افرادی که با چهره ی نیم رخ بر سر میبرند و در رفتار و عملکرد خویش شک و تردید دارند و دارایی چند چهره ی مختلف هستند در اصل بیمار هستند و یا در محیطی خطرزا بر سر برده اند و تاثیر مخرب محیطهای خطرزا فرد را به این جای رسانده است که حتی در جایی که امن و امان باشد دچار شک و تردید میشوند و تمام زندگی آنها با وهم وآمیخته با توهم بوده و این توهم بخاطر شرایط سنی آنها تقویت شده است.
در تحقیقات روانشناسی آمده است افرادی که دارایی چند صورتی هستند و هر جایی به طور تناسب با جو آنجا گفتگو میکنند و همیشه در صدد هستند که پشت سر دیگران دست به بدگویی بزنند در اصل مبتلا به جنون ترس شده اند.
و در ضمن این چنین اشخاصی که من در باره اشان بحث نمودم در صورت پیشنرفتن هذیانهای آنها به خشونت متوسل میشوند و به این دلیل به خشونت روی می آورند که هذیانهای که تابحال درباره اش علیه دیگران بیان نموده اند و کاربردی نداشته است چند برابر آنها را دچار وحشت نموده و این وحشت فرد بیمار را به انتقامجویی وامیدارد که دست به عمل فیزیکی میزنند.
و در عین حال این افراد خواب راحتی ندارند همیشه با ترس و حشت میخوابند به دلیل اینکه این اشخاص همیشه این احساس براشون ایجاد میشود که کسانی که او علیه آنها دست به هذیان گویی زده است از فرد هذیان گو انتقام بگیرند و این جو خودش برای خودش در چهارچوب تفکر بیمارش درست نموده و در نهایتش همان جنون حاد ترس میباشد که فرد برای جامعه خطر ناک میشود اعتماد به نفسش از بین رفته و دست به هر کاری که متضاد با قوانین جامعه باشد میزنند مثل دزدی بزهکاری و خرابکاری شکستن شیشه های ایستگاه اتوبوسهای محل زندگی و بنوعی به یک جانور انسانما مبدل میشود و در ضمن این را بیان کنم من چنین رفتاری را در بین افراد چپ و افراد مذهبی افراطی دیده ام متاسفانه.
و در ضمن بگویم که این چنین افرادی که با چنین مشکلات روانیی روبرو هستند بیشتر از همه خودسانسور هستند و خود سانسوری به این معنا میباشد این اشخاص چون بیمار هستند در این زمینه میکوشند که از راز و رمز دیگران آگاهیی پیدا کنند لاکن با همان شیوه که در صدد بر می آیند تا از رمز و راز دیگران سر در آورند میکوشند که کسی از رمز و راز آنها سر در نیاورد اما فراموش نموده اند علوم رفتاری امروزی این مرز را شکسته و بدون اینکه با فرد گفتگو بشود رفتار آنها زیر نظر قرار بگیرد بدن آنها زبان حال آنها و کشمکشهای درونی روانی آنها میباشد منظورم حرکات بدنی آنها زبان حال فکری و درونی آنها میباشد برای نمونه حرکات چشمها دستها و سر و اعضای بدن انسان میتواند خیلی چیزهای که در درون آن انسانها وجود دارد بدست بیاورد که این کار را میتوان از راه دور بدون اینکه با فرد به گفتگو بنشینید.
که به پارانوئیدی ختم میشود دوم بعلت حسادت میباشد حسادت دو نوع دارد یک نوعش بهش میگن حسادت خفیف و این حسادت در پیش فرد تقویت شده و به حالت جنون میرسد برای نمونه پیش من چیزی میگویند و پیش دیگران چیزی دیگر بیان میکنند همه این حرفهای که بیان میکنند بیشترش بر اثر کشمکشهای درونی و اختلالات فکری فرد میرساند.
این چنین افرادی که عادت دارند بنوعی برای دیگران تهمت بی اساس و دروغین درست کنند بیمار هستند این بیماری همان ترس ناخودآگاه میباشد که فرد برای خالی کردن انباشته های درونیش پناه به این میبرد که پشت سر دیگران دست به تهمت زدن دروغ درست کردن و کارهای بکنند که خود نیز از عواقب آن اگاهیی ندارند هر چند میکوشند که علیه کسانی دیگر دست به هذیان گویی بزنند در عین حال دچار ترس و اسطراب و وحشت میشوند این اشخاص بیشتر از همه دچار استرس میشوند.
این افرادی که در بالا در باره اش بحث نمودم که دارایی چند چهره مختلف هستند بیشتر کشمکشهای فکری و درونی آنها باعث میشود دست به هذیان گویی و دروغ گفتن بزنند و این افراد در عملکردشان میتوان در مسائل ارثی آنها از را رفتار آنها مورد بررسی قرار داد.
4 چیز میتوانند فرد را به هذیان گویی وادار کنند.
1 خودپسندی
2 ترس و وحشت ناخودآگاه
3 مسائل ارثی
4بعلت بیسوادی و نادانی
برای مثال یک نفر آمد و گفت او سیکل خوانده است در ایران اگر سئوال کنید که سیکل چند تا کتاب دارد و چه نوع علومی در آن خوانده میشود به هیچ عنوان توان جواب دادن را ندارند کسانی که تا حد سیکل درس میخوانند معمولا با زبان انگلیسی آشنایی دارند چرا چون در کلاس 5 ابتدایی درس دستور زبان انگلیسی آغاز میشود در مدارس ایران و در کلاس هفتم مکالمات انگلسی وجود دارد در کلاس هشتم باید به معلمش نامه به زبان انگلیسی بفرستد یعنی در طول 3 سال خواندن درس انگلیسی توان گفتگو با زبان انگلیسی باشد برده میشود.
در آینده در باره دروغ مقالاتی منتشر میکنم که خیلی جنبه آموزنده و مفید خواهند بود.
با تشکر ساموئیل کرماشانی 12/1/2012
0046720303668 email samuel.ku@gmail.com
www.ajansknews.blogspot.com
---------------------------------------
-----------------------------
شکوه کردن، راهی برای گریز از مسئولیت
هنگامی که فردی از چیزی یا کسی شکایت دارد، باورمند به این واقعیت هست که چیز بهتری در انتظار اوست که میتواند به آن برسد. در حقیقت از نرسیدن به آن چیز بهتر، ناراحت و گلهمند است.
اگر شما باور ناداشته باشید که بطور مثال میتوانید موفق به داشتن خانه بزرگتر، کار بهتر، روابط بهتر، پول بیشتر، و و و... بشوید، دیگر جایی برای شکوه کردن باقی نمی ماند.
آیا از کسی تا حال شنیدهاید که از نیروی جاذبه زمین شکایت داشته باشد؟
اگر ظرفی از به زمین بیفتد ودستتان بشکند ممکن است خیلی چیزها را مقصر بدانید، ولی تنها چیزی که به ذهنتان خطور نمیکند دلیل اصلی آن است که همان نیروی جاذبه زمین است که باعث افتادن طرف به زمین بوده است. هواپیماای بر زمین سقوط میکند، تنها علتی را که پیگیری نمیکنند نیروی جاذبه زمین است. چرا؟ برای اینکه این یک نیروی طبیعت است و نمیشود آن را تغییر داد. افراد شکایت نمیکنند که چرا فقط ۲۴ ساعت در روز وقت دارند و بطور مثال احتیاج به ۲۸ ساعت وقت دارند در صورتی که اگر میدانند که این قوانین طبیعت است و باید با آنها ساخت. پس ما از کارهایی شکایت میکنیم که میدانیم قابل تغییر هستند و میتوان آنها را در جهت دلخواه خود تغییر داد.
سوال در اینجاست که اگر میشود این تغییرات را در جهت خواستههای خود به وجود آورد، پس چرا کاری انجام نمیگیرد و فقط به شکوه گذاری و گله مندی بسنده میشود؟
برای رسیدن به خواسته ها باید دست به اقداماتی زد که چون این اقدامات خالی از ریسک نیستند و میتواند هزینههایی در بر داشته باشد. بعضی افراد از انجام این اقدامات سر باز زده و وارد عمل نمیشوند و به شکوه گذاری بسنده میکنند.
جالب است که در اکثر مواقع، مورد مخاطب این شکایتها هم کسانی هستند که از دستشان کاری ساخته نیست.
مثلا فلانی از دست رئیس خود ناراضی است، شکایت رئیس را به دوستش میکند، یا از دوست خود گلهمند است و گله او را به همسرش منتقل میکند.
اینگونه افراد اگر چه از وضع کنونی خود ناراضی هستند، ولی در عمل قصد بهبود این وضع را ندارند و بیشتر مایل هستند که دل خود را خالی کنند. چرا که اینکار برای آنها راحت تر و آسانتر است و ریسکی هم به همراه ندارد.
اگر از رئیس تان شکایت داشته باشید، جرات و شهامت میخواهد تا آن را با خود او در میان بگذرید. با اینکه این کار بدون ریسک نیست، امکان اینکه نارضایتی شما بر طرف شود و وضع کنونی شما به مراتب بیشتر شود وجود خواهد داشت. اما اگر بجای رئیس این مسئله را با دوستتان در میان بگذارید، گو اینکه همدردی دوستتان میتواند مرههمی برای دردتان باشد ولی معالجه دردتان نخواهد بود.
فراموش نکنید که برای بدست آوردن هر چیزی باید مایه بگذارید، دریافت هیچ چیزی بدون هزینه نیست.
البته باید بررسی کنید هزینهای که میپردازید ارزش آن کار را دارد یا خیر. اگر ارزش دارد وارد عمل شوید و وضعیت را در جهت خواسته خود دگرگون سازید. فرض کنید از رابطه با همسر خود ناراضی هستید، یا برای رفع آن اقدامی کنید یا جدا شوید. اگر از وضع کاری خود راضی نیستید یا برای رفع آن کاری کنید یا کار جدیدی برای خود دست و پا کنید.
در هر صورت بهتر است که دست به اقدامی برای تغییر وضعیت موجود بزنید تا اینکه دست روی دست گذاشته و کاری انجام ندهید و وقت خود را با گله و شکایت تلف کنید.
توجه داشته باشید که این شما هستید که میتوانید از عهده این کار بر آیید. منتظر کسی نباشید که این کار را برای شما انجام دهد. خود باید مبتکر این کار باشید. یا سر رشته اتفاقات زندگی را بدست میگیرید یا اتفاقات سر رشته زندگی تان را بدست خواهند گرفت.
بدانید که فقط شما هستید که مسئولیت اعمال خود را بعهده دارید. نتیجه هر عمل تان عکسالعملی است که نتیجه کارهایتان را تعین میکند.
اگر در هنگام رانندگی بصورت گستاخانه و غیر احتیاط از اتوموبیلی سبقت گرفتید، باید انتظار عکسالعمل مشابه راننده اتومبیل را داشته باشید. در عوض اگر راه را برای او هموار سازید ، عمل شما سپاسگزاری آن راننده را در بر خواهد داشت. پس این شما هستید که وضعیت مطلوب یا غیر مطلوب را بوجود میآورید.
هر موقع که در مقابل مشکلات بصورت غیر فعال تسلیم و کاری انجام نمیدهیدو خود را قربانی ناملایمات زندگی میپندارید، تصمیم گرفتهاید که سر رشته زندگی را بدست آنها بسپارید. اگر چنین نمیخواهید، بر خیزید و سر رسته زندگی را خود بدست گیرید.
-----------------------------
جنون آخوندی
جنون رژیم ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای به بهای نابودی ایران. ویرانی صنعت نفت و گاز و از بین رفتن ذخائر استراتژیک کشور، تنها بخش کوچکی از هزینه بلند پروازیهای آخوندی است. سکوت و بی تفاوتی گروههای سیاسی قابل توجیه نمی باشد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر