یک) سرعت تحولات خیره کننده است. بگذارید تیتر وار بگوییم اکنون چه اتفاقاتی افتاده. اول اینکه فاز «جنگ شهری» رسما ادامه دارد. همان طور که قابل پیش بینی بود، «یگانهای مدافع خلق» در جنگ شهری توانستهاند تلفات زیادی به داعش وارد کنند. خبرهای تائید نشده حاکی از کشته شدن «عمر چچنی» شناخته شدهترین فرمانده نظامی داعش توسط یگانهای مدافع خلق است.
کوبانی تبدیل به برزخ شده. کوبانی همچنان با سلاحهای ساده و سبک علیه سلاحهای سنگین داعش مقاومت میکند. حداقل تا امروز به نظر میرسد جنگندههای ائتلاف، تنها به شکل تفننی و تفریحی، در روز یک بار مواضع داعش را هدف قرار میدهند و آن یک بار هم از قضا مدافعان کوبانی میگویند: «معلوم نیست کجا را هدف قرار میدهند». چون در عمل بمباران انها هیچ تاثیری در این معادله نداشته. جنگندههای ائتلاف، شاید در این جنگ، پر سر و صداترین عنصر و در عین حال تا اکنون، بیتاثیرترین عنصر بودهاند.
دو) مقامات ترکیه، این روزها به یک پرسش فکر میکنند: «چطور میتوانیم هم کردهای سوریه را تضعیف کنیم و هم زمینه مداخله خارجی علیه اسد را فراهم کنیم و هم کردهای ترکیه را نشورانیم؟». ترکیه کم کم از حالت فاعل خارجی می شود و مجبور است چاره ای برای چالش های بزرگی که در راهند آماده کند. کردهای ترکیه، بخشی از این کشور را با زلزله سیاسی و امنیتی مواجه کردهاند. آتشی که خاکستر شده بود، دوباره جان گرفته. اینبار خشمگینتر از همیشه. خشونت پلیس ترکیه و خشم معترضان، وضعیت را به سمت جدی شدن درگیریها و حتی فاز جنگ مسلحانه شهری سوق میدهد. حزب کارگران کردستان، شاید یکی از آپشنهایی که اکنون به آن فکر میکند، آغاز و تجربه یک شیوه خاص از جنگ علیه ترکیه است: جنگ در داخل شهرها! همه نگاهها به کوبانی است. زمان به سرعت میگذرد. شمارش معکوس قطع امید کردها آغاز شده است. چند روز کافی است تا مشخص شود آیا یک «سورپرایز سیاسی» در راه است یا نه.
سه) دولت ترکیه، در یک ماه گذشته، در بین افکار عمومی به اندازه چندین دهه اعتبارش را از دست داده. کمتر کسی اکنون به حمایت ترکیه از داعش و یا در حالت خوشبینانهاش، چشم پوشی ترکیه از تحرکات داعش، شک دارد. خیابانهای سرتاسر جهان، علیه مقامات ترکیه است. این روزها اسم دولت ترکیه و داعش، در رسانهها، در خیابانها و در ذهنها، در کنار یکدیگر میآید. از طرف دیگر، کردهای ترکیه و سوریه بیش از همیشه اعتبار و مشروعیت به دست اوردهاند. آنها نشان دادهاند که اگر زمینهای باشد، برای صلح عادلانه آمادهاند، انها مدت هاست به ترکیه زمان دادهاند. که سیاستش را علیه کوبانی و روژئاوا تغییر دهد. آنها چندین دوره به ترکیه زمان دادند تا حسن نیت خودش را نشان دهد. آنها بارها هشدار دادند که اگر ترکیه از در دوستی با کردها وارد نشود، پروسه صلح تمام شده تلقی خواهد شد. و جنگی بزرگ به راه خواهد افتاد. از همه اینها گذشته، حزب کارگران کردستان و یگانهای مدافع خلق، در فاجعه شنگال مقابل چشمان جهان، به یاری مردم شنگال و مخمور شتافتند. و دهها هزار نفر را از نسل کشی نجات دادند. در حالی که دقیقا در ان لحظه ترکیه خاموش بود و همزمان بیمارستانها و مرزهایش را در اختیار اعضای داعش قرار داده بود. این فرق کمی نیست. از این رو، اینبار، افکار عمومی، قطعا با کردها همذات پنداری میکنند. چون حسن نیست کردها، همجون محتوای یک فیلم سینمایی که همه در ماههای گذشته ان را دیدهاند، برای بیندگان و برای افکار عمومی ثابت شده است.
چهار) این یک تحریف است. کردهای ترکیه و در اساس کردها، دلیل اعتراضشان این نیست که از ترکیه بخواهند به کوبانی کمک کند. برعکس. کردها به خوبی میدانند ترکیه چرا به کوبانی کمک نمیکند. و میدانند ترکیه در سه سال گذشته علیه کوبانی و کردهای سوریه چه سیاستی اتخاذ کرد. میدانند محاصره اقتصادی اعمال کرد. میدانند در رسانههایش جنبش کرد را تروریزه کرد. میدانند، از لحاظ دیپلماتیک کردها را تخریب و تضعیف کرد. و میدانند داعش و گروههایی مثل جبهه النصره را به ابزار جنگ نیابتی با جنبش کرد تبدیل کرد. بنابراین، خشم و فریاد حامیان کوبانی، حاوی درخواست یا خواهش نیست. خشم است. خشم از رویکرد سه ساله ترکیه. خشم از بازی خطرناک یک ماه اخیرش. کردها نگفتهاند و نمیگویند چرا ترکیه از کوبانی حمایت نمیکند. برعکس. میگویند: چرا از داعش حمایت میکند؟ چرا علیه کردها این جنگ را دامن زده است؟ خشم جوانان استانبول و دیاربکر و انکارا، خواهش و انتظار و تمنایی در خود ندارد. بلکه یک نوع قطعیت سیاسی را یدک میکشد.
پنج) اکنون وقت ان است که برخی از دولتها و جریانها ژست ناجی به خود بگیرند. وضع موجود محصول سکوت سازمان ملل، حمایت ترکیه از داعش، بیرغبتی آمریکا و کشورهای غربی به حمایت از کردها و از طرف دیگر، سستی و تعلل و موضع ضعیف رهبران اقلیم کردستان است. تا داعش بیشتر پیشروی میکند، صدای جریاناتی که ادعا میکنند که نقش ناجی را دارند، بلندتر میشود. اما در عمل، همان سیاست و سکوت قبلی در جریان است. بعید نیست اگر کوبانی در آستانه شکست قرار بگیرد، ترکیه و برخی از کشورهای غربی، «نوشداروی بعد از مرگ سهراب» شوند و به این بهانه، در این معادله مداخله نظامی کنند. تا این لحظه، افکار عمومی، جامعه جهانی را در کنار داعش و ترکیه، مسئول فجایع کوبانی میداند. اگر «ناجیهای دروغین» بخواهند بعد از وقوع فاجعه وارد عمل شوند، دیگر جاذبهای و حمایتی برنمی انگیزند. این بازی، لااقل افکار عمومی را همراه نخواهد کرد. آنها یک ماه وقت داشتند که قبل از وقوع فاجعه، یا در جریان وقوع فاجعه، وارد عمل شوند. دخالت بعد از وقوع فاجعه، تنها فرضیههای بدبینانه علیه قدرتهای غربی و ترکیه را از حالت فرضیه خارج و تبدیل به «واقعیت» خواهد کرد.
شش) کوبانی شاید برای دولتهای قولدور منطقهای و جهانی جذابیتی نداشته باشد. کوبانی در مسیری گام نهاده که نه مدل دلخواه قدرتهای منطقهای باشد و نه الگوی صادراتی کشورهای غربی. کوبانی، یک مدل دموکراسی رادیکال مبتنی بر برابری جنسیتی و همزیستی عادلانه بین ملتها و مذاهب و اقلیت هاست. و دقیقا از همین رو، کوبانی در بین دولتها هیچ حامی و پشتیبانی ندارد. حامیان کوبانی، دقیقا انانی هستند که در تکاپوی ساختن مدلهای مترقی بومی هستند. کوبانی، مدل مردمان خاورمیانه است. همان ها هم اکنون نگرانش هستند. همانها هم اکنون برایش به خیابان میآیند. کوبانی مخاطبان خود را پیدا کرده. مخاطبان کوبانی هم در تلاشند تا صدای خود را به کوبانی برسانند. حمایت از کوبانی، یک آکسیون لحظهای و گذرا نیست. کوبانی، پتانسیل عظیمی در رقم زدن آینده مبارزات مردمی در خاورمیانه دارد. کوبانی، بار دیگر، مردم و خیابان را با هم آشتی داده است. و ان آشتی در خدمت خود کوبانی است. همانطور که ارزشهای کوبانی در خدمت خاورمیانه بوده. کوبانی سرنوشتش هر چه که باشد، ارزشهایی خلق کرده که نسبتی با پیشروی و پسروی داعش ندارند. ارزشهایی که کوبانی خلق کرده، ماندگارند. و در معادلات اجتماعی و سیاسی منطقه تاثیر میگذارند. باور نمیکنید؟ خیابانهای جهان را، خیابانهای خاورمیانه را، خیابانهای کردستان و ایران را زیر نظر بگیرید.
سامان رسول پور
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر