در
آینده در باره کمپ التاش و عشایرهای وابسته
به سردار جاف و سر دار جاف کی بود و وابسته
و سرسپرده چه کسانی بود؟
سردار
جاف یکی از موهره های دستگاه امنیتی دولت
عراق بود و در اصل مسئولیت کمپ التاش بر
عهده ایشان بود و تمامی ساکنین کمپ که
بصورت عشایری سازماندهی شده بودند زیر
نظر مستقیم سردار جاف بودند و اینها تحت
عنوان فرسان توسط دولت وقت عراق شناخته
میشدند که تحت امر شخص سردار جاف قرار
داشتند و حتی دست به عملیاتهای به نفع
دولت عراق انجام میدادند و حتی چیزهای
شنیده ایم خیلی جای
شرم
میباشد آنهم فرار سربازان کرد که از
جنگ خانمانسوز خمینی به سوی عراق فرار
میکیردند سربازان ایرانی بسوی عراق
در حال فرار بودند که خواستار این
بودند که پناهنده بشوند این آقایانی که
امروز آمده اند و خود را مدافع خلق کرد
معرفی میکنند سر سربازان بیچاره را
میبریدند و جنازه اش را به دولت عراق
میفروختند گویا در سرمرز یک افسر ایرانی
را دستگیر و سرش را بریده اند و در مقابل
پول دریافت میکردند و بیشتر این سربازان
فراری متاسفانه خود نیز کرد بودند و توسط
همین انسانفروشها سرشان میبریدند و به
دولت عراق تحویل میداند و در مقابل پول
دریافت میکردند و حالا آمده اند خود را
مبارز و مدافع دروغین خلق کرد معرفی میکنند
و نوشتهای این آقایان سرسپرده سردار جاف
که جاش دولت عراق بودند بر روی سایت موسوم
به پیشمرگه کان سر در می آورند و خیال
میکنند که کسی کیس کثافت و پر از لجن این
آقایان که آنقدر لجنزار است که اگر در
باره اش بحث کنید آدم به خودش تف می آندازد
و احساس شرم میکند وقتیکه شخصیت این آقایان
دروغ گو و انسانفروش را مشاهده میکند.
البته
ناگفته نماند خیلی از انسانهای فقیر و
بیچاره گریبانگیر دست این آقایان شده
بودند در آن کمپ تعداد جاشهای امنیتی زیاد
شده بودند بعنوان جاشهای مخابرات عراق
از هیچ کسی پوشیده نیست.
البته
ناگفته نماند رژیم بعث عراق با سردار
جاف بر سر چگونگی رفتار با افراد و ساکنین
کمپ التاش به توافق رسیده بودند که به
ساکنین کمپ التاش اجازه داده نشود که
آزادانه بروند دست به کارگری بزنند
یک حقوق ماهانه بر اساس توافق فی مابین
به امضا رسیده بود که برای مجبور نمودن
پناهندگان کمپ التاش به مزدوری برای دولت
عراق اجازه نداشتند بروند و برای امرار
معاش و تامین زندگی خویش دست به کارگری
بزنند و ورود و خروج از کمپ باید نامه رسمی
دستگاه امنیتی عراق امن یا استخبارات و
یا مخابرات را داشته باشند تا از کمپ خارج
بشوند و به شهرهای عراق سفر کنند.
و
برای هر یک از عشایر ساکن کمپ التاش یک
نماینده را تعین نموده بودند و این نمایندها
تحت نام مختار ویا رئیس عشیره نامبرده
میشدند و باید فرد نامبرده توسط سردار
جاف تعین و مورد قبول ایشان میبود اگر او
یعنی سردار جاف این افراد را قبول نداشت
آنها نمیتوانستند رئیس و یا مختار
عشیره بشوند و به این صورت افراد ساکن کمپ
التاش را مطیع رئیس عشیره خود نموده بودند
اگر رئیس عشیره و یا ملا فلان میگفت
نان نخورند نمیخوردند و هر کسی هم از فرمان
رئیس عشیره خود سرپیچی میکردند بلافصله
توسط افراد جاش وابسته به رئیس عشیره به
سردار جاف خبر میداند و دستگاه های امنیتی
عراق مخابرات فرد را دستگیر و مورد شکنجه
و آزار قرار میداد تا بیشتر مطیع رئیس
عشیره خود باشد.
و
اگر از سوی دستگاه های امنیتی عراق با
هر مانعی که بر میخوردند بلافاصله به
سردار جاف مراجعه میکردند برای حل موانع
ایجاد شده.
بعضی
از عشایر ساکن کمپ التاش مستقیم با
دستگاه های دولت عراق در ارتباط بودند و
بعنوان جاش برسمی کار میکردند اما بعضی
از عشایر دیگر بصورت دیپلماتیکی عمل
میکردند و همه قضایا را از راه سردار جاف
پیش مبردند حل و فصل میکردند.
در
ضمن اینهایکه دست به یاهوگویی میزنند در
خارج و ادعای دامن پاکی میکنند زیر دمشان
کثیفتر از لجن ولایت فقیه میباشد که زمانی
تحت نام کمونیست امروز 180
درجه
عقبگرد کرده و یکشبه ناسیونالیست شده اند
و فردا معلوم نیست که مثل ملا کریکار دست
به ختم قرآن نزنند و به یک ملای تندرو
تبدیل نشوند چرا چون از این نوع افراد همه
چیز ممکن است و همه چیز بر می آید از این
نوع بشرهای بی سر و پا و فرصتطلب.
در
بعضی جاها ادعای انساندوستی میکنند این
دقیقا از تاکتیکهای خمینی آموخته اند چه
بگویند و چه نگویند.
نمونه
نامهای که برای همه شناخته شده هستند مراد
شکور علی حسن خلاصه مجید ح س و
تعدادی دیگر مثل ملا عسکر و خیلیها
دستشان در خیلی از جنایتهای که در کمپ
صورت گرفته بود و تعدادی که توسط دولت
عراق سر به نیست شدند دست این آقایان و
اربابانشان در این قضیه بوده است.
درخواست
از دولت عراق برای هموار نمودن راه کشتار
یارسانیان توسط اسلامیستهای تندرو
کمپ التاش که در این مقاله منتشر
خواهند شد
در یک نامه که توسط ملاهای کمپ التاش برای
دولت و مسئولین استخبارات عراق نوشته شده
بود توسط ملاهای التاش از مسئولین خواسته
بودند که راه را هموار کنند برای قتلعام
یارسانیان چرا چون پیروان آئین یاری را
شیطان پرست بی دین و ضد دین خوانده بودندو
وجود یارسانیان را خطری جدی برای نابودی
دین و ارزشهای مذهبی در داخل کمپ التاش
دانسته بودند ملاها و مذهبیون کمپ التاش
در سال 1988
و
سال 1989
در
یک نامه که با امضای اکثریت ملاهای کمپ
التاش برای مخابرات عراق و دستگاه امن و
استخبارات ارسال نموده بودند از دستگاهای
امنیتی عراق خواسته بودند برای بستن مشروب
فروشیهای کمپ و بیرون کردن یارسانیان از
آن کمپ خواسته بودند که به اسلامیهای
التاش اجازه بدهند که کافرین و بی دینها
را به سزای خود برسانند که در قرآن آمده
است باید جهان را از کفار و مشرکین پاک و
مبرا نمود خلاصه دستگاههای امنیتی عراق
هم به ملاها گفته بودند که باید به بغداد
بروند و با سردار جاف و مسئول اصلی کمپ
التاش و وکیل کمپ میباشد دست به مشاوره
بکنند و از زبان ایشان چیزهای بشنوند و
در آینده کوشش خواهیم کرد که بتوانیم با
افرادی که در آن کمپ مسئول بودهاند و
زنده مانده اند تماس برقرار کنیم وماجرا
را به طور دقیق در اختیار هموطنان و
خوانندگان عزیز قرار بدهیم..
این
مقاله در روزهای آینده تکمیل میشود با
نزدیک به 12
تا
15
صفحه
میباشد.
با
سپاس فراوان ساموئیل کرماشانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر