوگيري كنند.اگرچه قابل انکار نیست که پیروان دین یاری در دیگر بخش های سرزمین ایران مانند خراسان ، آذربایجان و جنوب هم پراکنده هستند و علیرغم اینکه از تبار کُرد نیستند اما جزو دین یارسانی و متحد ما بشمار خواهند رفت.
و اما کنگره یارسان ، اگرچه به مقتضای زمان و مانند هر حرکت و مبارزه ای این جریان نیز در روزهای بعد مورد بحث و بررسی و گاه نقدهای غرض ورزانه ای قرار گرفته است و البته دور از ذهن هم نیست چرا که نقد و بحث از الزامات انکار ناپذیر هر جریان و مبارزه ای بوده و خواهد بود .
از آنجا که وجوه مثبت و موفقیت ها و دستاوردهای این کنگره بسیار قابل توجه و چشمگیر بوده است بر این باور هستم   بیان چند نقد سطحی و غیرعلمی چیزی از ارزش آن نخواهد کاست و این دور باطل پاسخگویی به این نظرات پراکنده و غرض ورزانه بهرحال باید پایان پذیرد چرا که هر پاسخی و عکس العملی در قبال این نوشته ها ، هرچه بیشتر بر این مسیر غیرعلمی و کودکانه خواهد افزود بنابر این قبل از شروع مطلب اصلی اشاره کنم که قصد نگارنده پاسخ به شخص خاصی نیست چرا که هیچیک از آن نوشته ها را در حد یک نقد علمی و روشنگرانه نمی دانم که لیاقت پاسخ را داشته باشند و مطالب نوشته شده  در این مقاله تنها استدلال و تحلیل نگارنده از روند کلی برگزاری کنگره و حاشیه های آن  می باشد.
از زمانی که جوامع غربی اولین گام ها را برای استقرار دمکراسی به معنای دخالت مردم در اداره حکومت و تصمیم گیری ها ، برداشتند حدود 6 قرن می گذرد . اولین بار مجلس نمایندگان مردم یا به عبارتی حکومت مشروطه از انگلیس شروع شد و بعد ها در دیگر کشورهای غربی ادامه یافت . انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر روسیه نیز باعث شدند این روند بعد از قرن هفدهم میلادی تسریع شود . از قرن هجدهم میلادی که به نام عصر روشنگری و انقلاب صنعتی نیز نامیده می شود غرب با سرعت هر چه بیشتر به سمت پیشرفت های علمی و صنعتی پیش رفت. کشورهای اروپایی هر یک با روشی خاص خود به سمت دموکراسی و احترام به حقوق فردی انسان ها گام برمی داشتند و شاید مهمترین دلیل دسترسی به این آزادی و حقوق انسانی ، رشد فکری و فرهنگی این جوامع باشد چرا که اصولا دیکتاتورها در جوامعی که سطح علمی و فرهنگی مردم  پایین است پدید می آیند و اگر مردم یک جامعه به سطح بالای علمی و فرهنگی رسیده باشند و به حقوق خود واقف باشند اجازه شکل گیری نظام استبدادی و دیکتاتوری را نخواهند داد . این مردم ، مردمی هستند که فرهنگ گفتمان را آموخته اند ، ظرفیت پذیرش هر گونه اعتقادات  مخالف را کسب کرده اند و پذیرفته اند که در عین تفاوت دیدگاه و نظر و دین و حتی زبان ، نژاد و رنگ  ، باید در کنار هم باشند و با احترام به عقیده یکدیگر در کنار هم زندگی کنند.
درست در همین مقاطع تاریخی بود که شرق و از جمله ایران مسیر عکس را پیمود . کشوری که گذشته شکوهمند و منسجمی داشت پس از ورود تعصبات دینی وشدت گرفتن  اختلافات فرقه ای  بخصوص بین سنی و شیعه ، جامعه گرفتار کوتاه بینی و انجماد فکری شد و نه تنها دستاوردهای گذشته آن بر باد رفت بلکه از بعد از دوران صفویه به این طرف و با گسترش افکار غیرعلمی و غیر واقعی روز بروز کشور رو به ضعف و افول رفت . و این روند ادامه یافت و ادامه یافت تا به همین امروز که کشورمان و سرزمین مادری همه ما در شرف تکه تکه شدن و از دست رفتن است و هر یک از ما به نوعی در این زوال و نابودی مقصر هستیم . در همه زمان ها به جای همراهی و همدلی ، تنها همدیگر را کوبیدیم و تخطئه کردیم . تمام تلاشمان را گذاشتیم که ثابت کنیم ما بر حق هستیم و باقی تفکرات غیر از ما گناهکاران روزگارند. ایام انقلاب سال 57 را به خاطر بیاورید ، چریک های فدایی خلق ، مجاهدین را قبول نداشتند ، مجاهدین بر ضد کمونیست ها بودن ، روحانیون تنها خودرا بر حق می دانستند و بقیه کافر بودند و خونشان حلال ، هر کس مال و منالی داشت هجوم تهمت ها بود که او را طاغوتی و بورژوایی می نامیدند و محکوم به نابودی می شد . حال که تاریخ قضاوت کرده است و زمانی از آن روزها گذشته است باید بپذیریم که چه بچگانه و بیهوده اتحادمان را از دست دادیم و دشمنان از خدا خواسته همه مارا کوبیدند و بردند و غارت کردند و در نهایت هم همه مارا آواره و غربت نشین کردند .
حالا هم 30سال است در غربت هر کسی بر طبل خود می کوبد و دیگران را دشمن می پندارد و تا حدی در این توهم غرق شده ایم که دشمن مشترک و غاصب سرزمین پدریمان را از یاد برده ایم و ما با هم می جنگیم و او هم به ریش همه می خندد و بر حکومت استبدادی خود ادامه می دهد و بر خر مراد سوار است چرا که مخالفینش در بندهای تعصب و تشنج و تفرقه گرفتارند .
چه زمانی می خواهیم به خود بیاییم و فارغ از عقده های درونی و کاستی های فرهنگی از بالا به قضایا نگاه کنیم . تمام نمایندگانی که در کنگره شرکت داشتند از طیف ها و تفکرات و احزاب گوناگون بودند ، هر یک به هر نوعی که خواستند اعتقادات خود را بیان کردند . از کمونیست و پان ترکیست و گروه مسلحانه و گروه مبارزه زنان و نماینده زرتشتیان و...حال چه شده است که حضور مجازی یکی از معروف ترین و برجسته ترین رهبران  اپوزیسیون  رژیم اسلامی ایران اینقدر حساسیت زا شده است . گیر کلمات و عناوین هستید یا تفکرات و بیانات واقعی . وجود او را به عنوان یک سیاستمدار برجسته و شناخته شده در جوامع بین المللی انکار می کنید؟ و یا در گیر و دار تحلیل حکومت گذشته دوران پدرش دست و پا می زنید ؟ دربین الفاظ و القاب و واژه ها گرفتار آمده اید؟هر کسی اجازه دارد با هر واژه ای که خواست کسی دیگر را بنامد آقا یا جناب یا حضرتعالی یا ...!! مسئله مهم تر و حیاتی تر از این موضوعات در اطراف ما نیستند ؟  چرا هنوز در زنجیر جهالت و تفرقه اسیریم و چرا واقعیت ها را نمی پذیریم ؟ واقعیت تنها یک چیز است . واضح و شفاف ؛  و آن این است که کشور ایران که جایگاه و سرزمین اصلی ماست در دست دشمن است و باید برای بیرون راندن این دشمن همه فرزندان این آب و خاک از هر نژاد و دین و تفکری متحد شوند . دشمن را بیرون انداخته و سرزمین خود را باز پس گیرند و به گواه هزاران دوربین و سخنرانی و نوشته  که صحتی بر گفته های  شاهزاده رضا پهلوی است  همه به سمت یک رفراندوم آزاد پیش برویم و نوع حکومت اینده و چگونگی آن را همه مردم ایران تعیین می کنند. طبق گواه تاریخ و طبق اعتقادات دوستانمان که خود را پیرو اعتقادات کمونیستی می دانند ، نظام ها غیر قابل برگشت هستند پس چه هراسی است از بازگشت نظام سلطنتی خودکامه؟ . رضا پهلوی نماینده طیفی از مردم ایران و یکی از چهره های تأثیرگذار سیاست امروز مبارزه برای آزادی ایران است و حضور چنین شخصیتی در جمع مردم در کنگره یارسان افتخاری است که بر پرباری و توسعه افکار این کنگره افزوده است و توانی مضاعف به جنبش و مبارزه این مردم خواهد داد تا با اتحاد با دیگر نیروهای اپوزیسیون بتوانند زودتر به هدف خود برسند . شعور سیاسی ما  پس از گذشت سه دهه تجربه و زندگی در جوامع پیشرفته و سردمدار دموکراسی  باید اینقدر رشد کرده باشد که ظرفیت شنیدن نظرات همه نمایندگان و گروه های مختلف را داشته باشیم و مانند یک سیاستمدار و مبارز حرفه ای از تمام پتانسیل های موجود در جهت هر چه توانمند تر ساختن خود بهره بگیریم . آماتور عمل کردن و کودکانه حرف زدن در شأن ما و شما نیست دوستان عزیز! قضاوت بین صادقان و خادمان مردم با دروغزنان و منافقان بسیار آسان است و بهترین داوران خود مردم هستند . مردمی ساده و پاک دل که جدا از بازی های مصلحتی و جاه طلبی های  سیاسی،  خدمتگزاران خود را می شناسند و انتخاب می کنند و در کنارش می ایستند تا حقوق از دست رفته خود را بازیابند . خود را به قضاوت مردم بسپارید و آسوده باشید.
چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید دید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر