Pages

۱۳۹۱ دی ۱۳, چهارشنبه

آقای عمر ایخانیزاده وجود حزب حیات آزاد کردستان پژاک در عرصی سیاسی ئ مبارزه در کردستان یک حقیقت است هیچ کسی نمیتواند آن را انکار بکند


آقای عمر ایخانیزاده  وجود حزب حیات آزاد کردستان  پژاک در عرصی سیاسی ومبارزه در کردستان  یک حقیقت  است هیچ کسی نمیتواند آن را انکار بکند 
بخش دوم
در بخش دوم این مصاحبه‌ها, عمر ایلخانیزاده دبیرکل حزب کومله زحمتکشان کردستان و آزاد اوراز عضو کوردیناسیون حزب حیات آزاد کردستان, پژاک, مسئله‌ کنفرانس پراگ, اوضاع سیاسی منطقه بویژه ایران, روابط میان احزاب و برخی دیگر از ادعاهایی که برضد پژاک صورت می‌گیرد را مورد بحث قرار می‌دهند...
آزاد اوراز: پژاک در عرصه سیاسی مستقل است ـ 2
مرکز خبر - به منظور تنویر برخی مسایل در خصوص مواضع و دیدگاه‌های احزاب شرق کردستان در راستای ایجاد اتحاد ملی و همچنین تحلیل مسئله کنفرانس پراگ و برخی مسایل و موضوعات دیگر, خبرگزاری فرات با «عمر ایلخانیزاده دبیرکل کومله زحمتکشان کردستان و «آزاد اوراز» عضو کوردیناسیون حزب حیات آزاد کردستان, پژاک» مصاحبه‌ای انجام داد. بخش دوم مصاحبه بویژه به مسئله کنفرانس پراگ, منطق اتحاد بین احزاب کردستان و آینده نزدیک ایران و تحولات پیشا‌رو می‌پردازد.


در روزهای 17 و 18 نوامبر سومین کنفرانس «اتحاد و دموکراسی در ایران» در شهر پراگ با شرکت بیش از 120 تن از نمایندگان برخی احزاب و نیروها و شخصیت‌های سیاسی ایران, گردهم آمدند. اما برخی از احزب کردی شرق کردستان و اکثر روشنفکران کرد به دلیل فراموش کردن مسئله ملت‌ها در ایران, انتقادات زیادی را بر آنها وارد آوردند و اعلام کردند که آن کنفرانس به منظور به حاشیه‌راندن مسئله کرد در شرق کردستان و ایران صورت گرفته. همچنین ادعا شده که عواملی خارجی در پشت پرده کنفرانس پراگ قرار دارند که عمر ایلخانیزاده در ادامه دیدگاه‌های خود در این زمینه, گفت:«به نظر من برخی از آن احزاب و طرف‌ها صرفا برای طرح نام خود, دوست دارند که شایعاتی مبنی بر اینکه عواملی همچو آمریکا و دولت‌های غربی در پشت پرده کنفرانس پراگ وجود دارند. به نظر من هیچکدام از اینها در این کنفرانس دست ندارند. این اصلاح‌طلبان اسلام‌گرا هستند که از طرفی برای ایجاد تفرقه میان اپوزیسیون ایرانی و از طرفی هم برای ایجاد تفرقه میان کردها دست به این بازی زده‌اند. دستی خارجی در آن دخالت ندارد, زیرا متأسفانه چنان شده که انگار آن احزاب چنین اندیشه‌ای دارند و به خیالشان هم هر حزب و طرفی هم که مطیع عوامل خارجی باشد, پیروز می‌شود. من معتقدم که چنین تفکراتی بسیار اشتباه است, خیر, فکر نکنم هیچکدام از آنها , نه آمریکا و نه دولت‌های غربی و دیگران در پشت پرده این نوع کنفرانس‌ها دست داشته باشند».

آزاد اوراز, عضو کوردیناسیون حزب حیات آزاد کردستان, پژاک, هم در این زمینه دیدگاهی متفاوت دارند و می‌گوید:«در صورت دخالت عواملی خارجی در این کنفرانس ـ که بی‌تردید برخی عوامل در آن دست دارندـ می‌توانیم بگوییم که نه تنها این کنفرانس به سرآغازی برای اتحاد و استقرار دموکراسی نمی‌انجامد, بلکه برعکس فروپاشی و تجزیه را بدنبال خواهد داشت».

مشروعیت ملت‌کرد در پراگ زیر سوال رفته 

عمر ایلخانیزاده در پاسخ به این پرسش که «گفته می‌شود در کنفرانس پراگ مشروعیت ملت‌‌کرد زیر سوال رفته, نظرتان چیست؟» گفت:«چه‌کسانی مشروعیت ملت‌کرد را زیر سوال برده‌اند؟ جمهوری اسلامی ایران, صدام حسین, کمالیستهای ترکیه که هم‌اکنون رجب طیب اردوغان هم هنوز به وجود حقوق مشروع خلق‌کرد اعتراف نمی‌کند؟ آنها چه کاری از دستشان بر آمد که هم‌اکنون چهار عدد اپوزیسیون کمپ‌نشین دلال سیاسی ایرانی بی‌نفوز ملت‌کرد را نپذیرند!» وی همچنین گفت:«من بدبختی را در اینجا می‌بینم که مثلا فرض کنیم در پراک پذیرفته شد یا نه, اما پراگ چیست, چه‌ کسانی و کجا هستند؟ همه شرکت‌کنندگان آن غیر از کردها, نمی‌توانند به اندازه نیروهای پیشمرگ در همه کردستان و ایران نفوذ داشته باشند. حتی توان آن را ندارند که در یک محله شهری مردم را به حرکت درآورند. لذا ما کردها به کنفرانسی رفته‌ایم که پیش از هرچیز می‌گوید نباید از ملت‌کرد بحثی به میان آید. حال اگر چنین کسانی نظرشان این است که نباید جمهوری اسلامی فروپاشد و باید از طریق ایجاد پلاتفورم ایران متحول شود و جمهوری اسلامی اصلاح گردد, چه ارمغانی برای ما دارند. خامنه‌ای فوقش تصمیم به برگزاری یک رفراندم را بگیرد, این فرد چرا باید حقوق کردها را اعطا کند؟ ما از او چه چیزی می‌خواهیم؟ آیا باید بیش از این منتظر بمانیم؟ که البته اگر اینگونه فکر کنیم, مسلما چنین انتظاراتی هم بسیار اشتباه می‌باشد. بویژه در شرایط کنونی من دوست دارم به این امر اشاره کنم که خاورمیانه با تحولی عمیق رودررو است و مسایل پیچیده‌تر و بحرانی‌تر می‌شوند. همه نیروهای سیاسی و اجتماعی مشغول لشکرکشی و جمع‌آوری نیروی بیشتر علیه یکدیگر هستند. در چنین شرایطی, ناسیونالیسم ایرانی که قدمتی 2500 ساله دارد و از حاکمیتی گسترده برخوردار است, چرا باید به کردها فرصت ظهور دهد. این درحالیست که همه ما بخوبی می‌بینیم که اگر در خاورمیانه تحولات اینگونه پیش برود, همانگونه که در جنگ جهانی اول امپراتوری عثمانی از میان رفت, حاکمیت ایران هم از میان می‌رود. این درست است که جنگ جهانی اول بر ضد کردها بود و کردها ضررمند شدند و نتوانستند از آن فرصت نفع ببرند, اما من عواقب این کمکش‌ها را چنین می‌بینم و مسلما شاهنشاهی و امپراتوری ایران هم زوال خواهد یافت. ایران امپراتوری‌ای است که در بسیاری از ادوار تاریخ از طریق دین و شیعه‌گرایی ناسیونالیسم ایرانی تداوم داشته. با توسل به ناسیونالیسم ایران را نجات داده‌اند. اکثر مواقع دین وسیله‌ای بوده برای نجات‌دادن آن ناسیونالیسم قدرتمند شوونیستی ایرانی. به همین دلیل خلق‌کرد باید از هم‌اکنون نقش خود را ایفا کند, زیرا وضعیتش بهتر از گذشته است. حداقل جنبش آزادیخواهی کردستان در هر چهار بخش آن وجود دارد, جامعه کردی بیش از پیش رشد می‌یابد و بیش از گذشته در عرصه‌های بین‌المللی و جهانی کرد به رسمیت شناخته می‌شود».

پژاک حقیقتی است که در جامعه ما وجود دارد 

برخی اشخاص و یا حزبی که نماینده یک حزب و یا نیرویی هستند, در سطح سخن و شعار احزاب و طرف‌های دیگر را رد می‌کنند, تا جایی که آنها را بدون اصالت هم می‌نامند. در این چارچوب عمر ایلخانیزاده به این پرسش پاسخ می‌دهد که گویا برخی از طرف‌ها گفته‌اند حزب پژاک بدون اصالت است و به دلایل چنین ادعاهایی می‌پردازد و می‌گوید:«به نظر من این تنها ملت کرد است که در مورد بااصالت‌بودن و یا بی‌اصالت‌بودن و حزب بی‌نفوذ و دارای نفوذ تصمیم بگیرند, زیرا چنان نیست که تنها دیگران در مورد پژاک چنین گفته باشند, بلکه پژاک هم در مورد دیگران(احزاب دیگر) چنین ادعاهایی داشته. من این را سیاستی نادرست می‌دانم».

آزاد اوراز در پاسخ به همان پرسش می‌گوید:«نخست, ما چنین طرز تفکری مبنی بر بااصالت و یا بی‌اصالت بودن یک جامعه انسانی, اقلیت, ملت, سازمان و یک حزب را رد می‌کنیم. این همان عقلیت قدرت‌طلبان است که خود را بر ملت‌ها تحمیل کرده و غالب می‌سازند. چنین عقلیتی مانعی است بر سر راه تحقق روح ملی و به جامعه کردی خدمت نمی‌کند و حتی خدمت به سیاست‌های مرکز گرایانه و حاکمیت اشغالگران است که همانا سالهاست به قتل‌عام خلق‌های ستمدیده مشروعیت می‌بخشد. طرز فکر بااصالت و بی‌اصالت بودن, همان طرز فکری بود که کرماشان , ایلام و بسیاری دیگر از مناطق کردی را از کردستان جداساخت».

از طرف دیگر عمر ایلخانیزاده روابط مستحکم پژاک و پ.ک.ک را مورد انتقاد قرار می‌دهد و همزمان هم ادعای اتحاد میان احزاب کردی را دارد. وی می‌گوید:«این یک واقعیت است که پژاک حزبی است که از سیاست‌های پ.ک.ک پیروی می‌کند. به نظر من این امر اشکالی ندارد, زیرا ممکن است برخی احزاب دیگر هم وجود داشته باشند که سیاست‌هایشان به سیاست‌های طرفی دیگر منطبق و یا نزدیک باشد, اما هنوز پژاک نتوانسته به نیرویی مستقل مبدل شود». وی همچنین افزود:«به نظر من راه صحیح برای پژاک دیالوگ است, گذشته از این مبارزان و اشخاص فعال زیادی در داخل پژاک وجود دارند, آن اشخاص مدام به مسئله ملی کردها, شرق کردستان و دموکراسی اهمیت می‌دهند. ما همچو کومله امروز و یا فردا باید سیاست مذاکره و دیالوگ را انتخاب کنیم. نمی‌توانیم بگوییم که با جمهوری اسلامی ایران مذاکره می‌کنیم, اما با پژاک نه».

پژاک در عرصه سیاسی مستقل است 

آزاد اوراز برعکس, می‌گوید پژاک یک حزب مستقل است و در چارچوب‌های ملی روابطی مستحکم با پ.ک.ک دارد و در ادامه تحلیلات خود مسئله فوق را تشریح می‌کند:«پژاک حزبی است که از برنامه و اساسنامه خاص خود برخوردار است و در عرصه سیاست‌‌هایش مستقل است. ما در چارچوب اتحاد ملی روابطی مستحکم با پ.ک.ک داریم. اما اگر منظور از مستقل‌بودن این است که ما با پ.ک.ک هیچ روابطی نداشته باشیم, آنوقت چرا از اتحاد ملی دم می‌زنند؟ این درحالی است که پ.ک.ک در چارچوب اتحاد ملی در همه بخش‌های کردستان تلاش‌هایی مضاعف داشته و این امر هم آشکار و عیان است. نمی‌دانیم که این اشخاص بر چه اساسی چنین اظهاراتی بر زبان می‌رانند, اما ما با هر حزب و طرفی که در خدمت منافع ملت‌کرد باشد, بر بنیان معیارهای دموکراسی, با آنها روابط برقرار ساخته و حتی هم‌پیمان هم می‌شویم. اما این امر نیاز به درک و احترام متقابل نیاز دارد».

آزاد اوراز در پاسخ به این پرسش که «تاکنون پ.ک.ک چه ضرری برای شرق کردستان داشته؟» می‌گوید:«پ.ک.ک نه تنها به خلق‌کرد در شرق کردستان ضرری دربرنداشته, بلکه برعکس , همه تجارب و آزمون‌های خود را از همان آغاز تأسیس تا امروز در خدمت خلق‌کرد در شرق کردستان قرار داده. حتی در این راه به منافعی برای خود فکر نکرده».

در ادامه مصاحبه از اوراز پرسیدیم«پ.ک.ک چه برای احزاب شرق کردستان داشته؟ روابط مستحکم پژاک و پ.ک.ک چه ضرر و یا فایده‌ای برای آن احزاب در برداشته است. چرا آنها چنین ادعایی می‌کنند؟». وی می‌گوید:«بهتر است که پرسش اول را خود آن احزاب پاسخ دهند و بگویند که پ.ک.ک چه ضرری به حال آنها داشته.» اوراز افزود:«در پاسخ به پرسش دوم می‌توانم بگویم که استحکام روابط میان ما و پ.ک.ک موجب شکل‌گیری نیرویی بیشتر و این امر از جانب آنها خود دچار انشعاب هستند, نوعی خطر تلقی می‌شود. در حقیقت سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن قدرت‌های غربی تأثیری عمیق بر ذهنیت برخی از احزاب کردی منطقه داشته, به همین خاطر اگر در زمینه منافع ملی, دو حزب روابطی مبد‌أی داشته باشند, تمامی فرم‌های ذهنیتی آنها سربرمی‌آورد و برایشان قابل تحمل نیست. درکشان چنان است که انگار اتحاد دو حزب موجب تضعیف آنها می‌شود. درحالی که برعکس, آن امر موجب می‌شود که یک گام بیشتر به ازادی نزدیک شویم».

اوراز همچنین تصریح کرد که جای بسی شک است که از طرفی اتحاد میان پژاک و پ.ک.ک را قبول ندارند و از طرفی دیگر هم از اتحاد ملی میان احزاب کردی دم می‌زنند. وی افزود:«به نظر من, اتحادی که آنها از آن بحث می‌کنند, نوعی اتحاد میان خودشان و کسانی است که مورد انتقادشان قرار نمی‌دهند و طرز فکرشان مشابه آنهاست که این امر خود نوعی پارادوکس و مانعی بر سر راه اتحادملی است».

درحالی که احزاب و سازمان‌های شرق کردستان مراکزشان در فاصله‌ای دور از شرق کردستان و بویژه در جنوب کردستان است و روابطی بسیار مستحکم با حکومت اقلیم کردستان دارند, روابط میان پ.ک.ک و پژاک را به باد انتقاد می‌گیرند. آزاد اوراز در این باره می‌گوید:«وقتی که یک حزب و سازمان و یا یک شخص به نیروی خلق‌خود پشت نبندد و خلق‌خود را حقیر بشمارد, بدون‌شک برایش بسیار عادی است که به قدرتی خارجی پشت ببندد. به همین دلیل چنین طرز فکری عواقبی بد به همراه دارد که به خلق‌کرد خدمت نمی‌کند و صرفا دربردارنده منافعی تنگ‌نظرانه فردگرایانه است. بعنوان مثال هویت و اوضاع کسانی که در غرب کردستان به قدرت‌های خارجی پشت بسته‌بودند, هم‌اکنون آشکار شده است. این است که از نظر آنها هرآنکه به قدرتی منطقه‌ای و یا خارجی پشت‌نبندد, پیروزی حاصل نمی‌کند. این درحالی است که تأسیس یک حزب و یا سازمان در اصل برای برآوردن نیازهای جامعه است و لذا بایستی بخوبی از نیروی جامعه استفاده شود. نباید برای ایجاد اتحاد پشت به یک اشغالگر ببندند و با یک اشغالگر دیگر بجنگند. در چنین اوضاعی ما اراده مستقل و اعتقادات و میهن‌دوستی خلق کرد در شرق کردستان و مبارزات فداکارانه خلق و گریلاهایمان در راه آزادی و شهادت در راه آن را یک ارزش عظیم می‌دانیم. این یک حقیقت انکارناپذیر است که تنها منشأ نیرو برای پژاک هم همین است».

عمر ایلخانیزاده در ادامه دیدگاه‌های خود در مورد پژاک می‌گوید:«آنچه من می‌بینم این است که پژاک هم حقیقتی است که در جامعه ما وجود و حضور دارد, اما انتقاد ما کومله از پژاک این است که جناب حاجی‌احمدی رئیس پژاک چندین بار در مورد کومله مسایلی را برزندان رانده و مثلا گفته که کومله را ساواک درست کرده است. پژاک در عین حال خواستار داشتن روابط با ما است, این نوعی سیاست است. اگر آنها از رابطه با ما می‌گویند, ما هم موافق داشتن روابط با پژاک هستیم, اما چنین مواضعی قابل قبول نیستند».

آزاد اوراز هم در خصوص این انتقادات گفت:«جناب رفیق حاجی‌احمدی یک شخصیت سیاسی و رئیس حزبمان است که بیش از 60 سال است در عرصه مبارزات آزادیخواهانه خلق‌کرد جای گرفته است. سالهاست در این عرصه‌ها با شمار زیادی اشخاص, احزاب و سازمان‌ها آشنا شده و به اتفاق آنها مبارزه کرده. از این رو بدون‌شک در زمینه برخی مواضع یا اشخاص آنها هم انتقاداتی دارد که به منظور گذار از آنها و عدم‌تکرار, مطرحشان می‌سازد».

درصورت فوران یک آتشفشان در ایران, مهار آن سخت است 

عمر ایلخانیزاده در خاتمه در خصوص اوضاع کنونی ایران و منطقه گفت:«من طرز فکر کسانی را که خیال می‌کنند دخالتی خارجی علیه ایران صورت می‌گیرد, اشتباه می‌دانم, زیرا حملات نظامی علیه افغانستان و عراق به شکست انجامید. اما اگر واقع‌بین بوده و اوضاع خاورمیانه را مدنظر داشته باشیم, خواهیم دید که روسیه که علیه بهار عربی و انقلاب‌های مختلف خاورمیانه, آفریقا, لبنان و مناطق دیگر ایستاد, در سوریه هم چنان می‌کند. لذا دارودسته حافظ اسد اجازه نمی‌دهد حکومت سوریه ازمیان برود و سوریه هم از بشار اسد حمایت می‌کند با رژیمش تداوم یابد. روسیه یک قدرت اتمی جهانی است و در مقابل آمریکا می‌ایستد. آنها در زمینه‌های اقتصادی هم ضد یکدیگر می‌باشند. خاورمیانه هم اجازه نمی‌دهد که کشورهای غربی به تنهایی حاکمیت را در دست گیرند. به نظر من همانطور که کشورهای غربی به آسانی نمی‌توانند به سوریه حمله کنند, حمله به ایران هم کاری بسیار سخت و غیرممکن است, مگر اینکه ایران سلاح اتمی بسازد. ایران هم تلاش‌هایش برای ساخت سلاح اتمی را افزایش داده. کماکان خاورمیانه با تحولی جدی رودررو است و ایران هم تغییرخواهد یافت. فکر نکنم ایران سیاست‌هایش را تغییر دهد. تنها را برای مقابله با سیاست‌های ایرانع فروپاشی و زوال نظام ایران است. من نمی‌گویم که 6 ماه و یا یک سال دیگر چنین تحولی روی خواهد داد. ایران کشوری است که اسرائیل و یا آمریکا نمی‌توانند به راحتی به آن حمله‌ور شوند. تازه باید رقابتی قدرت‌طلبانه میان قدرت‌های جهانی چاره‌یابی شود. من در خاتمه می‌گویم که ایران با فعالیت‌های مردمی روبرو خواهد شد و ما هم بر آن بنیان, امیدوارانه فعالیت می‌کنیم».

آزاد اوراز, عضو کوردیناسیون پژاک هم در خصوص اوضاع کنونی و آینده نزدیک ایران و امر تغییر و تحولات منطقه‌ای , می‌گوید:«بدنبال آغاز قیام‌های مردمی در خاورمیانه, نیروهای خارجی به دخالتی دیگر دست زدند. بدون‌شک این دخالت‌ها به منظور منحرف‌ساختن انقلابات و به میان آوردن تحولاتی مطابق منافع خودشان بود. بحران در سوری بیش از پیش عمیق‌تر می‌شود و این درحالیست که سوریه یکی از همپیمانان نزدیک ایران است و در عین حال در توازنات سیاسی منطقه نقشی مهم ایفا می‌کند. چنین دخالت‌هایی می‌تواند ایران را هم در برگیرد. افزایش تحریم‌های اقتصادی و سیاسی علیه ایران آغازی برای این دخالت‌های خارجی است».

اوراز همچنین افزود:«هم‌اکنون سطح نارضایتی‌های ایران افزایش یافته. اینها اثبات می‌سازند که ایران یا باید مطابق مطالبات خلق‌های ایران تغییراتی صورت دهد, یا اینکه تغییراتش به منافع قدرت‌های خارجی کمک خواهد کرد و به آنها تسلیم خواهد شد. اگر تغییری ایجاد کند, می‌تواند جلوی دخالت‌های خارجی را بگیرد, اما برعکس هم‌اکنون شاهدیم که رژیم ایران بجای گام برداشتن در راستای چاره‌یابی مشکلات داخلی, بویژه در زمینه مسایل دموکراسی و خلق‌های ایران, راه‌های دموکراسی‌ را می‌بندد. اگر ایران چنین عمل کند, عاقبت به سرنوشت کشورهای دیگر منطقه دچار خواهد شد. این کشور بجای دم زدن از قدرت اتمی, باید به اراده سیاسی خلق‌ها احترام بگذارد. بدون‌شک تنها اینگونه می‌تواند خطر حملات خارجی علیه خود را رفع نماید. بایستی ایران این مسئله را مدنظر داشته باشد که نیروی فکری و عملی خلق‌های ایران نوعی غنای فرهنگی و کثرت‌ وجودی ملت‌هاست. ایران به دیگر کشورها شباهت ندارد, درصورت فوران یک آتشفشان, مهار آن سخت خواهد بود».

http://fa.firatajans.com
/////////////////

بخش یکم 
مصاحبه با مقامات احزاب کومله زحمتکشان و پژاک/ آینده شرق کردستان 1
مرکز خبر - به منظور تنویر برخی مسایل در خصوص مواضع و دیدگاه‌های احزاب شرق کردستان در راستای ایجاد اتحاد ملی و همچنین تحلیل مسئله کنفرانس پراگ و برخی مسایل و موضوعات دیگر, خبرگزاری فرات با «عمر ایلخانیزاده دبیرکل کومله زحمتکشان کردستان و «آزاد اوراز» عضو کوردیناسیون حزب حیات آزاد کردستان, پژاک» مصاحبه‌ای انجام داد.

در حالی که شرق کردستان بیش از بخش‌های دیگر کردستان تحت فشار‌ها و سرکوب‌های شدید سیاسی و مدنی رژیم جمهوری اسلامی ایران است, جامعه کردی خواستار ایجاد اتحاد احزاب در آن بخش از کردستان است. اما هنوز چنین اتحادی که در میان خلق‌کرد وجود دارد, میان احزاب هم شرق کردستان و هم سراسر کردستان شکل نگرفته. این درحالیست که خاورمیانه در وضعیتی قرار دارد که اهمیت اتحاد ملی کردها را هرچه بیشتر ضروری می‌سازد.

اتحاد ملی وظیفه اساسی احزاب کردستان است 

عمر ایلخانیزاده, دبیرکل کومله زحمتکشان کردستان در خصوص مسئله اتحاد استراتژیک میان احزاب سیاسی و آماده‌بودن حزبش در این خصوص, گفت:«بله, ما آماده‌ایم و خیلی‌وقت است که این مسئله را مطرح می‌سازیم». وی افزود:«از نظر ما خلق‌کرد در شرق کردستان به این نیاز دارد که همه احزاب در زیر یک چتر هم به لحاظ ملی و هم دموکراسی متحد شوند. بویژه این امر در شرایط کنونی خاورمیانه یک ضرورت بنیادین است. لذا بیش از گذشته اهمیت یافته است. به نظر من هیچ فعالیتی آزادیخواهانه در جهان بدون اتحاد و هماهنگی احزاب و نیروهای سیاسی به پیروزی نرسیده است. بله ما مدت‌های مدید است برای اتحاد ملی فراخوان داده‌ایم و آن را یک ضرورت می‌دانیم».

«آزاد اوراز» عضو کوردیناسیون «حزب حیات آزاد کردستان, پژاک» هم در این مورد ضمن اشاره به اهمیت اتحاد احزاب شرق کردستان, در پاسخ به این پرسش که «آیا گذشته از مسئله اتحاد, وجود برخی احزاب و نیروها برای شرق کردستان مضر نیست و آیا شما در روابط خود این مسئله را مدنظر قرار می‌دهید» گفت:«باید همچو ملت‌کرد یادبگیریم که هیچ‌وقت مبدأهای ملی را قربانی روابط فردی با خارج نسازیم». وی در ادامه افزود:«لاجرم باید اتحاد در همه بخش‌های کردستان به میان آید». وی تأکید کرد:«از نظر ما تفاوت‌های فکری نوعی غنی است و نه تنها یک مانع بر سر راه اتحاد نیست, بلکه یاری‌دهنده هم هست. اما یک حقیقت انکار‌ناپذیر وجود دارد که دیدگاه‌ها و اندیشه‌های برخی افراد و احزاب به دلیل پشت بستن به قدرت‌های خارجی و انتظار رهایی بدست آن قدرت‌ها, موجب شده که خلق‌کرد را ناتوان تصور کنند. چنین عملکردی به مانعی بر سر راه اتحاد احزاب و ملت‌کرد مبدل می‌شود. بدون شک ما در تلاش‌هایمان در راستای ایجاد روابط برای تحقق اتحاد ملی این مسایل را مدنظر قرار می‌دهیم تا به آنها تفهیم نماییم که باید بعنوان ملت کرد یاد بگیریم هیچ‌وقت مبدأهای ملی را قربانی روابط فردی با خارج ننماییم.»

غیر از اتحاد ملی, در سطح هر چهار بخش کردستان, این اتحاد در سطح هر بخش هم از شروط اساسی پیروزی خلق‌کرد در مرحله کنونی است. چه‌بسا هم‌اکنون هم مسئله اتحاد احزاب کردستان در رسانه‌ها و مطبوعات از موضوعات اساسی است. عمر ایلخانیزاده در این مورد می‌گوید:«اگر احزاب و نیروهای سیاسی شرق کردستان متحد شوند و طی یک پلاتفورم جبهه‌ای را تشکیل دهند, مسلما این اتحاد احزاب اتحاد ملی را هم به میان خواهد آورد که البته ما مدام آن را یک ضرورت دانسته و می‌دانیم».

آزاد اوراز در خصوص اینکه چنین پلاتفورمی یک ضرورت برای ایجاد جبهه‌ای کردی و اتحاد ملی است, ولی همه احزاب می‌گوید آری اما در عمل هیچ اقدامی دیده نمی‌شود و همچنین درخصوص اینکه برخی احزاب با توسل به این امر دست به سیاست می‌زنند, گفت:«مرحله کنونی که خلق‌کرد در آن قرار گرفته, بسیار تاریخی است که می‌تواند سرنوشت خلق‌کرد را تعیین کند. ما به حساس‌بودن این مرحله سالهاست اشاره می‌کنیم, به همین خاطر هم از همان اوایل در این زمینه تلاش‌هایی بخرج داده‌ایم و به آن هم ادامه خواهیم داد. اما بایستی همه احزاب, سازمان‌ها و شخصیت‌های سیاسی و روشنفکر با مدنظر قرار دادن اهمیت و حساس‌بودن این مرحله, دست از منافع تنگ‌نظرانه و محدود فردی و حزبی خود بر دارند و در چارچوب منافع ملی گام بردارند. چنین امری صرفا در حد شعار و سخن ممکن نمی‌گردد, باید گامهایی عملی برای آن برداشت. ما عملا برای ایجاد اتحاد ملی با همه احزاب , سازمان‌ها و حتی شخصیت‌های سیاسی و روشنفکر هم روابطی برقرار می‌سازیم تا نوعی اتحاد را تحقق بخشیم و مسلما این تلاش‌هایمان را گسترش خواهیم داد.»

اوراز گفت:«در حقیقت برخی از طرف‌ها در ظاهر از اتحاد ملی دم می‌زنند, اما در عمل برای آن آماده نیستند و حتی بر سر راه احزاب و سازمان‌های دیگر هم مانع ایجاد می‌کنند که قصد ایجاد اتحاد ملی حقیقی را دارند. زیرا اتحاد ملی از منظر آنها مساوی است با «نخست منافع ملی خود», سپس «حزبش» و پس از آن هم «همه‌چیز مطابق خواست او بودن»؛ اینجا ما نوعی تک‌روی‌ای عمیق را مشاهده می‌کنیم. با توسل به چنین ذهنیتی اتحاد ملی تحقق‌ناپذیر است».

" اتحاد میان مهتدی و هجری یک مانور سیاسی است " 

اگر به دنبال دلایل عدم اتحاد و یا ضعیف بودن برخی اتحادها بگردیم, می‌بینیم که برخی از احزاب و طرف‌ها امضا‌کردن پیمان‌نامه میان «کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران» و «حزب دموکرات کردستان ایران» را به رسمیت نمی‌شناسند. عمر ایلخانیزاده در این زمینه می‌گوید:«من غیب‌گو نیستم تا بدانم آنها احزاب دیگر شرق کردستان را به رسمیت می‌شناسند یا نه, اما آنچه در ظاهر دیده می‌شود,فرق دارد. نه آقای «عبدالله مهتدی» می‌تواند نماینده همه شاخه‌های کومله باشد و نه آقای «مصطفی هجری» می‌تواند نمایندگی دموکراتها. این یک حقیقت است؛ اینکه هر دو طرف بخواهند با یکدیگر همکاری کنند, مانعی نیست و امیدوارم که چنین باشد و موفق شوند, اما من چنان پیمان و اتحادی میان آن دو حزب را بیشتر یک مانور سیاسی می‌بینم. حقیقتا اگر آن دو جناب جدی می‌بودند, می‌بایست همه با هم برای گردهم‌آمدن همه احزاب تلاش‌می‌کردیم و بنا به یک امر بنیادین متحد می‌شدیم».

وی همچنین افزود:«انتقاد اساسی ما این است که سازش 2 یا 3 حزب نمی‌تواند نوعی آلترناتیو باشد برای همکاری‌های ملی در شرق کردستان. اینکه هر دو طرف بر چه اساسی توافق نموده‌اند, مانعی نیست, مبارکشان باشد, اما به هیچ‌وجه نماینده همه احزاب و طرف‌ها نیستند و خود هم نوشته‌ و اشاره‌کرده‌اند که بعنوان دو شاخه دموکرات و کومله به چنین کاری دست زده‌اند».

نامبرده در خصوص اینکه «کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران» رسما موجودیت حزبشان یعنی «کومله زحمتکشان کردستان» را به رسمیت نمی‌شناسد, گفت:«این امر خود دلیلی است که خودشان هم موجودیت خود را هم به رسمیت نمی‌شناسند. رسمیت چیست؟ باید چه کسی به کی رسمیت ببخشد؟ من چنین اندیشه‌ای را بسیار فرسوده و انحصارطلبانه و دور از واقعیت, زمان و جهان مدرن می‌دانم. من در همین کردستان حزبی را سراغ ندارم که نزد حزبی دیگر رفته و «رسمیت» را از آن درخواست کرده باشد تا عبدالله مهتدی دومین آن باشد. چه کسی چنین حقی را به آقای عبدالله مهتدی و «کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران» داده! از نظر من این مردم و خلق‌کردستان است که با انتخاب خود جایگاه احزاب سیاسی را در میان خود تعیین می‌کنند. به نظر من همه احزاب کوچک و بزرگ از رسمیت برخوردارند. اگر چنانچه در آینده حاکمیتی در شرق کردستان ایجاد شد, آنگاه ممکن است یک حزب رفته و بصورت رسمی تقاضای مجوز برای فعالیت حزب خود از طریق قانون بکند که هم‌اکنون در جنوب کردستان می‌بینیم که احزاب این بخش برای پیشبرد کار و فعالیت‌هایشان, مراجعه کرده و مجوز رسمی را از حکومت اقلیم دریافت می‌کنند, مسئله مذکور هم چنین خواهد بود. این روند در همه کشورهای دموکرات جهان اینگونه است. ما نهادی اینچنینی نداریم و هیچ کس حتی ما و همه طرف‌ها حق و ادعای رسمیت شناختن و یا نشناختن دیگر طرف‌ها را نداریم».

کنفرانس پراک ملت‌های ایران را فراموش کرد 

در روزهای 17 و 18 نوامبر سومین کنفرانس «اتحاد و دموکراسی در ایران» در شهر پراگ با شرکت بیش از 120 تن از نمایندگان برخی احزاب و نیروها و شخصیت‌های سیاسی ایران, گردهم آمدند. اما برخی از احزب کردی شرق کردستان و اکثر روشنفکران کرد به دلیل فراموش کردن مسئله ملت‌ها در ایران, انتقادات زیادی را بر آنها وارد آوردند و اعلام کردند که آن کنفرانس به منظور به حاشیه‌راندن مسئله کرد در شرق کردستان و ایران صورت گرفته. عمر ایلخانیزاده دیدگاه‌های خود در این زمینه را بر زبان راند و گفت:«ما نماینده خود را به کنفرانس پراگ نفرستادیم. تاجایی که مطلع هستم, هیچ حزبی هم بعنوان یک حزب سیاسی بصورت رسمی به آن کنفرانس دعوت نشده. صرفا برخی شخصیت‌ها و اشخاص دعوات شده‌اند و از اعضای ما هم آقای «وریا محمدی» که مقیم آلمان است, از جانب برخی اشخاص و طرف‌های دیگر دعوت شده بود که آقای «عبدالله مهتدی» که خود یکی از مجریان این کنفرانس بوده و وظیفه دعوت از اعضای کنفرانس پراگ را برعهده داشته, ابراز نارضایتی کرده و به رفقا گفته «اگر وریا محمدی در کنفرانس پراگ شرکت کند, ما شرکت نخواهیم کرد». ما بعنوان یک حزب سیاسی به هیچ‌وجه در کنفرانس پراک شرکت نکرده‌ایم. این یک اشتباه بزرگ است که بروند و با شماری از افراد ایران و دلالان سیاسی و حتی اشخاصی بدنام و دسته چندمی اصلاح‌طلبان اسلامی در آن کنفرانس متفقا بعنوان یک طرف کردی نشستی برگزار کنند. تازه, گذشته از این, چرا چنین کنفرانسی بصورت پنهانی برگزار می‌شود و شمار زیادی از اپوزیسیون های ایرانی در آن شرکت نمی‌کنند؟ البته به این کاری ندارم که اپوزیسیون ایرانی کی هستند و چه تعداد هستند و تا چه اندازه گسترش یافته‌اند. اگر چنانچه مشکلی میان اپوزیسیون کردی شرق کردستان وجود دارد, آن مشکل بصورت صد برابر در میان اپوزیسیون‌ ایرانی هم مشاهده می‌شود. پس چرا باید اپوزیسیون ایرانی اپوزیسیون کردی شرق کردستان را به چنین چیزی دعوت کند!»

وی همچنین افزود:«یکی دیگر از مسایل مهم دیگر آن کنفرانس این است که همه‌چیز از قبل طراحی گشته و گفته شده باید از فروپاشی رژیم جمهوری اسلامی, برابری حقوق زن و مرد و کارگر و کارفرما بحث نشود. همچنین گفته شده به مسئله برابری ملت‌های داخل ایران و حقوق ملی آنها پرداخته نشود, زیرا اگر چنین مسایلی مطرح شوند, برخی مسایل دیگر هم عرض اندام می‌کنند. چرا باید ما کردها چنین شروطی را بپذیریم و به این شیوه از دیالوگ و گفتگو استقبال کنیم؟ من پیشبرد دیالوگ را قبول دارم و با آن ایرانی‌هایی هم که آماده‌ باشند تاریخ مشترک خلق‌کرد و دیگر ملت‌های ایران را به رسمیت بشناسند و به وجود آن اعتراف کنند, دیالوگ را می‌پذیرم. شرط انجام دیالوگ این نیست که من هویت خود را پنهان سازم, سپس بیایم و با طرف مقابل به گفتگو بنشینم. در هر سه کنفرانس «استکهلم, بروکسل و پراگ» یک نقطه مشترک وجود دارد و آن این است که نباید از فروپاشی رژیم جمهوری اسلامی بحث شود. خیلی‌خوب پس با اینحال ما در ایران بدنبال چه هستیم؟ ایران آینده باید چگونه باشد؟»

شمار زیادی از روشنفکران و سیاستمداران و برخی دیگر از احزاب کردی بویژه احزاب شرق کردستان انتقادهای زیادی از نحوه برگزاری و محتوای کنفرانس پراگ دارند. برخی‌ها ادعا می‌کنند که دستی خارجی در پشت کنفرانس وجود دارد و برخی هم چنین ادعایی را بی‌بنیان قلمداد می‌کنند. آزاد اوراز در خصوص این ادعاها می‌گوید:«این کنفرانس در زمانی برگزار شد که تحولات و بحران‌ها در منطقه بیش از پیش عمیق‌تر شده ومی‌شود. جو سیاسی حاکم بر منطقه و دخالت‌های خارجی برای ایجاد تغییراتی در آن , بویژه در سوریه و حتی پس از آن در ایران, بر مسله برگزاری چنین کنفرانسی تأثیرگذار بوده. اما محتوای آن کنفرانس اثبات کرد که شعارهای آن نه تنها دچار تناقض عملی است, بلکه با ابتدایی‌ترین و نخستین معیارهای دموکراسی در چالش جدی می‌باشد. بعنوان مثال, هرچند از اتنیسیته‌ها دم زدند, اما در آن کنفرانس نمایندگان خلق‌ها و تشکل‌های اجتماعی ایران حضور نداشتند. برخی اشخاص هم نه تحت عنوان نماینده یک ملت و حزب, بلکه بعنوان یک شخصیت مستقل در آن نشست شرکت کرده بودند. حتی به نمایندگان برخی از خلق‌های ایران هم فرصت بیان نظریات و دیدگاه‌هایشان داده نشد».

اوراز همچنین افزود:«همچنین باید به این امر هم اشاره کرد که آن کنفرانس برآمده از خاستگاه اپوزیسیون‌ حقیقی خلق‌های ایران نبود. پیشتر هم اشاره کردیم که آن کنفرانس از حقیقت وجودی تشکل‌های اجتماعی ایران و از سطح مبارزات خلق‌ها بسیار فاصله دارد و نتوانسته‌اند با دیدی واقع‌بینانه تحولات منطقه را مد نظر قرار دهند. به همین خاطر نمی‌تواند پاسخگوی نیازها و مطالبات همه خلق‌های ایران باشد».

کنفرانس پراگ ادعایی بود برای اتحاد اپوزیسیون ایرانی نه کُردی

عمر ایلخانیزاده در پاسخ به این پرسش که «برخی احزاب کردی ادعای اتحاد اپوزیسیون ایران را داشتند, ولی چرا ادعای اتحاد احزاب کردی را نکردند؟» گفت:«یک ضرب‌المثل می‌گوید «آفتاب آمد دلیل آفتاب». مشکل اصلی این است که علی‌رغم داشتن چنین تاریخ باشکوهی در همه بخش‌های کردستان, هنوز نتوانسته‌ایم اتحادی به تمام معنا با دیگر طرفها تشکیل دهیم. ما می‌توانیم با بخشی از کردستان همپیمان شده و روابطی برقرار سازیم. علی‌رغم وجود دیدگاه‌های متفاوت سیاسی, اما احزاب کردی در هر چهار بخش کردستان که بیشتر به هم نزدیک هستند و به نوعی با هم روابطی هماهنگ دارند, می‌توانند اتحادی ملی را پیشبرد دهند. من نمی‌گویم که اشتباهاتی روی نداده, روی داده, اما با وجود آن, بازهم اثبات شده که تو می‌توانی با جنبش‌های کردی و بخش‌های دیگر کردستان روابطی مستحکم داشته باشی. اما متأسفانه روابط میان احزاب سیاسی کردی موقتی و زودگذر است. کم هستند طرف‌های دموکراسی‌طلب و تحولخواه که بر حقوق مشروع خلق‌کرد اصرار ورزند. کمتر حزب و اشخاصی وجود دارند که بر حقوق و آزادیهای خلق‌کرد اصرار ورزند. به همین خاطر ما وقتی می‌توانیم با دیگر ملت‌های زیردست ایران روابط و همپیمانی داشته باشیم که پیش از آن توانسته باشیم میان خود که کرد هستیم نوعی اتحاد و همپیمانی برقرار سازیم.»

همچنین عمر ایلخانیزاده, دبیرکل حزب کومله زحمتکشان کردستان, در پاسح به این پرسش که«آیا شما بعنوان یک حزب تغییری در خود ایجاد کرده‌اید؟ می‌خواهید به چه شیوه‌ای به عرصه سیاسی شرق کردستان در آینده بازگردید؟» می‌گوید:«اینکه ما در گذشته به «حزب کمونیستی کارگری» پیوستیم, سیاستی بسیار اشتباه بود. ما پس از آن بر مستقل‌بودن و تجدید حیات کومله تأکید کردیم. به نظر من این روند همچنان ادامه دارد و حتی معتقدم که هنوز برروی جریان کومله کار صورت می‌گیرد. از نظر من مهم نیست که کومله با دو شاخه و یا سه شاخه و هرکدام تحت عنوانی به کار خود ادامه می‌دهند, مهم این است که این یک حقیقت است که کومله حزبی است دارای تاریخ و جایگاه سیاسی در شرق کردستان. ما برای ایجاد کومله‌ای بزرگتر تلاش می‌کنیم و این تلاش‌هایمان را گسترش می‌دهیم. در عین حال هم جای بسی تأسف است که بسیاری از طرف‌ها هستند که به نام کومله سیاست‌هایی نادرست را پیروی کرده و می‌کنند, اما ما پیروی از چنین سیاست‌هایی نادرست زیر نام کومله را محکوم می‌نماییم و به ضدیت با آن برمی‌خیزیم. تلاشهایمان در این زمینه هم ادامه دارد. آرزومندم که روزی فرابرسد که به خاک و سرزمین خود بازگردیم که آن موقع اثبات خواهد شد صدها کادر کارآمد داریم. شاید هم‌اکنون نمی‌توانند فعالیتی پیشبرد دهند, اما آن موقع فعال شده و فعالیت‌هایی خواهند داشت. می‌خواهم این را هم عرض کنم که ما صدها مبارز شناخته‌شده داریم و وقتی که سربرآورده و گفتند ما کومله زحمتکشان هستیم, آنوقت مردم خود از آنها پیروی خواهند کرد. به همین خاطر سیاست ما این است که باید اوضاع را آرام سازیم و با دیگر طرف‌های کومله به نوعی هماهنگ و همکار شویم برای آینده».
http://fa.firatajans.com


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر