Pages

Subscribe:

Ads 468x60px

۱۳۹۰ مرداد ۵, چهارشنبه

رژیم مایوس شده و شکست جبران ناپذیری متحمل شده است جنگطلبی این رژیم امروزی ندارد


رژیم مایوس شده و شکست جبران ناپذیری متحمل شده است جنگطلبی این رژیم امروزی ندارد
رژیم ایران مایوس شده و متحمل شکستی جبران ناپذیر شده است نیروهای حماسه آفرین کرد یعنی گریلاهای قهرمان ضربه ی جبران ناپذیر به نیروهای مایوس شده و سراسیمه شده ولایت بوگند ترور و وحشت فقیه زده اند هر روز خبر کشته شدن فرماندهان جنون رژیم بوگند ولایت فقیه میرسد درود بر شرفتان گریلاهای کردستان ارتش رهایخش ملیت کرد قندیل سر بلند است قندیل فرزندانش را در آغوش گرفته است.
////////////////////////////////

خونخواران و آدمخواران که تشنه به خون انسانها هستند و از نظر روانی سالم نیستند مبتلا به جنون دیکتاتوری و جنون اغراقگویی اسلامی هستند احمدینژاد یک تروریست حرفه ای که جان خیلی از هموطنان ایرانی را گرفته است حسن نصرالله هم یک خونخوار لاشخوار کثیف میباشد او هم به نوبه خودش همکاری با این دو دیکتاتور خونآشام جان خیلی از هموطنان ایرانی و سوریه ی را گرفته است.
بشار اسد فرزند حمار هم دستکمی دندارند در طول چندین سال است که سوریها را شکنجه میکند اعدام میکند تیرباران میکند ملت را به گلوله میبندد و ملت سوریه را قتلعام میکند.
/////////////////////////////////////
باز هم تکرار تاریخ، تکرار کابوس ها و مصیبت هایی که به واسطه بازی سیاست بر سرت ای سرزمینم نازل شد. خاک مقدست؛ سجده گاه پاکمان؛ به همراه تمام فرزندانت که سکنا گزیدند در آغوشت آماج حملات بی مهرانی شده است که بی مهری را در آغاز و پایان بر تو بارها تمام کرده اند. تو ای سرزمین مقدسم چگونه آبادت کنیم وقتی چهار گرگ سیاه در کمینگاه کبوترهای پیام آور آزادی ات نشسته اند؟ یاد و ذکر تو مقاوت و ایستادگی را در ما همچنان پرورش میدهد... اما تو به من بگو چه کسی فرزندانت در قندیل را در مقابل توپهای نادلان محافظت میکند؟ ای مام میهن چرا فرزندانت را در ناز و نعمت نمیپرورانی؟ مگر نه اینکه کوه های سر برافراشته تو گهواره ای مطمئن و پرغرور باید باشد برای ما؟ اکنون پس از سه روز توپباران قندیل احوالی از فرزندانت میگیری؟ میدانم دل تو نیز خون است.. آخر میدانی سرزمینم، دلم از مظلومیتت خون است... دلم از مظلومیت فرزندانت خون است... دلم ازبیداد بیدادگران خون است... دلم از اسلحه و کشتار جمعی مردمم خون است... دلم از یادآوری تاریخ ترور و بمباران شیمیایی و سالگرد قارناو قەڵاتان خون است... دلم از زخم های زرده و سردشت و حلبچه ات خون است... دلم از بیداری قندیل و روستاهای اطرافش در این سه روز خون است... دلم در پی برهم زدن رویای کودکانت پاره پاره است، خالی است خالی... در آتش میسوزد سینه ام با دیدن این همه تجاوز به مقدساتمان، مقدساتت... سرزمینم دلم تنگت است و در این آشوب آغوش گرمت را میخواهد، غبطه میخورم به دیگر فرزندانت که آنچان پر ایمان پروریدی که غیورتر از کوههای سر برافراشته ات، جان برکف، از هجوم یاغیان محافظت میکنند. ای سرزمینم... شرمنده ام... از تهی بودن دستانم شرمنده ام... كلمه هايمان را كاشتيم تا در جلگه هاي فردا قد بكشند. واژه هايمان را آويخته ي باد كرديم تا در بالادست، به درك درستي از پرواز برسند. ...شعرهايمان را ـ با قاطعيت ـ به جرسي سنگي بدل كرديم تا در بلنداي كوهها تاريخي زنده به جنبش درآيد اما، حيفا و دريغا! دشتهايمان را چونان كاغذ برگ ها سوزاندند آسمانمان را در قفس كردند و كوههايمان را ترور كردند حالا شعر نيز تكه ذغالي است در اين سوخته جاي ويران. از شێرکو بێکەس
//////////////////////////////
pasdaran.11
رژیمی ئێران ئاماده‌کاری هێرش بۆسه‌ر شاهۆ ده‌کات
ڕژیم لە زنجیرە چیاکانی شاهۆ و هەورامان ئامادەکاری ئۆپەراسیۆن دەکات.
لە کاتێکدا ڕژیم لە هێرشە یەک لەدوای یەکەکانیدا بۆسەر باشووری کوردستان لەلایەن گەریلاکانی پژاکەوە تێکدەشکێندرێت و گورزی کوشندە به‌ر هێزە داگیرکەرەکانی دەکەوێت، لە هەرێمی شاهۆ ئامادەکاری ئۆپەراسیۆنیکی بەربڵاو دەکات.
بەگوێرەی ئەو زانیاریانەی لە هەرێمەکەوە بەدەستمان گەیشتوە، ڕژیم هێزێکی زۆری بەچەکی قورسەوە لە دزڵی و هەرێمەکانی دەوروبەری کۆکردۆتەوە و ئامادەکاری ئۆپەراسیۆن دەکات بۆسەر زنجیرە چیاکانی شاهۆ.
تا ئێستە پارتی ژیانی ئازادی کوردستان پژاک، سەبارەت بەو ئۆپەراسیۆنە هیچ لێدوانیکی فەرمی نەداوە.
نه روز تیفی
////////////////////////
هەواڵ بەپەلە هەر ئیستا لە پەیوەندیەکی تەلەفۆنی لەگەل یەکێك لە گوند نیشینانی بەردوناز دا کە پەیوەندیم کرد ئیستا هێزەکانی گەریلا لە شەڕێکی دەستەو وەستاندا 2دەبابەی دوژمن و 1 مێك زەمینی دوژمن ئاگری تێبەردرا بە دەستی گەریلا گیان لەسەر دەستە کانی پەژاك

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر