Pages

Subscribe:

Ads 468x60px

۱۳۹۰ آبان ۲۴, سه‌شنبه

امکان تحویل مجرمان به کشورهای دیگر بررسی می شود


امکان تحویل مجرمان به کشورهای دیگر بررسی می شود

بر طبق یک پیشنهاد تغییر قانون که امروز در اختیار دولت قرار خواهد گرفت، شهروندان کشور سوئد می توانند در صورت ارتکاب جرم در دیگر کشورها، تحویل کشور درخواست کننده قرار بگیرند. همچنین پیشنهاد شده است که قانون منع تحویل مجرمان به کشورهای دیگر در آسانتر شود. بر طبق این پیشنهاد، کسانی که داری تابعیت دو گانه هستند و یا بیش از پنج سال در کشور دیگری زندگی کرده اند در صورت ارتکاب به جرم، تحویل مقامات قضائی این کشورها شوند. این پیشنهاد تغییر قانون که در صفحه بحث روزنامه داگنز نی هتر انتشار یافته است، همچنین خواستار رفع مسئولیت از دادگاه عالی و دولت در زمینه اینگونه پرونده ها شده است و تصمیم تحویل مجرمان، بر عهده دادگاه های عادی گذاشته شود.
گزارش رادیو بین امللی سوئد پژواک
مقررات امروزی رد و بدل کردن مجرمان در بین کشورهای اتحادیه اروپا مشترک است. پیش از این نیز سوئد افراد مجرم را به کشورهای دیگر تحویل می داد اما شرط این مسئله این بود که جرم انجام داده شده در هر دو کشور قابل پیگیری باشد.
با تغییراتی که مشترکا در مقررات اروپائی گرفته شد شرط عمل مجرمانه در هر دو کشور برای برخی از جرائم نظیر عملیات تروریستی برداشته شد. کریستر تلین در یک کنفرانس خبری اهداف خود را از پیشنهاد تغییر در قانون تحویل مجرمان به کشورهای دیگر اعلام کرد.
او می گوید که با این تغییرات قوانین سوئد با اتحادیه اروپا و دیگر کشورهای شمال اروپا هماهنگ تر می شود و تفکر ما این است که باید بین تحویل مجرم برای بررسی جرم در دادگاه و گذراندن زندان در کشور دیگر فرق قائل شد باید رسیدگی به درخواست تحویل مجرمان سریع مطمئن و موثر انجام پذیرد و این کار باید در راستای تعهدات بین الملل کشور صورت بگیرد.
در پیشنهاد تغییر قانون تحویل مجرمان مسائل حقوق بشری و نیز کنوانسیون های دفاع از حقوق کودکان در نظر گرفته شده است و برخی موانع در تحویل مجرمان وجود دارند.
کریستر تلین می گوید که برخی موارد امروزه هم مانع تحویل مجرمان هستند به طور مثال تحویل افراد به کشورهائی که هنوز حکم اعدام صادر می کنند و یا سیستم قضائی آنها امنیت حقوقی کافی را ندارد این موارد به وضوح در پیشنهادات ما گنجانیده شده است.
در این پیشنهاد آمده است که حفاظ مطلق برای شهروندان با تابعیت سوئدی برداشته شود و این به این معنی است که اتباع سوئد می توانند در کشور دیگری محاکمه شوند.
کریستر تلین اضافه می کند که دلیل این امر همکاری بین المللی و خواست جهانی است که با جرائم شدید مبارزه شود دیگر نمی توان جرمی در کاندا انجام داد و به سوئد برگشت و از عدم تحویل به دادگاه در این کشور مطمئن بود.
///////////////////////////

کنفرانس کوردستانی تا چه‌ اندازه‌ کوردستانی است؟
پس از سالها نفاق و انشقاق سیاسی در بین احزاب و سازمانهای مخالف رژیم اسلامی 
 حاکم بر ایران، همزمان کم نبوده‌اند جریانات دلسوزی که‌ در حد توان خویش برای ایجاد فرهنگ تحمل و تولرانس سیاسی و قبول رنگارنگیهای درون کوردستان تلاش کرده‌اند و حتی در مسیر تشکیل یک جبهه‌ متحد کردستانی نیز نشستها و دیدارهایی را داشته‌اند.

از آن جمله،‌ جریانات زیر رسمآ هشتمین نشست خودرا در تاریخ 29-10-2011 در شهر وستروس سوئد برگزار نمودند.




1. حیزب دمکڕات کوردستان


2. پاڕت حیات آزاد کوردستان (پژاک)


3. جونبش دمکراتیک یارسان


4. انجمن حقوق بشر کورد – ئوروپا


5. کومله‌ زحمت‌کشان کوردستان


6- کومله‌ ‌پاڕت سوسیال‌دمکڕات کوردستان


7. کونگره‌ ملی کوردستان(ک‌ن‌ک)


8. سازمان خه‌بات انقلابی کوردستان


9. پاڕت استقلال کوردستان


10. یاریکورد نیز  برای اولین بار در هشتمین نشست شرکت داشتند


شاید چنین تلاشهائی از جانب دیگر جریانات نیز در جریان بوده‌است، اما هرگز هیچکدام از این  تلاشهای دلسوزانه‌ در سالهای اخیر به‌ نتایج نهائی و مطلوب دست نیافته‌اند.


همچنین دلایل فراوانی برای عدم موفقیت کامل کنگره‌ ملی کردستان(ک‌ن‌ک) در عرصه‌ ملی، و یا تشکیل جبهه‌ کردستانی در بخش شرقی کردستان وجود دارند که‌  از بارزترین آنها می‌توان چند مورد را مثال زد.


1- عدم درک درست جریانات کوردی از  اهمیت اتحاد ملی در تقویت توان یک ملت تحت سلطه‌ در مقابل اشغالگرانی به‌ مراتب قویتر از کوردها.  به‌ ویژه‌ عدم درک به‌ کارگیری توان ملی در میدانهای مختلف سیاسی، نظامی و مذاکراتی برای گرفتن امتیاز از اشغالگران و نه‌ تمرکز بر رقابت با نیروهای  خودی و فراموش کردن  توان و تاکتیکهای دشمن در گیردار یک رقابت متعصبانه‌ حزبی.


2- خودبزرگ بینی کاذب، نداشتن ظرفیت کار جمعی و عدم توان گفتگو در فضای برابر و عادلانه، ‌ بدون نگهبان مسلح و گروه فشار و وحشت، که‌ در تمام طول حیات بعضی از جریانات یک وسیله‌ برای ایجاد فرهنگ تحمیل خواسته‌های رهبر سیاسی، بر دیگران و حتی اعضای حزب و سازمان خودی عمل کرده‌است و شکوفائی سیاسی و انگیزه‌ ملی را در سطح پائین نگه داشته‌‌ است.


3 - عدم تکامل در رشد سیاسی، فرهنگی و کمبود شور و شعور در عرصه‌ ملی  و  وابستگیهای روحی بعضی از سردمداران جریانات سیاسی به‌ عناصر اشغالگر حاکم در عرصه‌های فرهنگی،اعتقادی، تاریخی و سیاسی.


اگر چه‌ این وابستگیها به‌ شیوه‌های غیر مستقیم و شاید پیچیده‌ای عمل میکنند که‌ در مواردی حتی رهبران سیاسی این جریانات نیز از رمز و راز و کارائی آن بر خود و جریان مربوطه‌شان  غافل و بی خبر هستند.


زیرا مکانیزم نفوذی این وابستگی به‌ شیوه‌ای پیچیده‌ و غیر مستقیم  عمل میکند و‌ در بیشتر موارد از مسیر به‌ ظاهر قابل‌اطمینانی همچون جریانات سیاسی و فرهنگی  فعال در چهارچوب حکومت حریم


( هریم)  کوردستان عبور کرده‌ و از این رو به‌ ظاهر بسیار خودی و قابل اطمینان جلوه‌ میکند، در صورتی که هرگز در کردار‌ چنین عمل نکرده‌اند و بیشتر مانع پیشرفت حرکت سیاسی و ملی کوردها در بخشهای دیگر کوردستان همچون شرق و شمال بوده‌اند تا یک نیروی پشتیبان یا  وحدت آفرین.


برای اثبات چنین ادعائی میتوان به‌ انشعابات مکرر احزاب و سازمانهای کوردستانی ساکن در آن منطقه،‌ یک توجه‌ هشیارانه‌ای داشت، تا بشود فهمید که‌ جریانات شرق کوردستان‌ به‌ مرور زمان چگونه‌ به‌ بخشهای مختلف از تعمین کنندگان‌ منافع دو جریان اصلی در حکومت حریم کوردستان تبدیل شده‌اند و از این طریق به‌ خوبی کنترل میشوند.


لازم به‌ ذکر است که‌ این کنترل، انشقاقات و انشعابات همان چیزی است که‌ اشغالگران کوردستان و به‌ ویژه‌ رژیم کوردستیز جمهوری اسلامی ایران خواسته‌ و میخواهد!.


این مکانیزم نکبت‌آفرین تنها در درون میهن ما عمل نمیکند بلکه‌ در خارج از کشور نیز بسیار فعال و پرتلاش سعی در کنترل سرنوشت ملت کورد را دارد و از طریق فدراسیونهای فرهنگی و انجمنهای ویژه‌ و با توان اقتصادی بیشتر و همان نفوذ خود در درون میهن کار و تلاش نیروهای مترقی و ملی را در خارج از میهن نیز تحت پوشش قرار میدهد و مسیر بیشتر فعالیتها را آنگونه‌ که‌ در بالا اشاره‌ شد، هدایت مینماید، نه‌ آنگونه‌ که‌ کوردهای شرق و شمال کوردستان احتیاج و میل دارند.


از آن جمله‌ تلاشهای کنگره‌ ملی کوردستان را میشود مثال زد که‌ سالها پیش در ایجاد یک ظرف میهنی برای کوردستان فعال بوده‌ و کوشش کرده‌اند، اما با دخالت و نفوذ همان مکانیزم مرموز بر جریانات زنجیره‌ای کوردستان، این تلاشهای مکرر نیز، کاملا موفق به‌ همه‌گیر شدن و تکمیل یک ظرف میهنی برای کوردها نشده‌ است.


لازم به‌ ذکر است که‌ این مانع تراشیها ادامه‌  سیاستی است که‌ هرگز هیچکدام از اشغالگران بدون استفاده‌ از این مکانیزم پیچیده‌ توان جابجائی آن را نداشتند.


اگر چه‌ این‌جانب هم به‌ محدودیتهای حکومت حریم  کوردستان و شرایط بسیار پیچیده‌ آن آگاهی دارم و موقعیت سیاسی، نظامی، اقتصادی آن دیار و دستهای حریص نیروهای رنگارنگ بیگانه‌ را در سفره‌ بی دفاع سرزمین مادری خویش به‌ روشنی می‌بینم ، اما حق دارم همچون صاحب‌خانه‌ی محروم از نعمتهای خدادادی اجداد خویش به‌ این نابرابری و پرخوری بیگانگان و پامال‌کردن سفره‌، حرمت و حریم سرزمین خویش شاکی باشم.


تا کی باید بکارگیری بخشی از کوردها علیه‌ بخشهای دیگر در کوردستان، ابزار اصلی اشغالگران و بیگانگان برای آسان‌سازی غارت و  اشغالگری در سرزمین من کوردستان باشد؟


سوال اصلی اینکه‌، تا کی این مناسبات در میان کوردها باید یک عادت تکراری و عادی تلقی شود و اراده‌ای برای مقابله‌ با آن وجود نداشته‌ باشد؟


اکنون پس از به‌ بن‌بست کشیده‌ شدن تمامی تلاشهای میهن‌دوستانه‌ در داخل و خارج از میهن ، آسیب رساندن و پراکنده‌ کردن  بیشتر جریانات کوردستانی توسط  همان مکانیزم مذکور، در واقع شرایط نوینی پیش آمده‌ است که‌ باید هشیار و امیدوار ماند تا نتیجه‌ آنرا دید.


در این روزها  زمزمه‌ای تازه‌ به‌ گوش می رسد که‌ گویا قرار است یک کنفرانس کوردستانی در بخش ظاهرآ آزاد میهن کوردها برگزار گردد، از آنجا که‌ ما هنوز در نیمه‌ راه‌ آزادی میهن خود هستیم و برای نیل به‌ این هدف بزرگ محتاج هر صدا و ندائی هستیم و خواهیم بود، از این رو نمیشود هیچ اقدام و پیام تازه‌ای را بنا به‌ حکم تجربه‌های تلخ گذشته‌ پیشاپیش محکوم یا مشکوک دانست، بلکه‌ عاقلانه‌تر آنکه‌ از آن استقبال کرد، اما طبیعی است که‌ مار گزیده‌ از ریسمان سیاه‌ وسفید میترسدو برای اطمینان باید مواظب هر ریسمانی بود تا دوباره‌ ماری شما را نگزد!


جای بسی خوشحالی است که‌ اگر جریانات شریک در حاکمیت کردستان جنوبی چنین تمایلی را پیدا کرده‌اند، تا نفوذ سیاسی، اقتصادی و تشکیلاتی خویش را بر جریانات شرق کوردستان بکار گرفته‌ و آنان را حول محور منافع میهنی جمع کرده‌ و ناچار به‌ شنیدن صداهای هم میهنان دگر اندیش جویش نمایند.


اما آنچه‌ قبل از هر چیز و بدون شک می‌توان در آن شک داشت و به‌ آن معترض بود، توجه‌ بسیار زیاد سیاستمداران کهنه‌کار در شرق کردستان به‌ تغییر نام کنفرانس ملی به‌ کنفرانس کوردستانی است، زیرا به‌ باور آنها با این تغییرات راه‌ برای اشتراک ترکمنها، آشوریها و کلدانیها نیز فراهم میشود که‌ این بخش را هم بنده‌ به‌ فال نیک میگیرم زیرا امیدوارم که‌  گذر زمان این بزرگواران را در مسیر تکاملی خویش به‌اندیشه‌ رعایت حقوق اقلیت‌های ساکن کوردستان رسانیده‌ باشد.


اما از آنجائی که‌ دم خروس به‌ روشنی روز، قسم حضرت عباس را باطل مینماید، فراموش گشتن سه‌ بخش بسیار مهم ساکنین اصلی کوردستان در این مباحثات فیلسوفانه‌ عدم اعتقاد عمومی آقایان  را به‌ رعایت حقوق برابر ساکنین کوردستان نمایان میکند  و سایه‌ پر رنگ گرایشات منطقه‌ی و مذهبی را بر تلاشهای کنونی آشکار می‌سازد که‌ در صورت ادامه‌ این روند، از پیش سرنوشت آن مشخص است.


همانگونه‌ که‌ گفته‌ شد، این ریسمان کنونی میتواند تناب دار و یا خود مار باشد، زیرا در زیر فشار گرایشات درونی مبتکران و متصدیانی که‌ در کوردستان تنها  پیروان یک مذهب  را کشف کرده‌اند و زیر سایه‌ی تاریک تعصب خویش دیگران را یا نمی‌بینند، نباید انتظار بیشتری را داشت.


اکنون به‌ همین دلایل درونی ساده‌ که‌ در بالا آمده‌ است، به‌ روشنی می‌بینیم که‌ در قاموس این به‌ اصطلاح رهبران سیاسی هیچ خبری از یارسانیان ، شیعه‌‌ها و ئیزدیان یا حتی علویان کورد در کار نیست، زیرا این بزرگواران خود قیم همگانی محسوب میشوند و کوردستانیان مجبور هستند آنها را وکیل خویش بدانند.


آن‌هم تنها به‌ این دلیل که‌ همه‌ کورد هستیم، پس چون ما کورد هستیم و یارسانی، ئیزدی و شیعه،‌ نباید توقع داشته‌ باشیم به‌ اندازه‌ ترکمنها برایمان احترام قایل شوند. زیرا در فرهنگ این جور رهبران کورد ارزش برابر ندارد مخصوصآ اگر کورد اصیل باشد و آسیمیله‌ نشده‌ باشد.  خود این مقاومت یارسانی در حفظ اصالت خویش نزد اینها شاید هنوز جرم محسوب میشود. کورد هستیم دیگر!.


در پایان از همین جا و توسط همین مطلب به‌ عرض هم‌میهنان صادق خویش میرسانیم که‌ این کنفرانس کوردستانی بدون حضور نمایندگان مردم یارسان، کوردهای شیعه‌، ئیزدیان و علویان کوردستان  هیچ بخت و اقبال عمومی نخواهد داشت و تنها یک تجمع کوردهای پیرو مذهبی خاص محسوب خواهد شد، آن هم اگر پیرو این مذهب خاص این کونفرانس یک جانبه‌ را به‌ عنوان کنفرانس معتبر خویش بپذیرند.


از آنجائی که‌ بنده‌ به‌ عنوان یکی از فعالین سیاسی جامعه‌ یارسان با بیشتر جریانات کوردستانی در تماس هستم و دو جریان شریک در حکومت هریم کوردستان نیز از موقعیت و آرزوهای مردم یارسان از طریق جنبش دمکراتیک یارسان آگاه‌ و با خبر شده‌اند، اعلام می‌دارم که‌ سکوت و زیر زمینی کردن جریان کونفرانس کوردستانی را مشکوک میدانم، مخصوصآ وقتی که‌ در این کنفرانس زیر پای ترکمنهای اشغالگر جارو میشود و فرش قرمز برایشان تدارک دیده‌ می‌شود و هم زمان یارسانیان و جنبش مبارزاتی آنان بایکوت گشته‌ و  بی خبر می‌مانند.


سالی که‌ نکو است از بهارش پیدا است.


به‌ امید خرد بیشتر در تلاشهای میهنی کورد و کوردستانیان!  علی مهرابی 2011-11-16
منابع سایت جنبش دموکراتیک یارسان
//////////////////////////
پرزیدنت پرس: اسرائیل در مقابله با ایران نمی خواهد تنها بماند
گزارش بخش فارسی رادیو اسرائیل رییس جمهوری اسرائیل، پرزیدنت شیمعون پرس حکومت اسلامی ایران را یک "حکومت فاسد" دانست که تنها کشوری است که کشور دیگری را به نابودی تهدید می کند.
وی در مصاحبه با شبکه تلویزیونی آمریکایی "سی. ان. ان" تأکید کرد که حکومت اسلامی ایران اسلحه در اختیار سازمان های تروریستی قرار می دهد و در سراسر جهان مشوق ترور است و تنها اسرائیل را تهدید نمی کند.
به باور رییس جمهوری اسرائیل، پیش از گفتگو در زمینه انجام عملیات نظامی علیه حکومت ایران، باید تحریم اقتصادی را علیه آن شدت بخشید و فشار سیاسی بیشتری بر دولتمردان تهران وارد کرد.
پرزیدنت پرس در مصاحبه با "سی. ان. ان" گفت: «اسرائیل نمی خواهد در مبارزه علیه اتمی شدن ایران تنها باشد؛ اسرائیل بخشی از جهان متمدن و کشورهای مسئولیت پذیر است و انتظار دارد رهبران جهان به تعهدهایی که در زمینه جلوگیری از اتمی شدن ایران ایران داده اند عمل کنند. چرا که مسئله ایران به همه جهان مربوط می شود».
افزون بر رییس جمهوری اسرائیل، رهبر اپوزیسیون پارلمانی، خانم تسیپی لیونی نیز در مقاله ای در نشریه "تایمز" لندن نوشت: «اکنون زمان آن فرا رسیده که جامعه بین المللی به طور یکپارچه با تهدیدات ایران مبارزه کند چرا که تهدید شامل حال همگان است».
وی افزود: «جامعه بین المللی باید برای حکومت اسلامی ایران روشن کند که جهت جلوگیری از اتمی شدن آن هیچ گزینه ای را نادیده نمی گیرد».
در حالی که پرزیدنت شیمعون پرس در مصاحبه با "سی. ان. ان" گفت ترجیح می دهد جامعه جهانی برای متوقف کردن برنامه اتمی حکومت ایران، تحریم های اقتصادی علیه آن رژیم را تشدید کند و فشارهای سیاسی بیشتری بر حکومت اسلامی وارد آورد، اعلام شد که مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، بانو کاترین اشتون نیز به زودی به مسکو خواهد رفت تا روس ها را در زمینه تحریم های جدید علیه ایران، با کشورهای غربی همراه کند.
به گزارش خبرگزاری "اینترفکس"، بانو اشتون روز پنجشنبه همین هفته به مسکو می رود.
وزیران خارجه اروپایی در بیانیه مشترکی که شامگاه دیروز صادر کردند، با ابراز "نگرانی فزاینده" درباره کمبود پیشرفت در جبهه دیپلماتیک برای توقف برنامه نظامی – اتمی حکومت ایران، رژیم تهران را فراخواندند به نگرانی های جهانی درباره ماهیت برنامه های اتمی اش پاسخ دهد، و ضمن همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی، آمادگی خود را برای ورود به گفتگوهای سازنده با گام های اعتمادزا نشان دهد.
مقام ایرانی: شاید انفجار ملارد بخشی از جنگ پنهان به فرماندهی اسرائیل بود
گزارش بخش فارسی رادیو اسرائیل پس از آنکه نشریه آمریکایی "تایم" به نقل از "یک مقام امنیتی غربی" مدعی شد که سازمان های اطلاعاتی آمریکایی و یا "موساد" (سازمان اطلاعات خارجی اسرائیل) عامل انفجار روز شنبه در پایگاه سپاه پاسداران در ملارد بوده اند، نشریه بریتانیایی "گاردین" نیز به نقل از فردی که او را "رییس سابق یک سازمان دولتی در ایران که با سپاه در ارتباط است" معرفی کرد، همین ادعا را تکرار کرد.
این فرد که نام او برده نشد به "گاردین" گفت: «به باور من، انفجار روز شنبه بخشی از جنگ پنهان علیه حکومت ایران به فرماندهی اسرائیل بود».


رسانه های اسرائیلی در گزارش هایی که شامگاه دیروز از مراسم تشییع جنازه کشته شدگان انفجار روز شنبه منتشر کردند، تأکید نمودند که حضور آیت الله علی خامنه ای در این مراسم، نشان دهنده اهمیت بالای سرتیپ پاسدار تهرانی مقدم در برنامه های موشکی سپاه است.
همزمان، تارنمای خبری فارسی زبان تلویزیون "العربیة" نیز، با ذکر چند دلیل مختلف نوشت: انفجار یا انفجارهای روز شنبه، امکان ندارد که غیرعمدی بوده باشد.
این ها همه در حالی است که نشست ویژه کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی برای بررسی این انفجار نیز که قرار بود دیروز برگزار شود، به روزی نامشخص در هفته آینده موکول شد.




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر