Pages

Subscribe:

Ads 468x60px

۱۳۸۸ آبان ۲۷, چهارشنبه

فشارها بر حبیب الله لطیفی و خانواده


فشارها بر خود حبیب الله لطیفی و خانواده اش

وزارت اطلاعات آدمکش رژیم جهل و جنون اسلامی حبیب الله لطیفی را به اداره اطلاعات سنندج برده اند و از ایشان درخواست نموده اند که اگر قول بدهد با وزارت اطلاعات همکاری کند وزارت اطلاعات در یک سناریو ساخته شده او را فراری میدهند اما به شرطی که برای آنها اطلاعات جمع آوری کند در خارج از کشور و به حبیب الله لطیفی یک هفته وقت داده بودند تا در این باره فکر کند اما برای بار دوم حبیب الله لطیفی را به اداره اطلاعات میبرند و از حبیب الله لطیفی میپرسند ها فکرتو کردی ؟ حبیب الله هم در جواب به آنها میگوید فکر کنم شما از من حالی نشده اید من در روز اول به شما گفتم اهل خیانت نیستم بازجو وزارت اطلاعات به حبیب الله لطیفی میگوید خوب حکم مرگت را صادر خواهیم کرد. درجواب حبیب به بازجو میگوید یک مرگ شرافتمندانه بهتر است از یک ننگ بازجو هم به حبیب میگوید شما گفتی خیانت این خیانت نیست که شما میخواهید مسلمان نباشید و ادعای حقوق کردها خودش خیانت است. حبیب جواب میدهد من در سرزمین خودم هستم این شما هستی به ما خیانت میکنید که فقر و فلاکت برای مردم ما به ارمغان آورده اید. بازجو عصبانی میشود و به حبیب حمله میکند و او را شکنجه میکند و به نگهبانها دستور میدهد به برین تو زندان انفرادی تا اطلاع ثانوی خلاصه حبیب نزدیک به یک ماه در زندان انفرادی قرار میدهند و چند روز بعد دادگاه حبیب الله لطیفی برگزار میشود و حکم اعدام صادر میشود سپس دادستان حکم اعدام برای ایشان صادر میکند به بین انسانهای با شهامتی داریم که هرگز تسلیم انسان کشان و جلادان نمیشوند دفاع از این زندانی سیاسی وظیفه همه انسانهای شریف و صاحب وجدان است چرا چون او یک انسان شجاع است او فرزند ملت کردستان و مردم ایران میباشد او جان خودش در راه آزادی کردستان و سرتاسر ایران فدا میکند پس مسئولیتش به گردن ما میباشد قاطعانه از این انسان شریف دفاع کنیم
بیاین همه با هم بگویم نه برای اعدام بله برای زندگی و آزادی این انسان شریف
با تشکر ساموئیل کو کرماشانی
////////////////////////////////////
آزادی برای حبیب الله لطیفی بیاین همه با هم بگویم نه برای اعدام بله برای زندگی و آزادی این انسان شریف

من حبیب الله لطیفی را از نزدیک نمیشناسم لاکن شجاعت و شهامت ایشان کافی است برای من و کرد بودنش کافی است برای او یکی از اعضای بدن من میباشد او همدرد من است او یک انسان با تمام معنا است حبیب الله لطیفی یک انسان شجاع میباشد من با خودم حسرت میخورم ای کاش میشناختمش من احسان را میشناختم از نزدیک او را دیده بودم خیلی بر من تاثیر گذاشت اما این به این معنا نیست فقط از آشنایان و دوستان دفاع کنم همه رنجدیده گان چه در تهران باشند چه در کردستان برای من خالی از درد و رنج نیست
ساموئیل کو کرماشانی
----------------------------------------
-----

فشار اطلاعات و دادگاه بر خانواده ی حبیب لطیفی

طبق تازه ترین خبرها نیروهای اطلاعاتی سنندج با تهدید از خانواده ی حبیب خواسته اند که به هیچ عنوان هیچ خبری از فرزندشان به رسانه های خارجی ندهند. همچنین این خانواده از سوی دادگاه تهدید به پرونده سازی علیه تک تک اعضای خانواده شان شده اند به طوری که هرکدام به چند سال حبس محکوم شوند. این درحالیست که به گفته خانواده لطیفی, در گفتگو با رسانه ها تنها در مورد وضعیت حبیب و پرونده اش سخن گفته اند و جدا از واقعیات چیزی به زبان نیاورده اند اما نیروهای امنیتی این مسئله را نیز تحمل نکرده و از راه های متفاوت سعی در ترساندن این خانواده دارند.

همچنین طی روزهای گذشته حبیب لطیفی از سوی محمد خسروی (رئیس زندان سنندج) تهدید به حبس در تک سلولی شده بود.

شایان ذکر است حبیب لطیفی همبند احسان فتاحیان و بر اساس محتویات نامه ی محرمانه ی قوه ی قضاییه خطر اعدام این دانشجوی 26 ساله را نیز تهدید میکند.

گوشاری دادگا و ئێتڵاعات بۆ سه ر بنه ماڵه ی حه بیب له تیفی

به پێ دوایین زانیاریه کان هێزه ئێتڵاعاتیه کانی سنه به هه ڕه شه داوایان له بنه ماڵه ی حه بیب له تیفی کردووه که به هیچ شێوازێک هه واڵی رۆڵه که یان راده ستی مێدیا ده ره کیه کان نه که ن. هه روه ها ئه و بنه ماڵه یه له لایه ن دادگاوه هه ڕه شه ی په روه نده سازیان لێ کراوه به جۆرێک که هه رکامه یان به چه ند ساڵ زیندان سزا بدرێن. ئه مه ش له کاتێکدایه که به پێ وتهی بنه ماڵه ی له تیفی, له وت و وێژ له گه ڵ مێدیا کاندا باسی ره وشی حه بیب و په روه نده که یان کردووه و جودا له راستی شتێکی تریان نه وتووه به ڵام هێزه ئه منیه تیه کان ئه وه شیان پێ ته حه مۆل ناکرێ و له رێگا جۆراوجۆره کانه وه هه وڵی تۆقاندنی ئه و بنه ماڵه یه ده ده ن.

هه روه ها له رۆژانی رابوردوو حه بیب له لایه ن مۆحه مه د خۆسره ویه وه هه ڕه شه ی زیندانی تاکه که سی لێکرابوو.

شایانی باسه حه بیب له تیفی هاوبه ندی ئێحسان فه تاحیانه و به پێ ناوه رۆکی نامه ی نهێنی ده ستگای داد مه ترسی سێداره له سه ر ئه و خوێندکاره 26 ساڵانه شه.

////////////////////////////////////////////////


ًٌٍٍََُُِّّّّّ«نه» به خشونت «نه» به اعدام
صلح ، خواب کودک است
صلح ، خواب مادر
گفتگوی عاشقان در سایه سار درختان
صلح همین است
صلح لحظه ای است که دیگر
توقف اتومبیلی در خیابان
هراس بر نمی انگیزد
و زمانیست که کوبیدن بر در
نشانه دیدار یک دوست «1»


آغاز ، رویا و افسانه ای شیرین است ، چون با زندگی شروع می شود.
«و انسان را آفرید به نظاره اش نشست و برای آفرینش این موجود به خود آفرین گفت » « 2 »
«در عزل کلمه بود ، کلمه با خدا بود ، کلمه خود خدا بود پس کلمه انسان شد » «3»
انسان موجودی الهی و مقدس شد چرا که از روح لایزالی در آن دمیده شده بود و حق حیات در زندگی یافت ; « هر کس حق دارد از زندگی و آزادی و امنیت شخص خویش برخوردار باشد» «4»
و این سو تر خدایگان زر و زور چوبه دار بر افراشتند تا خالص طناب و مرگ شوند و گام به گام تا به امروز زندگی و مرگ ، روشنی و تاریکی ، فریاد و سکوت و رهایی و اسارت همزاد و هم گام همه صفحات تاریخ را ورق زدند .
و باز در هزاره سوم مرگ و اعدام ادامه دارد ، اعدام یک سناریوست و این سناریو بازیگر نقش اول می خواهد ، بازیگرش «انسان » است ، اشرف مخلوقات ، شاهکار آفرینش از جنس من و شما و عده ای که خود را مالک جان او می دانند و سناریو را نوشته اند ، آگاهانهدور میزی می نشینند ، خیلی ساده به سیگارشان پوک میزنند ، چایشان را می نوشند و آگاهانه کاغذی را امضا میکنند تا حق حیات را از انسانی سلب کنند، به همین سادگی .تصمیم گرفته می شود جوانکی نحیف ، سفید ، سیاه ، زرد ، شرقی .... را کشان کشان به سوی چوبه دار می برند ، گویی جای کسی را تنگ کرده باشد . آگاهانه طنابی بر گردنش می آویزند و دست و پا زدن او را آگاهانه می نگرند به همین زشتی و سادگی .
چه تهوع آور است لبخندی که بر لبانشان می نشیند .
چه ترسناک است سکوت بهتی را که پس از شنیدن خبر اعدام یا کشته شدن یک انسان میشنویم و باز هم سکوت میکنیم و چه زشت و نفرت انگیز است قرنی که در آن هنوز چوبه دار خواب از چشمان مادری نگران می رباید .
از آغاز خشونت ، خشونت آفریده است و مرگ ، مرگ آفریده است . و گفتگو صلح و دوستی و برادری به ارمغان آوریده است .
از ابتدا در سرزمینی که باروت بوی غالب است ، بوی بنفشه مشام کسی را نوازش نداده ، آسمانی که در آن نسیر گلوله شنیده می شود عرصه پرواز کبوتر نخواهد شد . سنگی که سنگر می شود ، هیچ گاه پایه و ستون خانه ای نخواهد شد به همین سادگی .
گلوله خشونت می آفریند و خشونت مرگ و تک صدایی و زندان را بر جامعه تحمیل می کند
اعدام و خشونت آغازی برای زایش مجدد خشونتی دیگر است به همین سادگی .
کاش این هفته ، این چند ماه ، این چند سال همه اش یک خواب باشد .
کاش اعدام یک خواب یک کابوس گذرا باشد .
به همین سادگی ، کاش یک خواب باشد ، یک خواب ، به همین سادگی .

پا ورقی ---------------------------
1- شعری از یانیس ریتسوس
2- آیه ای از قران
3- آیه ای از انجیل
4- بند سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر

///////////////////////////////////////////

من حبیب الله لطیفی را از نزدیک نمیشناسم لاکن شجاعت و شهامت ایشان کافی است برای من و کرد بودنش کافی است برای او یکی از اعضای بدن من میباشد او همدرد من است او یک انسان با تمام معنا است حبیب الله لطیفی یک انسان شجاع میباشد من با خودم حسرت میخورم ای کاش میشناختمش من احسان را میشناختم از نزدیک او را دیده بودم خیلی بر من تاثیر گذاشت اما این به این معنا نیست فقط از آشنایان و دوستان دفاع کنم همه رنجدیده گان چه در تهران باشند چه در کردستان برای من خالی از درد و رنج نیست

ساموئیل کو کرماشانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر