من_هم_شکنجە_شدم
رفیق مبارزم برادر کارگرم اسماعیل بخشی تو در اهواز شکنجه شدی و من در شیراز ما شاهدان زنده نقض حقوق بشر ازادی و شکنجه هستیم معترضینی هستیم که ازادیمان راگرفتند و حرمت کرامت انسانی مارا شکستند جواب اعتراضات و مطالبات قانونی و بحق و مسالمت امیز ما بازداشت همراه با ضرب شتم بود من هم شکنجه شدم با چشم بند و دستبد مرا در اطلاعات شیراز برای بازجویی از سلول انفرادی به اتاق بازجویی میبردند بازجوها با صدای بلند من و خانواده ام را با فحش های رکیک و جنسی مخاطب قرار میدادند و با ضربات لگد با پوتین محکم به سرصورت و سینه شکم من میزدند جوری که نفسم بند می امد از شدت درد حتی توان ناله و فریاد کشیدن نداشتم و زمانی که به روی زمین خالی سرد اتاق بازجویی می افتادم تازه با باتوم به ساق پاهایم ضربه میزدن و میگفتن باید اعتراف کنی به ارتباط با دشمنان خیالی انها و این رنج شکنجه ها و تحقیر ها و انفرادی تا هفته ها ادامه داشت من هم غیر قانونی بازداشت شدم شکنجه شدم و ویک سال حکم به اتهام تبلیغ علیه نظام گرفتم ودرحال حاضر در زندان عادل اباد شیراز حبس هستم ولی این پایان شکنجه نبود در حال حاضرم هم داروهای مورد نیازم به دلیل بیماری قلبی به من داده نمیشود به موقع و زندان لباس گرم و وسایل مورد نیاز مرا از خانواده ام تحویل نمیگیرد تا به دست من برسد ریه ام به شدت افونت کرده و اجازه ملاقات مرا با پزشک زندان نمیدهند اری من هم شکنجه شدم تا به حال در زندگیم باعث ازار کسی نشدم در تحصیلم موفق بودم و در رشته بازیگری سینما فارق التحصیل شدم یک انسان و شهروند موفق بودم ولی ازادی و حق زندگی را از من گرفته اند در حکومت جمهوری اسلامی ولی انها نمیدادنند که نمیتوانن مارا از هم جدا کنن فرقی ندارد تو در اهوازی و من در زندان عادل اباد شیراز سهیل عربی در زندان فشافویه و ارش صادقی زندان رجایی شهر کرج ما با هم فریاد ازادیخواهی سر میدهیم .
مجید_عزیزی
من_هم_شکنجه_شدم
زندان_عادل_اباد_شیراز
زندانی_سیاسی_ازاد_باید_گردد
رفیق مبارزم برادر کارگرم اسماعیل بخشی تو در اهواز شکنجه شدی و من در شیراز ما شاهدان زنده نقض حقوق بشر ازادی و شکنجه هستیم معترضینی هستیم که ازادیمان راگرفتند و حرمت کرامت انسانی مارا شکستند جواب اعتراضات و مطالبات قانونی و بحق و مسالمت امیز ما بازداشت همراه با ضرب شتم بود من هم شکنجه شدم با چشم بند و دستبد مرا در اطلاعات شیراز برای بازجویی از سلول انفرادی به اتاق بازجویی میبردند بازجوها با صدای بلند من و خانواده ام را با فحش های رکیک و جنسی مخاطب قرار میدادند و با ضربات لگد با پوتین محکم به سرصورت و سینه شکم من میزدند جوری که نفسم بند می امد از شدت درد حتی توان ناله و فریاد کشیدن نداشتم و زمانی که به روی زمین خالی سرد اتاق بازجویی می افتادم تازه با باتوم به ساق پاهایم ضربه میزدن و میگفتن باید اعتراف کنی به ارتباط با دشمنان خیالی انها و این رنج شکنجه ها و تحقیر ها و انفرادی تا هفته ها ادامه داشت من هم غیر قانونی بازداشت شدم شکنجه شدم و ویک سال حکم به اتهام تبلیغ علیه نظام گرفتم ودرحال حاضر در زندان عادل اباد شیراز حبس هستم ولی این پایان شکنجه نبود در حال حاضرم هم داروهای مورد نیازم به دلیل بیماری قلبی به من داده نمیشود به موقع و زندان لباس گرم و وسایل مورد نیاز مرا از خانواده ام تحویل نمیگیرد تا به دست من برسد ریه ام به شدت افونت کرده و اجازه ملاقات مرا با پزشک زندان نمیدهند اری من هم شکنجه شدم تا به حال در زندگیم باعث ازار کسی نشدم در تحصیلم موفق بودم و در رشته بازیگری سینما فارق التحصیل شدم یک انسان و شهروند موفق بودم ولی ازادی و حق زندگی را از من گرفته اند در حکومت جمهوری اسلامی ولی انها نمیدادنند که نمیتوانن مارا از هم جدا کنن فرقی ندارد تو در اهوازی و من در زندان عادل اباد شیراز سهیل عربی در زندان فشافویه و ارش صادقی زندان رجایی شهر کرج ما با هم فریاد ازادیخواهی سر میدهیم .
مجید_عزیزی
من_هم_شکنجه_شدم
زندان_عادل_اباد_شیراز
زندانی_سیاسی_ازاد_باید_گردد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر