Pages

۱۳۹۱ مرداد ۲۹, یکشنبه

حزب دمکرات کردستان ایران بعد از ٦٧ سال


حزب دمکرات کردستان ایران بعد از ٦٧ سال

بی بی سی
این حزب پیر شده نیازمند جوان کردن خویش و رویکردی به تاریخ گذشته و راه باز کردن بسوی آینده خویش باشد
متاسفانه چنین نیست اعضای این حزب به آسانی تسلیم خواستهای رژیم میشوند به سفارت رژیم در تردد هستند.


از موضوعاتی کە کمترین نظر و توجە ناظران را جلب کردە، موضوع احزاب هویتهای انکار شدە یا آنچە در ایران از آن بعنوان احزاب قومی یاد میکنند، است. حزب دمکرات کردستان ایران از جملە این احزاب است کە نزدیک بە بیش از نیم قرن است جهت دستیابی بە حقوق کردها فعالیت میکند. حیات سیاسی این حزب از سالهای ١٣٢٠ شروع شدە و بیشترین زمان آن در تبعید سپری شدە است. 
برای کردها حزب دمکرات یادآور دستاورد و دوران متفاوتی است. دستاوردهایی همچون جمهوری کردستان در مهاباد، شروع یارگیری و فعالیت در دوران دکتر مصدق و سرانجام سالهای اوایل انقلاب کە شامل مذاکرە و جنگ با دولت مرکزی بود. در سالهای اخیر این حزب از زمانی کە از فعالیتهای مسلحانە خود کاستە، بیشتر از طریق رسانەهای و سازماندهی مخفی با کردستان ایران در ارتباط است. از طرف دیگر این حزب دو دورە از سیستم سیاسی در ایران را هم در کارنامە خود دارد؛ دوران شاهنشاهی و جمهوری اسلامی.

هر چند پرداختن بە موضوع احزاب هویتهای انکار شدە خارج از امکان و توان این نوشتە محدود است. اما با توجە بە اینکە ٢٥ مرداد هر سال از طرف حزب دمکرات بعنوان روز تاسیس این حزب جشن گرفتە میشود، این فرض یا این سوال را میتواند با خود بهمراە داشتە باشد کە آیا تاریخ احزاب سیاسی در ایران تنها شامل احزابی میشود کە نگاهشان عمدتا معطوف بە مسائل کلان یا سراسری بودە یا خارج از این دیدگاە میتوان بە احزابی اشارە کرد کە نقش و جایگاهی در تحولات ایران بە معنای تکثر هویتی آن داشتە یا دارند.
صاحبنظرانی کە در رابطە با هویتهای سرکوب شدە اظهار نظر کردەاند دو دلیل عمدە را عامل اصلی ظهور احزابی از این دست قلمداد میکنند. گروهی معتقدند کە عوامل عینی همچون دسترسی یا عدم دسترسی بە منابع ثروت را متغیر مستقل میدانند. اما در مقابل گروهی دیگر عوامل ذهنی همچون هویت را عامل اصلی میپندارند. 
عوامل فوق را میتوان در رویکرد طرفهای برخورد یافت. بعنوان نمونە مرکزنشینان خواستە کردها را اساسا برگرفتە از نیازهای اقتصادی میدانند و در مقابل کردها بیشتر بر وجهە هویتی خود تاکید دارند. بهرحال تضاد این دو دیدگاە همیشە یک نتیجە را عاید دو طرفە کردە و آنهم ادامە کشمکش است.

حزب دمکرات کە خود را نمایندە هویت سرکوب شدە کرد معرفی میکند از جملە این احزاب است کە اساس خود را بر هویت کرد قرار دادە و نزدیک بە ٦٧ سال است کە سرنوشت سیاسی خود را بدان گرە زدە است. گذار حزب دمکرات یا حیات سیاسی این حزب همچون پرسش کرد با پستی و بلندیهای همراە بودە، ناهمواریهای کە بخشی از آن بە خود حزب برمیگردد و بخشهای دیگر آن بە شرایطی برمیگردد کە بدان تحمیل شدە است.
حزب دمکرات و کردستان
حزب دمکرات همچون تمام احزاب سیاسی در کردستان در چارچوب و قالبهای گفتمانی متفاوت خود را بە جامعە کرد معرفی کردە، هر یک از قالبها در واقع بیانگر نوع نگرش و تصوری است کە در رابطە با جوابگوئی بە پرسش کرد دارند. اگر بتوان این رویکردها را دستبندی کرد باید گفت گذار گفتمانی حزب مخلوطی بودە از ناسیونالیزم، سوسیالیزم و محافظەکاری
. 
دوران جمهوری کردستان پایەهای گفتمانی را عمدتا مفاهیم ناسیونالیستی تشکلیل میداد و در این مسیر ناسیونالیزم نخبەگرا مسیر حرکت و جهت سیاسی کردها را سازمان میداد. هرچند براساس دیدگاە ناظران و خود حزب دمکرات، مبارزات سیاسی در کردستان بواسطە این حزب توانست کە گذار از رهبری عشایر و خوانین را پشت سر بگذارد و در چارچوب حزبی مدرن آنرا سازمان بدهد. بهرحال این دورە گفتمانی و فعالیت حزب دمکرات بسیاری از مفاهیم و نمادهای کە میتوانست کردها را منسجم کند تولید شد و تا بە امروز معنا و توانائی معنا بخشی خود را حفظ کردەاند.

دورە دوم از گفتمانهای حاکم بر حزب دمکرات را میتوان دورەای دانست کە در آن سوسیالیزم توانست بە پایەهای نظری حزب تبدیل شود و در این مسیر حزب دمکرات خود را در جبهە ترقیخواە تعریف میکرد و بدین وسیلە خود را از نیروهای راستگرا جدا میکرد. هر چند با پیروزی انقلاب و بازگشت دوبارە حزب دمکرات بە فضای سیاسی کردستان، حزب دمکرات وارث گفتمان ناسیونالیستی جمهوری کردستان بود و در دورە جدید خود را سوسیالیست نیز میدانست و در همان حال رابطە خوب این حزب با بخش سنتی جامعە کرد همچون خوانین و خردە بورژواها ، انتقادها و پارادوکسهای گفتمانی را هم برای این حزب بە همراە داشت، اما با بە میان آوردن مبارزە ملی دمکراتیک و تبدیل آن بە شعار اساسی حزب، در واقع از جهتی همچنان ناسیونالیست باقی ماند و از طرف دیگر بە ارزشهای سوسیالیستی وفادرا ماند.
با ترور دکتر قاسملو و تحولاتی همچون فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و عقب نشینی گفتمان سوسیالیستی در عرصە جهانی زمزمه های تغییر نگرش حزب دمکرات نیز بە صدا درآمد و نمونه بارز این تغییر گفتمانی را میتوان از کنگرە ١٣ این حزب مشاهدە کرد.
بهرحال با مرور دورە گفتمانی متفاوت کە از آن نام بردیم میتوان اینگونە استنباط کرد کە آنچە حزب دمکرات در قالب گفتمانی دنبال میکرد یا بە آن اعتقاد داشتە میتواند برآمد فضای سیاسی و روشنفکری کردستان ایران نیز باشد. زیرا تبدیل شدن بە سازمان سیاسی دارای مشروعیت در کردستان ایران تنها زمانی ممکن است کە گروهای سیاسی بە بخشی از خواستهای گفتمانی حوزە عمومی مردم همچون، ناسیونالیزم و دیگر گفتمانهای حاکم در کردستان جوابگو باشند.
در این مسیر حزب دمکرات دارای نقشی تاریخی و عینی بودە، همچون جمهوری کردستان در مهاباد و همچنین پایداری تضاد میان کردها و حکومت مرکزی کە این حزب در این مسیر همچنان فعال بودە و هزینەهای قابل توجەای را پرداخت کردە است. 


از زمان ظهور حزب تا امروز محدود زمانی را میتوان یافت کە حزب دمکرات توانستە باشد بطور علنی بە حضور خود در کردستان ایران ادامە حیات بدهد. هرچند دلایلی کە برای این مسئلە عنوان میشود را میزان سرکوب دولت شاهنشاهی و جمهوری اسلامی عنوان میکنند. اما در مقابل عدەای از کردها این حزب را بە باد انتقاد میگیرند کە چرا همچنان بە حیات سیاسی خود در کردستان عراق ادامە میدهد. از دیگر انتقادهای وارد بە این حزب جنگی است کە با کوملە درگرفت. فارغ از موارد فوق آنچە در سالهای فوق برای حزب دمکرات اتفاق افتادە از جملە مواردی است کە انتقادها از حزب دمکرات را تقویت کردە است و آنهم تقسیم حزب بە دو بخش است کە از آن بعنوان انشعاب در حزب دمکرات نام بردە میشود.

حزب دمکرات و ایران
بە زحمت بتوان گفت کە این حزب خواهان جدائی کردستان از ایران است، اما با در نظر گرفتن مناقشاتی کە در رابطە با جمهوری کردستان وجود دارد، عدەای بر این اعتقاد هستند کە کردها بە رهبری حزب دمکرات در سالهای ١٣٢٠ خواهان دولتی مستقل از ایران بودند. بهرحال اگر فرض این گروە را در نظر بگیریم، حزب دمکرات سە مقطع از چگونگی تعریف رابطە خود با مرکز را پشت سر گذاشتە است. دوران استقلال طلبی، خودمختاری برای کردستان و دمکراسی برای ایران و در سالهای اخیر ایرانی فدرال برای همە ملیتها میباشد.


از جملە پایەهای گفتمانی حزب دمکرات در روند تضاد با مرکز تاکیدی بودە کە این حزب در رابطە با وجهە چند هویتی ایران داشتە و از یکطرف ناسیونالیزم مرکزگرا را مورد هدف قرار دادە و از طرف دیگر سیستم اقتدارگرای همگام با دیکتاتوری را.

از لحاظ هویتی حزب دمکرات دو دورە شاهنشاهی و جمهوری اسلامی را در یک واحد تحلیلی قرار دادە و معتقد است کە در دورەهای مذکور آنچە مشاهدە کردیم در واقع بازتابی از جامعە متکثر هویتی ایران نیست، چرا کە همچنان دولتی با زبان، پرچم، فرهنگ و مذهب واحد حاکم بر کشور است. از طرف دیگر نظامی دیکتاوری چە نوع پادشاهی آن و چە نوع جمهوری اسلامی آن تضاد حکومت مرکزی و حزب دمکرات را دو چندان کردە است. زیرا آنچە حرب دمکرات بر آن تاکید داشتە دمکراسی برای ایران و در سالهای اخیر سیستم فدرالی بودە کە پایەهای این تعریف را پلورالیزم سیاسی و پلورالیزم هویتی تشکلیل میدهد.
هر چند سخت است بتوان گفت کە حزب دمکرات در تضاد با مرکز از چنان قدرتی برخواردار بودە کە حاکمیت مرکز را مورد تهدید جدی قرار بدهد. اما این تاثیر در کردستان کاملا متفاوت بودە و این دلیل اصلی تضاد حزب دمکرات و حاکمیت در ایران است. گامهایی کە حزب دمکرات با دیگر نیروهای سیاسی در ایران برداشتە را میتوان در سە دورە تقسیم بندی کرد.
دورەای کە این حزب با آذربایجان متحد شد، دورە دوم همگام شدن با نیروهای چپ و ایجاد جبهە مترقیخواە در مقابل جمهوری اسلامی ( در این دورە میتوان بە همکاری محدود این حزب با بنی صدر و سازمان مجاهدین خلق تحت عنوان شورای مقاومت ملی اشارە کرد) و دورە حاضر کە میتوان گفت حاکی از نوعی از سردرگمی است چرا که بعضا از راوبط دمکراتها با سلطنت طلبان و اصلاح طلبان خارج نشین نیز سخن بە میان می آید.
آنچە از روابط مرکز و حزب دمکرات میتوان استنباط کرد این است کە روند نزدیکی و دوری حزب دمکرات بە نیروهای سیاسی مرکزگرا دیدە میشود در واقع تحت تاثیر تحولاتی بودە کە در ایران بوقوع پیوستە، تحولاتی کە گاهی سیستم سیاسی را مورد تهدید قرار میدهد و گاهی حاکی از اصلاح سیستم سیاسی میباشد.
در پایان آنچە در رابطە با احزاب سیاسی بعد از جنگ سرد مطرح میشود فرضی است کە بنا را بر این قرار دادە کە احزاب سیاسی بیشتر در جهت دوری از گفتمانهای کلان در حرکتند و بە سمت روزمرگی گام برمیدارند. نمونە کامل آنرا میتوان در جوامع گوناگون یافت. اما نکتە قابل تامل این است کە فرض مطرح شدە در رابطە با احزاب هویتخواە یا جوامع در حال گذار تاکید بر این نکتە است کە در این جوامع همچنان گفتمانهای کلان از جملە عوامل اصلی در بە حرکت درآوردن مردم عنوان میشود. حزب دمکرات بعنوان مورد نوشتار ما در حال حاضر در نوعی از خلاء گفتمانی بسر میبرد و این در حالیست کە دارای پروژه سیاسی تعریف شدە برای آیندە سیاسی ایران است، ولی پایەهای این پروژە از کمبود گفتمانی معنابخش کە موجب بسیج تودەهای مردم در کردستان ایران شود رنج میبرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر