Pages

۱۳۹۹ اردیبهشت ۶, شنبه

ششم اردیبهشت ۱۳۳۲؛ پیدا شدن پیکر بی جان سرلشکر افشار طوس و پیام تسلیت دکتر مصدق



ششم اردیبهشت ۱۳۳۲؛ پیدا شدن پیکر بی جان سرلشکر افشار طوس و پیام تسلیت دکتر مصدق
---------
کدخدا گفت: قبلا قرار نبود سرتیپ افشار طوس کشته شود ولی روز چهارشنبه دوم اردیبهشت ۳۲ سرتیپ مزینی و سرتیپ منزه به ده امیرعلایی آمدند و پس از گفتگو با کدخدا، همان دو اسب را آوردند، سرتیپ مزینی با کدخدا به محل اختفای تیمسار رفت و سرتیپ مزینی، سرگرد بلوچ قرایی را احضار کرد و به او دستور داد فورا قتل را انجام دهد سرتیپ مزینی از بالای تپه ناظر انجام
قتل بود و پس از خاطر جمعی از پایان عمل ، کلاه تیمسار افشار طوس را از بلوچ قرایی گرفت و نزد سرتیپ منزه که داخل ماشین بود آورد. پرسیدم :آیا سرتیپ مزینی در محل «غار تلو» با تیمسار افشار طوس صحبتی هم کرد؟

کدخدا گفت: در تمام آن مدت، چشم و گوش و دهان و دست و پای تیمسار افشار طوس بسته بود و سرتیپ مزینی با ایشان صحبتی نکرد. تیمسار افشار طوس اصلاً نمی دانست در کجا زندانی است، در گوشه غار می نشست و چیزی نمی خورد و در تمام مدت غیر از چند عدد تخم مرغ، چیز دیگری نخورده بود. حتی موقع رفع حاجت با دست و پای بسته با هدایت بلوچ قرایی با افشار قاسملو از غار خارج می شد و با زجر و ناراحتی رفع حاجت می کرد. در موقع انجام قتل ، طنابی را به گردن تیمسار افشار طوس بستند ، یک طرفش را کدخدا و طرف دیگر را افشار قاسملو می کشیدند و چون می خواستند کار را هر چه زودتر تمام کنند، بلوچ قرایی یک لنگه جوراب تیمسار افشار طوس را از پایش در آورد و به دهان او فرود کرد و با سمبه تفنگ آن قدر فشار داد تا جوراب راه حلقوم را مسدود کرد!
از کدخدا پرسیدم چرا ایشان را در مسیر جوی آب دفن کرده اید؟ گفت: سرتیپ مزینی آن محل را برای این انتخاب کرده است که با سپری شدن چند هفته و سبز شدن علف و سبزه روی قبر هیچ کس نتواند محل دفن را در آینده پیدا کند.
سربازان نهر را به اندازه دو وجب کنده بودند که لباس و کمربند نظامی تیمسار افشارطوس دیده شد...سربازان که لباس و دستهای بسته تیمسار افشارطوس را دیده بودند با صدای بلند"اشهدان لا اله الا الله" می گفتند. سربازان را دور آن قبر جمع کردیم و گفتم: بچه ها این تیمسار بی گناه را بدون نماز دفن کرده اند، هر کدام از شما نماز میت می دانید بخوانید. این دستور من برای تقویت روحیه سربازان و ادای احترام به یک تیمسار بود . همگی پشت سر یک سرباز ، نماز میت خواندند.
خدمات اداری صادقانه و شجاعانه سرلشکر افشار طوس به دکتر مصدق موجب شد افتخار دریافت لقب شهید ملی را پیدا کند. ترور او با محکومیت گسترده و همدردی عظیم مردم مواجه و تشییع جنازۀ او به شکل یک تظاهرات عظیم انجام شد. با اعلام دولت او پس از کشته شدن به درجۀ سرلشکری مفتخر شد. دکتر مصدق در ۷ اردیبهشت در پیامی به مناسب شهادت سرتیپ افشارطوس، خطاب به خانواده او نوشت:
«با نهایت تاثر شهادت اسف‌انگیز افسر رشید و فداکار مرحوم تیمسار سرتیپ افشارطوس رئیس شهربانی کل کشور را که در راه ایفاء وظیفه و خدمت بوطن و مبارزه با توطئه‌های ضد ملی بوضع ناجوانمردانه‌ای توسط ایادی ناپاک و خائن به کشور شربت شهادت نوشیده است به خاندان داغدیده آن مرحوم تسلیت عرض میکنم. شهادت این افسر رشید برای ملت ما ضایعه‌ای فراموش نشدنی است. من خود را در این مصیبت بزرگ با خاندان جلیل افشارطوس سهیم میدانم و با استظهار به عدل الهی و اطمینان باجرای قانون از خداوند متعال صبر و شکیبائی خاندان شهید فقید را مسئلت می‌دارم. نخست وزیر- دکتر محمد مصدق»
خاطرات من- سرهنگ حسینقلی سررشته –ص ۷۰-۷۱و ۷۸
نامه های دکتر مصدق، محمد ترکمان، ص ۲۲۸

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر