روز ۲۵ نوامبر روز جهانی منع خشونت علیه زنان نامیده شده است. نگاهی کوتاه کردهایم به تاریخچه این روز و نیز فعالیتهای انجامشده در ایران و جهان برای مبارزه با خشونت علیه زنان.
۴۹ سال پیش در روز ۲۵ نوامبر سه خواهر اهل جمهوری دومینیکن، با نام خواهران میرابل، پس از ماهها شکنجه، سرانجام توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند. "جرم" این سه خواهر شرکت در فعالیتهای سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر دومینیکن بود.
۲۱ سال بعد، یعنی در سال ۱۹۸۱، در همایشی که در بوگوتا، پایتخت کلمبیا، با شرکت مدافعان حقوق زنان در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب تشکیل شد، پیشنهاد اختصاص دادن روز قتل خواهران میرابل به روز نهی خشونت علیه زنان مطرح گردید. هدف از این پیشنهاد آن بود که هم به تلاش و جسارت این خواهران ادای احترام شود و هم افکار عمومی بیش از پیش به سوی نهی خشونت علیه زنان سوق یابد. سال ۱۹۹۹ سازمان ملل نیز ۲۵ نوامبر را به عنوان روز جهانی نهی خشونت علیه زنان به رسمیت شناخت.
در راستای همین تصمیم ، یک سال بعد، شورای امنیت سازمان ملل سال ۲۰۰۰ قطعنامهی ۱۳۲۵ را به تصویب رساند که عنوان آن بود: " زنان، صلح و امنیت". محورهای اصلی این قطعنامه به پیشگیری مناقشات و خصومتها در درون و در میان کشورها، تامین مشارکت زنان در حیات سیاسی و اجتماعی و نیز ممانعت از اعمال خشونت علیه آنها مربوط میشوند. این قطعنامه مبنایی است برای آن که خشونتهای گوناگون علیه زنان بدون مجازات نمانند و عاملان آنها به پای میز محاکمه کشیده شوند.
در ۹ سال گذشته، روز ۲۵ نوامبر مناسبتی بوده هم برای روشنگری و بسیج افکار عمومی و هم برای تاکید بر لزوم تصویب و اجرای تدابیری که راه تحقق قطعنامه یادشده را بگشایند و دامنه و ضریب خشونت علیه زنان را بیش از پیش کاهش دهند. تظاهرات و راهپیمایی، ارائه و معرفی طرحها و راهکارهای حقوقی و قانونی، برگزاری سمینارهای علمی و تخصصی و ... از جمله اجزای کارزارهای زنان دراین روز بودهاند. این کارزارها بسته به شرایط هر کشور، بر موضوعی خاص متمرکز بوده است.
تجاوز جنسی، جنایت علیه بشریت
امسال از مدتها قبل از روز جهانی منع خشونت علیه زنان بحث بر سر تجاوز جنسی به زنان در جنگ بسیار بالا گرفت. در ۱۳ سال گذشته تنها در جمهوری کنگو دویست هزار زن مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند. حساسیت های فزاینده روی این مسئله باعث شد که سازمان ملل، خشونت جنسی علیه زنان در دوران جنگ را مصداق جنایت علیه بشریت اعلام کند.
سازمانهای فعال در زمینه حقوق زنان وابسته به سازمان ملل از این پس فعالیتهای گوناگونی را برای جلوگیری از تجاوز به زنان در مناطق جنگی و نیز کمک به زنان قربانی انجام میدهند. حمایتهای دارویی، روانپزشکی، حقوقی و اقتصادی زنان قربانی، از جمله این کمکهاست.
این سازمانها همزمان علیه فرار از مجازات عاملان تجاوز جنسی نیز مبارزه میکنند. فعالان حقوق زنان معتقدند تعقیب و محاکمه عاملان تجاوز، شاهکلید پیشگیری از وقوع آن است.
در همین راستا بانکیمون دبیرکل سازمان ملل پیشنهاد تشکیل کمیتهای را داده تا نقض حقوق بشر در کنگو، سودان و چاد را بررسی کند. این کمیته پیش از هر چیز باید به موارد خشونت جنسی بپردازد.
تجاوز در ایران
در ایران با وقایع پیشآمده پس از انتخابات و فاش شدن تجاوز جنسی در زندانها، این مسئله پررنگ شد. پس از نامههای مهدی کروبی در این زمینه و پخش فیلمهایی از قربانیان تجاوز جنسی در اینترنت، سازمانهای مدافع حقوق بشر و زنان بیش از پیش فعال شدند.
شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل در همان زمان اعلام کرد که تجاوز جنسی چه در زمان جنگ و چه در زمان درگیریهای خیابانی مصداق جنایت علیه بشریت است و عاملان آن باید مورد پیگرد قرار گیرند.
مسئله تجاوز به زنان البته تنها محدود به دستگیرشدگان اعتراضات پس از انتخابات نیست. در روز ۱۳ آبان در حالی که هزارها نیروی پلیس و امنیتی در مرکز شهر تهران در حال پراکنده کردن مخالفان دولت با باتوم و گاز اشکآور بودند، در قیامدشت در جنوب شرقی تهران، ۶ مرد در یک خودرو به زنی تجاوز کردند. این ماجرا به مجلس نیز کشیده شد اما هنوز اعلام نشده که عاملان آن چه کسانی بودند و آیا مجازات عادلانه خواهند شد یا نه.
خشونت علیه زنان در ایران: قوانین مقصرند یا فرهنگ؟
گرچه اغلب کارشناسان خشونت علیه زنان در ایران را با فرهنگ مردسالار رایج در جامعه مرتبط میدانند، اما قوانین و سیاستگذاریهای تبعیضآمیز را هم در تشدید این نوع خشونت و نیز ناکامی تلاشها برای رفع آن، به شدت تأثیرگذار میدانند. به بیان دیگر، قوانین و مقررات میتوانند راه را برای تحولات فرهنگی و بینشی در جامعه بگشایند یا خود سبب حفظ و تشدید مناسبات عقبمانده شوند. به گفتهی بسیاری از فعالان حقوق زنان در ایران، شماری از قوانین وضعشده در ایران در دهههای اخیر، عملاً بر ابعاد تبعیضهای جنسیتی علیه زنان افزودهاند و تشدید خشونت علیه آنان را بیش از گذشته دامن زدهاند.
به ویژه در قوانین مجازات اسلامی مثل شلاق زدن، سنگسار و دستگیریهای مربوط به روابط خارج از ازدواج، نحوهی رفتار با زنان خشونتآمیزتر است. در دستگاههای دولتی و قضایی، با زن به عنوان موجودی فرودوست رفتار میکنند. قتلهای ناموسی که قبل از انقلاب عموماً در استانهای جنوبی و غربی روی میداد اینک در شهرهای بزرگ و تهران نیز مشاهده میشود. فعالان حقوق زنان در ایران، علت این امر را کنترل مرد بر زن و کنترل برادر بر خواهر و پدر بر دختر میدانند که قوانین و مقررات موجود آن را تقویت و نهادینه کرده است.
فعالان زنان از چند سال پیش، عمده تلاشخود را بر آگاهیدادن به زنان و نیز تغییر قوانین تبعیضآمیز متمرکز کردهاند. قوانینی که کشتن زن به دلیل داشتن رابطه با مرد دیگر، اجبار زن به برقراری رابطه جنسی با شوهر، کتک زدن زن توسط شوهر، محدودکردن رفت و آمدهای او، منع زن از ادامه تحصیل و کار، جلوگیری از خروج زن از کشور توسط شوهر و بسیاری خشونتهای دیگر را مجاز و قانونی کرده است
منبع: دویچه وله
/////////////////////////////////////////////
////////////////////////////////////////////////////
گفتگوی محمد محمدی با ناهید بهمنی
ناهید بهمنی: در جنبش آزادی خواهانه مردم ایران، مردم به طرز حماسی تابوی ترس و سکوت را در هم شکستند و نقطه عطفی در تاریخ مبارزات معاصر ایران پدید آوردند.
ناهید بهمنی ،از سالهای اواخر دهه 50 شمسی به فعالیت های سیاسی راه یافت. وی از مبارزان عرصه جنبش زنان و یکی از بنیان گزاران اتحادیه های زنان در شهرهای کردستان پس از سرنگونی رژیم سلطنتی است. بعد از قیام با کومه له و سیاستهای این سازمان آشنا شد و قریب سه دهه است که در صفوف این سازمان در مسئولیت های مختلف به فعالیت سیاسی مشغول است. خانم بهمنی یکی از بنیان گذاران واعضای تشکل "حقوق زن کرد، حقوق بشر"، یکی از سازمانهای فعال زنان کرد در خارج کشور است. ناهید بهمنی عضو کمیته مرکزی و دفتر سیاسی حزب کومه له کردستان ایران است، نماینده کومه له در "کنگره ملیت های ایران فدرال " است و به عنوان یک تلاشگر مدافع حقوق بشر نیز با مراجع و بنیادهایی در زمینه امور حقوق بشر در کشور انگلستان فعالیت می کند. در گفتگوی که روزنامه نگار محمد محمدی با خانم بهمنی انجام داده است به سوالاتی در باره جنبش سبز و جنبش زنان در طول حیات جمهوری اسلامی و همچنین جنبش زنان کردستان پاسخ داده است که متن مصاحبه به شرح ذیل می باشد.
محمد محمدی: با توجه به اتفاقات دو ماه گذشته در ایران تحلیل شما در باره اتفاقات و جنبش آزادیخواهی ملت های ایران چیست؟
ناهید بهمنی: همه می دانیم که دنیا در چند ماه گذشته شاهد یکی از حماسی ترین و تاریخ سازترین جنبش آزادیخواهی جامعه ایران بود. صدای اعتراض ها ی فروخفته سه دهه مملو از ستم و بی عدالتی ، مردم به جان آمده را این بار به دلیل به سرقت رفتن آرای انتخاباتی شان به صحنه خیابانها راند ولی در ادامه و گشترش این مبارزات مردم به طرز حماسی تابوی ترس و سکوت را در هم شکستند و نقطه عطفی در تاریخ مبارزات معاصر ایران پدید آوردند. تصورم این است که این موج برخاسته اگر چه فراز و فرودهایی خواهد داشت اما برگشت اش به شرایطی آرام و چشم به راه غیر ممکن است. آسودگی این موج مردن آزادی را موجب خواهد شد.
س: تحلیل شما در باره جایگاه زنان در جنبش اخیر و همچنین آینده جنبش زنان چیست؟
بهمنی: من فکر می کنم که این جنبش و نهضت آزادیخواهی اخیر از این لحاظ هم یعنی میزان شرکت زنان و پشتیبانی جنبش فمنیستی از این اعتراضات در نوع خود بی نظیر بود. در همان روزهای اول کشاکش خدای استبداد با ناخدای آزادی "ندا" به نماد این آزادیخواهی راستین تبدیل شد. دهها و صدها زن مبارز وروشنفکر به زندانهای مخوف این رژیم فرستاده شدند و مورد وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفتند. جالب آنکه این نیروی اجتماعی با همان متانت و سنجیدگی طول سه دهه قبل شرایط و مسائل را تحلیل کرد. خود را نباخت ، احساساتی نشد و با تاکید بر خواست و مطالبات برحقش در میدان این جنبش عمومی به پشتیبانی آمد. سازمان زنان ما " حقوق زن کرد، حقوق بشر" با دادن اطلاعیه هایی در پشتیبانی از نهضت این زنان و مطالبه آزادی زندانیان دربند ضرورت وجود همبستگی جنبش زنان ایران را دگر باراعلام کرد.
س: در گذشته جنبش ها همیشه از شهرهای کوچک شروع می شد و به مراکز می رسید ،در جنبش اخیر برعکس بود و حمایت اکثریت شهرستانها راهم نداشت، چرا؟
بهمنی: همانگونه که آگاه هستید حرکت اعتراضی چند ماه گذشته برمبنای نارضایتی از نتایج به تاراج برده آرای مردم در انتخابات ریاست جمهوری صورت گرفت و پایتخت عرصه اول پژواک این نارضایتی بود. بعلاوه که بخشی از کارگردانان رژیم در مرکز، در ادارات و مسئولیت های گوناگون، در این کشمکش در جناح مخالف کودتاگران قرار داشتند، از تهران ندای مخالفت سردادند. مزید بر آن حمایت گسترده جنبش های دانشجویی و زنان از این اعتراض بود که عمدتا در تهران به عنوان مبارزین خیابانی در میدان بوده اند. ضمنا این که حتا تهران هم از همان آغاز تنها نبود ، اگر چه نه چندان چشمگیر اما حمایت های شیراز، اصفهان و مشهد و مناطقی دیگر را هم باخود داشت . بعلاوه که هر جنبشی با توجه به نوع مطالبه و دامنه چشم اندازهایش می تواند حیطه معینی از انعکاس و بعد حمایت را با خود در ابتدا داشته باشد، بخصوص که در یک سیستم دیکتاتوری و توتالیتر این سیر معمولا تدریجی تر است . همه بیاد داریم که چه سریع به محض شروع اعتراضات در تهران و شیراز ، کردستان را بیش از پیش میلیتاریزه کردند و راه را برهر جنب و جوشی بستند. اما همگی شاهدیم که همین درجه از پژواک ندای مردم به ستوه آمده چگونه ابعاد و مرزهای سرزمین بیداد را در نوردید و مدت چند ماه اخبار مبارزات مردم ایران سرلوحه خبر و تفسیر رسانه های جهان و مراکز خبری خارج کشور بود.
س: نقش کردستان در جنبش اخیر را چگونه می بینید؟
بهمنی: کردستان درامرشرکت در انتخابات ریاست جمهوری این بار هم فعال در شرکت نکردن بود و علیرغم کلیه توهماتی که در مورد وجوه متفاوت بودن این انتخابات اشاعه داده شد ، مردم کرد اصل تحریم را پیگیری کردند. با توجه به این امر نتیجه انتخابات و دست اندازیهای جناح احمدی نژاد بر نتایج آرا که انگیزه اصلی در اعتراضات اخیر بود، تا حدی برایش محرز بود، زیرا که انتخابات واقعی و دقیق در این سیستم هیچگاه وجود نداشته است. لذا به باور من این بی میلی و بی تفاوتی نسبت به کل پروسه انتخابات ازطرف مردم کرد که تازگی هم نداشت ، موردی و موجبی در کردستان برای اعتراضی به گستردگی تهران و شیراز ایجاد نکرد .مردم کرد رای ندادند و اعتراضی هم نداشتند. سه دهه، هر روز و هر دم مبارزه بی امان مردم این سرزمین که مداوما با سرکوب سیستماتیک و خانمان برانداز این رژیم جواب گرفته است ، علیرغم عادلانه بودن خواستهای مردم کردستان و نیز علیرغم اینکه این دیار کمابیش به سنگر حفظ دست آوردهای آزادیخواهانه در مقیاس ایران تبدیل شده بود اما کمتر موردی حمایت مردم سایر بخش های ایران به این بی حقوقی و مبارزه این مردم جلب شده است. شهرهای کردستان وشهروندان این سامان به دلیل تبعیض ملی و سرکوب مداوم ناشی از این بلیه،مدتهاست که سیاست به بخشی از زندگی روزمره شان بدل شده است و اتفاقا در اغلب موارد هم به یاری مبارزه و حتا نجات جان دیگر شهروندان ایرانی شتافته اند. شاید این بار این سکوت خود دلیلی بردرحاشیه قرار گرفتن شان بود. تاکتیکی برای عطف به یک کمبود و بی توجهی مهلک سیاسی. مطمئنا مردم کرد با دستاوردهای اجتماعی و سیاسی ناشی ازسه دهه اخیرمبارزه شان نقش موثری در تحولات آینده جامعه ایران و در امر پایه گذاری دمکراسی و عدالت ایفا خواهند کرد.
س: در دادگاه نمایشی رژیم در روزهای اخیر عمده ترین جنبش های مدنی در سالهای اخیر مورد اتهام قرار گرفتند . بخصوص فعالیت مسالمت آمیز زنان .آیا این اتمام حجت رژیم با نیروهای برابری خواه و آزادیخواه جامعه نیست برای یک دست کردن جامعه؟
بهمنی: به هیچ وجه، زنان و یا هر نیروی آرادیخواهی که در طول 30 سال گدشته به نحوی از انحا در مقابل وضع موجود و قانونمندیهای نا انسانی این وضع قد علم کرده باشد به اشد مجازات رسیده و در این راه به دادگاههای فرمایشی اینچنین ناعادلانه هم راه یافته است. این پدیده جدیدی نیست . جامعه ای با این درجه ازآگاهی و علم به تغییر ونیز این حد از رشد فرهنگ انسانی مطمئنا برای به رسمیت شناختن و تقویت کردن افکار و آرای متنوع و در عین حال ایجاد کردن شرایطی برای نشو و نما و رشد "دگرگونگی" و"دگراندیشی" همچنان تلاش خواهد کرد . تمام دعوا بر سر "یک دست " نشدن است و نه برعکس. بدون شک جامعه قرن 21 بستر "یک دست" کردن ها ،آنهم ازاین نوعش نخواهد بود.
س: مبارزات زنان در 30 سال اخیر فراز و نشیب های فراوانی داشته است. سالهای اول مبارزه باحجاب اجباری و رسیدن به خواستهایی بود که زنان برایش انقلاب کرده بودند. چه شد که زنان تنها ماندند و حتا تظاهرات 8 مارس سال 1357 آنها به عنوان نقطه پایان فعالیت توده ای آنها شد و ازآن زمان تا سالهای اخیر حرکت چشمگیری از آنها دیده نشد؟
بهمنی: طی کردن فراز و نشیب از خصایص بارز هر جنبش توده ای است و مسلما مبارزه طولانی زنان ایران هم در مسیر خود از این قاعده کلی مستثنا نبوده است. بله مبارزه زنان علیه صدور قانون حجاب اجباری در 57 موفق نشد ،چرا که بقیه طیف های اجتماعی و مشخصا سازمانهای سیاسی آن زمان که از حیث نفوذ اجتماعی هم کم اثر نبودند ،از این خواست دفاع نکردند و اصولا طرح آن را از جانب زنان یک امر حاشیه ای و بی ربط به بقیه خواستهای اجتماعی تلقی کردند. متاسفانه افکار عمومی رایج در درون این جریانات و خطوط سیاسی مسلط با" تضاد اصلی" مبارزات "ضد امپریالیستی" چنان درگیر شده بود که امری اینچنینی را "فرعی" و طرح آن را مانعی بر سر راه پیشبرد مبارزه اول می دانست و با این حربه نه تنها مسئله زنان بلکه بسیاری از وجوه مبارزه اجتماعی کم بها تلقی شد . مخصوصا که خواستی چون مبارزه با حجاب اجباری گرایشات مردسالارانه و "تشیعیسم " را هم علیه خود بسیج می کرد. متاسفانه جریانات چپ هم در ناآگاهی مطلق نسبت به پیامدهای دیرپا و نقش سیاسی این مسئله به سر می بردند. در چنین حالتی نه تنها زمینه برای رواج و جاانداختن قانون حجاب اجباری بلکه بقیه مصوبات زن ستیز هم فراهم گردید وحرکت های آزادیخواهانه زنان و جنبش شان تا سالها بعد درتک صدایی بود. اما هیچگاه ، اگرچه نه در شکل وسیع و همه گیر ، مبارزه با "بدحجابی" و تحمیل سرکوبگرانه پوشش متوقف نشد و زنان از هر فرصتی برای این نوع مبارزه استفاده کردند. و در دوره بعد تر این صداهای فروخفته بسیار رساتر فریاد زده شد . در کردستان وضع به گونه ای دیگر بود. به باور من حجاب به آن نوع قانونی و اعلام شده اش هیچگاه بر سر زن کرد نرفت ، زیرا که اساسا با فرهنگ پوششی ، آداب اجتماعی اش وحتا فرهنگ مذهبی اش جور در نمی آمد. از نظر دیگر وجوه مبارزه فمنیستی هم در کردستان باز شرایط فرق می کرد. درست در بحبوحه تحمیل حجاب در دیگر شهرهای ایران و تدوین و تحمیل این قانون که جزو اولین احکام شرعی در مورد زنان بود، زنان کردستان در یک دوره شکوفایی و خودآگاهی اجتماعی و جنسیتی به سر می بردند. با اتوریته ترین سازمانها و تشکیلاتهای زنان در این اوان در کردستان بر پا گردیدند. در این دوره بود که زنان و دختران در مقرهای حفاظت شهرها که "بنکه " نامیده می شدند به آموزش های سیاسی و نظامی مشغول شدند. در این زمان بود که یورش نیروهای حکومت مذهبی تازه به قدرت رسیده به کردستان با مقاومت و مقابله وسیع نیروی زنان مبارز از هر قشر اجتماعی و نیروی سیاسی روبرو می شد . اتفاقا این روی آوری همگانی زنان به جنبه های مختلف مباززه اجتماعی راه را همزمان برای یک خودآگاهی عمومی آنان هموار کرد و امروز ، همراه با مجموعه ای از دیگر دلایل اجتماعی و غیره،ما با وجود نیروی زنانی توانمند، آگاه و بانفوذ در زمینه های ادبی، سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و هنری و...روبروییم. انقلاب 57 در این ره نقطه عطفی در کل پروسه خوداگاهی زنان در مقیاس ایران بود. در فرصت های مناسبی می توان در این مورد نوشت و صحبت کرد.
س: به باور بیشتر فعالان زن ، زنان ایران تا سالهای اخر زمامداری رفسنجانی در مقام ریاست جمهوری هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ آموزشی خود را پرورش دادند و مدارج علمی را طی کردند. و با توجه به موقعیت هایی که پیش آمد به سطوح بالای مدیریت کشور وارد شدند ، نظر شما در این باره چیست؟
بهمنی: پویایی انقلاب به طور کلی زنان را بیش از گذشته به میدان آورد. این برهه اگر چه در واقع از لحاظ تلاشهای سیاسی و اجتماعی دوره راکدی برای جنبش زنان به شمار می رود، اما از نظر رشد تحصیلی و کسب مدارج عالی و تخصصی شرایطی را برای شکوفایی حاصل گردانید. خانه نشینی و محرومیت های شغلی ناشی از مصوبات اسلامی دیری نپایید که جای خود را به 30 درصد آرای کسب مدارج عالی تحصیلی داد و بعدتر هم به 65 درصد رسید ، تا جایی که رژیم در صدد مهار کردن این نرخ رشد آموزشی برای زنان برآمد. امروز می توان مطابق تحقیقاتی که به عمل آمده، اذعان داشت که زنان ایران دست آوردهای نسبتا کم نظیر را برای اولین باردر تاریخ معاصر ایران کسب کرده اند. پرفروش ترین کتاب، فیلم و جوایز بین المللی را از آن خود کردند. با ارتقای سطح جنبش شان رده شعور عمومی را هم بالا بردند بسیاری از مفاهیم و عبارات حیطه مبارزه زنان را از تابو درآوردند و در یک کلام و به حق در دمکراتیزه کردن فضای سیاسی ایران نقش داشته اند. اما از دیگر رو کماکان با حاکمیت و قوانینی به غایت پوسیده روبرویند. برای تغییر در این قوانین هم راهکاری نوین جستند و با طرح راه اندازی "کمپین یک میلیون امضا" در این راه به تلاشی پیگیرانه دست زدند .چنانچه همه شاهدیم با این ابتکار توده ای توجه محافل بین المللی و بشردوست را به طور گسترده ای به موقعیت محرومیت زده زنان ایران جلب کردند .در یک کلام سرکوبها همواره نشان داده که مقاومت این نیروی اجتماعی و پرقدرت در جامعه ایران که در تناقض رشد معنوی زنان وحاکمیت قوانین قرون میانه در کشاکش است، همچنان برای کسب سنگرهای بیشتری از موفقیت ادامه دارد.
س: اوج فعالیت های زنان در زمان اصلاحات شروع می شود . آیا دلیل این امر رای دادن آنها به خاتمی بود؟ یا نه می توان گفت خواستهای فروخورده زنان در طول سالها آنها را وادار به این فعالیت ها کرد تا در معادلات سیاسی درون حکومت خود راشریک بدانند و از همین راه به خواستهای خود برسند؟
بهمنی: پیشتر گفتم که زنان تحصیل را جایگزین خانه نشینی کردند. و نتایج این پروسه در دوره خاتمی شاید بیشتر خود را نشان داد. طبعا نیل به موقعیت های سیاسی و اتخاذ قدرت خود نیز یک انگیزه و هم یکی از پیامدها و نتایج موفقیت های اجتماعی و علمی است.
س: در چهار سال اول ریاست جمهوری احمدی نژاد متاسفانه شرایطی بدتر از گذشته برای زنان فراهم آمد ، اما زنان با وجود این که مانند قشرهای دیگر جامعه می دانستند که احمدی نژاد فرد منتصب حکومت است در تشکلی به نام "همگرایی جنبش زنان" برای طرح مطالبات خود ، حضور خود را نشان دادند.چرا؟
بهمنی: من فکر نمی کنم که این زنان تصور و انتظار حل مشکلاتشان را از این طریق دنبال می کردند. بل این روش هم یکی از طرق مسالمت آمیز رودررویی با سیستم مردسالار و مذهبی بود. آنهم در آن ایام که رقابت های درونی کمابیش مجال عرض اندامهایی را برای نگفته های جنبش زنان فراهم می نمود. آنان از راه رسانه های جمعی و کمتر سانسور شده چهره ای از ظلم موجود را به تصویر کشیدند و تا حدی همبستگی شان را در مقابله با وضع ناهنجار وستم بار کنونی به نمایش گذاشتند.
س: بحران مشروعیت دولت احمدی نژاد را وادار کرد که همسویی به خواستهای جامعه حتا اگر در شعار هم باشد ،تن در دهد. انتخاب کابینه ای جوان و حضور سه زن در کابینه پیشنهادی به مجلس ، آیا این به معنای تحقق خواسته های زنان از دولت دهم است؟
بهمنی: نه، به هیچ وجه. مسئله وجود یک زن در کابینه جنبه صوری مسئله است . اما در محتوا کمکی به امر پیشرفت خواستهای زنان نخواهد کرد. جوان بودن و یا زن بودن به خودی خود معیار نواندیشی نیست. تازه اینان بعد از اتخاذ سمت ، لااقل دو نفر از این دو وزیر زن با اعلام مواضعی نشان دادند که فکرا نه تنها حافظ منافع زنان نیستند و در این راستا کار نمی کنند بلکه از مردان مردسالارترند. همه این فعل و انفعالات یک بازی سیاسی است و بس. تغییراساسی در جهت دمکراتیزه کردن و انسانی کردن اوضاع ابدا در چارچوب این نظام ، آنهم با سرکردگی احمدی نژادها محال است.
س: جنبش زنان در کردستان را چگونه ارزیابی می کنید. با توجه به این که در کردستان سالهاست که احزاب اصیل و ریشه داری در منطقه روشنگری می کنند؟
بهمنی: جنبش زنان کردستان در طی سه دهه اخیر جنبش حمایتگر و نوآور بوده است. علیرغم سی سال سرکوب جمهوری اسلامی، ازآنجایی که مبارزه مردم کرد بر خواستهایی دمکراتیک و آزادیخواهانه مبتنی بوده است، همواره شرایط را برای نشو ونمای خواستهای مدنی و مدرن و از آن جمله شرایط مناسبتری برای فعالیت جنبش زنان فراهم کرده است . بخصوص که جامعه کردستان جامعه ای تحزب یافته و سیاسی است و این احزاب کمابیش تاثیر خود را بر روند سیاستهای جنبش آزادیخواهی کردستان داشته اند. در یک کلام با توجه به تمامی وجوه این مبارزه سی ساله و از جمله تلاش خود زنان کرد، هم اکنون ما با نیروی وسیعی از زنان تحصیلکرده و آگاه روبروئیم. زن نویسنده ، مبارز حقوق بشر، سیاستمدار ، ادیب ، شاعر و فعال مدنی از جمله اند. در زمینه مبارزات سراسری هم جنبش زنان کماکان فعالیت های موثری داشته اند. بسیاری اززنان تلاشگروآرادیخواه کرد که به کمپین 1 میلیون امضا پیوسته بودند هنوز در زندانهای رژیم به سر می برند.
س: پیام آخر شما برای جوانانی که تشنه آزادی و دمکراسی هستند و در زندان بزرگی به نام جمهوری اسلامی به سر می برند، چیست؟
بهمنی: تلاش در جهت کسب آگاهی ، و مبارزه به هر شیوه ودر هر سطح مقدوربا روحیه ای همبسته و امید به آینده پیروزمند. موجیم که آسودگی ما عدم ماست ، ما زنده به آنیم که آرام نگیریم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر