یادی از تاریخ سال 1993 در عراق کرکوک خانواده ای بود دارای 7 دختر و یک پسر بودند.
از بخت این خانواده پسرشان به اتهام همکاری با اتحادیه ی میهنی کردستان دستگیر شده بود و حکم اعدامش صادر شده بود.
پدرش خیلی تلاش کرد که پسرش را نشکند اما دولت صدام قبول نکرد.
در میدان شهر کرکوک تنها پسر خانواده را اعدام کردندو خوشی اینجا بود مادر بزرگ اعدامی خندید و گفت نوه ی من بی گناه بود و چوب خدا میان ده تا پانزده سال معلوم میشود.
یک افسر مادر بزرگ را صدا کرد و گفت چی گفتی گفت میدانید شما یک بی گناه را کشتین؟ افسره بهش میگه برو پیره زن خود همان افسر فلسطینی بود یک ضربه به پشت پیره زن وارد کرد پیر زن افتاد.
هیچ نگفت پیر زن تنها بلند شد و رفت کمی اونور تر و خطا به افسر عراقی به زبان کردی گفت آنکه میگیرد جان انسانی روزی میرسد با ذلت بمیرد و چرخ گردون میچرخاند روز من و روز بعد تو.
افسر فلسطینی تبار عراق خیلی دنبال این بود این پیر زن چه میگوید یک ترکمان را صدا کرد که کردیش خوب نبود اما یک کردی دیگر بنام صالح صدا کرد و ازش پرسید این پیره زن چه میگوید فوش میده؟
صالح گفت نه دلش پره نفرین میکند و افسر هم رفت گفت میری یا بکشمت پیر زن مجبور شد آنجا را ترک کند. ننه رعنا در سال ۲۰۰۳ یعنی ۳ ماه بعد از سقوط عراق فوت کرد و قبل از فوتش بر اساس گفته ای بستگانش گفت من را به برید سر قبر نوم تا بهش بگویم پسر دشمنان شما نابود شدند.. بله هیچ ظالمی نمیتواند تا ابد به ملتش ظلم کند چرخ گردون بر میگردد و لهش میکند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر