Pages

Subscribe:

Ads 468x60px

۱۳۹۱ خرداد ۱۷, چهارشنبه

لرستان بخشی جدای پذیر از کرردستان


لُرها در قديم هم ثروتمند بودند و هم نيرومند. اما امروزه براي آنها فقط غرورشان باقي مانده است. چون از ثروت و نيرومندي ديگر خبري نيست.... به بعضي از دهات سر زدم، تعدادي از لُرها بهعلت ضعف ناشي از گرسنگي، حتي 5 دقيقه هم نميتوانستند روي پا بايستند... در ايران وقتي ميخواهند فقرزدگي را مجسم كنند ميگويند: من يك لُر هستم!... يا اينكه ميگويند: من يك لُر پاپتي (پابرهنه) هستم!...يك نسل كشي قومي , كه ازصفحات 
تاريخ معاصر زدوده شده است

... فقر بياندازه لُرها، معلول تاراج و چپاول ارتش ايران بود. اين تراژدي به سياست رضاشاه در رابطه با مطيع كردن آنان مربوط ميشد... برنامهاي كه بالاخره به قتلعام و غارت آنها انجاميد...

به هر تقدير يكي از ننگينترين فصول تاريخ سلطنت رضاشاه به دست يكي از افسران او كه بين ايرانيان به «قصاب لُرستان» مشهور است، نوشته شده است.

(ويليام او. داگلاس. سرزمين شگفت انگيز و مردمي مهربان و دوست داشتني. صفحات 170و167و159) / رضاشاه

زمينة حمله به لرستان را با چنين بهانهاي چيد و با تمهيداتي، در لرستان، سرلشكر امير طهماسبي، وزير راه را، كه دلخوشي از او نداشت، به توسط عمال خود به قتل رساند و آن را به لُرها نسبت داد!

«... اشتباه كوچك قاتلين كه در لباس محلي با لهجه غليظ تهراني صحبت ميكردند، معلوم كرد كه مرتكبين قتل غير محلي و بطوريكه به زودي معلوم شد، دو نفر از گروهبانهاي لشكر بودند...»

(كهنه سرباز، خاطرات سياسي و نظامي سرهنگ ستاد غلامرضا منصور رحماني، جلد1، ص 65) /

رضاشاه با چنين ترفندي، بزرگترين لشگركشي حكومت خود، به فرماندهي سپهبد امير احمدي معروف به قصاب لرستان را عليه اتباع لُر خود، فراهم كرد و فجيعترين قومكشي تاريخ معاصر ايران را رقم زد كه متأسفانه نويسندگان، تاريخنويسان و سياسيون مزدور و قلم به مزد در ايران، از كنار آن به راحتي گذشته و از تاريخ معاصر آن را حذف كردهاند. فجايعي كه شايد مصايب اقوام كرد و بلوچ و تركمن در تاريخ معاصر ايران، در برابر آن كوچك مينمايد.

«....يعني لُرها را واقعاً «قلع و قمع» كرد. به طوريكه پشتكوه براي سالها خالي از سكنه شد. به همين جهت عنوان قصاب به او دادند....»

(كهنه سرباز ...جلد 1، ص 55 /
////////////////////////////////////////////

نامه به کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل در خصوص اعتصاب غذای محمد صدیق کبودوند



‎عالیجناب خانم ناوانتم پیلای!
‎کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
ما امضا کنندگان این نامه مراتب نگرانی مان را بابت وضعیت حاد محمد صدیق کبودوند، روزنامه نگار و فعال سرشناس حقوق بشر ایرانی که در زندان اوین تهران دست به اعتصاب غذا زده، اعلام می کنیم.

‎ ‎آقای کبودوند از پنج سال پیش، به دلیل تاسیس «سازمان حقوق بشر کردستان» در زندان به سر می برد. او به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
مان آقای کبودوند در زندان میسر نیست. اما مسئولان قضایی اجازه نمی دهند او در خارج زندان تحت درمان قرار بگیرد. ‎اما این روزها موضوع جدیدی که علاوه بر مشکلات جسمی، وضعیت روحی آقای کبودوند را حادتر کرده، این است که پسرش پژمان کبودوند، به دلیل ابت
‎کبودوند در طول پنج سال گذشته، دو بار در زندان اوین دچار سکته شده و به ناراحتی حاد ریوی مبتلاست. پزشکان زندان بارها تایید کرده اند که د
رلا به یک بیماری خونی صعب العلاج، چندین هفته است که در بیمارستان بستری است و پدر، بارها از مسوولان قضایی خواسته است به او مرخصی بدهند تا بتواند در کنار فرزندش باشد و به درمان و آرامش روحی و روانی پسرش کمک کند.
نامه، از شما تقاضا داریم که وضعیت محمد صدیق کبودوند و نیز برخوردهای فراقانونی دستگاه قضایی با این فعال حقوق بشر، را پیگیری کنید و نگرانی های موجود نسبت به وضعیت حاد جسمی آقای کب
‎اما مخالفت با این درخواست، باعث شده تا این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر اعلام کند برای اعتراض به این ستم، هیچ راهی جز دست زدن به اعتصاب غذای نامحدود در زندان برایش نمانده است. ‎عالیجناب! ‎ما امضا کنندگان این
ودند را به مقامات عالی جمهوری اسلامی انتقال بدهید. بعلاوه، از شما می خواهیم از هرتلاشی برای مداوای محمد صدیق کبودوند در خارج از زندان و نیز بودن بر بالین فرزند بیمارش دریغ نکنید. * حداکثر زمان برای امضای این نامه، تا پایان شب چهارشنبه (۶ ژوئن) می باشد.
* لطفا تا پایان جمع آوری امضاها متن را در شبکه های اجتماعی منتشر نکنید.


///////////////////////////////////////////////////////////////
ما درس مدریت جهانی با ترس و وحشت و ترور آغاز میکنیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر