Pages

۱۳۹۱ شهریور ۲۷, دوشنبه

مروری بر نقش شخصیتها و سازمانهای سیاسی


در 28 مرداد سال 1358 چه گذشت؟
مروری بر نقش شخصیتها و سازمانهای سیاسی
(بخش سوم و پایانی)


عبدل گلپریان
در بخشهای اول و دوم به سیر وقایع و رویدادهای مردادماه سال 58 و متعاقب آن پرداختیم. در این بخش به نقش و جایگاه نیروهای سیاسی مسلح، مواضع و عملکرد آنان و همچنین شخصیتهایی که در این دوران نقش ایفا کردند اشاره می کنم.


هیئت نمایندگی خلق کرد
هیئت نمایندگی خلق کرد بتاریخ چهارم آذرماه 58 طی اطلاعیه ای و با شرکت سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران کومه له، حزب دمکرات کردستان ایران، سازمان چریکهای فدایی خلق و عزالدین حسینی اعلام موجودیت کرد. این هیئت طرف مذاکره کننده از سوی مردم کردستان با نمایندگان دولت موقت بود که بعنوان هیئت نمایندگی خلق کرد شناخته می شد. نیروهای سیاسی دیگری در کردستان فعالیت داشتند اما جزو این هیئت نبودند.


کومه له
سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران کومه له بعد از دورانی از فعالیت مخفی، موجودیت علنی خود را در مقطع قیام 57 اعلام کرد. کومه له در وقایع بعد از قیام 57 یکی از سازمانهای سیاسی مطرح و با نفوذ در میان توده های مردم کردستان بود. کومه له آن زمان یک جریان سیاسی پوپولیست و اساسا در کمپ جریانات مائوئیست بود. بروایت آن دوران خود را چپ و کمونیست می دانست. با همان درکی که آن ایام از کمونیسم داشت از منافع کارگران، دهقانان و مردم ستمدیده دفاع میکرد.
همین امر باعث شده بود که روشنفکران و جوانان انقلابی، دهقانان و بخشهایی از کارگران و اکثریت مردم کردستان این سازمان را بعنوان نماینده و سخنگوی خواست و مطالبات خود بحساب بیاورند. پتانسیل بالای گرایش چپ در جنوب کردستان به کومه له این امکان را داده بود که در مقابل نیروها و جریانات سیاسی و گرایشات مختلف دیگر دست بالا را داشته باشد. سازماندهی و ایجاد اتحادیه دهقانان در مقابل زورگویی مالکان منطقه که قبل و بعد از قیام همچنان به اجحافات خود در مقابل دهقانان ادامه می دادند یکی از اقدامات مهم و موثر کومه له در دفاع از دهقانان بود. اتحادیه دهقانان که مرکز اصلی آن در مریوان و روستاهای اطراف آن بود اساسا به ابتکار فواد مصطفی سلطانی تاسیس و راه اندازی شد. این اتحادیه  نیروی مسلح خود را داشت. در یک کلام در مقطع قیام و رویدادهای بعد از آن، کومه له بمثابه سازمانی چپ و کمونیست در کردستان و در ایران شناخته میشد.
در طول مذاکرات هیئت های مختلف اعزامی دولت موقت به کردستان، نماینده یا نمایندگانی از کومه له یک پای ثابت در این مذاکرات بودند. مواضع قاطع و سازش ناپذیر کومه له و مشخصا صدیق کمانگر در جریان مذاکرات با نمایندگان دولت موقت سبب شده بود که هم دولت موقت، حزب دمکرات و جریان مرتجع محلی مکتب قرآن احمد مفتی زاده که با مزاحمتهای خود مانع تراشی ایجاد می کرد همگی نسبت به کومه له دل خوشی نداشتند. مواضع سازش ناپذیر کومه له علیه جمهوری اسلامی خوشایند حزب دمکرات نبود. تشکیل اتحادیه دهقانان که عمده فعالیت آن در اطراف شهر مریوان و روستاهای آن شهر بود، دارای نیروی مسلح سازمانیافته ای در دفاع از دهقانان و زحمتکشان روستا بود. بسیاری از افراد مسلح عضو این اتحادیه علاوه بر بخشی از نیروهای مسلح کومه له، از زحمتکشان روستاها بودند. اتحادیه دهقانان در واقع ضمانتی در مقابل زورگویی مالکان علیه دهقانان بشمار می رفت. بافت شهری کومه له نیز عمدتا جوانان روشنفکر و فعالین سیاسی با گرایشات چپ بودند.
آن ایام کومه له با توجه به خطوط سیاسی و برنامه ای حاکم بر آن علیرغم قاطعیت  اش در مقابل رژیم اسلامی سیاست و برنامه ای برای سازماندهی جنبش کارگری در دستور نداشت. اما عموما به دلیل سیاست رادیکال ضد رژیمی این سازمان و مخالفت او با مرتجعین محلی ای مانند مفتی زاده و دیگر ملاکین و مرتجعین، بخش زیادی از کارگران و مردم  شهری به کومه له سمپاتی نشان می دادند. بتدریج و با ابتکار کومه له بویژه نقش و جایگاهی که صدیق کمانگر از خود نشان می داد، جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب در سنندج شکل گرفت. جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب در واقع نهاد و تشکلی غیر سازمانی بود که قادر شد نماینده گان شوراها و مراکز توده ای در محلات شهر سنندج را به دور خود سازمان دهد. این جمعیت بتدریج به نهادی توده ای تبدیل شد که صدیق کمانگر خود در راس آن به ایفای نقش می پرداخت. وقتیکه شوراها و بنکه های محلات در سنندج تشکیل شد، در راس این شوراها یک هیئت موسس وجود داشت بنام هیئت موسس شوراهای محلات شهر سنندج. هیئت موسس شوراهای محلات که پایه توده ای و اجتماعی جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب شمرده می شد، خود نیز دارای افراد مسلح و سازمان داده شده ای در سطح محلات شهر بود که به نوعی اداره امور شهر را از نظر امنیتی، مسایل و مشکلات مردم و غیره انجام می داد. کومه له نیز بعنوان یک سازمان سیاسی و با نیروی مسلح خود تقریبا در راس جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب و هیئت موسس شوراهای شهر سنندج قرار داشت. در یک کلام باید گفت که کومه له بعنوان نماینده چپ و کمونیسم آن دوره در کردستان شناخته میشد. اما کومه له به لحاظ نطری، تئوریک و برنامه ای، خط و خطوط  روشن و مدونی نداشت. نقطه قوت کومه له در دخالتگری به موقع در رویدادهای سیاسی و قاطعیت در مقابل رژیم تازه به قدرت رسیده اسلامی و اتفاقات آن دوره بود.

حزب دمکرات کردستان ایران
حزب دمکرات در بعد از قیام 57 و با پیشینه تاریخی خود یعنی جمهوری مهاباد پس از 32 سال، فعالیت علنی خود را آغاز کرد. رهبری این حزب متشکل بود از سران عشایر، ملاها، خانها و فئودالهای منطقه شمال کردستان. این حزب یکی دیگر از نیروهای سیاسی در رویدادهای بعد از قیام 57 در کردستان بود. نقطه اتکای این حزب برای ایفای نقش در فضای سیاسی آندوره پیشینه قبلی آن و پشت سر گذاشتن دوره ای که به جمهوری مهاباد معروف است بود. اما تحولات دوران قیام، خواست و مطالبات نوین جامعه کردستان، سربلند کردن چپ و کمونیسم و اینبار حضور سازمانی در قامت چپ و در دفاع از کارگران و زحمتکشان، بدرجات زیادی میدان مانور را از حزب دمکرات و ناسیونالیسم کرد گرفته بود. حزب دمکرات بر بستر پیشینه قبلی و نمایندگی کردن خواست و مطالبات بورژوازی کرد و در قامت رهبر جنبش ناسیونالیسم کرد در دوران قیام 57 مجددا سربلند کرد. حزب دمکرات توانست بخش زیادی از سران عشایر شمال کردستان و همچنین خانها و مالکان مناطقی از کردستان را در مقابل دهقانان و علیه سیاستهای کومه له مسلح کند.
همچنانکه گفته شد حزب دمکرات یکی از نیروهای شرکت کننده در مذاکرات با هیئتهای اعزامی دولت موقت به کردستان بود. کوتاه آمدن حزب دمکرات کردستان ایران در مقابل درخواستهای زورگویانه دولت موقت سبب شده بود که حکومت تازه بقدرت رسیده اسلامی هر از گاهی جداگانه نمایندگان این حزب و مشخصا قاسملو را بعنوان طرف اصلی مذاکره کننده فرابخواند. حزب دمکرات نیز دائما این آمادگی را از خود نشان می داد که با پذیرش امتیازاتی  بگونه ای با جمهوری اسلامی کنار بیاید. سیاست سازش و مصالحه حزب دمکرات از همان ابتدا و بعدا در پروسه مذاکرات بعنوان عضوی از هیئت نمایندگی خلق کرد زبانزد همگان بود.
قاسملو رهبر حزب دمکرات کردستان ایران در پاسخ به پیام خمینی در متینگی که در مهاباد برگزار شد رسما گفت: " ما به پیام امام "لبیک" گفته ایم. و با این پیام و پیامهای مشابه آمادگی حزب دمکرات را برای هرگونه همسویی و همکاری با خمینی اعلام کرد. تنها عاملی که امکان نزدیکی و همکاری حزب دمکرات با رژیم اسلامی را غیرممکن ساخته بود حضور قدرتمند چپ در کردستان بود که کومه له بعنوان سخنگوی این چپ در آن دوران آنرا نمایندگی می کرد. اما علیرغم اینها بعد از تشکیل هیئت نمایندگی خلق کرد در آذرماه 58 باز هم حزب دمکرات کردستان ایران به تنهایی و با دور زدن این هیئت به دیدار خمینی و دیگر مقامات دولت موقت می رفت و در بسیاری مقاطع تعهدات خود به این هیئت را زیر پا می گذاشت و راسا این دیدارها را با هدف سازش با جمهوری اسلامی سازمان میداد. این نوع از تلاشهای حزب دمکرات سبب شده بود این حزب از نظر مردم بعنوان حزبی مصالحه گر و سازشکار شناخته شود و عمدتا در جنوب کردستان بویژه در جایی مثل سنندج نفوذ و اعتبار چندانی نداشت. یکبار که ستون اعزامی دولت عازم رفتن به پادگان سنندج بود مردم و جوانان مسلح شهر مانع از رفتن این ستون کمکی به پادگان شدند اما حزب دمکرات با قلدرمنشی این ستون را تا رسیدن به پادگان شهر اسکورت کرد. این نوع خوش خدمتی ها بخشی از آن وعده هایی بود که خود مستقیما در مذاکرات و دید و بازدیدهایش با خمینی و دولت موقت به آنها قولش را داده بود.

بخشهایی از پیامهای حزب دمکرات به خمینی
مذاكره حزب دمكرات كردستان با امام خمینی.
قم- ستاد خبری كیهان:
هیات هشت نفری نمایندگان حزب دمكرات كردستان ایران بعدازظهر امروز در منزل آیت‌الله خمینی با ایشان ملاقات كرد این هیات كه ریاست آن را دكتر عبدالرحمن قاسملو دبیر كل حزب دمكرات كردستان ایران عهده ‌دار است در مذاكرات 45 دقیقه‌ای خود با امام خمینی پیرامون اوضاع جاری استان كردستان گفتگو كرد و در گفت و گوهای خود اوضاع این استان را تشریح كرد. قاسملو مذاكرات هیات را رضایت بخش خواند و گفت: "برای رفع سوءتفاهم‏ها و كوتاه كردن دست اعمال مزدور و خائنین به میهن قرار شد فردا با مهندس بازرگان نخست وزیر دولت موقت اسلامی ملاقات و مذاكره شود و نكات فنی و مسائل كردستان با ایشان درمیان گذارده شود و برای رفع مشكلات در این منطقه اقدام گردد".(اطلاعات9/1/1358)

قسمتی از خبر کیهان.
بازرگان در ملاقات با هیات حزب دموكرات كردستان:
هیات نمایندگی حزب دموكرات كردستان ایران به دنبال ملاقات با امام خمینی با مهندس بازرگان نیز ملاقات كرد و در مورد مسایل جاری مملكت بویژه مساله كردستان اطلاعیه ای منتشر كرد.
در این ملاقات رییس هیات نمایندگی كردها را دكتر عبدالرحمان قاسملو به عهده داشت و در آن غنی بلوریان محمد امین سراجی و امیر قاضی اعضای دفتر سیاسی حزب عضویت داشتند.
آقای داریوش فروهر وزیر كار نیز در این دیدار حضور داشت. در جریان ملاقات كه هفتاد و پنج دقیقه طول كشید ابتدا دكتر عبدالرحمان قاسملو روی كار آمدن دولت موقت جمهوری اسلامی را تبریك گفت و پشتیبانی حزب دموكرات كردستان را از آن اعلام داشت. سپس به تفصیل درباره وضع فعلی كردستان، تحریكاتی كه در آن سازمان از سوی افراد ضد انقلابی به وبویژه در سنندج و ارومیه علیه مردم كردستان انجام می‏شود سخن گفت و آنگاه خواست‏های مردم كردستان را مطرح كرد و مفهوم خودمختاری را به تفصیل توضیح داد وی ابتدا از نخست وزیر خواست كه به هیات نمایندگی امكان داده شود در رادیو و تلویزیون خواستهای مردم كردستان بویژه خودمختاری را برای افكار عمومی ایران روشن سازد. دكتر قاسملو همچنین از نخست وزیر خواست كه به منظور گنجاندن خواستهای خلق كرد در قانون اساسی نماینده مردم كردستان در تدوین قانون اساسی جدید شركت نماید.(كیهان15/1/1358)

پیام پشتیبانی حزب دمکرات
 (قاسملو : با تمام وجود از امام پشتیبانی می‌كنیم.) این پیام که بتاریخ 29 آذر ماه 58 از سوی قاسملو به خمینی داده شده، متعاقب 9 ماه جنایت و آدم کشی رژیم اسلامی از مقطع قیام تا آذرماه 58 است.

قاسملو : با تمام وجود از امام پشتیبانی می‌كنیم.
مهاباد ـ خبرنگار اعزامی ‌كیهان: میتینگ حزب دمكرات كردستان ساعت 3 بعدازظهر دیروز در میدان «قاضی محمد» مهاباد برگزار شد. در این مراسم كه گروههای مختلف مردم مهاباد شركت داشتند دكتر عبدالرحمن قاسملو دبیر كل حزب دمكرات طی سخنانی گفت: خواهران و برادران عزیز و همشهریان و ملت قهرمان پرور كرد اینك خود را زیاد خوشبخت می‌دانم كه بعد از چند ماه در مهاباد عزیز با هم درباره درگیریهای كردستان صحبت كنیم. به من اجازه دهید قبل از اشاره به نكته‌های فراوان بر شهیدان آزادی كردستان ایران و ایران سلام كنم. دكتر قاسملو پس از تشكر از مردم گفت: امروز ما در اینجا جمع شده‌ایم كه یكبار دیگر سلام ما به رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی‌ایران برسد ما در این جا جمع شدیم كه به امام خمینی بگوییم پیام او را دریافت كردیم و به پیام ایشان لبیك می‌گوییم.
 (اطلاعات29/8/1358)

مصاحبه اختصاصی كیهان
با رهبران كرد
قاسملو:كم لطفی امام برای ما خیلی بهتر از لطف بیگانگان است. (كیهان6/9/۱۳۵۸)

عبدالرحمن قاسملو ما باید مستقیما با امام خمینی وارد مذاكره شویم. ((بامداد12/10/1358)

کریم حسامی با کیهان
بخشی از مصاحبه کریم حسامی عضو دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران در گفتگوئی با روزنامه کیهان.
"حزب ما به امام خمینی احترام کامل دارد و ما امام را رهبر واقعی ملت میدانیم. حزب ما بارها با ارسال نامه به امام رهبری ایشان را تائید کرده است. و یقین داریم که امام هیچ موقع خواهان خونریزی و برادرکشی نیست. ما از شخصیتهای دینی و ملی و سازمانها و احزاب مترقی که راه حل مسالمت آمیز را برای حل مسائل کردستان پیشنهاد کرده اند عمیقا سپاسگزاریم و ما خواهان اتحاد و تشکیل وحدت مشترک هستیم." (روزنامه کیهان پانزدهم آبانماه 1358)

دمکراتها پاسداران را
اسکورت کردند!
"صبح امروز کسب اطلاع شد که انتظامات شهر نوسود همچنان در دست افراد مسلح حزب دمکرات است. همچنین گزارش شد که عصر دیروز پاسداران و جوانمردان نوسود این شهر را ترک گفته و به پاوه رفتند. یک گروه از سوی حزب دمکرات ماموران را تا پاوه اسکورت کردند تا در بین راه برای آنان اتفاقی رخ ندهد. صبح امروز تابلوی حزب دمکرات در نوسود بالا رفت و در محل این حزب مردم و قوای انتظامی در جلسات سخنرانی اعضای حزب شرکت کردند." (روزنامه اطلاعات پانزدهم آبانماه 1358)

موارد فوق تیتر بریده روزنامه های آندوره است که بعنوان اسناد مکتوب نشان می دهد که حزب دمکرات کردستان ایران مدام به خمینی چشم دوخته بود. چه قبل از تشکیل هیئت و چه بعد از آن مرتب در تلاش بود که با این پیامها و این دید و بازدیدها مستقیما برای خود موقعیتی دست و پا کند. حزب دمکرات نشان داده بود که در مقابل گرفتن کمترین امتیازی در کردستان حاضر است هر خدمتی برای رژیم اسلامی انجام دهد.

عزالدین حسینی
عزالدین حسینی یک شخصیت روحانی بود که مخالف دخالت مذهب در حاکمیت بود. گرایشات مذهبی او عمدتا سنتی بود و به همین خاطر طیفی از مردم که مذهب را سنتا قبول داشتند و خواهان یک زندگی آزاد و برابر بودند او را قبول داشتند. همین مسئله سبب شده بود که برای خود موقعیت و جایگاهی دست و پا کند و به اصطلاح او را بعنوان کسیکه نه چپ و نه راست است در یک موقعیت میانی قرار دهد. حسینی بارها و قبل از تشکیل هیئت نمایندگی خلق کرد یعنی در شش ماهه اول سال 58 سفرهایی به تهران کرد و با نمایندگان دولت موقت بر سر اوضاع کردستان با آنها صحبت و مزاکره کرده بود. بجز نکات فوق چیز خاصی در مورد عزالدین حسینی نمی توان گفت. درک خود از اسلام را در قالب رعایت حق و حقوق مردم کرد و از موضعی ناسیونالیستی بیان می کرد. مواضع سیاسی او ضمن اینکه برجستگی بیشتری داشت اما از موضعی ناسیونالیستی و نه مذهبی بیان میشد.

شاخه کردستان سازمان چریکهای فدایی خلق!
 این سازمان در کردستان با اسرار کومله و به هدف رقابت با حزب دمکرات کردستان ایران بعنوان عضوی از هیئت نمایندگی در مذاکرات شرکت داشت. حزب دمکرات مخالف حضور چریکها در این هیئت بود اما کومه له با حضور آنان و با حق رای برابر از حضور آنها در این هیئت دفاع میکرد. سازمان چریکهای فدایی خلق شاخه کردستان، نیروی مسلح قابل ملاحظه ای در کردستان نداشت و با شرایط پیش آمده در کردستان نیزمشکل و مسئله داشت اما علیرغم اینها در این هیئت جای گرفت. بعدها با مسئله انشعاب در این سازمان، بخش اکثریت آن پشت سر خمینی بخط شدند.

مکتب قرآن احمد مفتی زاده
قبلا و در بخشهای اول و دوم مربوط به وقایع سال 58 به عملکرد این جریان مرتجع محلی اشاره کرده ام. این جریان مذهبی از ابتدای موجودیتش تا مقطعی که بشدت از سوی مردم و جریانات سیاسی حاشیه ای شد، دارو دسته و باندهایی در مقابل خواستهای آزادیخواهانه، چپ و برابری طلبانه مردم بودند. در مردادماه 58 همزمان با کنترل موقت شهرها توسط ارتش و سپاه پاسداران، قدم بقدم در همراهی و همکاری با آنان و برای لو دادن جوانان مبارز محلات با سر و صورت پوشیده نهایت خدمت به رژیم اسلامی را از خود بنمایش گذاشتند. جریان مکتب قرآن مفتی زاده یکی از ستونهای محلی رژیم بود. جریانی بشدت منفور در میان مردم.

جمعبندی
بر بستر وقایع سال 58 در کردستان از ابتدای قیام 57 تا شروع حمله مجدد رژیم اسلامی در جنگ 24 روزه سنندج در فروردین 59 ، جمهوری اسلامی با کشتار وسیع، توپ و خمپاره باران، حملات هوایی و اعدامهای دسته جمعی تنها 3 ماه توانست شهرهای کردستان را به کنترل خود دربیاورد. در مجموع 10 ماه شهر و روستاهای کردستان در دست مردم قیام کننده و سازمانها و نیروهای سیاسی بود. طی این 10 ماه مردم سراسر کردستان گنجینه ای از دستاوردهای مبارزاتی، چپ و انقلابی بدست آوردند. نپذیرفتن  رژیم اسلامی از همان ابتدای سرکار آمدنش پیامی برای ادامه انقلاب مردم در سراسر کشور بود. با وجود احزاب و سازمانهای سیاسی و شخصیتهای مختلف در گیر در اوضاع سیاسی آن ایام در کردستان، اما در محور تمام اینها دو نیرو حرف اول و آخر را می زدند.
دو نیروی سیاسی که ریشه در دو جنبش متفاوت داشتند سر بر آورده بودند. جنبشی چپ و انقلابی که بجرئت می توان گفت که اکثریت داشت و سخنگوی آن صدیق کمانگر بود و جنبشی راست و ناسیونالیستی که قاسملو آنرا نمایندگی میکرد. این دو جنبش طی بیش از سه دهه،  اکنون بشدت پلاریزه شده است. امروز دیگر آنچه سیمای جامعه کردستان را رقم می زند رشد و قدرت گیری چپ در جامعه کردستان است. جنبش کارگری، جنبش دفاع از حقوق برابر زن و مرد، رادیکالیسم و خواست و توقع یک زندگی انسانی ستونهای پایه ای این جنبش هستند. بیان گویا و روشن این جنبش را در افق و اهداف کمونیسم کارگری بعنوان گرایش و نیرویی که از مقطع تشکیل حزب کمونیست ایران تا حزب کمونیست کارگری توسط کمونیسم کارگری صاحب جهت روشن تری شد، می توان توضیح داد. بی گمان بدون حضور و اثر گزاری کمونیسم کارگری در سیر وقایع تاریخی این دوران، چنین موقعیتی را نمی شد شاهد بود.
   
6 اوت 2012
-----------------------

در مرداد ماه سال ١٣۵٨ چه گذشت؟ راهپیمایی تاریخی مردم سنندج بطرف مریوان (بخش اول)

عبدل گلپریان
روز پنجشنبه 5 مرداد ماه مصادف است با سی و سومین سال راهپیمایی مردم سنندج بطرف مریوان. پنجم مردادماه سال 1358 مردم مبارز شهر سنندج در حمایت از کوچ تاریخی مردم مریوان دست به یک راهپیمایی گسترده زدند.
پرداختن به وقایع و رویدادهای مربوط به ادامه قیام و انقلاب مردم ایران در سال 57 که شعله های آن در کردستان همچنان زبانه می کشید، نیازمند بررسی مفصل تری است که موضوع این نوشته نیست.
در اینجا و بمناسبت سی و سومین سالگرد کوچ تاریخی مردم مریوان، حمایت و همبستگی گسترده مردم شهرها و روستاهای کردستان، راهپیمایی مردم سنندج بطرف مریوان، طرح و توطئه های رژیم علیه حرکت اعتراضی و مبارزاتی مردم و آنچه را که در مرداد ماه 58 گذشت بعنوان بخشی از این تاریخ به اختصار مرور می کنیم.
شش ماه قبل از راهپیمایی مردم سنندج بطرف مریوان نبردی همه جانبه  مابین ادامه دهندگان قیام بهمن 57 در کردستان از یک سو و از سوی دیگر رژیم ضد انقلابی اسلامی تا دندان مسلح در جریان بود. کردستان جایی بود که به یمن حضور نیروهای سیاسی چپ و خواست و مطالبات آزادیخواهانه و برابری طلبانه انقلاب، شرکت و دخالت گسترده مردم، تحمیل شورای شهر سنندج به رژیم بعنوان نمونه ای از اراده حاکمیت توده ای و الگویی برای اعمال اراده مردم و عدم نفوذ جریانات مذهبی و ارتجاع محلی، مقاومت بی نظیری را در مقابل حاکمیت سیاه اسلامی از خود نشان داد که حکومت هار اسلامی با لشکر کشی، توپ و خمپاره باران به راحتی  قادر به شکست دادن آن نشده بود. همانطور که اشاره شد تا مقطع کوچ مردم مریوان تحولات و رویدادهای مهمی در سراسر شهرها و روستاهای کردستان در برسمیت نشناختن رژیم اسلامی و مقاومت و مبارزه  در برابر آن از سوی مردم اتفاق افتاده بود. کوچ تاریخی مردم شهر مریوان یکی از آن وقایع است که بمناسبت سالگرد این رویداد به آن می پردازیم.

کوچ تاریخی مردم مریوان
23 تیرماه 58 بدعوت اتحادیه دهقانان مریوان و گروههای سیاسی مختلف (عمدتا از سوی سازمانهای سیاسی چپ) در رابطه با سانسور و تبلیغات زهرآگین رژیم اسلامی علیه مردم کردستان تظاهراتی در مقابل رادیو تلویزیون مریوان براه می افتد. تظاهرات کنندگان مرکب از مردم مسلح و اتحادیه دهقانان مریوان در اطراف مدرسه قرآن مفتی زاده، پاسداران محلی و همکاری نیروهای حزب دمکرات کردستان عراق مسعود بارزانی که به"قیاده موقت" معروف بود و در ساختمان ساواک مریوان مستقر بودند شروع به شعار دادن می کنند.
جمعیت خواهان تسلیم شدن آنان می شوند. سرکرده پاسداران محلی قول تسلیم شدن می هد. اما به محض اینکه جمعیت  بطرف ساختمان حرکت می کنند افراد مکتب قرآن و پاسداران محلی مستقر در آن، بسوی جمعیت شروع به  تیراندازی می کنند. دو نفر از اعضای اتحادیه دهقانان و یک نفر کارگر شهرداری مورد اثابت گلوله آنان قرار می گیرند و جان خود را از دست می دهند. با مشاهده این وضع مردم خشمگین همراه با نیروهای مسلح اتحادیه دهقانان به مقر مکتب قرآن حمله می کنند. 9 نفر از افراد داخل مقر که از پاسداران محلی بودند کشته می شوند و تمامی اسلحه و مهمات درون این مرکز بدست مردم و اتحادیه دهقانان می افتد.

رژیم اسلامی این واقعه را دستاویزی برای یورش جدیدی به کردستان قرار می دهد. با قلمداد کردن مردم تحت عنوان اینکه "اینها ضد انقلاب هستند" از طریق هوا شروع به اعزام نیروهای نظامی به مریوان می کند. نیروهای رژیم در مسیر مریوان به سنندج واحدی از افراد مسلح جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب را خلع سلاح و دستگیر می کنند.
 فواد مصطفی سلطانی رهبر و سازماندهنده اتحادیه دهقانان برای جلوگیری از تحمیل جنگ دیگری به مردم کردستان و این بار در مریوان، اعلام می کند "اگر نیروهای رژیم به داخل شهر مریوان بیایند ما از شهر کوچ خواهیم کرد".
بدینترتیب غروب روز 30 تیر ماه 58  کوچ تاریخی مردم مریوان برای جلوگیری از ترفندهای جنگ افروانه رژیم خمینی و در هم کوبیدن ادامه قیام مردم که شعله های آن در شهرهای کردستان همچنان زبانه می کشید آغاز می شود. مردم مسلح و نیروهای اتحادیه دهقانان به اطراف روستای کانی میران در کنار دریاچه زریبار کوچ می کنند. برای جلوگیری از چپاول و غارت اموال مردم در داخل شهر توسط نیروهای رژیم و پاسداران محلی، واحدهای مسلحی از اتحادیه دهقانان در بلندیهای مشرف بر شهر مریوان مستقر می شوند. تهران مصور آن هنگام در گزارشی در باره کوچ مردم مریوان چنین نوشت:
" زنی که بسادگی می گوید تا پاسداران دست از دخالت در زندگی مردم بر ندارند بر نمی گردم ضد انقلابی نیست".  زن کوچ کرده دیگری گفت: " از برگ این درختان تغذیه می کنم اما تا پاسداران در داخل شهر باشند برنمی گردم". "مردم مریوان چرا به کوه و بیابان زدند؟ آیا تمام خانواده های کوچ کرده ضد انقلابی هستند؟"
نمایندگان دولت موقت هراسناک از کوچ مردم مریوان برای مذاکره به مریوان می روند. مذاکرات بی نتیجه می ماند.همزمان با اعزام نیروهای سرکوبگر از راه هوایی به مریوان، رژیم اسلامی برای تقویت این نیروها از طریق زمینی یک ستون از نیروهای نظامی مکانیزه خود را از کرمانشاه عازم مریوان می کند. این ستون برای رسیدن به مریوان می بایست از کامیاران عبور می کرد. خبر اعزام این نیرو توسط فعالین سیاسی در محل به اطلاع مردم کامیاران می رسد. مردم کامیاران در گرمای طاقت فرسای تیرماه 58 خود را به جاده مسیر ستون می رسانند و بر روی آسفالت بست می نشینند.
فرمانده ستون را متوقف می کند و به میان جمعیت می رود تا علت را جویا شود. نمایندگان مردم می گویند ما نخواهیم گذاشت که شما برای کشتار مردم مریوان عازم آن منطقه شوید. اگر قصد رفتن دارید باید از روی جنازه های ما رد شوید. فرمانده ستون دستور به بازگشت و عقب نشینی به کرمانشاه را می دهد.این اقدام انقلابی و جسورانه مردم کامیاران یک پیروزی بزرگ محسوب شد که در سرتاسر کردستان با تمجید از آن یاد شد و بر روحیه مبارزاتی مردم کامیاران و شهرهای دیگر کردستان اثر گذاشت.
مردم کوچ کرده مریوان در اردوگاهی اطراف روستای کانی دینار و دریاچه مریوان سکنی گزیدند. تیم ها، کمیته ها و مسئولیتهای متعددی برای رفاه حال مردم در این اردوگاه سازماندهی شد. نمونه ای از اداره امور زندگی مردم توسط شوراهای انتخابی در این محل سازمان داده شد. مردم محکم و استوار بر خواستهای خود وبا شعارهایی که بر روی چادرها نصب شده بود عظم و اراده خود را بنمایش گذاشتند. شعارها چنین بود: " تا بازگشت پاسداران اعزامی به محلهای قبلی خود به شهر باز نمی گردیم. مردم مریوان"، " نه با دولت سر جنگ داریم نه تسلیم پاسداران می شویم"، " رادیو تلویزیون دروغ می گوید و در مورد مریوان سمپاشی می کند".
بدینترتیب هر روز بویژه عصرها برنامه سخنرانی رهبران و فعالین سازمانها، اخبار و رویدادهای مهم کردستان و غیره از طریق بلند گو بر گزار می شد. سراسر کردستان در یک حالت بلاتکلیفی قرار می گیرد. با توجه به  اوضاع سنندج، جنگ نقده و کوچ مردم مریوان به خارج از شهر، رژیم برای تکمیل سناریوی حمله به کردستان مجددا اقدام به اعزام نیرو از راه زمینی به مریوان می کند. این بار هم ستونی وسیعتر از قبل را از کرمانشاه و از مسیر کامیاران بحرکت در می آورد. سازمانهای سیاسی نیز حالت آماده باش بخود می گیرند. مردم کامیاران که بار اول توانسته بودند ستون قبلی را زمینگیر و وادار به عقب نشینی کنند، اینبار جمعیتی وسیعتر برای ممانعت از عبور این ستون جاده کامیاران به مریوان را با نشستن بر روی آسفالت داغ و سوزان می بندند. مذاکرات مابین فرمانده ستون و نمایندگان مردم بمدت چند روز ادامه داشت. فرمانده ستون هیئتی را برای دیدار و مذاکره با سازمانهای سیاسی به سنندج می فرستد تا مردم کامیاران را متقاعد سازند که جاده را تخلیه کنند. مذاکره و گفتگو به نتیجه نمی رسد.
از سوی دیگر تعدادی از عشایر مسلح منطقه که هیچ ضبط و ربط سازمانی و مردمی را نداشتند اعلام کرده بودند که به این ستون نظامی شبی خون خواهند زد. از میان سازمانهای سیاسی مسلح در کردستان کومه له و حزب دمکرات برای جلوگیری از یک فاجعه انسانی نشستهایی با هم برگزار می کنند.
نتایج این گفتگوها این بود که تحصن مردم در وسط جاده یک حرکت سیاسی و توده ای است. نباید به نیروهای اعزامی و طرحهای جنگ افروزانه حکومت ضد مردمی تازه بقدرت رسیده بهانه داد. از سویی تهدید افراد مسلح وابسطه به عشایر منطقه این نگرانی را بیشتر دامن می زد که در صورت حمله این افراد به ستون مستقر در جاده، کشتار وسیعی توسط ستون نظامی متوقف شده در سه کیلومتری کامیاران روی دهد. با اینکه 15 شبانروز مردم مبارز و انقلابی کامیاران مانع از عبور این ستون شده بودند اما نیروهای سیاسی با قدردانی از فداکاریهای مردم از آنها خواستند که به تحصن خود پایان دهند. نیروهای سیاسی مسلح تصمیم گرفتند به نوبت از مسیر عبور ستون نگهبانی بدهند و اوضاع را زیر نظر داشته باشند.اما این کار چندان ممکن و موثر نبود. بلاخره یک شب ستون در میان بهت و حیرت مردم بطرف مریوان حرکت کرد. جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب در اطلاعیه ای عنوان می کند که باید به کمک مردم کوچ کرده مریوان بشتابیم. زمزمه حرکت بسوی مریوان از سنندج گسترده می شود.
راهپیمایی مردم سنندج بطرف مریوان
روز 5 مرداد 58 تجمع وسیعی از مردم برای راهپیمایی از سنندج به مریوان شکل می گیرد. هزاران نفر از مردم سنندج در حرکتی سازمانیافته در میدان اقبال جمع می شوند و راهپیمایی از سنندج به مریوان آغاز می شود. مسیر جاده خاکی سنندج مریوان مملو از جمعیت می شود. در مسیر راه مردم روستاهای اطراف با راهپیمایان اعلام همبستگی می کنند. سیل مواد خوراکی و نوشیدنی و هر گونه امکانات دیگر توسط روستائیان بطرف راهپیمایان سرازیر می شود. در شهرهای دیگر کردستان، مهاباد، سقز، بانه، سردشت و بوکان نیز راهپیمایی و برپایی کمپینهایی در پشتیبانی از مردم مریوان براه می افتد.
رژیم اسلامی که این همبستگی سراسری مردم کردستان را می بیند بهراس می افتد و می کوشد تا برای خنثی کردن آن کاری صورت دهد. بطور موقت اقدام به عقب نشینی می کند و هیئتی را برای حل اختلافات و مشکلات موجود روانه مریوان می کند. ابتدا فردی از سران سپاه بنام گلستانی را برای مذاکره می فرستد. نمایندگان مردم مریوان و در راس آنها فواد مصطفی سلطانی طرف مذاکره کننده هستند. فرمانده اعزامی از حضور و وجود پاسداران محلی در داخل شهر دفاع می کند. او می گوید:
"در صورت عدم پذیرش این خواست، مردم باید خود را برای جنگ آماده کنند".
مذاکرات یک هفته بطول می انجامد. فواد هر روز نتایج مذاکرات را به اطلاع مردم می رساند. مذاکرات به بن بست می رسد. در تمام طول وقایع و رویدادهای کردستان بویژه در مریوان، حزب دمکرات کردستان عراق به سرکردگی مسعود بارزانی که به قیاده موقت مشهور بود، مستقیما در همراهی با رژیم تازه بقدرت رسیده اسلامی همکاری می کند. در جریان مذاکرات کوچ مریوان نیروهای مسلح تحت فرمان مسعود بارزانی از هیچ کوششی برای به بن بست رسانیدن مذاکرات و ایجاد موانع و مشکلات دریغ نمی کنند. قیاده موقت بعنوان یک ستون از همکاران رژیم، پنهان و آشکار کارشکنی می کند و در کمک رساندن به پاسداران محلی نقش ایفا می کند.
راهپیمایان سنندج به مریوان بعد از یک هفته به اردوگاه کانی میران می رسند و مورد استقبال مردم کوچ کرده مریوان قرار می گیرند. شور وشوق و همبستگی غیر قابل وصفی تمام فضای اردوگاه را می پوشاند.
فواد مصطفی سلطانی در جریان مذاکرات و برای جلوگیری از وقایعی نظیر آنچه رژیم اسلامی در سنندج بر مردم تحمیل کرد با نمایندگان دولت توافقاتی را به امضا می رساند. از جمله "عبور و مرور بدون سلاح نیروهای دولتی و سازمانهای سیاسی در داخل شهر و آزادی دستگیر شدگان در پادگان مریوان". روز 12 مرداد ماه گردهمایی بزرگی در اردوگاه کانی میران بعنوان پایان این حرکت عظیم و با صدور قطعنامه ای 5 ماده ای برگزار می شود.
بر بستر وقایع کامیاران، کوچ مردم مریوان و راهپیمایی مردم سنندج بطرف مریوان، جریان لمپن اسلامی مفتی زاده بارها علیه حرکت عظیم و شورانگیز راهپیمایی مردم سنندج به مریوان و همبستگی شهرهای دیگر کردستان از این اقدام تاریخی، تبلیغات منفی و سو راه می اندازد که هر چه بیشتر آنها را منزوی می کند. روز بعد از بازگشت کوچ کننده گان مریوان به داخل شهر، حزب دمکرات کردستان عراق (قیاده موقت) که با رژیم اسلامی همکاری میکرد. اعلام می کند که شهر باید تحت کنترل آنها اداره شود.مردم شهر مریوان در اعتراض به جریان قیاده موقت در همیاری و همدستی با ارتجاع محلی و رژیم اسلامی در محل دژبانی این شهر متحصن می شوند و خواهان خروج پاسداران از شهر می شوند. فرمانده پادگان با متحصنین به گفتگو می شیند و قول میدهد به وضع موجود رسیدگی کند.
بعد از باز گشت مردم مریوان به داخل شهر، رژیم بتدریج در تدارک  یک حمله همه جانبه به شهرهای کردستان خود را آماده میکند.
***
وقایع و رویدادهای بعد از قیام در کردستان، ادامه قیام و انقلاب مردم در سراسر ایران  بود. بدلیل حضور قدرتمند نیروی چپ، کردستان جایی نبود که  که دارو دسته های ارتجاع مذهبی بتوانند وزنه قابل ملاحظه ای در مقابل مردم  باشند. چپ و کمونیسم در آن ایام دست بالا را داشت و امروز این چپ  بمراتب قوی تر از آن دوره است.  در حالیکه جریان مذهبی مکتب قرآن مفتی زاده و حزب دمکرات کردستان ایران  برای دست یابی به موقعیتی  به حاکمیت چشم دوخته بودند. شهرهای کردستان همچون کانونی به نبض ادامه انقلاب تبدیل شده بود. حضور سازمانهای چپ در کردستان، اداره امور شهر سنندج توسط شورای 11 نفره این شهر که نمونه ای از اعمال اراده حاکمیت شورایی بعنوان خواست مردم مبارز و انقلابی بود و اینکه این نوع از حاکمیت می رفت تا  به الگویی برای شهرهای دیگر تبدیل شود، رژیم اسلامی را به هراس و وحشت انداخته بو.د.کوچ تاریخی مردم مریوان، راهپیمایی بی نظیر مردم سنندج بطرف مریوان، حمایت و پشتیبانی وسیع توده های مردم در شهرها و روستاهای دیگر کردستان، مقاومت بی نظیر مردم در مقابل طرح و توطئه های رژیم  و بلاخره حمایت بخشهای وسیعی از مردم انقلابی و نیروهای سیاسی چپ در شهرهای دیگر ایران  از این حرکت ، از جمله عوامل و فاکتورهایی بودند که خمینی و دولت موقت او قادر نبودند که براحتی ادامه حرکت انقلابی مردم را سرکوب کنند.
از سوی دیگر جریان مرتجع محلی مکتب قرآن احمد مفتی زاده که تلاش می کرد بعنوان نماینده ارتجاع محلی در کردستان خود را در حاکمیت شریک کند، توسط مردم مبارز و انقلابی و چپ در کردستان به انزوا کشانیده شده بود. این جریان بعد از فرمان حمله خمینی به کردستان در 28 مرداد 58، در کنار پاسداران رژیم به لو دادن فعالین چپ و کمونیست و جوانان مبارز پرداخت که بسیاری از آنان توسط خلخالی جلاد حکومت اسلامی اعدام شدند. علیرغم تمام خوش خدمتی هایی که مکتب قرآن مفتی زاده برای حکومت اسلامی انجام داد اما این جریان منفور مذهبی هیچگاه نتوانست در میان مردم جای پایی برای خود دست و پا کند و بیش از پیش به انزوا کشیده شد. اکنون بعد از گذشت بیش از 30 سال از آن همه جنایت که حکومت تازه بقدرت رسیده اسلامی علیه تنها سنگر باقی مانده از قیام و انقلاب مردم انجام داد، جنبش کارگری، کمونیسم، دفاع از حقوق برابر زن و مرد، ارزش و حرمت کودک و خواست و مطالبات آزادیخواهانه و انسانی سیمای جامعه کردستان را تشکیل می دهد. مردم کردستان از همان ابتدای ظهور ارتجاع مذهبی به آن نه گفتند و در مقابلش ایستادند. ناسیونالیسم کرد را چه در هیبت حزب دمکرات کردستان ایران که آن دوران پیام لبیک برای خمینی می فرستاد و چه در قامت حکومت بارزانی طالبانی طی سالهای اخیر از نزدیک بخوبی شناخته اند. بدون شک مردم شهرهای کردستان در کنار مردم سراسر کشور و برای بزیر کشیدن حکومت اسلامی به چیزی کمتر از جامعه ای آزاد، برابر و انسانی رضایت نخواهند داد. صدور فرمان حمله خمینی در 28 مرداد 58 را  در بخش دوم این نوشته  مرور خواهیم کرد.

3 مرداد 91
24 ژوئیه 2012

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر