Pages

۱۳۹۱ خرداد ۲۹, دوشنبه

سردبیر ماهنامه ی "اسراییل-کورد" توسط عوامل اطلاعاتی جمهوری اسلامی ربوده شد برمک بهداد


سردبیر ماهنامه ی "اسراییل-کورد" توسط عوامل اطلاعاتی جمهوری اسلامی ربوده شد     برمک بهداد
با گذشت ده روز از ناپدید شدن و بی خبری از سردبیر یک نشریه ماهانه بر نگرانی ها و اضطرابات دوستان و خوانندگان و نیز روزنامه نگاران و فعالان حقوق بشری افزوده شده است.
روز جمعه 8هشتم ژوین "مولود "آفند" بر طبق گفته های یکی از همکارانش به سفری چند روزه از اربیل به سلیمانه ی کردستان عراق میرود.
همزمان به گفته ی یک منبع دیگر که نخاست نامش فاش شود همکار مزبور باسم"شیرزاد عمر" در نقش همکار و روزنامه نگار به سردبیر "اسراییل-کورد" نزدیک شده و طی دعوتی بصرف غذا ایشان را مسموم میکنند و از طریق شخص سومی به اسم "س" با یک ماشین شیشه سیاه وی را به شهر سلیمانیه و مقر اطلاعات و عوامل سفارت جمهوری اسلامی ایران قرار میدهند.
حدود ساعت یازده همان روز نزدیک فروشگاه زنجیره ای "ماجدی مول" آقای "س" سردبیر را پیاده میکند و همانجا وی را ترک میکند و بعد از لحظاتی متوجه میشود که گوشی تلفن همراه آقای"آفند"خاموش است ،و جواب نمیدهد."س" ساعت 4یا 5 غروب ستاف نشریه "اسراییل-کورد را خبردار میکند که سردبیر ناپدید شده است !
چند روز پیش از وقوع این حادثه ، شخصی از یک آژانس هواپیمایی در سلیمانیه با "مولود آفند" در اربیل تماس تلفنی گرفته است و با زبان فارسی با ایشان حرف میزند .شخص نامبرده از طرف احزاب اپوزیسیون وحزبهای کردی به شخصی نامطمین و عنصر نامطلوبی برآورد شده است.ولی آنچنان که پیداست به دنبال فرصتی برای به دام انداختن "آفند" بوده است که ظاهرا موفق شده است.
صبح روز شنبه تلفن سردبیر روشن بوده و در تماسی با "ش.ع" و نیز"س" گفته است که وضعش خوب است و در امنیت میباشد.
بر اساس گفته های چند نفر دیگر ونیز شبکه های اجتماعی ، مولود آفند تا روز سه شنبه 12 ژوین نامبرده همچنان در خاک اقلیم کردستان عراق بوده است.
غروب روز چهارشنبه پس از تلاش زیادی برای ارتباط گرفتن با سردبیر، دختر جوانی به فارسی جواب میدهد.با اینحال معلوم نشده است آیا این مکالمه ی تلفنی در خاک عراق بوده است یا ایران؟چون سیستم مخابراتی "رومینگ" در اقلیم  کار میکند.
بدنبال ناپدید شدن سردبیر مذکور پخش اطلاعیه ای از سوی وزارت اطلاعات ،  گمانه زنی هایی  در مورد اینکه چه به سر "آفند" آمده است قوت گرفت که دستگیریهای اخیر اطلاعات در داخل و خارج کشور بی ارتباط با گم شدن این روزنامه نگار نبوده است.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910328000145
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910328001097
همزمان با پخش اطلاعیه ی این وزارت از سایت رسمی فارس نیوز که متعلق به مقام رییس جمهوری میباشد چند روز پس از آن این بار سایت"تابناک" در مصاحبه ای با "حیدر مصلحی" جزییات بیشتری از این اقدامات و به تبع آن دستگیری عوامل مرتبط با موساد اسراییل که به گفته ی مقامات ایران در نقش عوامل پشتیبانی و شناسایی عمل کرده بودند را بازگو میکند.
در یکی از پرسش ها که مصاحبه گر از وزیر اطلاعات میکند که آیا سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات کسانی را از خارج کشور هم به داخل انتقال داده اند، شخص وزیر این را به وضوح تایید میکند و ابراز میدارد که خاک یکی از کشورهای همسایه به مقر اسراییلی ها تبدیل شده است و ناگفته نماند که منظور ایشان کردستان عراق میباشد.
http://www.tabnak.ir/fa/news/251910/%D8%AC%D8%B2%DB%8C%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%DB%B2%DB%B0-%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910328001097
از سویی دیگر گفته ها و بیانات نقیض و ابهام آمیز "شیرزاد عمر"فردی که متهم به همکاری و نیز یکی از عوامل در دام انداختن سردبیر مزکور میباشد روی دیگر سکه را می نمایاند.
برای همگان قابل تعجب و شگفت آور است که در یک اقلیم آزاد و در عصر ارتباطات سردبیر یک ماهنامه ی شناخته شده ی سیاسی و فرهنگی در روز روشن تحویل نیروهای اطلاعاتی مستقر در سلیمانیه عراق داده بشود.
مواضع و گفته های"شیرزاد" مبنی بر اینکه "آفند" به یک سفر تفریحی رفته است و بزودی برمیگردد و رسانه ای کردن این خبر چیزی جز ایجاد کردن فضای شبهه و گمان نیست بعد دیگری از این مسله را نمایان کرد.
چرا که مسول و صاحب امتیاز قبلی و موسس اصلی این مرکز فرهنگی به نام"داود باغستانی" در اعلامیه ای که پخش کرده است خبر از ربودن و دستگیری سردبیر میدهند و اعلام میدارند که در همچنین صورتی قضیه را به سازمانهای مدافع حقوق بشری و غیره بازتاب میدهند و اجازه نمیدهند افراد خاطی و مشکوکی با مواضع خیانتکارانه وفریبکارانه افکار عمومی را فریب بدهند.
همکاران وتعدادی از روزنامه نگاران که با مراجع ذیربط در کردستان عراق تماس گرفته اند بی خبری و بی اگاهی خود را از ناپدید شدن نامبرده ابراز داشته اند و حتی در موردی یکی از اعضای داخلی کمیته ی امنیت پارلمان کردستان به نام"شیرزادحافظ" میگوید من این خبر را حالا از شما میشنوم و به خاطر مشغله و کار کردن روی بودجه فرصت پرداختن به این موضوع را نداریم.
نکته ی قابل تاسف اینست که تنها مرکز حمایت از روزنامه نگاران به اسم"مترو" که در مواقع عادی که بعنوان مثال وقتی دوربین یکی از روزنامه نگاران داخلی مصادره میشود آنچنان غلغله و هیاهویی براه میندازند که آن سرش ناپیداست ، معلوم نیست به کدامین دلیل حالا دم از کلام بسته اند؟
آیا مقامات اقلیم کردستان در زد وبندی سیاسی سردبیر مذکور را دست بسته تحویل ایران داده اند؟
اداره ی امنیت شهر سلیمانیه هم اظهار میدارد که قطعا شخص مذکور ناپدید نشده است(در حالی که حزب اتحادیه میهنی کردستان گذشته ی روابطش با ایران حکایت از بده و بستانهای زیادی در این زمینه داشته است).و قول این مسول امنیتی اصلا قابل اعتماد نیست.
مسول اتحادیه ی صنفی روزنامه نگاران کردستان هم بی خبری خودش را نشان میدهد و میگوید نامبره د قبل این رویداد با ایشان هیچ تماسی نداشته است و مشکل امنیتی اش را به آنها نگفته است.
از روزنامه هی پرتیراژ کردستان فقط روزنامه ی"هاولاتی" به معنی هموطن و هفته نامه "سفیل"و  سایت  "کوردستان پست" مطالبی در این زمینه نگاشته اند که در مقایسه با حجم وسیع روزنامه ها ومجلات مستقل و عمومی و حزبی و غیره میشود گفت اصلا این موضوع را به عمد مسکوت گذاشته اند!
و سایت "ان.ان.اس.روژ" هم که در اروپا مستقر میباشد از معدود سایت هایی بود که چند روز پس از ربوده شدن این سردبیر خبر آن را پخش کرد.
جای ذکر است که اواخر سال 2010مترجم "آیات شیطانی" هم در شهر سلیمانیه مورد هجوم و فتوای اسلامیها و عوامل جمهوری اسلامی قرار گرفت.بدنبال آن جمهوری اسلامی با  فشار و تهدید هفته نامه ی موسوم به "خه لک" به معنای خلق را پلمپ کرد.
در تماسی که از طرف نگارنده ی موضوع با تلویزیون ماهواره ای "نوروز تی وی" گرفته شد ایشان اظهار داشتند که موضوع را بشدت تعقیب میکنند و بزودی جمهوری اسلامی ایران را رسوا خاهند کرد.
جای خود دارد در این مقطع سازمان های حقوق بشری و روزنامه نگاران بدون مرز و عفو بین الملل و شخصیت های سیاسی و فرهنگی پشتیبانی و حمایت خود را از این روزنامه نگار ربوده شده اعلام بدارند.
------------------------------


وقتی "ستون پنجم"ی های سفارت جمهوری اسلامی در سوئد افشا میشوند   ...........(آیا دوران طلایی جاسوسان ایرانی در سوئد رو به افول است؟)

با انتشار دو گزارش در روز یکشنبه 27 ماه "می" در روزنامه ی "داگنز نی هیتر"  ، سفارت جمهوری اسلامی ایران بار دیگر و طبق معمول  دست به تکذیب و انحراف افکار عمومی زده است. 
در سلسله مقالات چاپ شده به تلاشها و حرکات جاسوسی و ستون پنجمی پانزده تا بیست کشور جهان اشاره و پرداخته شده است.
نکته ی حائز اهمیت بخش مخصوص راجع به اقدامات و فعالیتهای جاسوسی و امنیتی رژیم جمهوری اسلامی در سوئد میباشد.
بنا به گزارش" ماتیاس کارلسون" یکی از نهادهای امنیتی در ایران از طریق شخصی مجهول به اسم "علی" با یک آژانس خصوصی سوئدی تماس گرفته است تا یک دختر دانشجوی ایرانی را تحت نظارت و تعقیب قرار بدهند.
رایزنی ها و تحقیقات دستگاههای امنیتی سوئد آشکار کرده است که این اقدامات به شبکه های جاسوسی رژیم اسلامی ایران در تهران برمیگردد.
برخورد فوری و مضحک سفارت جمهوری اسلامی ایران در این رابطه قابل تامل میباشد.
به راستی تکذیب نامه ی سفارت ایران که برای سردبیر روزنامه"داگنز نی هیتر" فرستاده شده است چه محلی از اعراب میتواند داشته باشد.
در طی دو دهه ی گذشته شماری از فعالان سیاسی کرد و ایرانی بدست عوامل سفارت جمهوری اسلامی ایران به طرز وحشتناکی در سوئد به قتل رسیده اند.
خاطره ی قتل فجیع "عفت قاضی" ،"کامران هدایتی" در دهه ی نود میلادی و "غلام کشاورز" و نیز ترور "استاد خلیل عالی نژاد"در 2001هنوز از اذهان عمومی ایرانیان سوئد محو نشده است.
با وجود این سفارت ایران طبق روال همیشگی و متعارفش همچنان که دفعات پیشین هم ، سفرای سابق این رژیم عمل کرده اند ، این بار هم در مقابل جسارت و افشاگری این خبرنگار جسور سوئدی کوتاه نیامده اند و بیشرمانه نقش خویش در سرکوب و تعقیب فعالان سیاسی را در خارج کشور انکار کرده اند و دو قورت و نیمشان هم باقی است!
با نگاه گذرایی به مطبوعات و روزنامه های سوئد در طول یکی دو دهه ی گذشته متوجه میشویم که تنها چندین مقاله و گزارش در رابطه با حجم وسیع عملیات و فعالیتهای عوامل جمهوری اسلامی ایران انتشار یافته است.
روزنامه های صبح مترو، سونسکا داگبلادت ، افتون بلادت، ایداگ ، نی هترنا ، پرولترن ، از این زمره اند.
شایان ذکر است که روزنامه ی صبح "مترو " در این میان بیشترین سهم و تلاش را داشته است.
ولی تا جایی که دیده شده است هیچ وقت اقدام قاطع و جدی ای در برابر این گونه افشاگریها از جانب دولت سوئد عملا مشاهده نشده است.
مواردی که هم فرصت چاپ و انتشار یافته اند برای نمونه همین مقالات اخیر ، به واسطه ی جسوری و نترس بودن خبرنگاران مذکور بوده است.
یکی از بارزترین نمونه ها در طول سالهای اخیر افشاگری ونوشتن مقاله ای حرفه ای از سوی روزنامه نگاری سوئدی باسم "نوری کینو" بوده است.
در یک مورد در دسامبر 2006 کار به جایی رسیده بود که سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران"حسن قشقاوی" در مصاحبه با روزنامه ی صبح "مترو" خواهان عذر خواهی رسمی دولت سوئد از ایران شده بود.
بجز حجم وسیع فعالیت های اقتصادی سوئد با کشور ایران هیچ دلیل و مستمسکی وجود ندارد که چرا حکومت پادشاهی سوئد چشم خود را در طول دو دهه ی اخیر بر روی این نوع وقایع بسته است.
در بعضی موارد خاص که جای هیچ شبهه ای نبوده است عملا با سکوت خود راه را بر محاکمه ی عاملان وآمران بسته بود.
به نقل از روزنامه ی" سونسکا داگبلادت"   2010پلیس امنیتی سوئد بنا به گزارش سالیانه ی خود  در زمینه ی جاسوسی علیه ی پناهندگان در هشتصد مورد تحقیقات کرده است که در چندین مورد مرتکبان لو رفته اند. و در مواردی اداره ی مهاجرت به افراد مظنون ویزا نداده است.
نکته ی جای توجه دراین است که برخلاف دفعات پیشین این دفعه یکی از مقامات ارشد پلیس امنیتی"سیپو" به نام "ویلهلم اونگه" به وضوح و آشکارانه پرده از بخشی از فعالیتهای سیستم جاسوسی جمهوری اسلامی ایران بر میدارد و صراحتا از سفارت ایران بعنوان یکی از منابع و کانال های جاسوسی نام برده است.
آیا چاپ و نشر مقالات مزبور میتوانند سرآغازی باشند بر شروع یک دوران جدید از روابط سیاسی حکومت سوئد وحکومت ایران؟
مقطع جدیدی که اصول اولیه ی آن عملا بر رعایت موازین حقوق بشر و ملت ها استوار باشد.
آیا شاهد آن خواهیم بود که برهه ی نوینی از روابط فیمابین بر اساس پرنسیب های دموکراسی و به دور از صرفا منافع تجاری و اقتصادی آغاز شود؟

آیا زمان آن فرا نرسیده است که به "دیالوگ انتقادی " از طرف حکومت سوئد خاتمه داده شود؟ با وجود اینکه چندین کشور دیگر اروپایی چند سالی هست که از دیالوگ با ایران دست برداشته اند.
به نظر میرسد که با وقایع جاری جهان و تحولات خاور میانه و نیز رویدادهای داخلی ایران ، ستاره ی بخت ستون پنجمی های جمهوری اسلامی ایران رو به افول گذاشته است.
برمک بهداد  خبرنگار آزاد
---------------------------------------


برای روشنگری بیشتر شیرزاد عمر و یکی از عناصر وزارت اطلاعات  با همکاری اتحادیه اسلامی کردستان و با آگاهی اتحادیه میهنی کردستان مولود افند را به رژیم جنون اسلامی ایران فروختند تحویل دادند  شک و گمان اینجا آغاز میشود که که مولود در هیچ تماس تلفنی با بنده در باره سفر به شهر سلیمانیه هیچی نگفته است و ایشان توسط داروی بیهوشکننده بیهوش نموده اند و به اطلاعات ایران فروخته اند  در این ماجرا خیلیها میتوانند دست داشته باشند.


و کسانی که در این ماجرا دست بالای داشته اند و نقش کلیدی بازی نموده اند عضو اتحادیه ی اسلامی کردستان پیرزاد عمر میباشد همرا با کسی بنام س به اسمش اشاره شده است. 
بلاشک همین سکوت اختیار کردن مسئولین اقلیم کردستان میتواند نقش خیلی از سیاستمداران خودفروش نیز افشا بشود در این مجارا مثل باند جلال طلبانی مزدور ایران

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر