کشته شدن چهار پیشمرگ کومله نزدیک سد قشلاق |
جمعه, 12 شهریور 1389 ساعت 11:15 | ||||||||||||||||
خبرگزاریهای رسمی جمهوری اسلامی،خبر از کشته شدن چهار پیشمرگ کومله زحمتکشان کردستان در نزدیکی شهر سنه را دادند . بر اساس گزارش این خبر گزاریها دو روز قبل چهار پیشمرگ کومله زحمتکشان کردستان درنزدیکی سد قشلاق شهر سنه توسط نیروهای مسلح جمهوری اسلامی کشته شدهاند. یک منبع نزدیک به کومله زحمتکشان اعلام کرد، این چهار نفراز پیشمرگههای این حزب بودهاند که اسامی آنها بدین شرح است، امجد سنه، آزاد سقز، زاگرس و سعدی تهوری ور. این منبع اعلام کرد که پیشمرگههای نامبرده که در داخل یک خودرو بودهاند هدف تیراندازی نیروهای مسلح قرار گرفته وکشته شدهاند. گفتنی است حزب کومله زحمتکشان تاکنون دراین ارتباط اظهار نظری نکردهاست کاک سعدی یکی از دوستان نزدیک شهید احسان فتاحیان بود که او هم توسط مزدوران جنون اسلامی به شهادت رسید راهش پر راهرو و روحش شاد من از طرف خودم به بازماندگان خانواده ایشان و همرزمانش تسلیت میگویم و عمیقأ خود را شریک غمشان میدانم با تشکر ساموئیل کرماشانی/////////////////////////////// رفیق سعدی سنه از آن انسانهای مبارز ودلسوز مردم ستمدیده بود که بارها همراه من به منطقه آمد ودر اکثر عملیاتها وجوله ها خاطرات زیبایی از خود به جا می گذاشت. رفیق سعدی یک اسطوره دلسوز وفداکار در میان مردم منطقه سنندج وکامیاران بود که از نزدیک بارها درجمع مردم آن منطقه همراه دیگر همرزمهانش حضور داشت. رفیق سعدی یک پارتیزان به تمام معنا بود. یاد وراه رفیق سعدی ودیگر همرزمانمان تابه ثمر رساندن آرمانشان ادامه دارد. مرگ بر حکومت فاشیست آخوندی گرامی با یاد این دلاوران راه آزادی --------------------------------------------------- دلتنگیهایم از دوری توست ، تو که در آن غروب جدایی تنها ، مسافر جاده ها شدی و کوله بارت را پر از یاس های سپید کردی تا بهای هنگفت عشق را بپردازی و عاشقانه بازگردی ، من چشمانم را به امتداد جاده دوخته ام ، می دانم که روزی خواهی آمد ، آن روز که عشق نایاب ترین عنصر زندگی انسانهاست.یاد رفیق عزیزم سعدی وهمراهان گرانقدر دیگرمان را که در نبردی با سپاه جهل وخرافه در نزدیکی شهر سنندج جان باختند گرامی وراهشان پر رهرو چهار هموطن مبارز ما ، چهار پیشمرگ کومله، چهار اوای ازادی دیگر در خون غلطیدند. یادشان گرامی باد گلها باغها فوارهها لبخندها و شيرينى ِ زيست. مردى آن جا به خاك افتاده غرقهى خون خويش. خاطرهها گلها فوارهها باغها رؤياهاى كودكانه. مردى آن جا به خاك افتاده چنان كه بستهى خونالودى. گلها فوارهها باغها خاطرهها و شيرينى ِ زيستن. مردى آن جا به خاك افتاده همچون كودكى در خواب ----------------------------------------
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر