همپيماني احزاب كورد و آنچه بايد شفافسازي شود
ريوار آبدانان
مدتهاست در ميان سازمانها و احزاب كورد مسائلي همچون تشكيل جبهه و همپيماني پيش كشيده ميشود. در همين راستا، اخيرا ميان حزب دموكرات كوردستان ايران و حزب كوملهي شورشگري زحمتكشان كوردستان ايران پيماني منعقد شد. با توجه به تجزيهشدن جامعهي كورد و تخريبات شديدي كه در حوزهي سياسي نيز متوجه كوردستان است، همپي
ماني و همكاري ميان احزاب و سازمانهاي سياسي كورد ميتواند بسيار مطلوب هم باشد. بنابراين در اينجا بحث بر سر چرايي پيمان نيست. اما هر پيمان سياسي بايد بهطور مشخص طرح و پروژهاي سياسي و هدفمند را پيش بكشد. اينجاست كه ميتوان در مورد آن به بحث و تبادل نظر پرداخت.
سؤال اساسي اين است كه همپيماني يادشده به طور مشخص چه دستاوردهايي براي خلق كورد دارد و چه هدفي را دنبال ميكند؟ در اين وضعيت تاريخي كه خلق كورد در آن قرار دارد حامل چه پياميست؟ جنبههاي مليـ كوردستاني آن به نسبت تأكيد بر اپوزيسيون مليگراي ايراني و نيروهاي جهاني چه وزنهاي دارند؟ نقش جامعهي كورد در هدفهاي محتملي كه در اين همپيماني گنجانده شده است چيست؟ ديناميسم تحولات مورد بحث بر محور دست به دست شدن قدرت است يا پويايي و عمل سياسي خود جامعهي كورد؟
در متن پيمان از يك راهكار فدرالي مليـ جغرافيايي در ايران به عنوان برنامهي سياسي اصلي اين همپيماني بحث شده است. حال آنكه بخش عظيمي از كوردها در جغرافياي وسيعي به طور مشترك با ساير خلقها زندگي ميكنند. اينكه راهكار يادشده چگونه ميتواند اين كليت تاريخي و فرهنگي را بدون جنگ و تنش حفظ كند به هيچ وجه مشخص نشده است. آيا هيچ تضميني براي مبدل نشدن مناطق مختلف شرق كوردستان به كركوك دوم و سوم و... انديشيده شده است؟ تكليف مناطقي كه كورد، آذري و ساير مليتها بهطور مشترك در آنها زندگي ميكنند چيست؟ براي كوردهايي كه در جغرافيايي گسسته از ديگر مناطق كوردنشين به سر ميبرند، چه راهحلي انديشيده شده است؟ آنها چطور از ستم ملي مورد بحث در پيماننامه رهايي خواهند يافت؟ در اين پروژه جامعهي كورد چگونه از پديدههاي مخربي نظير سلطه و انحصار سياسي رهايي مييابد و خودش به مدير سياسي خويش مبدل ميشود؟ صندوقهاي انتخاباتياي كه اين پيماننامه از آن بحث كرده نيز آيا محدود به تعريف جغرافيايي طرفها از كوردستان است؟
اگر مكانيسمهاي برقراري مديريت خود جامعهي كورد در يك پروژه مشخص نباشند نميتوان تغييري در وضعيت كنوني جامعهي كورد ايجاد كرد. بزرگترين انتقادي كه متوجه نيروهاي جهاني و به ويژه آمريكا ميباشد اين است كه بر مبناي مديريت و هويت ذاتي جامعهي كورد، هيچ نوع پروژهي مشخص سياسياي براي حل مسئلهي كورد ندارد. بخشي از كوردستان مورد شديدترين ستمها قرار ميگيرد اما نيروهاي جهاني به راحتي چشم به روي آن ميبندند و به شكل غيرقابل باوري از حل مسئلهي كورد در بخش ديگري صحبت ميكنند. پذيرش چنين سياستي از جانب هر سازمان و جريان كوردي به معناي زدن تيشه بر ريشهي جنبههاي ملي و كوردستاني است. كوردستاني كه در آن بخشي قرباني و نابود شود اما بخش ديگري خود را آزاد و رها احساس كند و بيمسئوليتي خود در قبال ساير بخشهاي كوردستان را سياست پيشرفتهي روز قلمداد كند، معنايي جز قبول پيمانهاي شوم لوزان و امثال آن ندارد.
بنابراين اگر در اين همپيماني اخير، واقعا پروژهاي براي شرق كوردستان مطرح شده است تا چه حد ميتواند مسئوليتپذيري جامعه و جريانات سياسي كورد را در قبال بخشهاي ديگر كوردستان فعال سازد؟ تا چه حد بر نيروهاي مداخلهگر خارجي اتكا كرده و تا چه حد بر مبناي مديريت ذاتي خود جامعه و همخوان با قابليتها و نيازهاي آن است؟ يك برنامهي سياسي وقتي ميتواند مؤثر باشد كه اين موارد به طور كاملا شفاف دستنشان شوند. با توجه به تجارب خلق كورد از فدراليسم كوردي، تلاشهايي كه براي عدم شكلگيري ملت دموكراتيك كورد از سوي نيروهاي سلطهگر جهاني و منطقهاي صورت ميگيرد و اصرار نيروهاي كوردستيز بر باقي ماندن كوردها در نقش كارت سياسي، هر طرح و همپيماني سياسي احزاب كوردي ميبايست در قبال اين وضعيت پاسخگو باشد و ماهيت خود را آشكارا ابراز نمايد. بنابراين بار ديگر به اين نكته باز ميگرديم كه نفس همپيماني ميان احزاب و سازمانهاي كورد كه منجر به برنامهي سياسي شود امر مطلوبي است اما شفافيت، اهداف و جايگاه جامعه بايد در آن مشخص باشد و از پروژهي مشخصي براي حل مسائل برخوردار باشد.
http://pjak.org/pers.php?id=1691
------------------
- Abidar Sanandaj احزاب کردستان و مردم اگاه و آزادیخواه کردستان. نسب به حکم اعدام 28 نفر از جوانان کردستان که توسط قوه قصابان حکومت ننگین اسلامی صادر شده است اعتراض نمائید و درخواست مردم کردستان این باشد که حکم لغو گردد و زندانیان سیاسی آزاد باید گردند . اگر مردم و احزاب در این باره ساکت باشند حکومت جنایتکار اسلامی جواان ما را با طناب اسلام اعدام خواهد کرد .-----------------------------------
همه اصلاح طلبان ضد انقلابی گوش کنند : موج انقلاب دمکراتیک سیل خروشان و موج های انقلاب دمکراتیک خلقهای ایران تا سرنگونی دژخیمان حاکم با همه جناح ها و همکاران سابق و کنونیش از تلاطم باز نخواهد ایستاد . انقلابیون در این رزم پیروز خواهند شد و یکبار برای همیشه کشور را از وجود ارتجاع مذهبی و پلیدان توده ای و اکثریتی گند زدایی خواهد کرد.بطور مسلم انقلابیون بیکار ننشسته اند تا شما اصضلاح طلبها که 30 سال است به همین بهانه سرنگونی رژیم را به تعویق اتداخته اید اینبار نیز قدرت از دست رفته خود را باز یابید و قتل عام دیگری از مخالفان بیگناه خود در سیاهچالها رقم بزنید اصلاحات از بازرگان گرفته تا حزب توده و اکثریت فداییان و ملی مذهبیها و خاتمی چیها و دوم خردادیها و بعد مجاهدین انقلاب اسلامی و مشارکت و کروبی و نهایتا موسوی همه و همه به همین بهانه تغییر از درون و مخالفت با خشونت و انقلاب، هارترین سیستم فاشیستی دنیا را بر علیه مردم ستمدیده ما تجهیز و یاری کردند رژیمی که هر ثانیه عمرش با خوردن خون فرزندان این میهن عجین است. مگر مردم به خواسته ها و مطالبات خود در
پروسه انقلابی 57 رسیدند که دست از انقلاب بردارند؟ انقلابی که به کمک امپریالیستها شکستش در کشتی کلیمانسو در گوادلوپ از مستعمرات فرانسه با حضور امپریالیستها رقم خورد خمینی و دارو دسته روحانیت را برای همکاری صمیمانه اش با دولت کودتای 32 به قدرت رساند تا حتی دستآوردهای مبارزات مردممان را هم که در دوره پهلوی کسب شده بود غصب کند و کرد. خمینی محصول مسقیم شکست انقلاب دمکراتیک 57 است که هنوز به پیروزی نرسیده است مهمترین دستاورد این انقلاب دمکراتیک آزادیهای فردی و اجتماعی و سکولاریسم و آزادی اجتماعات و برابری زن و مرد وووو باید باشد. تحقق این خواسته ها نه توسط همکاران ارتجاع حاکم که شریکان ضد انقلاب به قدرت رسیده در این 33 سال بوده اند که فرصت طلبانه از آخور خوردند و خواسته ها و مطالبات انقلاب 57 پشت کرده اند هستند بلکه دقیقا نیروهایی هستند که هنوز برای تحقق این خواسته ها جنگیده و میجنگند و لحظه ایهم کوتاه نیامده اند و بهای لازم را هم پرداخته اند.
////////////////////
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر