Pages

Subscribe:

Ads 468x60px

۱۳۸۸ بهمن ۲۹, پنجشنبه

در باره احزاب سیاسی یا فرقه گرائی و فرد پرستی کورکورانه اخلاق سیاسی و سیاستمدار باوجدان و سیاستمدار بی وجدان سیاست همرا با اخلاق آن.


در باره احزاب سیاسی یا فرقه گرائی و فرد پرستی کورکورانه اخلاق سیاسی و سیاستمدار باوجدان و سیاستمدار بی وجدان سیاست همرا با اخلاق آن.
در باره احزابگرائی و تنگنظری میان احزاب البته حزب گرائی نوعی مذهب است به نظرمن از مذهب خطرناکتر هم هست حزب گرائی و تنگنظری که نوعی فردپرستی خود خواهی مقام پرستی کرسی پرستی میباشد که این خودش نوعی مرض روانی میباشد که این رهبران خودخوانده ملت ستمدیده کرد به آن مبتلا شده اند و درست کردن قدسیت در مغز خویش و بت پرستی شده یک نوع پیشه میان ما انسانها به خاطر نبودن آگاهی لازم و نبودن درک صحیح در باره پرینسیپهای دموکراسی و قوانین آن البته این را فراموش نکنیم که این حزب گرائی خودش نوعی مرض میباشد و در میان ما انسانها تفکیک و تفرقه درست میکنند خیلی از احزاب ما لاف دموکراسی و لاف ملی گرائی میزنند اما در عمل شما چیزی بیش از یک باند مافیای چیز دیگری نمیبینید که مثل شیخ و دراویش چند نفری دور و بر کسی جمع میشوند و از این فرد بتی میسازند و نمیتوانند از چهارچوب یک ایدئولوژی خارج بشوند خوشک به این رهبر کله پوک چسپیده اند که هیچ چیزی خوبی بغیر از درد و رنج برای ملتش ندارد.
به همان مقداری که مذهب برای جامعه خطرناک است تفکر حزبگرائی هم به همان مقدار برای جامعه خطرناک است حزب نوعی مذهب است که انسانها در چهارچوب یک تفکر خوشک اسیر میشوند چه کسانی خوشک دنبال این تفکر هستند بله انسانهای ساده لوح بیسواد ونادان بیشتر این روش را دنبال میکنند و خوشک به تفکر حزب گرائی چسپیده اند بیسوادی و نادانی یک پدیده کثیف میباشد که جامعه را به لجن میکشد مشکل اینجا است نادانها ادعاشان خیلی بیشتر است تا انسانهای دنیا دیده و دانا یعنی حزب میتواند مضر باشد برای جامعه دقیقأ باید اسمشان گذاشت فرقه گرائی یعنی میتوان گفت احزاب موجود در صحنه امروزی تبدیل شده به نوعی فرقه گرائی و بعضی از رهبران فرقه گرا نمیخواهند این واقعیت را به پذیرند که نسلهای جدیدی در راه است میخواهند برای همیشه تا مادام العمر رهبر باشند و حاضر نیستند این واقعیت را به پذیرند که این کرسی برای همیشه مال آنها نیست سفت و سخت به کرسی رهبری چسپیده اند و بر روی آن نشسته اند میخواهند رهبر مادام العمر باشنداین خودش نوعی دیکتاتوری میباشد و متاسفانه این رهبران خودخوانده شعار دموکراسی هم سر میدهند بدون اینکه بدانند دموکراسی یعنی چه و بدون اینکه درک مفهوم دموکراسی را داشته باشند.
بابا جان به جوانان زنان و نسل جدید هم اجازه بدهید تا وارد کارزار بشوند کرسی رهبری را رها کنید این احزاب بجای اینکه مردم و جوانان را بسوی دموکراسی خواهی و آزادیخواهی راهنمائی کنند بلعکس بذر دیکتاتوری و خودخواهی فردپرستی مرده پرستی راهنمائی میکنند از احزاب چپ گرفته تا راستش همه و همه فقط و فقط مردم و جوانان را بسوی بدبختی و انشقاق راهنمائی میکنند و آموزش فرقه گرائی و بذر فرقه گرائی سوفی گرائی میپاشند درجامعه باید جوانان این را در نظر داشته باشند که کمتر گول این رهبران دروغین و خودخوانده بخورند.
این احزاب لاف برابری بین زن و مرد هم میزنند و شعار برابری با تیتر درشت برروی صفحه روزنامه هایشان مینویسند اما این شعار در نهایت یک شعار هیچ و پوچ میباشد فقط وفقط برای گول زدن زنان و دختران داده میشودو تا بحال این اجازه را نداده اند که یک خانم حتی برای یک روز هم شده پست رهبری را برعهده بگیرند خیلی از کادرهای این احزاب در اروپا دختران خویش را تهدید نموده و آنها را ناچار نموده اند تا از خانه فرار کنند بعضی از کادرها و اعضای این احزاب به اصطلاح مدافع دروغین برابری بدون اینکه خانمشان بدانند رفته اند با زنی دیگر ازدواج نموده اند این هم با شعارهای توخالی این احزاب مغایرت دارد و بد رفتاری آنها با زنان و همسران خویش باعث شده است که روز به روز دست این احزاب دروغین برای زنان آزادیخواه رو بشود زنان خوبتر اینها را بشناسند و بهتر رهبران فرقه گراها را بشناسند اینها شعار سوسیالیستی هم سر میدهند بدون اینکه یک ذره عمل سوسیالیستی را داشته باشند.
شعار دموکراسی توخالی و به تمام قوا به کرسی رهبری چسپیدن این رهبران خودخوانده و تبدیل نمودن حزب سیاسی به نوعی فرقه گرائی روز به روز دست اینها را بهتر رو میکند و حتی در میان کادرها و پیشمرگان خویش نوعی رعب و وحشت درست میکنند تعدادی را به خود نزدیک میکنند و توسط آنهایکه به خود نزدیک میکنند دیگرانی که همفکر آنها نیستند تهدید میکنند تا یا تسلیم بشوند و یا مجبور بشوند که صفوف حزب (فرقه) را ترک کنند.
یعنی حاضر نیستند در میان ملت خویش وحدت یگانگی و ملت خویش را بسوی دموکراسی به برند بلعکس بیشتر باعث تفرقه افکنی دودستگی دشمن تراشی برادرکشی و دقیقأ مثل باند مافیا یک دسته را مثل چاقوکش برای ترس و رعب و وحشت پرورش میدهند تا با زور دیگرانی که با تفکر رهبران فرقه اندیش مخالفت میکنند از راه تهدید و ارعاب بترسانند که اهداف رهبران فرقه گرا را افشا نکند و یا بر
چسپ جاسوسی بدون مدرک و خودخوانده و دروغین به نویسندگانی که برای روشنگری درجامعه کشش میکنند میزنند.
بعضی برای اینکه روزی در یک منطقه نفوز داشته باشد یک فرقه با کمک دزدیهایکه انجام داده اند درست میکنند.
البته این تفکر فرقه گرائی تنها در بین احزاب کردی نیست بلکه در احزاب دیگر ایرانی وجود دارد اگر بیایم و اپوزیسیون ایرانی را مورد بررسی قرار بدهیم همه بر اساس فرقه گرائی بنا شده است همه دربرابر یکدیگر سفآرائی نموده اند و با یکدیگر نزاع دارند دشمن اصلی که رژیم جهل و جنون آخوندی میباشد فراموش نموده اند و هنوز اصول مبانی دموکراسی و پروسه اصول دموکراسی را یاد نگرفته اند و از پرینسیپ و اصول آن بی خبر هستند در سدد مقام پرستی و کرسی پرستی و فرد پرستی هستند حتی اپوزیسیون فارس میدانند و بعضیها وجود ملیتهای ساکن ایران را نفی میکنند و همه ملیتهای ساکن ایران را فارس میدانند و تازه بت پرست شده اند و یکی مذهبی دومی غیر مذهبی اما بدون درنظر گرفتن اصول دموکراسی حق دیگران را زیر پا گذاشته و به همه ملیتهای ساکن ایران حمله میکنند دیگری هم بغیر از خود هیچ کس دیگری را قبول ندارد و این باید اسمش گذاشت فرقه گرائی.
یکی اعلام حزب استقلالخواه عیشره خویش را اعلام میکند یکی دست درست کسانی دیگر میباشند و دیگری در برابر بردران خویش سفآرائی میکنند و در سدد برادر کشی هستند هر فرد و یا حزبی در سدد خرد کردن فرد و یا کسانی دیگر باشد بدانید او در اصل مریض و روانی میباشند چراچون چیزهای بیان میکنند که دور است از راستی برای مثال کسانی روانی و بیسواد در این باره دست به تبلیغات زده اند گویا نوشتهای من مال کسانی دیگر میباشد این خودش نشاندهنده این است این افراد مریض هستند و چون مریض هستند در سدد ترور شحصیتی هستند علیه شخص مقابل.
ترور شخصیت چیست؟ ترور شخصیت کسانی هستند ناخودآگا و یا بطور خودآگاه تنگنظرانه و کورکورانه در سدد شکستن شخصیت دیگری میباشند با این نیات که با بدگوئی پشت سر دیگران و یا از راه خندیدن به دیگران برای درهم شکستن شخصیت دیگرانی که فکرشان با آنها فرق دارد و این کار را برای نشاندادن شخصیت خویش و خرد کردن دیگری انجام میدهند.
البته در باره ترور شخصیت نیاز به یک بررسی کلی دارد این بررسی کلی باید از زمان طفولیت تا امروز اشخاصی که دست به این کارها میزنند با نیات اینکه شخصیت دیگران را کم رنگ کنند باید و در هم بشکنند باید مورد بررسی قرار داد و دست به یک مطالعه روانشانسانه و تحقیقی بزنیم تا بخوبی از احوال باطنی این افراد آگاه بشویم بدانیم آیا چرا اینها دسن به این کارها میزنند باید دست به سبب شناسی و علتها و انچه سبب شده است که تا بعضی از انسانها نتوانند همدیگر را قبول کنند با بدترین شیوه ها در سدد خرد کردن شخصیت دیگران باشند.
ترور شخصیتی شده کار این احزاب دروغین و فریبنده البته ترور شخصیت خدمتی به انسانها نمیکند بلکه بیشتر برای فرد تبلیغات کننده رسوائی به بار می آورد امروز من از راه یکی از دوستانم مطلع شدم که کسانی گفته اند نوشتها مال خودش نیست و یا نوشتهای ساموئیل کرماشانی مال خودش نیست اینها بخشی از تحرکات کثیف برنامه ریزی شده ای احزاب خودفروش میباشد و افراد مزدور و کوتاه نظر و خود پسند که توان حتی نوشتن یک مقاله را ندارند و فقط و فقط به اهداف دشمنان ملت کرد خدمت میکنند و در بین کردها مرز درست میکنند باید این احزاب دروغین را افشا نمود تا مردم بیشتر اینها را بشناسند و بدانند که چقدر خطرناک هستند برای آینده این ملت رنجدیده.
البته من در یک مقاله تحت عنوان خلقیات ایرانی و روان تجاوز دیده به این افراد اشاره نموده ام و حتمأ خودشون آن را خوانده اند و میدانند حرف من متوجه چه کسانی بوده است.
ترور شخصیتی کثیفترین نوع ضد انسانی میباشد که این احزاب دروغین به طرفدارانشان گوش زده میکنند تا دست به آن بزنند علیه افرادی که به شان و بال این مدافعان آزادی دروغین و فرصتطلب نمیبالند و برای اینها خوشرقصی نمیکنند دست به حمله از نوع ترور شخصیتی میزنند البته این احزاب دروغین که فقط و فقط به دشمن خدمت میکنند و بس در میان ملتشان مرز درست میکنند و رهبرانشان چون تفکرشان محدود میباشد از چهارچوب آن تفکر غلط خویش خارج نمیشوند کرسی پرستی مقام پرستی خودخواهی خودپرستی که یک نوع مرض روانی میباشد که از زمان کودکی این رهبران خودخوانده و دروغین به این مرض مزمن روانی خودخواهی مبتلا بوده اند که برای جامعه ما خیلی خطرناک هستند و باید اهداف کثیف این مزدوران را افشا نمود و برای مردم دست به روشنگری زد تا مردم آگاه بشوند که دنبال این افراد نروند یکی چون فرزند خان و خان آقا بوده است میخواهد وارث پدر خویش همان خان آقا بماند..
برای مثال از طرفداران خود درخواست میکنند این احزاب دروغین که تا به طور دائم دست به ترور شخصیتی بزنند علیه افراد آزادیخواه به دوستان خویش میگویند بابا این نوشتها مال خودش نیست مال کسانی دیگر میباشد برش میدارد و اسم خودش را زیرش مینویسد و اما این تبلیغاتها مخفیانه میباشد یعنی برای بزرگنمائی خود میخواهند دیگری را بشکنند یعنی از راه ترور شخصیتی میخواهند خود را بزرگ نشانبدهند.
یعنی از راه شکسن شخصیت دیگری میخواهند خود را بزرگ نشان بدهند اما اینها کور خوانده اند و با ابتکار خویش راه و اهداف کثیف و نیات کهنه و پوسیده اینها را برای عموم مردم افشا خواهیم کرد.
البته خود خوانندگان عزیز این درک را دارند و میدانند که نوشته مال چه کسی است و از راه چه فردی نوشته شده است و اگر هم نیاز باشد از طرف چه کسی نوشته شده است تبلیغات ابلهانه این نوع افراد فقط و فقط به شخصیت خویش ضربه میزنند و بس ما نرفته ایم پول و مال کسی را بخوریم ما مال کسی را نزدیده ایم ما به شخصیت هیچ فردی حمله نکرده ایم من یک انسان کارگر هستم و زحمتکش یک انسان سرمایدار که نیستم از طبقه محروم همان جامعه هستم که همه میدانند ما کی هستیم.

این افرادی که عادت دارند پشت سر دیگران دست به هذیان گوئی بزنند در اصل مریض هستند و برای خالی کردن انباشتهای درونشان دست به هذیان گوئی و بدگوئی پشت سر دیگران میزنند هنگامیکه دست به هذیان گوئی میزنند و پشت سر دیگران بدگوئی میکنند با نیات اینکه شخصیت دیگری را از راه هذیان گوئی خرد کنند خود را خوشحال میبینند و در یک لحظه کوتاه خود را شاد میبینند اما نمیدانند که در از مدت خود را رسوا میکنند و آن بغض درونی دوباره عود میکند.
متاسفانه اعضای بعضی از احزاب خودسرانه در اروپا علیه هموطنان دیگر کرد که رایشان با آنها فرق میکنند جاسوسی میکنند و به ادارات دولتی زنگ میزنند و علیه مردم دست به کار شکنی میزنند این اعمال کثیف فقط و فقط به اهداف کثیف دشمن کمک میکند و مردم را از خود دور میکنند یعنی ما باید فردا با این چماغداران در کردستان آزاد برخورد کنیم البته دوران چماغداری به پایان رسیده است لاکن باید برای مردم روشن نمود که اینها یک دسته چماغدار هستند از همین حالا تهدید میکنند که با پژاک حزب حیات آزاد کردستان جنگ کنند یعنی هدفشان برادر کشی میباشد و بس و کردستان و مردم ستمدید کرد را در بخش شرق کردستان مالک خود میدانند این مدافعان دروغین آزادی که خودشان بدترین دشمن آزادی هستند باز اعضای این احزاب مشخصات افراد دیگر که هفکر آنها نیست برای یکدیگر ارسال میکنند این خودش خلاف قانون کشورهای اروپایی میباشد بخصوص کشور سوئد طبق قوانین سوئد هر کسی مشخصات افراد دیگری را برای دیگری ارسال کند جرمش خیلی سنگین است جریمه به اضافه زندان و به احتمال زیاد شناسنامه سوئدی از فرد گرفته بشود و مثل یک جاسوس بیگانه با ایشان برخورد بشود خیلی با شدت برخورد میشود با چنین افرادی من از کسانیکه با آنها چنین برخوردی شده است درخواست میکنم که اگر مدرکی در دست دارند بلافاصله به اداره پلیس محل خود مراجعه کنند و شکایت کنند تا این مدافعان دروغین کمی در باره قوانین دموکراسی یاد بگیرند که به حریم خصوصی هیچ کسی تجاوز نکنند.
احزاب موجود در شرق کردستان به نوعی فرقه گرائی تبدیل شده اند برای مثال میتوان گفت فرقه فلان کس و فرقه گرائی شده پیشه برای آقیان اما بیخودی اسم حزب را به خود نهاده اند چرا نمیگویند فرقه فلان به جای حزب و تا کی مردم را گول میدهند و با انسانها تجارت میکنند بخاطر فرقه گرائی خیلی را قربانی میکنند.
البته میتوان گفت حزبی گرائی نوعی فرقه گرائی است یعنی فرقه فلان با فرقه فلانی مشکل دارد حسادت به یکدیگر جنگ و جدل با یکدیگر بر سر اینکه او از دیگری برتر است و این جنگ و جدل بر اثر نادانی تفکر فرقه گرائی به وجود می آید و فرقه گرائی هم میتواند تفکر فاشیستی را تولید کنند وخود نباشد هیچ کسی دیگری را قبول ندارند و زمینه برای تقسیم جامعه و دو دستگی میان مردم و مردم را در برابر هم قرار میدهند این تفکر باید دیر یا زود برای مردم افشا بشود تا دیگر کسی به خاطر فلان رهبر به دیگری حمله نکند و یا این اجازه را بخود ندهد که به شخصیت دیگری حمله کند و یا دست به ترور شخصیتی علیه دیگرانی که با چنین تفکری مخالف هستند بزنند.
طبق قوانین اروپا جاسوسی تحت هر عنوان ممنوع میباشد و این کارهایکه اعضای این احزاب دست به آن زده اند خلاف قوانین سوئد میباشد و طبق قوانین این کشور افرادی که دست به این کارها میزنند میتوانند تحت پیگرد قانونی قرار گیرند.
اینها نه تنها کار جاسوسی میکنند بلکه دست به ترور شخصیتی هم میزنند و پشت سر کسانی که هفکرشان نیستند دست به هذیان گوئی میکنند.
اینها فردا در کردستان جای چماغداران رژیم فاشیزم مذهبی را پر خواهند کرد فاشیزمی دیگر متولد میشود بسا شاید خطرناکتر باشد از قبل تفکر فاشیستی فقط این نیست که ملتی دیگر را نفی کنند بلکه اگر تفکر دیگری را نفی کنند باز نوعی فاشیزم میباشد فاشیزم با تفکر خوشک فردپرستی مقام پرستی و کرسی پرستی وعده چماغدار را مامور میکنند برای سرکوب دیگری و یا از راه ترور شخصیتی برای درهم شکستن شخصیت دیگران دست به هر ابزاری میزنند مهم تفکر خودشان میباشد و بس کسی نمیتواند به آنها و به تفکر انها انتقاد کند بلافاصله برچسپ جاسوس بر ویی میزنند دقیقأ مثل سازمانهای دیگر ایرانی که در تفکر خوشک خویش غرق شده اند کورکورانه به در و دیوار حمله میکنند.

البته بیشتر این احزاب مدافعان دروغین آزادی و دموکراسی با شعارهای توخالی و هیچ و پوچ برای فریبدادن مردم ساده لوح و نادان دست به حیله گری و فریبکاری میزنند و شعارهای توخالی هم سر میدهند اما هنگامیکه به قدرت میرسند خودشان بدترین دشمن آزادی هستند و هر کسی در چهارچوب تفکر آنها نباشد در سدد درهم شکستن شخصیت ایشان هستند و برچسپهای برای ایشان درست میکنند و اگر توانستن فرد مخالف را یا ترور میکنند و یا رسمأ میکشند اینها دست کمی از خمینی ندارند البته مردم کرد در شرق کردستان باید از تجربه گذشته درس را گرفته باشند خمینی با شعار آزادی آمد اما هنگامیکه به قدرت رسید بدترین دشمن آزادی شد و همه دارند با گوشت و پوست و استخوان خویش لمسش میکنند دقیقأ احزاب امروزی در کردستان همان تفکر دارند و باید ملت کرد خیلی هشیار باشند در این باره .
ما یک مثال داریم در کردی که میگویند صدای دف از دور خوش است ما نباید اینقدر خوش باور باشیم باید خیلی هشیار باشیم در این باره و سیاستهای احزاب موجود در کردستان و جهت گیریهای سیاسی آنها را مورد بررسی قرار بدهیم بدانیم دقیقأ اینها از چه تفکری پیروی میکنند و چه رفتاری دارند با کادر و دوستان پیشین خویش که صفوف این احزاب را با هر دلیلی ترک نموده اند چه نوع برخوردی شده است توسط این احزاب و با چه برچسپهای مواجه شده اند توسط احزاب موجود.
در درون این احزابهای که خود را مدافع کردستان میدانند اگر به طی قضیه بروید همه اش دروغ است چرا چون کرد بودن برای آنها مهم نیست بلکه زمانی شما یک کرد خوب هستی که عضو آنها باشید و به شانه و بال آنها ترانه بخوانید و بت پرست و فرد پرست باشید ارزش دارید اما زمانیکه از صفوف این مدافعان دروغین خدا حافظی نمودی دیگر ارزش ندارید و اگر دستشان باز باشد شما را میکشند و دست به ترور شخصیتی میزنند و اگر به داخل کشور رفتی بلافاصله به رژیم خبر میدهند تا شما را دستگیر کنند و زمانیکه شما اعدام شدی برای شما اشک میریزند دقیقأ مثل شهید احسان فتاحیان که بعضی از آنها به دام رژیم انداختنش بعدش برای اینکه رسوا نشوند اطلاعیه منتشر نمودند و وجود ایشان را نفی میکردند که خود بارها اعلام نموده بود که او کومه له بوده است.

به نظر من باید اهداف کثیف بعضی از احزاب و دستجاتی که وجودشان برای جامعه خطرناک است باید افشا نمود تا مردم به خوبی این مدافعان دروغین آزادی که خود را در پشت یک پرده ا بهام آور پنهان نموده اند برای مردم شناسائی بشوند تا مردم بدانند چه راهی را برای خویش انتخاب کنند.
احزاب یا باندمافیای یا اسمش بگذاریم شیخ و دراویش شیخ فلان چند نفری را دور و بر خود جمع نموده است برای شیخ فقط دراویشش ارزش دارد نه بقیه ی مردم عادی .
شعار فریبنده احزاب.
ما برای آزادی کرد و کردستان به میدان آمده ایم اما در عمل چیزی دیگر است تجارت با خون انسان تجارت با اسم مقدس کردستان.
سیاستمدار بی وجدان و سیاستمداران باوجدان

زیر به زیر تماس با وزارت اطلاعات و به دام انداختن افرادی که صفوف این احزاب را ترک نموده است و به صفوف گروه مقابل پیوسته است نمونه آن زیاد است بموقعش افشا خواهند شد این جنایتها البته این انشعابهایکه در میان احزاب صورت میگیرد باعث میشود دیگری ناراحت بشود از گروه مقابلش و کادرهای که به داخل کشور تردد میکنند به رژیم معرفی کنند و به دم تیغ ولی فقیه بسپارند البته شهید احسان فتاحیان قربانی چنین افرادی شد سیاست بدون اخلاق کثیترین نوع سیاست است بله سیاستمداران ما هم البته نه همه آنها بعضیها سیاسی بدون اخلاق هستند سیاست هم خارج از اخلاق سیاسی باشد بدان خیلی درناک و خطرناک خواهند بود و امروز سیاستمداران ما چون با زور سیاسی شده اند البته نه همه آنها تعداد زیادی از آنها فاقد اخلاق سیاسی هستند وقتیکه کسانی فاقد اخلاق سیاسی باشند به هر بادی تسلیم میشوند و برای هر بادی دست به خوشرقصی میکنند اخلاق سیاسی یعنی وجدان سیاسی سیاستمدار باوجدان و سیاستمدار بی وجدان سیاستمدار بی وجدان کسانی هستند که با زور چماغ سیاستمدار شده اند بیشتر دنبال مقام و کرسی هستند مقام پرست هستند و در عین حال فرصت طلب هم هستند و سیاستمدار بدون اخلاق و بی وجدان کسانی هستند که منافع شخصی را پیش از هر چیز دیگری مهمتر است برای آنها منطقه گرا هستند در میان ملت خویش مرز درست میکنند .
شعار دموکراسی بدون عمل.
این احزاب با شعار دموکراسی به میدان می آیند اما خود آنها در اصل بدترین دشمن آزادی و دموکراسی هستند در اعمالشان و رفتارشان دیده میشود.
شعار برابری و حقوق زن بدون عمل.
اما وقتیکه اعضای این احزاب را نگاه میکنید میبینید که یا زنان خویش را تهدید میکنند و یا دختران خویش را تهدید میکنند و دختران ناچار میشوند که از دست پدرانشان فرار کنند همان مردی که لاف کمونیستی و برابری سر میداد دیروز امروز بدترین دشمن آزادی و برابری است اینها هنوز نپذیرفته اند که زن مثل آنها شعور دارد و انسان است هنوز مثل کالا به زنان نگاه میکنند شعار توخالی احزاب در رفتار و برخورد کادرهای این مدافعان دروغین برابری دیده میشود برای مثال من با یکی از اعضای کومه له دوست بودم کمی هم صمیمی شدیم دیدم که اگر دید که شما با یک خانم سلام علیک نمودی بلافاصله در این فکر است که شما با آن خانم مسائل جنسی دارید به بین تا چه حد حماقت و نادانی این افرادی که هنوز به زنان چنین می اندیشند دقیقأ مثل آخوندها فکر میکنند البته این تفکر غلط در عمق خون این افراد جای خود را باز نموده است و برگشت ناپذیر است اگر هم شعارهای هم سرمیدهند فقط برای خودنمائی است و بس .
ضدیت با یکدیگر بین احزاب و متهم نمودن یکدیگر و جنگ روانی علیه یکدیگر.
احزاب کوته فکر و ناتوان در سدد بر می آیند تا در بین کردها مرز درست کنند چرا چون خودشان ناتوان هستند بر نفس خویش باور ندارند و چون تاثیر گذار نیستند کورکورانه به هر دری میزنند و حمله میکنند توان درست نمودن شخصیت انسان نیستند به انسان کرد ایمان و اعتماد نمیبخشند بلکه ایمان و اعمتاد ملی را از انسان کرد سلب میکنند منظور من متوجه احزاب شرق کردستان است.
تنها پژاک است که به انسان کرد عزت و اعتماد میبخشد و انسان کرد را مصمم میکند البته رهبر ملت کرد جناب آقای عبدالله اوجالان به انسان کرد ایمان و اعتماد بخشید انسان کرد را به قله ای رهایی رساند و در همان ترکیه خیلها ترس داشتند بگویند ما کرد هستیم حالا نترسانه و بیباکانه به خیابانها میریزند و شعار یا کردستان و یا نمان سر میدهند و دولت مردان ترک را مجبور نمود تا به وجود کردها اعتراف کنند که قبلأ میگفتند ترکهای کوه نشین کردها را خطاب میکردند.
زن در صفوف حزب کارگران کردستان یک انسان هستند به تمام معنا به زنان ایمان و اعتماد بخشیده شده است زن در صفوف حزب کارگران کردستان جایگاه خویش را یافته است میدانند که میان زن و مرد هیچ فرقی وجود ندارد مردانی که زمانی در صفوف حزب کارگران کردستان بوده اند من شخصأ با آنها رفت و آمد داشته ام هیچ گونه فرقی میان آنها را ندیده ام مثل دو تا دوست با هم زندگی میکنند یعنی هردو جایگاه خویش را یافته اند من کمبودی در بین خانوادهای که با حزب کارگران کردستان بوده اند ندیده ام و یا مشاهده نه نموده ام.
و این به این معنا است که آقای عبدالله اوجالان به انسان کرد عزت و ایمان و اعتماد بخشیده است و به انسان کرد شخصیت قوی و مستحکم بخشیده است من شخصأ به وجود ایشان افتخار میکنم او نه از خانواده یک خان و یک آقا بوده است و نه از خانواده یک شیخ بلکه جناب آقای عبدالله اوجالان از یک خانواده فقیر و تهی دست بوده است مثل همانی که خودش در زندگینامه اش ذکر نموده است بعضی اوقات پدر و مادرش با همدیگر دعواشان شده است بر سر نان و بعضی اوقات شده است یک روز تمام نان نداشته اند بخورند جناب آقای عبدالله اوجالان با همه دردها ورنجهای اجتماعی آشنایی داشته است و همه این رنجها را تجربه نموده است من شخصأ به وجود ایشان چگوارای کردستان افتخار میکنم عبدالله اوجالان یک تفکر واقعی است دارای 170 جلد کتاب است همه کتابهایش یک گوهر هستند یارو میره تفکر کارل مارکس و انگلس و لنین انتخاب میکند خوب اگر کسانی بروند و تفکر عبدالله اوجالان را انتخاب کنند بد نیست او هم یک فلسوف و متفکر است با ابتکار خود تلسم نژادپرستی را در ترکیه برهم ریخت و زیر سئوال بردخوب من از دوستانم دعوت میکنم کتابهای ایشان را مطالعه کنند تا بیشتر با تفکر ایشان آشنائی پیدا کنند.
شاید کسانی بر این فکر باشند که من طرفدار حزبکارگران کردستان هستم و یکطرفه فکر میکنم نه اینطوری نیست این یک ضرورت تاریخی است حقانیت حکم میکند هر کسی حق را نگوئید و حقانیت را زیر پا بگذارد به این معنا مباشدکه به قلمش و تفکرش و انسانیتش خیانت کرده است.
بنظر من هر گروه و یا فرقه ای بخواهد به حزب کارگران کردستان بد گوئی کند به کرد و کردستان خیانت کرده است چرا چون پیشمرگان حزب کارگران کردستان کسانی پاک وطنپرست و از خود گذشته هستند نباید به این انسانهای شریف و وطن پرست خیانت کرد چرا چون آنها دربرابر یک دشمن بزرگ و سرسخت ایستاده اند و باید اگر هم گل نیستی خار هم نباشید بعضی از فرقه گرایان دست ساخته و سرگردان کور اندیش کورکورانه به انسانهای شریف و وطن پرست حمله لفظی میکنند انگار خود اینها برای ملت کرد چیزی و یا کاری را انجام داده اند.
بعضی از احزاب موجود در منطقه که بطور دائم با حزب کارگران کردستان مخالفت میکنند خودشان از بی کفایتی رهبری مینالند البته اینها حزب سیاسی نیستند بلکه یک نوع فرقه گرا هستند به توانائی دیگری حسادت دارند مثل طایفه گرائی فرقه گرائی رفتار میکنند خودشان دست ساخت کسانی دیگر هستند اما دیگران را متهم میکنند که گویا توسط کسانی دیگر درست شده اند یا دست درست کسانی دیگر هستند کسانی باید دست به این برچسپهای دروغین بزنند که خودشان از همه نوع پاک باشند و دوم نداشته باشند که در دست کسانی دیگر باشد که هر وقت پا از حد خود فراتر نهادند بلافاصله دومشان کشیده بشود.
من امیدوارم رهبران امروزی در صحنه سیاست بیشتر در خدمت ملتشان باشند و با شعارهای که سر میدهند پاینبد باشند در سدد دو دستگی و دشمن تراشی نباشند دو دستگی و دشمن تراشی فقط و فقط به اهداف دشمن کمک میکند هیچ خدمتی به منافع ملی نمیکند دو دستگی و دشمن تراشی جیب دشمن را پر میکند و دشمن میتواند با جیبی پر با شما روبرو بشودو سیاست و تفکر خویش را زیر سئوال میبرید و بس و شعارهای که سر میدهید باز زیر سئوال میبرید به انسانهای توانا تر و کاراتر اجازه بدهید تا رهبری حزب را برعهده بگیرند هر چهار سال یکبار باید رهبری حزب تعویض شود مثل ولایت فقیه نماینده خدا بر روی زمین نباشد که تا ابد چون خدا او را تعیین نموده است بر کرسی رهبری بچسپد و آن را رها نکند.
رهبران احزاب باید منافع ملی را پیش از هر چیز دیگر در نظر بگیرند البته رهبران احزاب امروز به هیچ عنوان به فکر منافع ملی نیستند بیشتر در فکر منافع شخصی خویش و مقام پرستی و کرسی پرستی هستنداگر رهبران سیاسی امروزی بجای اینکه دنبال مقام و کرسی باشند دنبال منافع ملی بودند و از حقوق ملت خویش به طور همزمان دفاع میکردند و انرژی خویش را صرف آزادی و دموکراسی میکردند این حالشان نبود که امروز دارند اما متاسفانه رهبران امروزی بیشتر انرژی خویش را صرف درست کردن فرقه گرائی و نوعی سوفی گرائی میکنند و انرژی خویش را صرف کرسی پرستی و مقام پرستی میکنند تا منافع ملی و از حقوق ملت کرد دفاع کنند کردها را دربرابر یکدیگر قرار داده اند بذر دشمن تراشی میکارند تا اینکه ملت را بسوی وحدت و یگانگی دعوت کنند من اسم این رهبران را میگذارم شیخ و دراویش.
متاسفانه احزاب سیاسی امروز به نوعی ضد مردمی تبدیل شده است در اروپا زیر به زیر علیه کسانی که به شانه و بال اینها نمینالند خیانت نموده و دست به نامه نگاری وگزارشهای بی اساس و دروغین میزنند البته این باید دیر یا زود کشف بشود و بر روی انترنت اسامی این اشخاصی که دست به این لجنپرانی و دست به نوشتن نامه با نیات کثیف خود میزنند منتشر بشود تا همه این افراد را بشناسند
و هوسشان باشد که دیگر به این اشخاص نزدیک نشوند چرا چون این افراد مثل میکروب میمانند و هر لحظه دست به خرابکاری و کار شکنی میزنند و در زندگی دیگران دخالت میکنندو دیر یا زود این اشخاص کثیف کشف خواهند شد و از این افراد عکس برداری شده است و بر روی انترنت منتشر میشود عکس و مشخصاتشان.
اینها خیلی خطرناک هستند برای فردا از امروز باید این اشخاص را شناخت برای مثال به اداره کاریابی نامه نگاری میکنند و علیه هموطنان کرد خویش دست به کار شکنی و خرابکاری میزنند در زندگی خصوصی دیگران دخالت میکنند.
نامه نگاری و کار شکنی در زندگی دیگران کاری است کثیف و قبیح و ضد انسانی باید عاملین و کسانیکه دست به این کار میزنند بلادرنگ برای عموم مردم افشا بشوند و به مردم معرفی بشوند .
متاسفانه باند بازی احزاب نادانی و بیسوادی اعضای این احزاب و فقدان عقل و منطق اعضای این باندها باعث شده است که اینطوری دست به خرابکاری در اروپا بزنند و در زندگی خصوصی دیگران دخالت کنند این روزی افشا خواهند شد و من دنبالش خواهیم گرفت تا روزی که نام ومشخصات عاملین این دخالت بازی کشف نشود از پای نخواهم ایستاد عکس نام و مشخصات این افراد منتشر میشود بر روی انترنت تا همه این افراد را بخوبی بشناسند و ما از دست رژیم فاشیزم مذهبی فرار کرده ایم اینجا هم مدافعان دروغین دموکراسی نمیگذارند راحت زندگی کنیم در زندگی خصوصی ما دخالت میکنند .
افرادی که وابسته به این احزاب هستند توسط رهبرانشان آموزش چماغداری دیده اند من با یکی از آنها دوست بودم چند باری با ایشان گفتگو نموده ام که گفتگوی ما در زیر می آید.
من ! من فلان کسی را دیدم.
م! من به ایشان زنگ میزنم.
من! چرا زنگ میزنی مگر شما دنبال مردم هستی؟
م! نه من از سوی کومه له یاد گرفته ام بدانم ملت چکار میکنند.
من! خوب فکر نمیکنید دارید خلاف قانون سوئد گامبرمیدارید؟
م! تف به قانون سوئد من به هیچ عنوان قانون سوئد را به رسمیت نمیشناسم و من دوست ندارم به هیچ عنوان زبان سوئدی را یاد بگیرم.
من! شما نمک حلال نیستی در حدود 19 الی 20 سال است در سوئد بر سر میبرید و با پول کمک هذینه اجتماعی در کردستان 3 خانه خریده اید خوب سوئد چه بدی داشته برای شما؟
م! بدم میاد از سوئد و دیگر نمیخواهم ادامه بدهم در این باره.
من! خیلی خوب بای دوست من.
واین چیز مهم را فراموش نکنیم آنهم این است که وجود این نوع احزاب برای جامعه خطرناک است فردا در کردستان چماغداری جاسوسی علیه هموطنان خویش و ترورهای مخفیانه و تفتیش عقاید دیگران و دخالت در زندگی مردم کار این احزاب خواهند بود وقتیکه در این کشور دموکراتیک دارند در زندگی مردم دخالت میکنند این را باید در نظر داشته باشیم فردا ما شاهد یک دسته چماغدار و انسانکش دیگر خواهیم بود از همین حالا دارند علیه ما دست به جاسوسی میزنند و سروری قانون این کشورها را زیر پا میگذارند وای به حال فردا.
در این کشورهای اروپایی هر کسی در زندگی دیگری دخالت کند باید بداند روزی با قانون سرو کار خواهند داشت و منتظر رویاروی با قانون این کشورها باشد که در دراز مدت چوبش خواهند خورد البته در کوتاه مدت شاید بتواند کاری بکند اما در دراز مدت باید تمامی حرکات ایشان را زیر نظر گرفت و هر نوع قانون شکنی اینها را افشا نمود و اگر هم خیلی مشکوک شدی شماره تلفنهای آنها را گزارش کنید برای ارگانهای زیرربط تا آنچه شما میدانید آنها هم ازش با خبر بشوند.
کارهای خطرناکی که انجام میدهند این است مشخصات افراد را به دیگران میدهند و باید در این باره هوسمان باشد و روزی میرسد که باید این فراد به ارگانهای دولتی معرفی بشوند تا کمی ادبشان کنند.
این افراد ظاهران خود را طرفدار یک حزب معرفی میکنند اما آنچه خیلی مسخره میباشد این است که رفته اند با اسم خودشان در ایران خانه خریده اند در شهر جوانرود و کرمانشاه خانه خریده اند.
جاسوسی تحت هر عنوان ممنوع میباشد و باید اهداف کثیف چنین افرادی را افشا نمود اما من دیگر باید هشیارانه با این مسائل برخورد کنم از امروز به بعد و طبق قوانین این کشور رفتار کنم هر چیزی که غییر قانونی بود به ارگانهای زیرربط گزارش بدهید اگر دانستی برای زندگی دیگران خطرناک است.
تا اینکه از چنین احزابی انتقاد نمودی بلا فاصله مارک جاسوسی بر شما میزنند تا اینکه بر اشتباه این احزاب انگشت گذاشتی بلافاصله برچسپ جاسوسی بر شما میزنند اینها دستکمی از چماغداران ندارند.

من در روزهای اینده یک مقاله تحت عنوان تحقیقاتی بر روانشناسی اجتماعی و افراد توهمگرا و مبتلا به هذیان گوئی منتشر میکنم که خیلی آموزنده خواهند بود این تحقیقات بر اساس واقعبینانه و خود شخصأ با افرد ملاقات نموده ام که به این رنج و درد مبتلا بوده اند در سدد بوده اند که برای قوی نگهداشتن شخصیت خویش میخواسته اند شخصیت دیگران را خرد کنند از راه هذیان گوئی پشت سر دیگران و بدگوئی کردن و عادت به غیبت کردن و بدگوئی نمودن با نیات درهم شکستن شخصیت دیگران و این مقاله فکر کنم تنها مقاله ای خواهد بود که بر روی انترنت منتشر میشود.
و در این مقاله به تمامی مشکلات اجتماعی و نوع پرورش کودک برخورد با کودکان هم منتشر میشود.
البته مقاله امروز بیشتر درباره فردپرستی مقام پرستی و خودخواهی و خودبزرگبینی و مرده پرستی و کرسی پرستی میباشد و در باره فرقه گرائی با اسم احزاب.
ودرباره دخالت در زندگی دیگران که کمی به آن اشاره نموده ام اما دخالت در زندگی دیگران در مقاله ای آینده درباره روانشناسی اجتماعی به روشنی و به طور دقیق به این مقوله اجتماعی اشاره خواهند شد و به طور دقیق توضیح خواهم داد.
دخالت در زندگی دیگران نوعی مرض روانی میباشد که با نیات خرد کردن شخصیت دیگران میباشد که با فاکت آوردن و نوع مرضش اشاره خواهم کرد.
با تشکر ساموئیل کرماشانی

امروز مورخ 17/2/2010

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر