Pages

۱۳۹۰ مهر ۲۴, یکشنبه

پیرۆزبایی ده‌فته‌ری سیاسیی حیزبی دێموکراتی کوردستان بۆ بزووتنه‌وه‌ی یارسان


پیرۆزبایی ده‌فته‌ری سیاسیی حیزبی دێموکراتی کوردستان بۆ بزووتنه‌وه‌ی یارسان
kurdane.com
نامه‌ی پیرۆزبایی ده‌فته‌ری سیاسیی حیزبی دێموکراتی کوردستان بۆ بزووتنه‌وه‌ی دێموکراتیکی یارسان و رێکخراوی یاری کورد به‌ بۆنه‌ی یه‌کگرتن و یه‌کبوونی ئه‌م دوو رێکخراوه‌یه‌11 به‌ڕێزان! ئه‌ندامانی رێبه‌ری و تێکۆشه‌رانی هه‌ر دوو رێکخراوی:
-- بزووتنه‌وه‌ی دێموکراتیکی یارسان!
-- رێکخراوی یاری کورد!
له‌گه‌ڵ رێزو سڵاوی تایبه‌تیمان،
حیزبی دیموکراتی کوردستان، به‌ هه‌ست کردن به‌ پێویستیی بزووتنه‌وه‌ی نه‌ته‌وایه‌تیی کورد له‌ رۆژهه‌ڵاتی کوردستان به‌ یه‌کیه‌تی له‌ قۆناغی ئه‌سته‌می ئێستادا، به‌ نۆره‌ی خۆی بۆ یه‌کریزی وته‌بایی له‌ نێو ماڵی کورد، هه‌وڵی زۆری داوه‌، ئه‌م بایه‌خدانه‌ی، حیزبی ئێمه‌ به‌ پێویستیی لێک نزیکبوونه‌وه‌ی حیزب ورێکخراوه‌کانی رۆژهه‌ڵاتی کوردستان، هه‌م له‌ دانیشتنی له‌گه‌ل هێزو لایه‌نه‌ جۆراوجۆره‌کاندا پێی له‌سه‌ر داگیراوه‌ و هه‌م له‌ راگه‌یه‌نه‌کانمان دا، ره‌نگیان داوه‌ته‌وه‌. هه‌ر له‌به‌ر رووناکایی ئه‌م تێگه‌یشتنه‌مان بووه‌ که‌ به‌ ئه‌رێنیه‌وه‌، روانیومانه‌ته‌ هه‌وڵه‌کانی ئێوه‌ له‌ باره‌ی یه‌کگرتن ویه‌کبوونتان له‌م مانگانه‌ی دوایی دا. ئێستا که‌ به‌ خۆشییه‌وه‌، هه‌وڵه‌کانی ئێوه‌ خه‌ریکه‌ ده‌گاته‌ ئاکام و یه‌کبوونی ئه‌و دوورێکخراوه‌ی لێ ده‌که‌وێته‌وه‌، ئێمه‌ پێشوازی وپشتیوانی له‌م هه‌نگاوه‌ گرنگه‌تان ده‌که‌ین. وێرای پیرۆزبایی له‌ ئێوه‌ وسه‌رجه‌م خوشک وبرایانی یارسانیمان به‌م بۆنه‌یه‌وه‌، ئاواتمان ئه‌وه‌یه‌ یه‌کبوونی ئێوه‌، به‌ نۆره‌ی خۆی هانده‌ری حیزب ورێکخراوه‌کانی دیکه‌ بۆ لێک نزیکبوونه‌وه‌و یه‌کخستنه‌وه‌ی هێزو تواناکانیان بێ.
به‌ هیوای سه‌رکه‌وتنی رۆژبه‌رۆژتان
حیزبی دیموکراتی کوردستان
ده‌فته‌ری سیاسی
15 ئۆکتوبری 2011
------------------------------
جواب دهن شکن به خامنه ای توسط جوانان کرمانشاهی
kurdane.com
ما کرمانشاهی‌ها «شیعه‌ی ولایی، کردهای استحاله‌یافته و نظامیان گوش به فرمان شما» نخواهیم بود
کردانه:ما جمعی از دانشجویان کرد کرمانشاهی آشکارا به شما می‌گوییم که آنچه می‌خواهید از ما بسازید رد می‌کنیم. ما کرمانشاهی‌ها «شیعه‌ی ولایی، کردهای استحاله‌یافته و نظامیان گوش به فرمان شما» نخواهیم بود

: همزمان با سفر آیت اله خامنه ای رهبر حکومت اسلامی، به کرمانشاه، جمعی از دانشجویان کرد کرمانشاهی نامه ای خطاب به وی نوشته اند. متن کامل این نامه به شرح زیر است:

ما جمعی از دانشجویان کرمانشاهی وظیفه‌ی خود دیدیم در پیرامون سفر اخیر آیت‌الله خامنه‌ای به استان کرمانشاه، نامه‌ای خطاب به ایشان نوشته و آن را در اختیار آرای عمومی نیز بگذاریم. چرا که نامه‌ی ما نه تقاضانامه است و نه شکوه‌نامه و حتی دردنامه نیز. نامه‌ایست تنها در بیان واقعیات گزنده‌‌ی کرمانشاه که علی‌رغم جو تبلیغاتی وسیعی که صورت گرفت، مردم این شهر روزانه این واقعیات را می‌بینند و گزندگی آن را تا مغز استخوان‌شان تجربه می‌کنند.

آقای خامنه‌ای؛
در سخنرانی‌های شما خطاب به اهالی و مسئولین کرمانشاه، نقاط بسیاری وجود داشت که یادآوری آن را ضروری می‌دانیم. نقاط قابل تأملی در آن‌ها وجود داشت که قبول آن مستلزم آن بود که ما مردم کرمانشاه به نحوی «خودمان را به آن راه بزنیم»! چیزی که با مرام حقیقت‌گویی و صراحت کرمانشاهی‌ها همخوانی ندارد. به همین دلیل با همان صراحت کرمانشاهی این مسائل را مطرح می‌نماییم.
آقای خامنه‌ای، برای ما دلیل سفرتان به کرمانشاه و اینکه چرا در غرب ایران، کرمانشاه را به عنوان اولین محل سفرتان انتخاب کرده‌اید، بسیار روشن است. شما کرمانشاه را به چند دلیل متعلق به خودتان می‌دانید. اولین دلیل این که چون بخش بزرگی از ساکنان استان و شهر کرمانشاه را شیعیان تشکیل می‌دهند، شما این منطقه را به عنوان پایگاهی برای تبلیغ ایده‌های نظام جمهوری اسلامی می‌دانید. و به‌حق نیز تاکنون حداکثر استفاده را از این مسئله برده‌اید. اگرچه تنها بخشی از ما نویسندگان این نامه، شیعه مذهب هستیم اما استفاده‌های زیرکانه‌ی سیاسی شما از این مسئله، ما را به تأملی جدی در این زمینه وادار می‌کند.
آقای خامنه‌ای، شیعه‌بودن ما کرمانشاهی‌ها نیازی به تأییدات و تأکیدات مکرر شما و هیچ مرجع دیگری ندارد. قرن‌هاست که بخشی از این مردم شیعه‌بودن را به دلیل ظلم‌ستیزی آن برگزیده‌اند. کرمانشاه، در همه‌ی تاریخ بعد از اسلام و حتی قبل از آن، مرکزی برای مقاومت در برابر ستم‌کاران بوده است. اجداد ما سیره‌ی علی(ع) و اهل‌بیت را به خاطر پایمردی‌شان در برابر ظلم قدرت‌مندان برگزیدند. تشیع ما کرمانشاهی‌ها، همان تشیع ذلت‌ناپذیر و ظلم‌ستیز علی و حسین(ع) است. ما می‌دانیم اگر در صفین یا صحرای کربلا بودیم در کدامین جبهه می‌‌ایستادیم.
جناب آیت‌الله، تشیعی که شما با این‌همه بوق و کرنا در کرمانشاه از آن سخن می‌گویی کدام تشیع است؟ تشیعی که شما از آن دم می‌زنید، مذهب رسمی و درباری شاهانی است که بسیار خواسته‌اند اقتدارشان را بر صخره‌های این دیار حک کنند. سال‌هاست که در زیر لوای تشیع‌ درباری‌تان مردم ما را به سربه‌زیری، ظلم‌پذیری و حتی آلت دست ظالم شدن فرا می‌خوانید. این‌همه مبلغ، میسیونر و امام جمعه که به این استان صادر نموده‌اید همه در راستای از میان بردن تشیع علوی و ظلم‌ستیز کرمانشاه و جایگزینی تشیع درباری صفوی و ولایی به‌جای آن است. می‌خواهیم به صراحت بدانید که امروز ما کرمانشاهی‌ها کاملا متوجه سیاست‌های شما در این زمینه هستیم. شیعه‌بودن کرمانشاهی، برای نظام شما صرفا ابزاری است جهت اعمال سیاست‌هایتان در غرب کشور. ما خوب می‌دانیم که قصد دارید با تهییج احساسات مردم کرمانشاه، برای سرکوب مخالفان خود در سرتاسر ایران به یارگیری بپردازید. اما بدانید که خط تشیع ما، حسینی و ظلم‌ستیز است و اگر بنا باشد تعیین جبهه‌ای در کار باشد ما هرگز در جبهه‌ی ظالمان قرار نخواهیم گرفت.
آقای خامنه‌ای، شما سال‌هاست که به انحای مختلف قصد ایجاد درگیری‌ها و اختلافات مذهبی را در دیار ما دارید و در این راه توانستید تخم نفاق در میان ما مردم بپاشید. سال‌ها مبلغان شما در این استان، کرمانشاهی‌های سنی ‌مذهب را دشمن نشان دادند و این باعث چه ظلم‌هایی که بر اهل تسنن این استان نشد. تحت نام جانبداری از تشیع، اهل تسنن را به حاشیه راندید اما آیا جز جنگ، فقر، اعتیاد و فحشا چیزی برای شیعیان این استان به ارمغان آوردید؟ استان کرمانشاه از لحاظ درصد فقر،‌ بیکاری، اعتیاد و خودکشی بالاترین میزان را در کل ایران داراست؛ مگر نه اینکه اینجا هم بخشی از جهان تشیعی است که ادعای تبدیل‌ آن به بهشت را دارید؟! آیا بهتر نبود از آن خروار خروار پول‌هایی که برای حزب‌الله لبنان صرف می‌کنید، کمی هم به این شیعیان کرمانشاهی می‌رسید و صرف آبادانی این دیار می‌شد؟ در آخرین خطابه‌تان از لزوم موضع‌گیری مشترک علمای شیعه و سنی استان برای مقابله با تکفیری‌ها سخن گفته‌اید. آیا این فتوای جدیدی برای ایجاد نفاق و درگیری در دیار ما نیست؟ به دنبال سخنان شما، بعضی از علماءتان در لزوم تکفیر و مقابله با اهل‌حق خطبه سر می‌دهند. شما که در جای دیگری از سخنان‌تان از مدارا می‌گویید!! آیا مدارایتان به جان هم انداختن شیعه و سنی و اهل‌حق است؟ آیین یاری(اهل حق) از کهن‌ترین اعتقادات این مرز و بوم است. هزاران سال است که باورهای مختلف در این دیار در کنار هم در صلح زیسته‌اند. مسجد اهل تسنن، مسجد شیعیان و جم‌خانه‌ی اهل‌حق بدون هیچ مشکلی در کنار هم برپا بوده‌اند. مدارا بخشی از فرهنگ ما مردم کرمانشاه است. بر روی نفاق و تفرقه‌افکنی در میان ما سرمایه‌گذاری نکنید؛ وگرنه ما کرمانشاهی‌ها به سختی در برابرتان موضع خواهیم گرفت. شما اگر برای وصل‌کردن نیامده‌اید، در فصل‌نمودن ما نکوشید.
آقای خامنه‌ای؛ دلیل دیگری که باعث می‌شود شما کرمانشاه را ملک خود بدانید این است که گمان می‌برید توانسته‌اید ما کرمانشاهی‌ها را از سایر هم‌زبان‌های خود در ایران دور نمایید. سال‌هاست که سیاست‌های بسیار هدفمندی را جهت کم‌رنگ‌کردن هویت قومی استان کرمانشاه به‌کار می‌برید. سیاست‌های استحاله‌ی فرهنگی در استان کرمانشاه به قدری واضح و مشخص‌اند که انکارناشدنی‌اند. در سخنرانی‌هایتان حتی یک کلمه نیز از هویت کردی ما کرمانشاهی‌ها بر زبان نمی‌آورید، این در حالی است که بن‌بست در سیاست‌های نظام نسبت به مسئله‌ی کرد و قبول هویت ما بسیار واضح است. در چند ماه اخیر پیش از سفرتان به کرمانشاه چندین تن از فعالین ادبی کرمانشاه تنها و تنها به خاطر نوشتن و خواندن اشعار کردی و شرکت در همایش‌های ادبی کردی به زندان افتاده‌اند.
آقای خامنه‌ای، سال‌هاست که قصد این را دارید که کرمانشاه را به مرکز تولید و صدور نظامیان به سایر نقاط کردنشین ایران مبدل نمایید. آیا اینکه تقریبا همه‌ی نظامیان رده‌پایین و متوسط مناطق کردنشین،‌ کرمانشاهی هستند امری تصادفی است؟ آیا قصد این را دارید که سایر کردزبانان را به دشمنان کرمانشاه و مردمش مبدل سازید؟ حجم بسیار زیاد شاغلین در بخش نظامی در استان کرمانشاه نه به واسطه‌ی اجرای همین سیاست تفرقه‌افکنی شما در میان مردم کردزبان است؟ یا شاید راه چاره‌ی شما برای معضل بیکاری همین ارتشی، انتظامی‌، سپاهی و بسیجی‌نمودن کرمانشاه است؟ به‌عنوان جوانان کرمانشاهی خطاب به شما می‌گوییم که ما کردهای کرمانشاهی از هر مذهب و فرقه‌ای که باشیم دیگر به هویت ملی‌مان واقفیم و دیگر راهی برای اجرای سیاست‌های تفرقه‌افکنانه‌تان در میان ما و دیگر هم‌زبانان‌مان باقی نمی‌گذاریم.
آقای خامنه‌ای؛ دلیل بسیار مهم دیگری که باعث می‌شود شما کرمانشاه را قلمرو بلامنازع خود تصور کنید عملکردهایتان در حیطه‌ی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در این استان است. استان کرمانشاه و خود شهر کرمانشاه زمانی مرکز مبارزات سیاسی، فکری و فرهنگی بود. در میان مردم کرمانشاه به دلیل خصوصیت عدالت‌طلبی‌ و ظلم‌ناپذیری‌شان گرایش‌های سیاسی مختلف همیشه وجود داشته است، اما امروزه کرمانشاه با سیاست‌های سرکوب‌گرانه‌ی نهادها و مسئولین نظام شما در بدترین شرایط خفقان قرار گرفته است. اگرچه شرایط زندان‌ها و به‌خصوص زندان‌هایی نظیر زندان اطلاعات، سپاه و دیزل‌آباد کرمانشاه به اندازه‌ی زندان‌های استان تهران در مرکز توجه مدافعین حقوق بشر قرار نگرفته‌اند، اما حقیقت این است که این زندان‌ها ازجمله مخوف‌ترین زندان‌های کل ایران هستند. آیا از وجود این زندان‌ها بی‌اطلاعید؟! آیا به عنوان رهبر جمهوری اسلامی به‌جای اینهمه مداح و تملق‌گو که به دورتان جمع کرده‌اید بهتر نبود دیداری هم با چند تن از زندانیان سیاسی شکنجه‌شده در زندان‌های اطلاعات و سپاه کرمانشاه می‌داشتید؟ همین‌که ما نویسندگان نامه نمی‌توانیم اسامی خود را افشا کنیم، نشان از وجود فضای خفقان‌زده‌ای دارد که شما در کرمانشاه برقرار کرده‌اید. کرمانشاه جایی است که در درد بر زبان نیاوردن حقیقت می‌سوزد؛ چرا که در اینجا هر کسی از نشستن بر «کرسی‌های آزاداندیشی برقی» بازجویان‌ بی‌رحمتان اندیشناک است.
شما در خطابه‌تان همچنین از ظرفیت‌های بالای انسانی، طبیعی و اقتصادی کرمانشاه بسیار داد سخن دادید. اما این در برآورد با درصد بسیار بالای فقر و بیکاری در این استان چگونه توجیه‌‌پذیر است؟ آیا به این فکر افتاده‌اید که به محلات فقیرنشین کرمانشاه هم سری بزنید؟ کاش می‌شد جسارت رویارویی با بچه‌های محله‌ی جعفرآباد را در شما ببینیم. تصویر رنج‌آور فقر این محلات بسیار بزرگ‌تر از تصویر جنگ مقد‌سی است که می‌خواهید با صرف هزینه‌های هنگفت آن را در کرمانشاه زنده نگه دارید. آنجا دیگر در مقابل کودکان واکسی و نان‌خشکه‌فروش نمی‌توانید توجیه کنید که فقرشان ناشی از سیاست‌های تبعیض‌آمیزتان نسبت به مردم کرمانشاه نیست.
شما در بخش دیگری از سخنان‌تان از غیرت و مرام پهلوانی کرمانشاهی‌ها گفته بودید. آری، این مردم همیشه پهلوان بوده‌اند و این همان چیزی است که امثال شما را ترسانده و همچنان می‌ترساند. آیا گمان می‌برید ما مردم کرمانشاه نمی‌دانیم وجود این‌همه معتادی که در گوشه‌کنار خیابان‌های این شهر که ذره‌ذره جان می‌سپارند، به‌خاطر سیاست‌هایی است که ترس شما از پهلوانی کرمانشاهی‌ها مسبب آن است؟ آقای خامنه‌ای، فقر، فحشا و اعتیاد ریشه‌ی این مردم را می‌جود و شما نمی‌توانید چشم مردم را بر این حقیقت ببندید که مراکز فحشا و پخش مواد مخدر، پاتوق اصلی مسئولین نظام شما در این شهر هستند. شما که از وجود بیشترین میزان شهیده‌ها در استان کرمانشاه می‌گویید، آیا از میزان بالای زنانی که به‌خاطر فقر و اعتیاد به دام باندهای فحشایی کشیده شده‌اند که بنیان‌گذارش مسئولین شما هستند، باخبرید؟ آیا میزان بسیار بالای خودکشی زنانی که در یأس و نومیدی دست‌وپا می‌زنند، ذره‌ای وجدان شما را به درد می‌آورد؟!
در پایان به شما می‌گوییم که حقیقت هرچند تلخ باشد باید پذیرایش شد. اگر چاپلوسان‌تان شعار «آقا هاتی، خوه‌ش هاتی» را در این شهر سر داده‌اند ما حقیقت‌گویان می‌گوییم «جناب هاتی، ئه‌ما ئه‌رای چه هاتی؟» ما جمعی از دانشجویان کرد کرمانشاهی آشکارا به شما می‌گوییم که آنچه می‌خواهید از ما بسازید رد می‌کنیم. ما کرمانشاهی‌ها «شیعه‌ی ولایی، کردهای استحاله‌یافته و نظامیان گوش به فرمان شما» نخواهیم بود. هویت‌مان برای‌مان مشخص است. ما مردمان کرمانشاه با اعتقادات گوناگون شیعه‌ی علوی، سنی و یاری هستیم. به هویت کردی خود می‌بالیم و با حفظ همه‌ی مرام‌های انسانی‌مان پهلوان خواهیم ماند.

جمعی از دانشجویان کرد کرمانشاهی
۲٣ مهر ۱٣۹۰
------------------------------
تظاهرات و خودسوزی در اعتراض به تصمیم نوری مالکی
kurdane.com
هولیر- کوردانه – مانیشت ایلامی : امروز یکشنبه در شهر خانقین جنوب کردستان در اعتراض به دستور نوری مالکی تظاهراتی مردمی برگزار گردید و یکی از تظاهر کنندگان در اعتراض به تصمیم نوری مالکی دال بر پایین کشیدن پرچم کردستان در این شهر خود را به آتش کشید. دلیر حسن از اعضای ائتلاف کردستانی به خبرگزاری اصوات العراق گفت: امروز صبح جمعیتی بالغ بر 20 هزار نفر که از مناطق مختلف کردستان به این شهر آمده بودند در محکوم نمودن تصمیم نوری مالکی برای به پایین کشیدن پرچم کردستان در این شهر اقدام به تظاهرات نمودند .
وی اضافه نمود یکی از تظاهر کنندگان در این راهپیمایی با به آتش کشیدن خود اعتراض شدید خود را علیه فرمان نوری مالکی نشان داد که براثر سوختگی شدیدا مجروح گردیده و به بیمارستان منتقل گردید.
وی همچنین اعلام داشت؛ تظاهر کنندگان پرچمی از کردستان به درازای 40 متر را با خود حمل نموده و از دولت مرکزی عراق فدرال میخواستند تا ضمن اجرای سریع ماده 140 قانون اساسی شهرستان خانقین نیز به انضمام خاک اقلیم کردستان درآید .
//////////////////////////////////
ضرورت همکاری سازمان ملل متحد با ملت کرد!
kurdane.com
هیاس کاردو:اگر در زمان کنونی سازمان ملل متحد نخواهد چنین امری را در دستور کار خود جای دهد، حداقل می تواند با تصویب قطعنامه‌ای خواستار پایان دادن به‌ کشتار کردها و رفع تبعیض از آنها شود. قطعنامه‌های سازمان ملل در مورد کشورهایی چون عراق، یوگوسلاوی پیشین، سودان، لیبی و غیره‌ نتایج خوبی به‌ همراه داشت. ضرورت همکاری سازمان ملل متحد با ملت کرد!
14Oct 2011



هیاس کاردو
سرکوب جنبشهای آزادیبخش ملت کرد توسط قدرتهای منطقه‌ایی، داستانی دراز و البته‌ غم انگیز دارد. طی سالها، دهه‌ها و چه‌ بسا قرنها، هرحرکت و خیزشی که‌ کردها برای احقاق حقوق خویش بروز داده‌ند، با شدیدترین و بیرحمانه‌ترین عکس العمل مرکز گرایان کشورهای مسلط بر کردستان روبرو بوده‌‌ است. وجه اشتراک همه‌ کشورهای حاکم بر کردستان علیرغم تفاوتهای بسیار فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و سیاسی، مخالفت آشکار آنها با آزادی برحق کردها و سرکوب شدید جنبشهای ادامه‌دار این خلق بپا خاسته‌ بوده‌ است. طی سالهای متمادی فرزندان این ملت ستمدیده‌ در خاک و خون غلتیدند، در سلول زندانهای مخوف پوسیدند، از خانه‌ و کاشانه‌ رانده‌ شدند، مورد تجاوز قرار گرفتند، تحقیر شدند و الی آخر، فقط بە خاطر کرد بودن و کرد ماندن. اصرار بر انکار هویت ملی کردها و تلاش برای تسلط بر اراده‌ آنها جزو اولویتهای حکومتهای پی در پی کشورهای مذکور بوده‌ و هست.

بسیار غم انگیز است وقتی می بینیم طی سالهای متمادی کردها سرکوب و قلع و قمع شده‌اند بدون اینکه محافل بین المللی گامی در جهت کمک به‌ آنها بردارند.‌ این عدم تمایل سازمانهای بین المللی در پشتیبانی از حقوق کردها و تلاش برای نکوهش دولتهای حاکم، البته‌ نتیجه‌ توافقهایی بوده‌ که‌ قبلا صورت گرفته‌ است. سازمان ملل متحد که‌ بعنوان یک مرکز تعیین روابط جهانی بعد از جنگ جهانی دوم قد علم کرد، هیچگاه نخواست یا نتوانست در جایگاهی قرار گیرد که‌ ملتهای مظلوم انتظار آنرا داشتند. پر واضح است وقتی یک حکومت پر قدرت و سرکوبگر هیچ سدی را پیش پای خویش نبیند به‌ یکه‌ تازیهای خود سرعت بیشتری می بخشد. و این چنین بود همه‌ مصیبت و بلایایی که‌ در این رابطه‌ بر کرد و ملتهای ضعیف دیگر فرود آمد.

اما به‌ برکت تغییر و تحولاتی که‌ طی سالهای گذشته‌ و به‌ طور روشن پس از یازده‌ سپتامبر سال 2001 در جهان پیش آمد، نگرش تصمیم گیرندگان اصلی صحنه‌ سیاست جهانی عوض شده‌ است. این تغییر نگرش موجب شده‌ تا در موارد لازم و با توجه‌ به‌ بعد مسائل پیش آمده در کشورهای تحت کنترل حکومتهای سرکوبگر،‌ سازمان ملل متحد دخالت کرده‌ و جلو زیاده‌ روی این حکومتها را بگیرد.

فکر کنید اگر دخالت سازمان ملل متحد در افغانستان نبود، طالبان چه‌ بلایی بر‌ سر مردم ستمدیده‌ آن کشور می آورد؟ و عراق و لیبی را در نظر بگیرید با آن نوع دیکتاتوریهایی که‌ در بیرحمی و خشونت زبانزد بودند. و یا نژادپرستهای صرب را به‌ یاد بیاورید که‌ چه‌ خشونتها در حق مردم بوسنی نشان دادند و اگر واقعا دخالت سازمان ملل نبود چه‌ بسا خرد و کلان‌ را لت و پار می کردند. در نظر بگیرید اگر فشارهای بین المللی نبود حکومت خودکامه‌ عمر البشیر هیچوقت تن به‌ رفراندوم مردم سودان جنوبی می داد و امکان پدید آمدن کشوری مستقل برای مردم آن سرزمین فراهم می شد؟ حال وضع سوریه‌ را پیش رو بیاورید. آیا واقعا برای خاتمه‌ دادن به‌ کشتار مردم آن کشور توسط نظامیان بشار اسد همکاری بین المللی لازم به‌ نظر نمی رسد؟ از مردم فلسطین و رنجی که‌ طی بیش از نیم قرن بر آنها می رود بگوییم. این ملت ستمدیده‌ تا کی باید درگیر جر و بحثهای بیهوده‌ با حکومتهای پی در پی اسرائیل باشد و چیزی عایدش نگردد؟ مگر یک دخالت سازمان ملل متحد نمی تواند مساله‌ آنها را برای همیشه‌ حل نماید؟ همین جمهوری اسلامی ایران را نام ببریم. آیا واقعا این حکومت بدون دخالت سازمان ملل متحد به‌ خوستهای مردم و ملتهای تحت ستم ایران وقعی می نهد و دست از سکوب بر می دارد؟ و همینطور مسایل بغرنج کشورهای دیگر جهانی را مد نظر بگیرید که‌ همه‌ باید از طریق سازمان ملل حل گردند، زیرا در زمانی کوتاهتر نتایج بهتری عاید خواهد شد.

پس می بینیم دوران یکه‌ تازی حکومتها و تکیه‌ بر قانون جنگل دارد بسر می آید. امید آن می رود در ماهها و سالهای آینده‌ قوانین و روشهای نوینی جهت پیش گیری از تجاوزات حکومتهای درنده‌ خو وضع گردد. سازمان ملل متحد با شتاب دارد جایگاه واقعی خود را پیدا کرده‌ و بر این پایه‌ نقش بسیار کاراتری را در امور پیش آمده‌ بازی خواهد کرد. بازنگری در شیوه‌ برخورد با پدیده‌ ملتها و حق تعیین سرنوشت آنها از جمله‌ مسایل بسیار عمده‌ای است که‌ سازمان ملل متحد پیش رو دارد. دخالت این سازمان در منازعات داخلی کشورهای تحت سیطره‌ دیکتاوری ضمن اینکه‌ تلفات جانی و مالی را کم می کند، کمک بسیار سودمندی خواهد بود در جهت سرعت بخشیدن به‌ حل مشکلات فی مابین. و این البته‌ چیزی است‌ به‌ نفع جامعه‌ جهانی و خود کشورهای درگیر منازعات.

ملت کرد با سرزمینی تقسیم شده‌ بین چند کشور مختلف از ابتدایی ترین حقوق انسانی خویش محروم است. تا کنون همه‌ تلاشهای این ملت پر جمعیت برای رسیدن به‌ آزادی و یک زندگی شایسته‌ انسان امروزی با سرکوب و کشتار مواجه‌ بوده‌ است. همه‌ راههای در پیش گرفته‌ شده توسط این ملت ‌ یا با قدرت قهریه‌ مواجه‌ شده‌ یا در بازار فریب و ریا به‌ بن بست رسیده‌ است. بسیاری از رهبران جنبشهای کرد هنگامی مورد حمله‌ قرار گرفته‌ و کشته‌ شده‌اند که‌ در حال ده‌ست یابی به‌ یک راهکار آشتی جویانه‌ بوده‌اند. در موارد بی شماری پدیده‌ ژنوساید در کردستان بوقوع پیوسته‌ و زن و مرد، پیر و جوان یکجا به‌ قتل رسیده‌اند. انواع سلاحهای مخرب ممنوع با قدرت تخریب هولناک بر روی فرزندان این ملت امتحان شده‌ و شهرها و روستاهای زیادی به‌ ویرانه‌ تبدیل گشته‌اند. در یک کلام‌ حکومتگران کشورهای مسلط بر کردستان‌ هر آنچه‌ برای نابودی این ملت در توان داشته‌ به‌ کار برده‌اند و هنوز دارند به‌ کار می برند.

خوب، کردها تلاش خود را برای رسیدن به‌ آزادی و زندگی در کنار ملتهای دیگر ساکن این کشورها کرده‌اند. همه‌ راههای رسیدن به‌ تفاهم و توافق را پیموده‌اند. مدام در پی صلح و آشتی بر آمده‌اند. با دولتمردان و جناحهای مختلف مردم این کشورها به‌ مذاکره‌ پرداخته‌اند. در مواقع لازم از خاک و جان و مال خود دفاع مشروع کرده‌اند. همه‌ توان خود را برای موجه جلوه‌ دادن خواسته‌های خویش به‌ کار برده‌اند. بارها و بارها از خواسته‌های خود عدول کرده‌ و جهت رسیدن به‌ تفاهم به‌ طرف مقابل امتیاز داده‌اند. همه‌ اینها و بسیاری دیگر را انجام داده‌اند تا بتوانند ثابت کنند یک ملت مستقل هستند و می خواهند مانند ملل دیگر آزاد باشند. ولی همچنان که‌ دیده‌ و می بینیم اقتدار گرایان و مرکز نشینان این کشورها میل‌ گوش دادن به‌ این خواسته‌های مشروع را ندارند و مایلند روند سرکوب و تبعیض همچنان ادامه‌ داشته‌ باشد.

در چنین موقعی و با در نظر گرفتن تحولات پیش آمده‌ در منطقه‌ و جهان، بسیار طبیعی می نماید اگر کردها از سازمان ملل متحد درخواست کمک و یاری بکنند. و البته‌ باز بسیار طبیعی به‌ نظر می رسد اگر سازمان ملل متحد طبق منشورهای امضا شده‌ توسط کشورهای جهان خواستار رسیدگی به‌حقوق کردها شده‌ و آن را در دستور کار خود قرار دهد. ممکن است این امر در حال حاضر برای مردم بعضی از کشورهای منطقه‌ چیزی دور از انتظار جلوه‌ نماید. ولی باید گفت نظم نوین جهانی و تغییر و تحولات آتی جهان این امر را ضروری می دارد.

اگر در زمان کنونی سازمان ملل متحد نخواهد چنین امری را در دستور کار خود جای دهد، حداقل می تواند با تصویب قطعنامه‌ای خواستار پایان دادن به‌ کشتار کردها و رفع تبعیض از آنها شود. قطعنامه‌های سازمان ملل در مورد کشورهایی چون عراق، یوگوسلاوی پیشین، سودان، لیبی و غیره‌ نتایج خوبی به‌ همراه داشت. حال اگر واقعا این سازمان در پی آشتی جهانی و ترقی همه‌ مردم جهان است باید این حق را در مورد کردها نیز به‌ مورد اجرا بگذارد. در غیر این صورت باید اذعان داشت سازمان ملل متحد هنوز نتوانسته‌ به‌ وظایف واقعی خود عمل کند. و البته‌ در چنین حالتی این بخش از جهان که‌ کردها در آن زندگی می کنند همچنان در تب آتش جنگ و خونریزی باقی خواهد ماند. به‌ امید آن روز که‌ قوانین بین المللی در همه‌ جا و برای همه‌ یکسان اعمال و اجرا شوند.

هیاس کاردو – استرالیا – 2011/10/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر