الماسى براى فريب و نمايندگان حزب دمکرات کردستان و سازمان زحمتکشان افشای روابط پشت پرده امریکا و رژیم ایران.
روابط پنهان بین رژیم ایران و آمریکا در زمان رونالد ریگان شروع شد و نمونه بارز این همکاریها در لیست سازمانهای
ممنوعه قرار دادن گروه های مخالف رژیم ایران میباشد و در چند ماه گذشته رژیم ایران طی یک همکاری امنیتی مکان اختفای بن لادن را به آمریکایها نشانداد رژیم و آمریکا در مقابل به سپاه قدس اجازه داد تا دست به قتلعام ساکنین اشرف یزنند در این باره منتظر تفسیر سیاسی ما باشید.
در حاشیه روابط پشت پرده آمریکا و ایران !
11 / 6 / 2011
آریز داراپور: مقدمه : مختصری از تاریخ پیدایش روابط ایران و ایالات متحده .
روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا ، بنا به اسناد تاریخی و معتبرو داده های ( ویکی پدیا) به اوائل قرن نوزدهم و با ورود اولین تبعه آمریکایی (کشیش پروتستان - جاستین پرکینز ) بنا نهاده شد .
وی گرچه یک روحانی بیشتر نبود ، اما با برپایی اولین مدرسه مدرن برای آشوریان در شهر ،، وورمێ ،، ( که بعدها ازسوی دولت اشغالگر پهلوی رضاییه نامیده شد ) ، و نیز اقدامت بشردوستانه و فرهنگی دیگر ، سنگ بنای روابط حسنه آمریکا را با دولت ،، محمد شاه قاجار ،، در آنزمان بنا نهاد .
متعاقب اقدام کشیش ،، جاستین پرکینز ،، و طبق اسناد موجود در دانشنامه آزاد – ویکی پدیا ، اولین ایرانی که تابعیت آمریکا را پذیرفت و ساکن آنکشور شد ، ،، میرزا محمد علی محلاتی ،، است که یک جهانگرد بود که ابتدا وارد نیویورک و سپس ،، سانفرانسیسکو ،، شد . وی از دوستان سید ،،جمال الدین اسد آبادی ،، بود ه و پس از بازگشت به ایران و شرکت در انقلاب مشروطیت ، اولین نامه انتقادی را علیه حاکم قاجار نوشت که ٢٠ ماه در زندان بسر برد . مغرضان وی ، از او بعنوان فراماسون نام برده اند (١) .
پس از گشایش اولین کنسولگری ایالات متحده در ١٨٨٣ و حضور دیپلمات ارشد آمریکا ،، ساموئیل گرین بنجامین ،، به تهران ، دولت وقت ایران نیز با گسیل فرزند ،، آقاخان نوری ،، یعنی ،، حاج حسینقلیخان صدرالسلطنه ،، بعنوان کنسول ایران ، رابطه دیپلماتیک خود با واشنگتن را رسمیت بخشید .( همانجا ) . و متعاقب تحولات جنگ جهانی اول ، همانگونه در تاریخ نیز بوضوح عیان است ، بریتانیا با علم کردن یک سرباز گمنام دیروز در قراولخانه احمد شاه ، که اینک به درجه میر پنجی رسیده بود ، از سید ضیاء دستنشانده خویش روی برگرداند و قدرت را به ،، رضا خان میرپنج ،، سپرد که بازگو کردن تحولات حکومت وی نیز از حوصله این مقاله خارج است .
جنگ جهانی دوم و تاثیرات ژرف آن در افق سیاسی ایران !
پیش از آغاز جنگ خانمانسوز دوم جهانی ،روابط دیپلماتیک آمریکا و ایران همچنان در سطح کنسولگری بود .
پدیده ظهور و سقوط رایش سوم ( آدولف هیتلر ) ، روابط حسنه و مشکوک وی با رضا شاه ( ٢)
مسئله ساده یی برای دو قطب متضاد ( بلوک نوپای سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک سرمایداری بسرکردگی آمریکا ) نبود . بر همین مبنا پس از اشغال ایران توسط قوای متفقین ، که بدون شک طبق توافقات قبلی صورت گرفته بود ،تعاملات سیاسی که ضریب فوریت خود را میطلبید ،توسط استالین و چرچیل و روزولت در کنفرانس تهران تجلی علنی یافت و پس از بده بستانهای ابتدایی و سریع و تقسیم مناطق تسخیر شده ، زمینه یک دولت منسجم و تحت حمایت غرب در تهران با توافق ضمنی ،، اتحاد جماهیر شوروی، ، در قبال امتیاز نفت شمال به توشیح نخست وزیر وقت ایران ( قوام السلطنه )رسید . امری که مایه خشنودی حزب دستنشانده خرس بزرگ شد .
درسال ١٩٤٤ سطح مناسبات به سفارت رسید و آغازی برای گسترش سیاست آمریکا در ایران گشت
یکی از رویداد های بسیار مهم آندوران ، اصطکاک منافع دوقدرت جهانی ( آمریکا و شوروی ) در یونان ، اروپای مرکزی و ایران بود . در همین رابطه ،، ترومن ،، رئیس جمهور وقت ایالات متحده ،با تهدید اتمی فشار نهایی خود را به استالین وارد آورد و در نتیجه با خروج ارتش سرخ از شمال ایران و قطع حمایت سیاسی اتحاد جماهیر شوروی ، دو حکومت دمکراتیک و خود مختار کردستان و آذر بایجان نیز مرعوب عظمت طلبی بلوک غرب گردیدند و بشیوەه یی وحشیانه توسط ارتش وابسته به پنتاگون شاه سرکوب شدند . (٣)
پیروزی ایالات متحده آمریکا در برابر ،، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ،، را ، آغاز تسلط سلطه سیاسی کاخ سفید بر حکومت مطلقه پهلوی باید نامید . کمکهای بلاعوض آمریکا به اروپای ویران شده در جنگ ( طرح مارشال ) ، من غیر مستقیم و تحت نام اصل چهار مشمول ایران نیز شد .
ارقام میلیونی کمکهای ترومن بنام ،، اصل ٤ ،، موجب دولت دست نشانده شاه شد و ارکان قدرت خاندان پهلوی را احیا ء نمود .( ٤)
کودتای شوم ٢٨ مرداد
یکی از کشمکشهای دیرینه بریتانیای کبیر با ایران ، گرفتن امتیاز استخراج نفت توسط کمپانیهای غارتگر آنکشور بود . اگر چه نفت هنوز جایگاه مهم خود را بعنوان یک منبع انرژی نداشت، اما انگلستان با کسب امتیاز در دوران قاجار توسط ،، ویلیام ناکس دارسی ،،موفقیتی نسبی بدست آورده بود .
سال ١٩٠٧ که برای اولین بار نفت در آسیا و در ایران کشف شد ، زنگهای های توطئه علیه حکومت ضعیف احمد شاه توسط دربار انگلیس بصدا در آمد و ماحصل آن کودتاهای یکی پس از دیگری ،، سید ضیاء و سپس ،، رضا خان میر پنج ،، بود که پیشتر بدان اشاره شد .
بریتانیا که مهره های فراماسونی خود را در دربار حکومت کودتایی دست نشانده خود داشت ، با تحمیل ننگینترین قرارداد تاریخی ( حق استخراج و بهره بردای منابع نفتی و پرداخت مبلغ ناچیز ٦٠٠ هزار لیره در سال به ایران ) عملآ توربه گدایی را بدست سرکرده کودتا سپرده بود .
شاه قدرت طلب و بیکفایت ، بجای تکیه به قدرت مردم و جلب حمایت توده های محنت زده ، به زد و بند های پنهان با دول فاشیستی ژاپن و آلمان روی آورد تا از این طریق بند بازی سیاسی خود را ادامه دهد . غافل آنکه در بیخ گوش وی عناصر اینتلجن سرویس بریتانیا ، تمامی گزارشات خود را به وزیر مختار دولت فخیمه مو بمو تسلیم مینمودند .
اشغال ایران در سوم شهریور١٣٢٠ و تبعید رضا شاه به جزیره سن موریس متعاقب آن فوت وی در ٤ مرداد سال بعد ، و بر اریکه قدرت نشاندن فرزند وی ( محمد رصا شاه ) یکی از رویداد های مهم تاریخی است که محتملآ خوانندگان گرامی از کمو کیف آن نیز آگاهند .
پس از ملی شدن نفت در نتیجه فعالیتهای،، دکتر محمد مصدق ،، کارزار استعماری بریتانیا برای حذف مصدق از قدرت و تفویض سلطنت مطلقه به ،، محمد رضا شاه ،، با کودتای خونین ٢٨ مرداد در سال ١٣٣٢ بمنصه ظهور رسید . کودتایی که حمایت کاخ سفید را بهمراه داشت و مسیر و روند تکاملی جامعه ایران را بسوی دیگری سوق داد .
وقایع بعد از کودتای دست راستی سی آی ای و دستگاه اطلاعاتی بریتانیا علیه تحولات دمکراتیک در ایران ، بحدی در ساختار سیستم حکومتی شاه اثر گذار بود که میتوان وضعیت تحمیل شده به جامعه ایران را سر منشاء فاجعه ١٣٥٧ بنامیم .
سیستم بورژوا کمپرادوری حکومت پهلوی بر بستر تحولات چشمگیر در عرصه جهانی نمیتوانست ثبات کاذب خود را ادامه دهد . بحران ادواری و ساختار شکن سالهای ١٩٧٠ را که با شکست فاحش آمریکا در ویتنام توام بود ، بسیاری بخاطر دارند . تسری مشی مسلحانه که پس از انقلاب کوبا رو به گسترش بود ، جزیره آرامش پنتاگن ( ایران تحت سلطه شاه ) را نیز در بر گرفته بود . هراس حکومت شاه ، صرفآ بخاطر عملیات چریکی علیه حکومتش نبود . ابعاد نارضایتی توده ای در تمامی زمینه ها وجود داشت و خود دستگاه جهنمی ساواک رژیم پهلوی نیز از وسعت آن خبر داشت .
مزدوران ساواک( سازمان اطلاعات و امنیت کشور ) ، که در همه جا پرسه میزدند و چشم و گوش حکومت منحوس کودتا بودند ، چگونه میوانستند از دامنی نارضایتی جامعه بیخبر باشند ؟؟!!
کارزار رقابت کارتلها و کنسرنهای نفتی ، که حتی بابرپایی ،، اوپک ،، (سازمان کشورهای تولید کننده نفت ) ، نتوانست بر بحران روبه وخامت آنزمان فائق آید ، کودتای ،، نور محمد ترکی ،، که توسط ک.گ .ب (دستگاه جاسوسی شوروی ) سازمان داده شده بود و انقاب نیکاراگوا که همزمان با بحران ایران شده بود ، کاخ سفید و همپیمانانش را به چاره جویی واداشت .
به یغما رفتن قیام ضد سلطنتی خلقهای ایران !
پس از کوچ دادن ،، خمینی ،، از نجف به نوفل لوشاتو ، توسط دولت دست راستی فرانسه ، (برهبری ژیسکاردستن رئیس جمهور وقت آنکشور ) ، زمینه استقرار حکومت اسلامی، بعنوان مطلوبترین آلترناتیو و بمثابه نیروی بازدارنده ایدئۆلوژی بلوک شرق ،در کنفرانس شوم گوادلوپ با بوق و کرنای بنگاه سخن پراکنی وزارت امور خارجه بریتانیا ( بی بی سی ) آماده گردید .
محافل هوادار حکومت اسلامی و مخالف رژیم شاه در ارگان ،، شورای انقلاب ،، توسط خمینی و مطهری پی ریزی شد و روحانیون بعنوان مبلغین نظام آتی ، مساجد را به پایگاه اصلی توطئه علیه انقلاب دمکراتیک ضد سلطنتی خلقهای ایران مبدل نمودند . شورای انقلاب پس از بازگشت مطهری از پاریس شکل گرفت و از این عناصر تشکیل یافته بود :
بهشتی ، مرتضی مطهری ، محمود طالقانی ، آخوند رفسنجانی ، باهنر و موسوی اردبیلی . بفاصله زمانی کوتاهی این شورا عناصری از تکنوکراتهای محافظه کار و مذهبی از جمله مهندس بازرگان ، و یداله سحابی را نیز در خود جای داد .
تمامی شعار ها ی دمکراتیک سازمانهای مترقی ( کار ، مسکن ، بیمه ، تحصیلات رایگان ، مکانیزه شدن کشاورزی ، آزادی بیشتر زنان ، حمایت از کودکان و ..... ) از سوی واعظین وابسته به قشریون مذهبی ، انحرافی خوانده شد و پایه های اختناق در همان روزهای حاد پس از سقوط دولت،، شاهپور بختیار ،، ریخته شد . ،، کمیته های انقلاب ،، که افرادی چون :
محسن سازگارا ، احمد گنجی ، سرهنگ صیاد شیرازی ، محسن رضایی و ابو شریف ( عباس آقازمانی ) ، سید یحیی رحیم صفوی در راس آنها قرار داشتند ، پس از سقوط حکومت پهلوی ،، بعنوان بنیانگذاران ،، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ،، پا به عرصه سیاسی گذاردند .
در ٢٧ اسفند ١٣٥٧ ، سرهنگ صیاد شیرازی جنایتکار و همپالگی های وی اولین تجربه سرکوب اعتراضات را با بمباران وحشیانه مردم شهر سنندج ، به سپاه جدید آموختند و چند ماه بعد ( ٢٨ مرداد ١٣٥٨ ) با فتوای مشهور خمینی ، راهی کردستان شدند و فجایع تاریخی را آفریدند که در فرصتی دیگر مفصلآ بشرح آن خواهم پرداخت .
ارگان نو ظهور ،، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ،، در واقع نیروی بازدارنده اعتراضات و بزعم سران حکومت اسلامی . ضد کودتا بود . پنتاگون که سیر تحولات را دقیقآ دنبال مینمود ، از پیوند های پاره ای سازمانهای ضد شاه ، با حکومت اتحاد شوروی بیمناک بود . و مجهز شدن ارگان جدید ( سپاه ... ) را به تسلیحات بلوک شرق ، گامهای جدی از فاصله گیری حکومت تازه با خود تلقی نمود و بر همین اساس نتوانست در تنظیم پیوندهای گذشته خود با رژیم جدید ، حتی با حضور عناصر تکنوکراتی چون ،، بازرگان ، یزدی ، صباغیان و .......... سود گیرد .
در ١٣ آبان ١٣٥٨ ( ترفند اشغال سفارت توسط برخی عناصر تند رو که بر خی از آنها اینک در صف اصلاح طلبان قرار دارند ) ، بنام انقلاب دوم جا زده شد و نمایش کینه به آمریکا و ،، ضدیت با استکبار جهانی !! ،، با شعار بی محتوا و کاملآ فریبکارانه ،، نه شرقی نه غربی ،، به صاحت نمازهای جمعه کشیده شد و مشغله بنگاههای استعماری و خوراک رسانه های تبلیغاتی امپریالیستی ، با این جنجال غیر اخلاقی و مغایر همه قوائد دیپلماتیک تا مقطع انتخابات ایالات متحده آمریکا و پیروزی جمهوریخواهان ( رونالد ریگان ) ادامه یافت .
ساختار حکومت هنوز یکدست نشده بود دولت بیکفایت ،، مهدی بازرگان ،، بجای تکیه بر نیروهای دمکراتیک و صد استبدادی ، به مماشات با قشریون مرتجع و مشی همیشگی این طیف ، یعنی ضدیت با طبقات زحمتکش و تهیدست جامعه رو ی آورد.
کناره گیری تکنوکراتهای کلاسیک مذهبی ، موجب اقتدار بیشتر خمینی و هیئت حامی وی ( مدرسین مدرسه فیضیه و سران جمعیتهای مذهبی و تشکلهای تروریستی تند رو شد ( ٥ ) .
حادثه طبس !
-----------------
ما جرای گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی ،عملآ روابط مخدوش شده دولت نو پای ایران را با ایالات متحده تیره تر کرد و کاخ سفید که با از دست دادن شاه ، عملآ پایگاه سیاسی مهم خود را در منطقه از دست داده بود ، بفکر رها ساختن گروگانها بهر قیمت شد.
اما ظاهرآ بخت با کماندوهای ورزیده ارتش آمریکا یاری نکرد ( روایتی دال بر همکاری ک.گ.ب شوروی سابق و ماهواره های جاسوسی آن با رژیم ملایان هنوز در پرده ای از ابهام است ).
داستان این عملیات و شکست آن را میتوانید از این لینکهای ضمیمه مفصلا مطالعه نمایید (٦) .
پیروزی رونالد ریگان !
رونالد ریگان در سال ۱۹۸۰ برای احراز مقام ریاست جمهوری از طرف حزب جمهوریخواه نامزد شد و جرج بوش را که در گذشته نماینده تکزاس در کنگره و سفیر ایالات متحده در سازمان ملل متحد بود به عنوان معاون خود انتخاب کرد.
در بیستم ماه ژانویه سال ۱۹۸۱ رونالد ریگان کار خود را آغاز کرد ولی ۶۹ روز بعد مورد سوء قصد قرار گرفت که از آن جان سالم بدر برد و بزودی کار خود را از سر گرفت .
نگاهها اما هر گز متوجه ایران نشد ، و اگر هم شده بود ، از چشم رسانه های حامی آمریکا مخفی نگه داشته شد .
یکی از ترفند های رژیم فقاهتی ، سازش پنهانی با سران کاخ سفید بمنظور کسب امتیازات ویژه از آنجمله : دارائیهای بلوکه شده ایران ، تسلیم شاه سابق ، و پوزش از ایران بخاطر اقدامات خصمانه علیه حاکمیت اسلامی و .....
پس از هفته ها کشمکش دارودسته های بیکفایت موسوم به لیبرال با خمینی ، تصمیم به رهایی گروگانها گرفته شد و نمایش ضد امپریالیستی رژیم اسلامی ، بعنوان برگ برنده رونالد ریگان بر میز کاخ سفید رو شد . دمکراتها شکست فاحشی خوردند و ریگان به کاخ سفید پای گذارد .
کارتر و شرکایش بشدت از وضعیت بغرنجی که نصیب حزبشان شده بود متاثر شدند .
دکترین کاخ سفید پیرامون روابط دیپلماتیک با کشور ها همواره متاثر از گذشته است . بد نیست پاره یی از آنها را در همین جا بنگریم و به کنه روابط همواره در پرده ابهام ایالات متحده با ایران بیشتر واقف شویم .
بخشی از دکترین ترومن: (٧)
"درلحظه ی کنونی تاریخ جهانی باید تقریبا هر ملتی بین آلترناتیو های راه زندگی انتخاب کند. این انتخاب اغلب آزادانه نیست. یک راه بر اساس خواست اکثریت و نهاد های آزاد، دولتهای انتخابی، انتخابات آزاد، گارانتی برای آزادیهای شخصی، آزادی بیان و دین و رهایی از سرکوب استوار شده است. راه دیگر زندگی بر اساس خواست اقلیتی بنا شده که راهش را با خشونت به اکثریت تحمیل میکند. این راه بر پایه ی سرکوب و ترور، سانسور رسانه ها، انتخابات دستکاری شده و گرفتن آزادیهای فردی استوار میباشد.
من اعتقاد دارم که سیاست ایالات متحده باید آن باشد که از خلقهای آزادی پشتیبانی ک ند که در مقابل کوشش های سلطه جویانه بوسیله ی اقلیت های مسلح و یا در مقابل فشار خارجی مقاومت میکنند. من معتقدم که که ما باید به همه ی خلقهای آزاد کمک کنیم، تا آنها بتوانند با روش خود تاریخ خود را تعیین نمایند. من اعتقاد دارم که این پشتیبانی باید در درجه ی اول کمک مالی و اقتصادی ای باشد که پایه های ثبات اقتصادی و روابط منظم سیاسی را میسازند.
جهان ایستا نیست و وضعیت موجود مقدس نمیباشد. اما ما نمیتوانیم تغییر وضعیت موجودی را اجازه بدهیم که بوسیله روشهای اجباری و یا نیرنگهایی مثل تصفیه ی سیاسی، بهمراه زیر پا قرار دادن منشور ملل متحد باشد. با کمک به آزاد ساختن ملت های غیر وابسته، ایالات متحده پرنسیپ های ملل متحد را بواقعیت در میاورند.
دکترین آیزنهاور(٨)
همانطور که با خواندن نظرات ترومن مشخص شد، دکترین ترومن تنها جنبه ی دفاعی داشت و هدف آن این بود که ازاشاعه ی کمونیسم و اسارت ملت های آزاد بوسیله سیستم توتالیتاریستی روسیه شوروی جلوگیری کند. مصدق هم یکی از سیاستمدارانی بود که از این دکترین استفاده زیادی برد و توانست در مقابل دولت قدرتمندی مثل بریتانیا، از پشتبانی ایالات متحده برخوردار شود و شعار ملی کردن صنعت نفت را دنبال کند.
بنظر من، یکی از اشتباهات مصدق در ایران و شاید بزرگترین اشتباه او این بود که در دوران جنگ سرد، نقش خود را بزرگتر و مهمتر از پشتیبانی ایالات متحده آمریکا از سیاست خود میدانست و در نتیجه سعی میکرد تمام این قدرتها رادر مقابل هم قرار دهد و یا بعبارتی از ترسهای آنها استفاده کند.
این سیاست مصدق در مقابل آمریکا، یعنی یا دفاع بی جون و چرا از مصدق و یا خطر کمونیسم، برای دولت آمریکا 50 میلیون دلار هزینه برداشت که در آن سالهای بعد از جنگ، پول کمی نبود. و آنهم بدون آنکه مصدق بر آنارشی حاکم بر سیاست و اقتصاد ایران، مسلط شود. هرج و مرج ناشی از سیاست مصدق با دکترین رئیس جمهور بعدی ایالات متحده آمریکا، دوایت دیوید آیزنهاور، هماهنگی نداشت. در نتیجه آیزنهاور سیاست کودتا علیه مصدق را تائید و از محمد رضا شاه حمایت کرد. این یکی از دلایلی ست که اکثر "ملی گرایان" ایرانی، آیزنهاور را دشمن منافع ایران میدانند. دکترین آیزنهاور در حقیقت بر اساس دو باور حاکم در آن سال ها بنا شده بود.
دکترین نیکسون (٩)
من در بخشهای قبلی نشان دادم که چگونه سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا و دکترین های حاکم بر آن در سیاست جهانی بعد از جنگ دوم جهانی و بخصوص در تاریخ معاصر ایران نقش تعیین کننده ای داشته است. دکترین نیکسون هم چارچوبی در اختیار محمد رضا شاه قرار داد که او توانست به قدرت نظامی مهمی در منطقه خاورمیانه تبدیل شود. ولی متاسفانه او نتوانست از این امکان برای منافع ملی ایران استفاده مناسبی بعمل آورد. چرا که همانطور که تاریخ نشان داد، او بجای گسترش دمکراسی در ایران به فکر تحکیم دیکتاتوری خود افتاد و در نتیجه با نیروهای مخالف خود در داخل، برخورد خشونت آمیز تری پیش گرفت و سرانجام سیستم سیاسی کشور را با تاسیس حزب رستاخیز به دیکتاتوری تک حزبی تبدیل کرد.
هدف اصلی نیکسون 1974-1969، در حقیقت پائین آوردن هزینه ی مبارزه با کمونیسم بود. او در نظر داشت که چه در اروپا و چه در سایر نقاط جهان، کشور های مورد تهدید کمونیسم را در هزینه ی این مبارزه سهیم کند. او در جزیره ی گوآم دکترین خود را در سال 1969 عنوان نمود که شامل سه نکته ی اساسی زیر بود: 1
-ایالات متحده به مسئولیت خود در قبال قراردادهای انجام شده، وفا دار میماند.
2- اگر قدرت اتمی ای آزادی یکی از متحدین ما را تهدید کند و یا علیه ملتی باشد که بقای آن برای امنیت ما اهمیت حیاتی دارد، ما سپرحمایتی بوجود خواهیم آورد.
3-ما در مورد شکلهای دیگر تجاوز، مطابق مسئولیت های تفیین شده در قراردادهای خود، پشتیبانی نظامی و اقتصادی بعمل خواهیم آورد. ولی ما باین امر توجه خواهیم داشت که ملت تهدید شده، نیروی دفاعی اصلی را تامین نماید.
دکترین کارتر و ایران(١٠)
یکسال پس از پایان جنگ ویتنام، با افشاشدن عملیات غیر قانونی ای که به ماجرای واترگیت معروف شد، ریچارد نیکسون مجبور به استعفا شد. پس از او جرالد فورد 1977-1974 به ریاست جمهوری آمریکا رسید. در دوران ریاست جمهوری فورد، مردم آمریکا نه تنها با واترگیت بلکه با بحران اقتصادیی روبرو شدند که تورم ایالات متحده را به 7 در صد رساند. همزمان، اثرات جنگ ویتنام اهمیت سازمانهای غیر دولتی (ان.جی.او)،مانند سازمان عفو بین الملل را افزایش داده بود. این سازمان 1976، تعداد زندانیان ایران را در آن سالها بین 25 تا 100 هزار نفر اعلام کرده بود. روسیه شوروی حاضر شد که پیمان قوانین حقوق بشر را در سال 1975 در هلسینکی امضا کند.
در جنین شرایطی مردم آمریکا جیمی کارتر 1981-1977 را به ریاست جمهوری ایالات متحده انتخاب کردند. دکترین کارتر که در حقیقت در سال ،1980، یعنی یکسال قبل از پایان ریاست جمهوری او اعلام شد وریشه در سیاست سد نفوذ هری ترومن داشت، جنین بود:
کوشش یک نیروی خارجی برای بدست آوردن کنترل بر منطقه ی خلیج فارس، بعنوان تهدیدی علیه منافع حیاتی ایالات متحده آمریکا تلقی میشود. به جنین تهدیدی با ابزار لازم پاسخ داده خواهد شد، از جمله با نیروی نظامی .
ماجرای ایران گیت !
جنجال سیاسی کاخ سفید موسوم به ،، ایران گیت ،، و داستان ،، کیک و انجیل ،، اهدای رونالد ریگان بهمراه یک قبضه کلت کمری برای آخوند ،، هاشمی رفسنجانی ،، را هم نسلیهای من بخوبی از برند . اما تکرار آن به اختصار عاری از لطف نیست . ماجرای معروف مک فارلێن و حکومت ،، ضد امپریالیستی ،، آقای خمینی و همفکران وی ، بهنگام جنگ با حکومت عراق بوقوع پیوست و پرده از بی محتوا بودن همه شعارهای آیت اله های ریز و درشت و تحلیلهای ،، تئوریسینهای حزب بی آبروی توده و شرکای خجولش موسوم به ،، اکثریت ،، برداشت .
،، شیطان بزرگ ،، در قلب تهران و بدور از چشم اغیار ( بخوان کاخ کرملین ) با وساطت ،، منوچهر قربانی فر ( مهره مورد اعتماد رژیم ) و ،، عدنان قاشقچی ،، یهودی دلال اسلحه ، وارد گفت و گو پیرامون چگونگی کمکهای ایالات متحده با ایران شده بودند .
،، خمینی ،، که بساط نماز جمعه اش را توسط واعظان و مداحانی چون رفسنجانی و خامنه یی و منتظری گرم نگاهداشته بود ، برای خلاصی از مهلکه (جنگی که خود برپا کرده و ،، صدام حسین را عملآ به تهاجم تشویق کرده بود ١١) ، دست بدامان شیطان بزرگ شده بود . میزان فروش اسلحه های آمریکایی و قطعات فانتومهای اف ٤ و اف ١٦ و نیز هلیکوپتر های موسوم به آپاچی ، هر گز افشا نشد . قدر مسلم آنکه آمریکا برای بهبود روابط با ملایان حاکم قدمهای جدی بر میداشت اما محافل تند رو ترجیح میدادند که ،،کج دار و مریز ،، همواره تماسهای پنهانی را از کانالهای ایجاد شده ادامه دهند ،چرا که روند تبلیغاتی نیروهای تحمیق شده حزب اله نمیبایست مختل میشد . شعار های ،، مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل بهنگام تمامی نشستهای محرمانه شدت میگرفت و علاوه بر سران حکومت ، واعظان نیز مراسم نماز جمعه را به سکوی تبلیغاتی علیه غرب مبدل کرده بودند
(١) اینکه پدیده فراماسونی چگونه بوده و هست ، میتوانید در این لینک بیشتر اطلاعات کسب ک
http://fa.wikipedia.org/wiki
(٢)
http://kouroshparast.com/site/index.php?option=com_content&view=article&id=809%3A1390-01 -(07-08-43-26&catid=47:1388-10-10-22-25-04&Itemid=79
(٣)
ارتش شاه در ٢١ آذر ١٣٢٥ با یورش همه جانبه به آذربایجان و کردستان ، ابتدا وارد تبریز شد و حمام خونی براه انداخت . سران دولت خودمختار کردستان ( که با کمال حسن نیت و برای جلوگیری از خونریزی ملت کرد توسط مزدوران حکومت پهلوی ، شیوه مسالمت جویانه پیش گرفتند ) ابتدآ با وعده های سرتیپ همایونی مواجه شدند ، اما پس از مدت کوتاهی علیرغم خواست زنده یاد قاضی محمد و همرزمانش مبنی بر تشکیل یک دادگاه صالحه در تهران با نظارت مراجع بین المللی ، توسط گزمه های حکومت پهلوی در یک دادگاه نظامی چند دقیقه یی ، محکوم به اعدام شدند
(٤)
اصل ٤ ترومن ، بخشی از ،، اداره همکاری بین المللی ،، یا ،، آژانس آمریکایی برای توسعه بین المللی ،، بود .
(٥)
یکی از عناصر مهم و سردسته تروریستهای سازمان فدائیان اسلام ، آخوند اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی است .
. سازمان مذکور را ،، آخوند نواب صفوی ،، پایه گذاری نموده بود و رفسنجانی در تهیه اسلحه ضارب دکتر حسنعلی منصور ، نقش کلیدی داشت .
(٦)
http://www.tak-tahghigh.com/tag/حادثه-طبس-از-زبان-فرمانده-نظامیان-آمری
٧، ٨ ، ٩ ، ١٠ برگرفته از ،، ویکیپیدیا ،،
(١١)
آیت اله خمینی پیش از تهاجم حکومت عراق به ایران ، چند روز قبل از حمله هواپیماهای عراقی به تهران ، از ارتش عراق خواسته بود که علیه صدام حسین قیام کنند . مسئله صدور انقلاب به سایر ممالک اسلامی ،یکی از گرههای اصلی و مشگل آفرین روحانیت حاکم علیه همسایگان ایران بود
11 / 6 / 2011
آریز داراپور: مقدمه : مختصری از تاریخ پیدایش روابط ایران و ایالات متحده .
روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا ، بنا به اسناد تاریخی و معتبرو داده های ( ویکی پدیا) به اوائل قرن نوزدهم و با ورود اولین تبعه آمریکایی (کشیش پروتستان - جاستین پرکینز ) بنا نهاده شد .
وی گرچه یک روحانی بیشتر نبود ، اما با برپایی اولین مدرسه مدرن برای آشوریان در شهر ،، وورمێ ،، ( که بعدها ازسوی دولت اشغالگر پهلوی رضاییه نامیده شد ) ، و نیز اقدامت بشردوستانه و فرهنگی دیگر ، سنگ بنای روابط حسنه آمریکا را با دولت ،، محمد شاه قاجار ،، در آنزمان بنا نهاد .
متعاقب اقدام کشیش ،، جاستین پرکینز ،، و طبق اسناد موجود در دانشنامه آزاد – ویکی پدیا ، اولین ایرانی که تابعیت آمریکا را پذیرفت و ساکن آنکشور شد ، ،، میرزا محمد علی محلاتی ،، است که یک جهانگرد بود که ابتدا وارد نیویورک و سپس ،، سانفرانسیسکو ،، شد . وی از دوستان سید ،،جمال الدین اسد آبادی ،، بود ه و پس از بازگشت به ایران و شرکت در انقلاب مشروطیت ، اولین نامه انتقادی را علیه حاکم قاجار نوشت که ٢٠ ماه در زندان بسر برد . مغرضان وی ، از او بعنوان فراماسون نام برده اند (١) .
پس از گشایش اولین کنسولگری ایالات متحده در ١٨٨٣ و حضور دیپلمات ارشد آمریکا ،، ساموئیل گرین بنجامین ،، به تهران ، دولت وقت ایران نیز با گسیل فرزند ،، آقاخان نوری ،، یعنی ،، حاج حسینقلیخان صدرالسلطنه ،، بعنوان کنسول ایران ، رابطه دیپلماتیک خود با واشنگتن را رسمیت بخشید .( همانجا ) . و متعاقب تحولات جنگ جهانی اول ، همانگونه در تاریخ نیز بوضوح عیان است ، بریتانیا با علم کردن یک سرباز گمنام دیروز در قراولخانه احمد شاه ، که اینک به درجه میر پنجی رسیده بود ، از سید ضیاء دستنشانده خویش روی برگرداند و قدرت را به ،، رضا خان میرپنج ،، سپرد که بازگو کردن تحولات حکومت وی نیز از حوصله این مقاله خارج است .
جنگ جهانی دوم و تاثیرات ژرف آن در افق سیاسی ایران !
پیش از آغاز جنگ خانمانسوز دوم جهانی ،روابط دیپلماتیک آمریکا و ایران همچنان در سطح کنسولگری بود .
پدیده ظهور و سقوط رایش سوم ( آدولف هیتلر ) ، روابط حسنه و مشکوک وی با رضا شاه ( ٢)
مسئله ساده یی برای دو قطب متضاد ( بلوک نوپای سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک سرمایداری بسرکردگی آمریکا ) نبود . بر همین مبنا پس از اشغال ایران توسط قوای متفقین ، که بدون شک طبق توافقات قبلی صورت گرفته بود ،تعاملات سیاسی که ضریب فوریت خود را میطلبید ،توسط استالین و چرچیل و روزولت در کنفرانس تهران تجلی علنی یافت و پس از بده بستانهای ابتدایی و سریع و تقسیم مناطق تسخیر شده ، زمینه یک دولت منسجم و تحت حمایت غرب در تهران با توافق ضمنی ،، اتحاد جماهیر شوروی، ، در قبال امتیاز نفت شمال به توشیح نخست وزیر وقت ایران ( قوام السلطنه )رسید . امری که مایه خشنودی حزب دستنشانده خرس بزرگ شد .
درسال ١٩٤٤ سطح مناسبات به سفارت رسید و آغازی برای گسترش سیاست آمریکا در ایران گشت
یکی از رویداد های بسیار مهم آندوران ، اصطکاک منافع دوقدرت جهانی ( آمریکا و شوروی ) در یونان ، اروپای مرکزی و ایران بود . در همین رابطه ،، ترومن ،، رئیس جمهور وقت ایالات متحده ،با تهدید اتمی فشار نهایی خود را به استالین وارد آورد و در نتیجه با خروج ارتش سرخ از شمال ایران و قطع حمایت سیاسی اتحاد جماهیر شوروی ، دو حکومت دمکراتیک و خود مختار کردستان و آذر بایجان نیز مرعوب عظمت طلبی بلوک غرب گردیدند و بشیوەه یی وحشیانه توسط ارتش وابسته به پنتاگون شاه سرکوب شدند . (٣)
پیروزی ایالات متحده آمریکا در برابر ،، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ،، را ، آغاز تسلط سلطه سیاسی کاخ سفید بر حکومت مطلقه پهلوی باید نامید . کمکهای بلاعوض آمریکا به اروپای ویران شده در جنگ ( طرح مارشال ) ، من غیر مستقیم و تحت نام اصل چهار مشمول ایران نیز شد .
ارقام میلیونی کمکهای ترومن بنام ،، اصل ٤ ،، موجب دولت دست نشانده شاه شد و ارکان قدرت خاندان پهلوی را احیا ء نمود .( ٤)
کودتای شوم ٢٨ مرداد
یکی از کشمکشهای دیرینه بریتانیای کبیر با ایران ، گرفتن امتیاز استخراج نفت توسط کمپانیهای غارتگر آنکشور بود . اگر چه نفت هنوز جایگاه مهم خود را بعنوان یک منبع انرژی نداشت، اما انگلستان با کسب امتیاز در دوران قاجار توسط ،، ویلیام ناکس دارسی ،،موفقیتی نسبی بدست آورده بود .
سال ١٩٠٧ که برای اولین بار نفت در آسیا و در ایران کشف شد ، زنگهای های توطئه علیه حکومت ضعیف احمد شاه توسط دربار انگلیس بصدا در آمد و ماحصل آن کودتاهای یکی پس از دیگری ،، سید ضیاء و سپس ،، رضا خان میر پنج ،، بود که پیشتر بدان اشاره شد .
بریتانیا که مهره های فراماسونی خود را در دربار حکومت کودتایی دست نشانده خود داشت ، با تحمیل ننگینترین قرارداد تاریخی ( حق استخراج و بهره بردای منابع نفتی و پرداخت مبلغ ناچیز ٦٠٠ هزار لیره در سال به ایران ) عملآ توربه گدایی را بدست سرکرده کودتا سپرده بود .
شاه قدرت طلب و بیکفایت ، بجای تکیه به قدرت مردم و جلب حمایت توده های محنت زده ، به زد و بند های پنهان با دول فاشیستی ژاپن و آلمان روی آورد تا از این طریق بند بازی سیاسی خود را ادامه دهد . غافل آنکه در بیخ گوش وی عناصر اینتلجن سرویس بریتانیا ، تمامی گزارشات خود را به وزیر مختار دولت فخیمه مو بمو تسلیم مینمودند .
اشغال ایران در سوم شهریور١٣٢٠ و تبعید رضا شاه به جزیره سن موریس متعاقب آن فوت وی در ٤ مرداد سال بعد ، و بر اریکه قدرت نشاندن فرزند وی ( محمد رصا شاه ) یکی از رویداد های مهم تاریخی است که محتملآ خوانندگان گرامی از کمو کیف آن نیز آگاهند .
پس از ملی شدن نفت در نتیجه فعالیتهای،، دکتر محمد مصدق ،، کارزار استعماری بریتانیا برای حذف مصدق از قدرت و تفویض سلطنت مطلقه به ،، محمد رضا شاه ،، با کودتای خونین ٢٨ مرداد در سال ١٣٣٢ بمنصه ظهور رسید . کودتایی که حمایت کاخ سفید را بهمراه داشت و مسیر و روند تکاملی جامعه ایران را بسوی دیگری سوق داد .
وقایع بعد از کودتای دست راستی سی آی ای و دستگاه اطلاعاتی بریتانیا علیه تحولات دمکراتیک در ایران ، بحدی در ساختار سیستم حکومتی شاه اثر گذار بود که میتوان وضعیت تحمیل شده به جامعه ایران را سر منشاء فاجعه ١٣٥٧ بنامیم .
سیستم بورژوا کمپرادوری حکومت پهلوی بر بستر تحولات چشمگیر در عرصه جهانی نمیتوانست ثبات کاذب خود را ادامه دهد . بحران ادواری و ساختار شکن سالهای ١٩٧٠ را که با شکست فاحش آمریکا در ویتنام توام بود ، بسیاری بخاطر دارند . تسری مشی مسلحانه که پس از انقلاب کوبا رو به گسترش بود ، جزیره آرامش پنتاگن ( ایران تحت سلطه شاه ) را نیز در بر گرفته بود . هراس حکومت شاه ، صرفآ بخاطر عملیات چریکی علیه حکومتش نبود . ابعاد نارضایتی توده ای در تمامی زمینه ها وجود داشت و خود دستگاه جهنمی ساواک رژیم پهلوی نیز از وسعت آن خبر داشت .
مزدوران ساواک( سازمان اطلاعات و امنیت کشور ) ، که در همه جا پرسه میزدند و چشم و گوش حکومت منحوس کودتا بودند ، چگونه میوانستند از دامنی نارضایتی جامعه بیخبر باشند ؟؟!!
کارزار رقابت کارتلها و کنسرنهای نفتی ، که حتی بابرپایی ،، اوپک ،، (سازمان کشورهای تولید کننده نفت ) ، نتوانست بر بحران روبه وخامت آنزمان فائق آید ، کودتای ،، نور محمد ترکی ،، که توسط ک.گ .ب (دستگاه جاسوسی شوروی ) سازمان داده شده بود و انقاب نیکاراگوا که همزمان با بحران ایران شده بود ، کاخ سفید و همپیمانانش را به چاره جویی واداشت .
به یغما رفتن قیام ضد سلطنتی خلقهای ایران !
پس از کوچ دادن ،، خمینی ،، از نجف به نوفل لوشاتو ، توسط دولت دست راستی فرانسه ، (برهبری ژیسکاردستن رئیس جمهور وقت آنکشور ) ، زمینه استقرار حکومت اسلامی، بعنوان مطلوبترین آلترناتیو و بمثابه نیروی بازدارنده ایدئۆلوژی بلوک شرق ،در کنفرانس شوم گوادلوپ با بوق و کرنای بنگاه سخن پراکنی وزارت امور خارجه بریتانیا ( بی بی سی ) آماده گردید .
محافل هوادار حکومت اسلامی و مخالف رژیم شاه در ارگان ،، شورای انقلاب ،، توسط خمینی و مطهری پی ریزی شد و روحانیون بعنوان مبلغین نظام آتی ، مساجد را به پایگاه اصلی توطئه علیه انقلاب دمکراتیک ضد سلطنتی خلقهای ایران مبدل نمودند . شورای انقلاب پس از بازگشت مطهری از پاریس شکل گرفت و از این عناصر تشکیل یافته بود :
بهشتی ، مرتضی مطهری ، محمود طالقانی ، آخوند رفسنجانی ، باهنر و موسوی اردبیلی . بفاصله زمانی کوتاهی این شورا عناصری از تکنوکراتهای محافظه کار و مذهبی از جمله مهندس بازرگان ، و یداله سحابی را نیز در خود جای داد .
تمامی شعار ها ی دمکراتیک سازمانهای مترقی ( کار ، مسکن ، بیمه ، تحصیلات رایگان ، مکانیزه شدن کشاورزی ، آزادی بیشتر زنان ، حمایت از کودکان و ..... ) از سوی واعظین وابسته به قشریون مذهبی ، انحرافی خوانده شد و پایه های اختناق در همان روزهای حاد پس از سقوط دولت،، شاهپور بختیار ،، ریخته شد . ،، کمیته های انقلاب ،، که افرادی چون :
محسن سازگارا ، احمد گنجی ، سرهنگ صیاد شیرازی ، محسن رضایی و ابو شریف ( عباس آقازمانی ) ، سید یحیی رحیم صفوی در راس آنها قرار داشتند ، پس از سقوط حکومت پهلوی ،، بعنوان بنیانگذاران ،، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ،، پا به عرصه سیاسی گذاردند .
در ٢٧ اسفند ١٣٥٧ ، سرهنگ صیاد شیرازی جنایتکار و همپالگی های وی اولین تجربه سرکوب اعتراضات را با بمباران وحشیانه مردم شهر سنندج ، به سپاه جدید آموختند و چند ماه بعد ( ٢٨ مرداد ١٣٥٨ ) با فتوای مشهور خمینی ، راهی کردستان شدند و فجایع تاریخی را آفریدند که در فرصتی دیگر مفصلآ بشرح آن خواهم پرداخت .
ارگان نو ظهور ،، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ،، در واقع نیروی بازدارنده اعتراضات و بزعم سران حکومت اسلامی . ضد کودتا بود . پنتاگون که سیر تحولات را دقیقآ دنبال مینمود ، از پیوند های پاره ای سازمانهای ضد شاه ، با حکومت اتحاد شوروی بیمناک بود . و مجهز شدن ارگان جدید ( سپاه ... ) را به تسلیحات بلوک شرق ، گامهای جدی از فاصله گیری حکومت تازه با خود تلقی نمود و بر همین اساس نتوانست در تنظیم پیوندهای گذشته خود با رژیم جدید ، حتی با حضور عناصر تکنوکراتی چون ،، بازرگان ، یزدی ، صباغیان و .......... سود گیرد .
در ١٣ آبان ١٣٥٨ ( ترفند اشغال سفارت توسط برخی عناصر تند رو که بر خی از آنها اینک در صف اصلاح طلبان قرار دارند ) ، بنام انقلاب دوم جا زده شد و نمایش کینه به آمریکا و ،، ضدیت با استکبار جهانی !! ،، با شعار بی محتوا و کاملآ فریبکارانه ،، نه شرقی نه غربی ،، به صاحت نمازهای جمعه کشیده شد و مشغله بنگاههای استعماری و خوراک رسانه های تبلیغاتی امپریالیستی ، با این جنجال غیر اخلاقی و مغایر همه قوائد دیپلماتیک تا مقطع انتخابات ایالات متحده آمریکا و پیروزی جمهوریخواهان ( رونالد ریگان ) ادامه یافت .
ساختار حکومت هنوز یکدست نشده بود دولت بیکفایت ،، مهدی بازرگان ،، بجای تکیه بر نیروهای دمکراتیک و صد استبدادی ، به مماشات با قشریون مرتجع و مشی همیشگی این طیف ، یعنی ضدیت با طبقات زحمتکش و تهیدست جامعه رو ی آورد.
کناره گیری تکنوکراتهای کلاسیک مذهبی ، موجب اقتدار بیشتر خمینی و هیئت حامی وی ( مدرسین مدرسه فیضیه و سران جمعیتهای مذهبی و تشکلهای تروریستی تند رو شد ( ٥ ) .
حادثه طبس !
-----------------
ما جرای گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی ،عملآ روابط مخدوش شده دولت نو پای ایران را با ایالات متحده تیره تر کرد و کاخ سفید که با از دست دادن شاه ، عملآ پایگاه سیاسی مهم خود را در منطقه از دست داده بود ، بفکر رها ساختن گروگانها بهر قیمت شد.
اما ظاهرآ بخت با کماندوهای ورزیده ارتش آمریکا یاری نکرد ( روایتی دال بر همکاری ک.گ.ب شوروی سابق و ماهواره های جاسوسی آن با رژیم ملایان هنوز در پرده ای از ابهام است ).
داستان این عملیات و شکست آن را میتوانید از این لینکهای ضمیمه مفصلا مطالعه نمایید (٦) .
پیروزی رونالد ریگان !
رونالد ریگان در سال ۱۹۸۰ برای احراز مقام ریاست جمهوری از طرف حزب جمهوریخواه نامزد شد و جرج بوش را که در گذشته نماینده تکزاس در کنگره و سفیر ایالات متحده در سازمان ملل متحد بود به عنوان معاون خود انتخاب کرد.
در بیستم ماه ژانویه سال ۱۹۸۱ رونالد ریگان کار خود را آغاز کرد ولی ۶۹ روز بعد مورد سوء قصد قرار گرفت که از آن جان سالم بدر برد و بزودی کار خود را از سر گرفت .
نگاهها اما هر گز متوجه ایران نشد ، و اگر هم شده بود ، از چشم رسانه های حامی آمریکا مخفی نگه داشته شد .
یکی از ترفند های رژیم فقاهتی ، سازش پنهانی با سران کاخ سفید بمنظور کسب امتیازات ویژه از آنجمله : دارائیهای بلوکه شده ایران ، تسلیم شاه سابق ، و پوزش از ایران بخاطر اقدامات خصمانه علیه حاکمیت اسلامی و .....
پس از هفته ها کشمکش دارودسته های بیکفایت موسوم به لیبرال با خمینی ، تصمیم به رهایی گروگانها گرفته شد و نمایش ضد امپریالیستی رژیم اسلامی ، بعنوان برگ برنده رونالد ریگان بر میز کاخ سفید رو شد . دمکراتها شکست فاحشی خوردند و ریگان به کاخ سفید پای گذارد .
کارتر و شرکایش بشدت از وضعیت بغرنجی که نصیب حزبشان شده بود متاثر شدند .
دکترین کاخ سفید پیرامون روابط دیپلماتیک با کشور ها همواره متاثر از گذشته است . بد نیست پاره یی از آنها را در همین جا بنگریم و به کنه روابط همواره در پرده ابهام ایالات متحده با ایران بیشتر واقف شویم .
بخشی از دکترین ترومن: (٧)
"درلحظه ی کنونی تاریخ جهانی باید تقریبا هر ملتی بین آلترناتیو های راه زندگی انتخاب کند. این انتخاب اغلب آزادانه نیست. یک راه بر اساس خواست اکثریت و نهاد های آزاد، دولتهای انتخابی، انتخابات آزاد، گارانتی برای آزادیهای شخصی، آزادی بیان و دین و رهایی از سرکوب استوار شده است. راه دیگر زندگی بر اساس خواست اقلیتی بنا شده که راهش را با خشونت به اکثریت تحمیل میکند. این راه بر پایه ی سرکوب و ترور، سانسور رسانه ها، انتخابات دستکاری شده و گرفتن آزادیهای فردی استوار میباشد.
من اعتقاد دارم که سیاست ایالات متحده باید آن باشد که از خلقهای آزادی پشتیبانی ک ند که در مقابل کوشش های سلطه جویانه بوسیله ی اقلیت های مسلح و یا در مقابل فشار خارجی مقاومت میکنند. من معتقدم که که ما باید به همه ی خلقهای آزاد کمک کنیم، تا آنها بتوانند با روش خود تاریخ خود را تعیین نمایند. من اعتقاد دارم که این پشتیبانی باید در درجه ی اول کمک مالی و اقتصادی ای باشد که پایه های ثبات اقتصادی و روابط منظم سیاسی را میسازند.
جهان ایستا نیست و وضعیت موجود مقدس نمیباشد. اما ما نمیتوانیم تغییر وضعیت موجودی را اجازه بدهیم که بوسیله روشهای اجباری و یا نیرنگهایی مثل تصفیه ی سیاسی، بهمراه زیر پا قرار دادن منشور ملل متحد باشد. با کمک به آزاد ساختن ملت های غیر وابسته، ایالات متحده پرنسیپ های ملل متحد را بواقعیت در میاورند.
دکترین آیزنهاور(٨)
همانطور که با خواندن نظرات ترومن مشخص شد، دکترین ترومن تنها جنبه ی دفاعی داشت و هدف آن این بود که ازاشاعه ی کمونیسم و اسارت ملت های آزاد بوسیله سیستم توتالیتاریستی روسیه شوروی جلوگیری کند. مصدق هم یکی از سیاستمدارانی بود که از این دکترین استفاده زیادی برد و توانست در مقابل دولت قدرتمندی مثل بریتانیا، از پشتبانی ایالات متحده برخوردار شود و شعار ملی کردن صنعت نفت را دنبال کند.
بنظر من، یکی از اشتباهات مصدق در ایران و شاید بزرگترین اشتباه او این بود که در دوران جنگ سرد، نقش خود را بزرگتر و مهمتر از پشتیبانی ایالات متحده آمریکا از سیاست خود میدانست و در نتیجه سعی میکرد تمام این قدرتها رادر مقابل هم قرار دهد و یا بعبارتی از ترسهای آنها استفاده کند.
این سیاست مصدق در مقابل آمریکا، یعنی یا دفاع بی جون و چرا از مصدق و یا خطر کمونیسم، برای دولت آمریکا 50 میلیون دلار هزینه برداشت که در آن سالهای بعد از جنگ، پول کمی نبود. و آنهم بدون آنکه مصدق بر آنارشی حاکم بر سیاست و اقتصاد ایران، مسلط شود. هرج و مرج ناشی از سیاست مصدق با دکترین رئیس جمهور بعدی ایالات متحده آمریکا، دوایت دیوید آیزنهاور، هماهنگی نداشت. در نتیجه آیزنهاور سیاست کودتا علیه مصدق را تائید و از محمد رضا شاه حمایت کرد. این یکی از دلایلی ست که اکثر "ملی گرایان" ایرانی، آیزنهاور را دشمن منافع ایران میدانند. دکترین آیزنهاور در حقیقت بر اساس دو باور حاکم در آن سال ها بنا شده بود.
دکترین نیکسون (٩)
من در بخشهای قبلی نشان دادم که چگونه سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا و دکترین های حاکم بر آن در سیاست جهانی بعد از جنگ دوم جهانی و بخصوص در تاریخ معاصر ایران نقش تعیین کننده ای داشته است. دکترین نیکسون هم چارچوبی در اختیار محمد رضا شاه قرار داد که او توانست به قدرت نظامی مهمی در منطقه خاورمیانه تبدیل شود. ولی متاسفانه او نتوانست از این امکان برای منافع ملی ایران استفاده مناسبی بعمل آورد. چرا که همانطور که تاریخ نشان داد، او بجای گسترش دمکراسی در ایران به فکر تحکیم دیکتاتوری خود افتاد و در نتیجه با نیروهای مخالف خود در داخل، برخورد خشونت آمیز تری پیش گرفت و سرانجام سیستم سیاسی کشور را با تاسیس حزب رستاخیز به دیکتاتوری تک حزبی تبدیل کرد.
هدف اصلی نیکسون 1974-1969، در حقیقت پائین آوردن هزینه ی مبارزه با کمونیسم بود. او در نظر داشت که چه در اروپا و چه در سایر نقاط جهان، کشور های مورد تهدید کمونیسم را در هزینه ی این مبارزه سهیم کند. او در جزیره ی گوآم دکترین خود را در سال 1969 عنوان نمود که شامل سه نکته ی اساسی زیر بود: 1
-ایالات متحده به مسئولیت خود در قبال قراردادهای انجام شده، وفا دار میماند.
2- اگر قدرت اتمی ای آزادی یکی از متحدین ما را تهدید کند و یا علیه ملتی باشد که بقای آن برای امنیت ما اهمیت حیاتی دارد، ما سپرحمایتی بوجود خواهیم آورد.
3-ما در مورد شکلهای دیگر تجاوز، مطابق مسئولیت های تفیین شده در قراردادهای خود، پشتیبانی نظامی و اقتصادی بعمل خواهیم آورد. ولی ما باین امر توجه خواهیم داشت که ملت تهدید شده، نیروی دفاعی اصلی را تامین نماید.
دکترین کارتر و ایران(١٠)
یکسال پس از پایان جنگ ویتنام، با افشاشدن عملیات غیر قانونی ای که به ماجرای واترگیت معروف شد، ریچارد نیکسون مجبور به استعفا شد. پس از او جرالد فورد 1977-1974 به ریاست جمهوری آمریکا رسید. در دوران ریاست جمهوری فورد، مردم آمریکا نه تنها با واترگیت بلکه با بحران اقتصادیی روبرو شدند که تورم ایالات متحده را به 7 در صد رساند. همزمان، اثرات جنگ ویتنام اهمیت سازمانهای غیر دولتی (ان.جی.او)،مانند سازمان عفو بین الملل را افزایش داده بود. این سازمان 1976، تعداد زندانیان ایران را در آن سالها بین 25 تا 100 هزار نفر اعلام کرده بود. روسیه شوروی حاضر شد که پیمان قوانین حقوق بشر را در سال 1975 در هلسینکی امضا کند.
در جنین شرایطی مردم آمریکا جیمی کارتر 1981-1977 را به ریاست جمهوری ایالات متحده انتخاب کردند. دکترین کارتر که در حقیقت در سال ،1980، یعنی یکسال قبل از پایان ریاست جمهوری او اعلام شد وریشه در سیاست سد نفوذ هری ترومن داشت، جنین بود:
کوشش یک نیروی خارجی برای بدست آوردن کنترل بر منطقه ی خلیج فارس، بعنوان تهدیدی علیه منافع حیاتی ایالات متحده آمریکا تلقی میشود. به جنین تهدیدی با ابزار لازم پاسخ داده خواهد شد، از جمله با نیروی نظامی .
ماجرای ایران گیت !
جنجال سیاسی کاخ سفید موسوم به ،، ایران گیت ،، و داستان ،، کیک و انجیل ،، اهدای رونالد ریگان بهمراه یک قبضه کلت کمری برای آخوند ،، هاشمی رفسنجانی ،، را هم نسلیهای من بخوبی از برند . اما تکرار آن به اختصار عاری از لطف نیست . ماجرای معروف مک فارلێن و حکومت ،، ضد امپریالیستی ،، آقای خمینی و همفکران وی ، بهنگام جنگ با حکومت عراق بوقوع پیوست و پرده از بی محتوا بودن همه شعارهای آیت اله های ریز و درشت و تحلیلهای ،، تئوریسینهای حزب بی آبروی توده و شرکای خجولش موسوم به ،، اکثریت ،، برداشت .
،، شیطان بزرگ ،، در قلب تهران و بدور از چشم اغیار ( بخوان کاخ کرملین ) با وساطت ،، منوچهر قربانی فر ( مهره مورد اعتماد رژیم ) و ،، عدنان قاشقچی ،، یهودی دلال اسلحه ، وارد گفت و گو پیرامون چگونگی کمکهای ایالات متحده با ایران شده بودند .
،، خمینی ،، که بساط نماز جمعه اش را توسط واعظان و مداحانی چون رفسنجانی و خامنه یی و منتظری گرم نگاهداشته بود ، برای خلاصی از مهلکه (جنگی که خود برپا کرده و ،، صدام حسین را عملآ به تهاجم تشویق کرده بود ١١) ، دست بدامان شیطان بزرگ شده بود . میزان فروش اسلحه های آمریکایی و قطعات فانتومهای اف ٤ و اف ١٦ و نیز هلیکوپتر های موسوم به آپاچی ، هر گز افشا نشد . قدر مسلم آنکه آمریکا برای بهبود روابط با ملایان حاکم قدمهای جدی بر میداشت اما محافل تند رو ترجیح میدادند که ،،کج دار و مریز ،، همواره تماسهای پنهانی را از کانالهای ایجاد شده ادامه دهند ،چرا که روند تبلیغاتی نیروهای تحمیق شده حزب اله نمیبایست مختل میشد . شعار های ،، مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل بهنگام تمامی نشستهای محرمانه شدت میگرفت و علاوه بر سران حکومت ، واعظان نیز مراسم نماز جمعه را به سکوی تبلیغاتی علیه غرب مبدل کرده بودند
(١) اینکه پدیده فراماسونی چگونه بوده و هست ، میتوانید در این لینک بیشتر اطلاعات کسب ک
http://fa.wikipedia.org/wiki
(٢)
http://kouroshparast.com/site/
(٣)
ارتش شاه در ٢١ آذر ١٣٢٥ با یورش همه جانبه به آذربایجان و کردستان ، ابتدا وارد تبریز شد و حمام خونی براه انداخت . سران دولت خودمختار کردستان ( که با کمال حسن نیت و برای جلوگیری از خونریزی ملت کرد توسط مزدوران حکومت پهلوی ، شیوه مسالمت جویانه پیش گرفتند ) ابتدآ با وعده های سرتیپ همایونی مواجه شدند ، اما پس از مدت کوتاهی علیرغم خواست زنده یاد قاضی محمد و همرزمانش مبنی بر تشکیل یک دادگاه صالحه در تهران با نظارت مراجع بین المللی ، توسط گزمه های حکومت پهلوی در یک دادگاه نظامی چند دقیقه یی ، محکوم به اعدام شدند
(٤)
اصل ٤ ترومن ، بخشی از ،، اداره همکاری بین المللی ،، یا ،، آژانس آمریکایی برای توسعه بین المللی ،، بود .
(٥)
یکی از عناصر مهم و سردسته تروریستهای سازمان فدائیان اسلام ، آخوند اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی است .
. سازمان مذکور را ،، آخوند نواب صفوی ،، پایه گذاری نموده بود و رفسنجانی در تهیه اسلحه ضارب دکتر حسنعلی منصور ، نقش کلیدی داشت .
(٦)
http://www.tak-tahghigh.com/ta
٧، ٨ ، ٩ ، ١٠ برگرفته از ،، ویکیپیدیا ،،
(١١)
آیت اله خمینی پیش از تهاجم حکومت عراق به ایران ، چند روز قبل از حمله هواپیماهای عراقی به تهران ، از ارتش عراق خواسته بود که علیه صدام حسین قیام کنند . مسئله صدور انقلاب به سایر ممالک اسلامی ،یکی از گرههای اصلی و مشگل آفرین روحانیت حاکم علیه همسایگان ایران بود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر