Pages

Subscribe:

Ads 468x60px

۱۴۰۰ آبان ۲۰, پنجشنبه

"احسان فتاحیان" دوازده سال از اعدام احسان میگذرد. هنوز هم همه با تأسف و تأثر اما با تحسین وی را یاد میکنند. اراده و عزم راسخش در تقابل با ستمگران زمانه، ایمان، شهامت و غرورش در پای چوبه دار، وصیتنامه کوتاه و پرشکوهش در پایبندی به سعادت انسان و دفاع از مردمش، همه و همه فاکتورهایی هستند که مرگ وی را مجزا نمود.

 


"احسان فتاحیان"
دوازده سال از اعدام احسان میگذرد. هنوز هم همه با تأسف و تأثر اما با تحسین وی را یاد میکنند. اراده و عزم راسخش در تقابل با ستمگران زمانه، ایمان، شهامت و غرورش در پای چوبه دار، وصیتنامه کوتاه و پرشکوهش در پایبندی به سعادت انسان و دفاع از مردمش، همه و همه فاکتورهایی هستند که مرگ وی را مجزا نمود.



احسان فتاحیان جوان آزاد اندیشی که به جرم عشق به مردم به پای چوبه دار رفت و جان در راه پیمان خود با آرمانش نهاد، در آخرین نامەاش می نویسد که" هرگز از مرگ نهراسیدەام حتی اکنون که آن را در قریب ترین فضا و صمیمانه ترین زمان، در کنار خویش حس می کنم. آن را می بویم و بازش می شناسم، چرا که آشنائی است دیرینه برای این ملت و سرزمین" و سخن خود را چنین به پایان می رساند: " اگر به گمان زورورزان و حاکمان مرگ من موجب حذف مسالەای به نام کردستان خواهد شد باید گفت زهی خیال باطل. نه مردن من و نه هزاران چون من مرهمی بر این درد بی درمان نخواهد بود و چه بسا آتش آن را شعله ورتر خواهدنمود"

احسان عاشق زندگی بود. او برای زیستن راه زیستن را انتخاب نمود. راه‌ها بر او بسته بود و برای زیستن دست به مبارزه زد. راه مبارزه‌ی زیستن در آن شکل و شمایل نیز ظاهرا وی را ارضا نکرد. زخمی از مبارزه و زندگی به دام آنان افتاد که دشمنان دیرینه‌ی زندگی و مبارزه هستند. با اینکه می‌توانست با تن سپردن به یک اعتراف حتا حکم ده سال زندان‌اش را تخفیف دهد. اما تن نسپرد و تهدید بازجویان که امروزه در ایران قاضیان اصلی هستند تایید شد و اعدام حکم او و سرنوشت او شد. اما در سه روز مانده به کشته شدن اش نامه‌‌ای نوشت که از لحاظ حیثیت تاریخی متن و از لحاظ نوع برداشت آزاد از "آزادی" و "زندگی" و هم چنین"مرگ" به عنوان مفهوم دیگری که به ظاهرا"حایل" این هاست، بسیار پر اهمیت است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر