«ناقصسازی جنسی زنان» به مناسبت ششم فوریه، روز جهانی پایان دادن به ناقصسازی جنسی زنان
مازیار مهدوی فر: ششم فوریه هر سال با نام «روز جهانی پایان دادن به ناقصسازی جنسی زنان» معرفی شدهاست. این عنوان برای اولین بار توسط «استلا اوباسانجو» بانوی اول کشور نیجریه در سال ۲۰۰۳ برای این روز پیشنهاد شده و پس از آن توسط سازمان ملل به عنوان یک روز جهانی پذیرفتهشد. «ناقصسازی» یا «بریدن اندام جنسی زنان» به معنای هرگونه بریدن، آسیب رساندن و یا صدمه زدن به اندام خارجی جنسی زنان است که بدون هرگونه علت یا انگیزه پزشکی صورت گرفتهباشد. تا اوایل دهه هشتاد میلادی از اصطلاح «ختنه» برای این کار استفاده میشد که از بار معنایی کافی برای این عمل وحشتناک برخوردار نبود. به همین دلیل اصطلاحات مختلفی توسط فعالان حقوق بشر و زنان برای جایگزینی پیشنهاد شد تا در نهایت بر روی اصطلاح «ناقص سازی جنسی زنان» یا «Female Genital Mutilation» توافق حاصلشد.
آمار و پراکندگی
تا کنون حدود صدوچهل میلیون نفر در سرتاسر دنیا قربانی ناقصسازی جنسی زنان شدهاند و سالانه حدود دو میلیون نفر در معرض قربانی شدن قرار دارند. اغلب قربانیان در بیستوهشت کشور آفریقایی زندگی میکنند. کشورهایی مانند مصر، سومالی و سودان بالاترین آمار را دارند. درصد زنانی که در این کشورها قربانی ناقصسازی شدهاند بالای نود درصد و در بسیاری مناطق حدود صد در صد کل جمیعت زنان است. پس از آفریقا منطقه خاورمیانه آمار بالایی دارد. کشورهایی مانند عراق (به خصوص در منطقه کردستان)، یمن، بحرین و پس از آنها امارات، دارای آمار نگرانکنندهای هستند. در ایران هم این مساله در بخشهای جنوب و غرب، در استانهای بوشهر، خوزستان و کردستان تا حدی رواج دارد. جدا از آفریقا و خاورمیانه، در سالهای اخیر به علت پدیده جهانیشدن و افزایش مهاجرت از این مناطق به کشورهای دیگر، هماکنون در کشورهای پیشرفته هم تا حدی با این معضل روبرو هستیم.
زمان و چگونگی ناقص سازی
بسته به قبیله و کشور مورد نظر و در دسترس بودن افرادی که به صورت سنتی این عمل را انجام میدهند، زمان انجام ناقصسازی متفاوت است. اما به صورت معمول در سنین مابین سه تا هشت سالگی رایجتر است. اگرچه در بعضی مناطق این رسم در مورد نوزادان دو ماهه و بعضی جاها در مورد دختران بالغ هم اجرا میشود. دختری که آلت جنسی او بریده نشده باشد ناپاک خوانده میشود و معمولن افراد مختلف خانواده و فامیل، بهخصوص مردان از او دوری میکنند و او را ناپاک میخوانند. این باعث میشود بسیاری از دختران در سن کودکی تمایل به انجام عمل ناقص سازی در مورد خودشان نشان بدهند، چون فکر میکنند با انجام این عمل پاک میشوند و میتوانند مانند دختران بزرگتر، مورد توجه اطرافیان قرار بگیرند و به خصوص اینکه توجه پسران را به خود جلب کنند. در میان مردان این مناطق این باور وجود دارد که اگر قبل ازبریده شدن اندام جنسی، با دختری تماس برقرار کنند یا با او رابطه جنسی داشته باشند، برای سلامتشان بسیار خطرناک است و حتا ممکن است منجر به مرگشان شود.
ناقصسازی معمولن با وسایلی بسیار ابتدایی از قبیل تیغ ریشتراشی یا چاقو و بدون انجام هرگونه بیهوشی موضعی یا عمومی انجام میگیرد. معمولن زنانی هستند که به صورت سنتی انجام این کار را به عهده گرفتهاند. این افراد، مورد احترام قبیله هستند و البته از راه انجام این کار درآمد خوبی هم نصیبشان میشود.
دلایل و انگیزهها
دلایل مختلفی که توسط معتقدان به ناقصسازی جنسی زنان ارایه میشود در مناطق مختلف تا حدی متفاوت است. حفظ غرور و شرافت خانوادگی، پاکی و طهارت، باکره ماندن دختر، متعهد ماندن به شوهر و حتا باطل نمودن طلسم، تعدادی از این دلایلند. در مصر باستان، باور بر این بوده که خدایان دوجنسی هستند و به همین دلیل در آفرینش مرد یا زن، بخشی از وجود جنس مخالف نیز باقی مانده که به اعتقاد آنها برای انسان مضر و شیطانی بوده. به باور مصریان قدیم این بخش که همان بخش خارجی اندام جنسی بود باید از بدن انسان حذف میشد تا ماهیت شیطانی از وجود او خارج شود. به همین دلیل در مطالعه تاریخ مصر باستان با ختنه مردان و زنان مواجه میشویم که اولین بار «هرودوت» تاریخنگار عهد باستان آن را در مصر گزارش کرده. به نظر میرسد در گذر زمان و با ظهور ادیان، این باور همچنان برقرار ماند. با این تفاوت که در مناطق مسلماننشین، به جای این توجیه باستانی، ناقصسازی زنان توجیهی جدید پیدا کرده و لباسی دینی پوشیدهاست. در تعالیم یهود و مسیحیت اشارهای به بریدن اندام جنسی زنان نشده، اگرچه عدهای از مسیحیان هم با توجیهات دینی به آن اقدام میکنند. رجوع به قرآن نشان میدهد که در کتاب آسمانی مسلمانان هم اشارهای به انجام این کار یا توصیه به آن نشده. اما مشکلی که وجود دارد اینست که بسیاری از علمای اسلامی اگرچه ناقصسازی را واجب نمیدانند اما متاسفانه انجام آنرا جایز و گاهی مستحب میدانند. در این زمینه رجوع آنان به حدیثی از پیامبر اسلام است که ظاهرن در حقیقی بودن آن هم شبهه وجود دارد.
جدا از انگیزههای ذکر شده که معمولن به کشورهای آفریقایی و خاورمیانهای مربوط است دلایلی دیگر در مناطقی از دنیای پیشرفته به خصوص آمریکا برای بریدن اندام جنسی زنان برشمرده شده. گروهی از پزشکان با دیدگاههای سنتی در آمریکا معتقدند برداشتن بخش بیرونی اندام جنسی زن، سبب کاهش خودارضایی در دختران و افزایش سلامت آنان میشود. گروهی هم آن را به عنوان درمانی برای بعضی از بیماریها از جمله «صرع» و «هیستریا» پیشنهاد دادهاند. نمونهای از این افراد، «جیمز برت» پزشک آمریکایی است که در اواخر قرن بیستم در ایالت «اوهایو» به طبابت مشغول بود. او روشی را تحت عنوان «جراحی عشق» ابداع کرده بود و اعتقاد داشت با بریدن بخش خارجی اندام جنسی زن، نه تنها میل جنسی کاهش نمییابد بلکه افزایش پیدا میکند. او حدود ده سال ناقص سازی جنسی زنان را تحت عنوان «جراحی عشق» انجام داد تا اینکه به علت شکایتهای متعدد از جانب زنان قربانی، مجبور شد به صورت داوطلبانه، پروانه پزشکی خود را باطل کند و از ادامه این کار خودداری کند.
اثرات منفی
اثرات منفی عمل ناقص سازی جنسی را میتوان به دو گروه تقسیم کرد. اثرات اولیه، هنگام عمل جراحی و به فاصله کوتاهی پس از آن رخ میدهند، مانند درد شدید هنگام بریدن اندام جنسی، خونریزی و عفونت احتمالی ناشی از آلوده بودن وسایل مورد استفاده، شوک و مرگ ناشی از درد و خونریزی شدید در روزهای پس از ناقص سازی. اگر دختر بتواند از این مرحله جان سالم بهدر ببرد با عوارض ثانویه و آثار بلندمدتی روبرو خواهد شد که تا آخر عمر، همراه وی خواهند بود. تاثیرات روانی، جنسی و فیزیولوژیکی مانند عدم لذت جنسی تا پایان زندگی، تغییر شکل اندام جنسی، ایجاد مشکلات در قاعدگی، امکان انتقال ویروس HIV و ابتلا به بیماری ایدز، مشکلات مزمن در ناحیه لگن، سوزش ادرار، مشکلات متعدد در هنگام بارداری و زایمان و بسیاری مسایل دیگر از این دستهاند.
مبارزات و راهکارها
علیرغم مبارزات سازمانهای جهانی از جمله سازمان ملل، یونیسف و سازمان بهداشت جهانی علیه ناقصسازی جنسی زنان، هنوز کاهش آماری قابل توجهی در این زمینه به دست نیامده. حتا در کشوری مانند مصر این کار به صورت کلی غیر قانونی اعلام شده، اما بهنظر میرسد این گونه قوانین تنها بر بخشی از ناقصسازیهایی که پیش از این در مراکز پزشکی و زیر نظر پزشک انجام میشد تاثیر داشته.
گروهی از فعالان حقوق بشر معتقدند در شرایط فعلی بهتر است انجام عمل ناقصسازی، درون بیمارستانها یا مراکز بهداشتی و تحت نظر متخصصین انجام شود. به اعتقاد آنان در این صورت شرایط بهداشتی باعث کاهش عوارض بعد از عمل میشود. اما مخالفان این گروه هم دلایل موجهی دارند. آنان اعتقاد دارند وقتی بریدن اندام جنسی تحت عمل بیهوشی انجام گیرد به علت عدم مقاومت دختر، احتمال اینکه بخش بیشتری از اندام جنسی او بریده شود زیاد میشود، ضمن اینکه آزاد بودن انجام این عمل در بیمارستانها سبب میشود قبح آن به صورت کلی از بین برود.
در چنین شرایطی به نظر میرسد بازوی قانون به تنهایی برای مبارزه با این پدیده شوم کفایت نمیکند. تغییر فرهنگ و آگاهسازی افراد نسبت به عواقب وحشتناک این عمل، برای کاهش آمار آن راهگشا است. در جوامع مسلماننشین، نقش علمای دینی بسیار مهم است که به نظر میرسد تا این زمان نه تنها نقش مثبتی در این زمینه نداشتهاند بلکه به نوعی مشوق هم بودهاند. اگرچه بعضی از علمای متاخر به صورت انفرادی تلاشهایی برای مبارزه با ناقصسازی جنسی زنان داشتهاند، از جمله فتوایی که «شیخ علی گما»، روحانی مصری در باب حرام بودن ناقصسازی جنسی زنان به هر نحو و شیوهای صادرکرد و البته با استقبال چندانی از جانب همکارانش مواجه نشد.
در بعضی مناطق دنیا برای جلوگیری از آثار بد این اقدام، از مراسم جایگزین برای آن استفاده میشود. مثلن در بعضی مناطق کشور اندونزی، در موسم مورد نظر، جشنی برپا میشود و به صورت نمادین عمل ختنه کردن دختر را انجام میدهند، بدون آنکه آسیبی به بدن یا اندام جنسی او برسانند.
در ایران هم متاسفانه با آماری نگران کننده از ناقصسازی دختران روبرو هستیم. قطعن به دلیل شرایط فرهنگی ایران، این پدیده هیچگاه شیوع عمومی مشابه کشورهای آفریقایی نخواهد داشت. اما به نظر میرسد حتا وقوع یک مورد جدید ناقصسازی در هر نقطهای از ایران بایستی مورد توجه همه ایرانیان به ویژه سیاستگذاران باشد. اگرچه در شرایط فعلی که ظاهرن حکومت، کارهایی بسیار مهمتر از امور زیربنایی فرهنگی دارد، نقش فعالان مستقل حقوق بشر و فعالان حوزه زنان همانند تمام این سالها بسیار پررنگ و حیاتی است.
منبع: رادیو کوچه
آمار و پراکندگی
تا کنون حدود صدوچهل میلیون نفر در سرتاسر دنیا قربانی ناقصسازی جنسی زنان شدهاند و سالانه حدود دو میلیون نفر در معرض قربانی شدن قرار دارند. اغلب قربانیان در بیستوهشت کشور آفریقایی زندگی میکنند. کشورهایی مانند مصر، سومالی و سودان بالاترین آمار را دارند. درصد زنانی که در این کشورها قربانی ناقصسازی شدهاند بالای نود درصد و در بسیاری مناطق حدود صد در صد کل جمیعت زنان است. پس از آفریقا منطقه خاورمیانه آمار بالایی دارد. کشورهایی مانند عراق (به خصوص در منطقه کردستان)، یمن، بحرین و پس از آنها امارات، دارای آمار نگرانکنندهای هستند. در ایران هم این مساله در بخشهای جنوب و غرب، در استانهای بوشهر، خوزستان و کردستان تا حدی رواج دارد. جدا از آفریقا و خاورمیانه، در سالهای اخیر به علت پدیده جهانیشدن و افزایش مهاجرت از این مناطق به کشورهای دیگر، هماکنون در کشورهای پیشرفته هم تا حدی با این معضل روبرو هستیم.
زمان و چگونگی ناقص سازی
بسته به قبیله و کشور مورد نظر و در دسترس بودن افرادی که به صورت سنتی این عمل را انجام میدهند، زمان انجام ناقصسازی متفاوت است. اما به صورت معمول در سنین مابین سه تا هشت سالگی رایجتر است. اگرچه در بعضی مناطق این رسم در مورد نوزادان دو ماهه و بعضی جاها در مورد دختران بالغ هم اجرا میشود. دختری که آلت جنسی او بریده نشده باشد ناپاک خوانده میشود و معمولن افراد مختلف خانواده و فامیل، بهخصوص مردان از او دوری میکنند و او را ناپاک میخوانند. این باعث میشود بسیاری از دختران در سن کودکی تمایل به انجام عمل ناقص سازی در مورد خودشان نشان بدهند، چون فکر میکنند با انجام این عمل پاک میشوند و میتوانند مانند دختران بزرگتر، مورد توجه اطرافیان قرار بگیرند و به خصوص اینکه توجه پسران را به خود جلب کنند. در میان مردان این مناطق این باور وجود دارد که اگر قبل ازبریده شدن اندام جنسی، با دختری تماس برقرار کنند یا با او رابطه جنسی داشته باشند، برای سلامتشان بسیار خطرناک است و حتا ممکن است منجر به مرگشان شود.
ناقصسازی معمولن با وسایلی بسیار ابتدایی از قبیل تیغ ریشتراشی یا چاقو و بدون انجام هرگونه بیهوشی موضعی یا عمومی انجام میگیرد. معمولن زنانی هستند که به صورت سنتی انجام این کار را به عهده گرفتهاند. این افراد، مورد احترام قبیله هستند و البته از راه انجام این کار درآمد خوبی هم نصیبشان میشود.
دلایل و انگیزهها
دلایل مختلفی که توسط معتقدان به ناقصسازی جنسی زنان ارایه میشود در مناطق مختلف تا حدی متفاوت است. حفظ غرور و شرافت خانوادگی، پاکی و طهارت، باکره ماندن دختر، متعهد ماندن به شوهر و حتا باطل نمودن طلسم، تعدادی از این دلایلند. در مصر باستان، باور بر این بوده که خدایان دوجنسی هستند و به همین دلیل در آفرینش مرد یا زن، بخشی از وجود جنس مخالف نیز باقی مانده که به اعتقاد آنها برای انسان مضر و شیطانی بوده. به باور مصریان قدیم این بخش که همان بخش خارجی اندام جنسی بود باید از بدن انسان حذف میشد تا ماهیت شیطانی از وجود او خارج شود. به همین دلیل در مطالعه تاریخ مصر باستان با ختنه مردان و زنان مواجه میشویم که اولین بار «هرودوت» تاریخنگار عهد باستان آن را در مصر گزارش کرده. به نظر میرسد در گذر زمان و با ظهور ادیان، این باور همچنان برقرار ماند. با این تفاوت که در مناطق مسلماننشین، به جای این توجیه باستانی، ناقصسازی زنان توجیهی جدید پیدا کرده و لباسی دینی پوشیدهاست. در تعالیم یهود و مسیحیت اشارهای به بریدن اندام جنسی زنان نشده، اگرچه عدهای از مسیحیان هم با توجیهات دینی به آن اقدام میکنند. رجوع به قرآن نشان میدهد که در کتاب آسمانی مسلمانان هم اشارهای به انجام این کار یا توصیه به آن نشده. اما مشکلی که وجود دارد اینست که بسیاری از علمای اسلامی اگرچه ناقصسازی را واجب نمیدانند اما متاسفانه انجام آنرا جایز و گاهی مستحب میدانند. در این زمینه رجوع آنان به حدیثی از پیامبر اسلام است که ظاهرن در حقیقی بودن آن هم شبهه وجود دارد.
جدا از انگیزههای ذکر شده که معمولن به کشورهای آفریقایی و خاورمیانهای مربوط است دلایلی دیگر در مناطقی از دنیای پیشرفته به خصوص آمریکا برای بریدن اندام جنسی زنان برشمرده شده. گروهی از پزشکان با دیدگاههای سنتی در آمریکا معتقدند برداشتن بخش بیرونی اندام جنسی زن، سبب کاهش خودارضایی در دختران و افزایش سلامت آنان میشود. گروهی هم آن را به عنوان درمانی برای بعضی از بیماریها از جمله «صرع» و «هیستریا» پیشنهاد دادهاند. نمونهای از این افراد، «جیمز برت» پزشک آمریکایی است که در اواخر قرن بیستم در ایالت «اوهایو» به طبابت مشغول بود. او روشی را تحت عنوان «جراحی عشق» ابداع کرده بود و اعتقاد داشت با بریدن بخش خارجی اندام جنسی زن، نه تنها میل جنسی کاهش نمییابد بلکه افزایش پیدا میکند. او حدود ده سال ناقص سازی جنسی زنان را تحت عنوان «جراحی عشق» انجام داد تا اینکه به علت شکایتهای متعدد از جانب زنان قربانی، مجبور شد به صورت داوطلبانه، پروانه پزشکی خود را باطل کند و از ادامه این کار خودداری کند.
اثرات منفی
اثرات منفی عمل ناقص سازی جنسی را میتوان به دو گروه تقسیم کرد. اثرات اولیه، هنگام عمل جراحی و به فاصله کوتاهی پس از آن رخ میدهند، مانند درد شدید هنگام بریدن اندام جنسی، خونریزی و عفونت احتمالی ناشی از آلوده بودن وسایل مورد استفاده، شوک و مرگ ناشی از درد و خونریزی شدید در روزهای پس از ناقص سازی. اگر دختر بتواند از این مرحله جان سالم بهدر ببرد با عوارض ثانویه و آثار بلندمدتی روبرو خواهد شد که تا آخر عمر، همراه وی خواهند بود. تاثیرات روانی، جنسی و فیزیولوژیکی مانند عدم لذت جنسی تا پایان زندگی، تغییر شکل اندام جنسی، ایجاد مشکلات در قاعدگی، امکان انتقال ویروس HIV و ابتلا به بیماری ایدز، مشکلات مزمن در ناحیه لگن، سوزش ادرار، مشکلات متعدد در هنگام بارداری و زایمان و بسیاری مسایل دیگر از این دستهاند.
مبارزات و راهکارها
علیرغم مبارزات سازمانهای جهانی از جمله سازمان ملل، یونیسف و سازمان بهداشت جهانی علیه ناقصسازی جنسی زنان، هنوز کاهش آماری قابل توجهی در این زمینه به دست نیامده. حتا در کشوری مانند مصر این کار به صورت کلی غیر قانونی اعلام شده، اما بهنظر میرسد این گونه قوانین تنها بر بخشی از ناقصسازیهایی که پیش از این در مراکز پزشکی و زیر نظر پزشک انجام میشد تاثیر داشته.
گروهی از فعالان حقوق بشر معتقدند در شرایط فعلی بهتر است انجام عمل ناقصسازی، درون بیمارستانها یا مراکز بهداشتی و تحت نظر متخصصین انجام شود. به اعتقاد آنان در این صورت شرایط بهداشتی باعث کاهش عوارض بعد از عمل میشود. اما مخالفان این گروه هم دلایل موجهی دارند. آنان اعتقاد دارند وقتی بریدن اندام جنسی تحت عمل بیهوشی انجام گیرد به علت عدم مقاومت دختر، احتمال اینکه بخش بیشتری از اندام جنسی او بریده شود زیاد میشود، ضمن اینکه آزاد بودن انجام این عمل در بیمارستانها سبب میشود قبح آن به صورت کلی از بین برود.
در چنین شرایطی به نظر میرسد بازوی قانون به تنهایی برای مبارزه با این پدیده شوم کفایت نمیکند. تغییر فرهنگ و آگاهسازی افراد نسبت به عواقب وحشتناک این عمل، برای کاهش آمار آن راهگشا است. در جوامع مسلماننشین، نقش علمای دینی بسیار مهم است که به نظر میرسد تا این زمان نه تنها نقش مثبتی در این زمینه نداشتهاند بلکه به نوعی مشوق هم بودهاند. اگرچه بعضی از علمای متاخر به صورت انفرادی تلاشهایی برای مبارزه با ناقصسازی جنسی زنان داشتهاند، از جمله فتوایی که «شیخ علی گما»، روحانی مصری در باب حرام بودن ناقصسازی جنسی زنان به هر نحو و شیوهای صادرکرد و البته با استقبال چندانی از جانب همکارانش مواجه نشد.
در بعضی مناطق دنیا برای جلوگیری از آثار بد این اقدام، از مراسم جایگزین برای آن استفاده میشود. مثلن در بعضی مناطق کشور اندونزی، در موسم مورد نظر، جشنی برپا میشود و به صورت نمادین عمل ختنه کردن دختر را انجام میدهند، بدون آنکه آسیبی به بدن یا اندام جنسی او برسانند.
در ایران هم متاسفانه با آماری نگران کننده از ناقصسازی دختران روبرو هستیم. قطعن به دلیل شرایط فرهنگی ایران، این پدیده هیچگاه شیوع عمومی مشابه کشورهای آفریقایی نخواهد داشت. اما به نظر میرسد حتا وقوع یک مورد جدید ناقصسازی در هر نقطهای از ایران بایستی مورد توجه همه ایرانیان به ویژه سیاستگذاران باشد. اگرچه در شرایط فعلی که ظاهرن حکومت، کارهایی بسیار مهمتر از امور زیربنایی فرهنگی دارد، نقش فعالان مستقل حقوق بشر و فعالان حوزه زنان همانند تمام این سالها بسیار پررنگ و حیاتی است.
منبع: رادیو کوچه
------------------------
اتل نروژی خواستار بالاترين نشان نظامی شد
آندریاس برهینگ برایویک، قاتل نروژی، در اولین جلسه دادگاه خود خواستار بالاترین نشان نظامی شد. او که تابستان گذشته 77 نفر را به قتل رسانده بود، خواستار بالاترین نشان نظامی به عنوان پاداش «حمله پیشگیرانه» اش ضد «خائنان کشور» شد! وی جناح چپ نروژ را متهم کرد که با سیاست هایش در امور مهاجرت « نروژی های اصیل» را به اقلیت کشور تبدیل خواهد کرد.برهینگ روز گذشته در برابر 60 تن از خویشاوندان قربانیان و همین تعداد از خبرنگاران مجددا از دو کشتارش در اوسلو و جزیره اوتوبا دفاع و آن را مشارکت در جلوگیری از «هجوم اسلام» به اروپا توصیف کرد. شایان ذکر است که بسیاری از قربانیان کشتار اوتوبا جوانانی بودند که در سمینار حزب کارگر حاکم در این جزیره شرکت کرده بودند.
بریفیک هنگام ورود به سالن دادگاه سلامی داد که وکلایش آن را سلام راست افراطی و نشانه وابستگی نامبرده به این جریان خواندند. برهینگ هنگام سخن گفتن در بسیاری موارد به خبرنگاران و خویشاوندان قربانیان می نگریست.
آنها اما احساسات متفاوتی داشتند؛ برخی که منتظر عذرخواهی وی بودند می گریستند و فوراً برای تحقیر وی می خندیدند. گفتنی است کمیته ای از پزشکان سال گذشته به این نتیجه رسیدند که بریفیک مبتلا به جنون است. انتظار می رود گزارش آزمایش دوم در این زمینه دهم آوریل آتی یعنی 6 روز قبل از آغاز رسمی محاکمه نامبرده صادر شود.
قاتل نروژی گزارش آزمایش نخست را مورد تمسخر قرار داد و قاضی را به حمایت از جامعه چند فرهنگی متهم کرد . حضور بریهینگ در برابر دادگاه بدون توجه به گزارش سلامت عقلی وی خواهد بود.
او اما اگر قضات در نهایت حکم به جنونش دهند به جای زندان به موسسه درمان عقلی منتقل خواهد شد. مجازات برهینگ در صورت محکومیت احتمالا 21 سال حبس خواهد بود.
بنا بر حکم دادگاه وی به اندازهای از سلامت عقلی برخوردار هست که برای محکومیتش کافی باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر