Pages

Subscribe:

Ads 468x60px

۱۳۹۰ فروردین ۲۹, دوشنبه

جبهه فراگیر کردستانی تنها راه ماندگاری کار سیاسی و حزبی است


مالکی از کمپ بی سلاح اشرف شروع میکند و این دنباله اش در شهرهای سلیمانیه و دهوک اتمام میشود کردها باید خیلی هشیار باشند هر کدام از مسئولین عراق جدید با نظام قبلی در باره کردها فرقی ندارند.
--------------------------------------
محمدرضا اسکندری:ابن مطلب را چند ماه پیش نوشته بودم ولی آن را پبلیش نکرده بودم حال که رژیم جمهوری اسلامی پس از کشتار مجاهدین بی سلاح در اشرف توسط دولت مالکی نیروهای خود را به‌ كردستان عراق فرستاده تا به نام مردم کرد شهرك "زرگويز " از توابع استان سليمانيه‌ به نام اعتراض به‌ غصب زمين‌هاي كشاورزي خود از سوي حزب "كومله‌ "، در آنجا حمام خون به راه بیندازد ، تصمیم به نشر آن گرفتم. چون معتقدم اگر ملت کرد و احزاب غفلت کنند فرصت طلبان در کمین نابودی ملت کرد چه در باشور و چه در روژهلات هستند. ابن مطلب را چند ماه پیش نوشته بودم ولی آن را پبلیش نکرده بودم حال که رژیم جمهوری اسلامی پس از کشتار مجاهدین بی سلاح در اشرف توسط دولت مالکی نیروهای خود را به‌ كردستان عراق فرستاده تا به نام مردم شهرك "زرگويز " از توابع استان سليمانيه‌ به نام اعتراض به‌ غصب زمين‌هاي كشاورزي خود از سوي حزب "كومله‌ "، در آنجا حمام خون به راه بیندازد ، تصمیم به نشر آن گرفتم. چون معتقدم اگر ملت کرد و احزاب غفلت کنند فرصت طلبان در کمین نابودی ملت کرد چه در باشور و چه در روژهلات هستند.


جبهه فراگیر کردستانی تنها راه ماندگاری کار سیاسی و حزبی است



ملت کرد فراز و نشیبهای فروانی را طی نموده است تا به اینجا رسیده است. از زمانی که این ملت در این نقطه جهان شروع به زندگی نموده در تحولات تاریخی منطقه نقش بزرگی داشته اند. اگر چه دشمنان، سرزمین کردستان را در قرن گذشته به خاطر منابع غنی زیر زمینی به چند قسمت تقسیم نمودند تا منافع اقتصادی خود را تامین نمایند. در حقیقت مردم ما قربانی منابع زیرزمینی شدند که در کردستان وجود دارد. به همین خاطرملتی با این تعداد زیاد جمعیت هنوز هم نه کشوری دارد و نه حقوق آنهادر عرصه جهانی به رسمیت شناخته می شود.
همانطوری که بر همگان اشکار است ملت ما در سرفصلهای تاریخی حرکت های آزادیخواهانه ای را شروع و حتی در بعضی از مواقع به ثمر رسانده است. اما در خیلی مواقع در اثر همکاری مزدوران با دشمنان خارجی وداخلی این حرکت های ملی به شکست منتهی شده است. نمونه آن را در جمهوری کردستان به رهبری قاضی محمد و یارانش می توان دید.
پس از انقلاب 22 بهمن ملت کرد جزء اولین کسانی بودند که فاسد بودن و دیکتاتور بودن رژیم جمهوری اسلامی به رهبری خمینی را مطرح و با آن مبارزه نمودند. آنها در این راستا بهای بسیار سنگین را داده و هم اکنون نیز می دهند.
کردستان همیشه مرکز آزادیخواهی علیه دیکتاتورهای مذهبی بوده. بعضی های به خاطر حرفهای بی محتوی ضد امریکائی حتی با دیدگاههای چپ و مارکسیتی در دام دفاع از ان افتاده و خود آنها در نهایت قربانی همان دیدگاههای اشتباه خود شدند. اما ملت و احزاب کرد با وصف تمام مشکلات، جانانه در مقابل دیکتاتورها مقاومت کردند و شهیدان بسیاری از اعضای ساده تا رهبران خود از فوائد گرفته تا قاسملو تقدیم باروری درخت آزادی کردند.
حال با ذکر این مقدمه در حد توان سعی در بررسی انشقاق ملت کرد در این شرایط تاریخی را دارم.

پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات در ایران و با کوشش آقای مهندس ادب و تعدادی از فرهیختگان کرد، گام های مثبتی در جهت بارور کردن کارهای فرهنگی و نزدیک شدن ملت کرد با هم در داخل ایران برداشته شد. این کوشش با برداشتن قدمهای کوچک وسنجید ه ای آغاز و خوشبختانه هنوز هم ادمه دارد.
هر چند این حرکت باز هم همانند گذشته از طرف دوست و دشمن مورد انواع اتهامات قرار گرفت ولی روشنفکران کرد همواره به تلاش های خود برای پیوند دادن ملت کرد به دور از اختلافات مذهبی، فکری و استانی و خداحافظی با گذشته ای که توام با خطاهائی از قبیل برادرکشی و حذف برادران و خواهران خود بود و سودی هم برای ملت کرد نداشت ادامه دادند. آنها می دانستند که تنها رژیم جمهوری اسلامی از تفرقه و ناهماهنگی کردها سود می برد و اتحاد و همبستگی بین کردها باعث تعطیل شدن بازار دو نبشه منفعت طلبانی می شود که ملت کرد را سالها با کلمات زیبا و زرق و برق دار وعده و وعید داده است.
اینک پس از 22 خرداد و شروع جنبش سبز ملت ایران ما شاهد دیالوگ فعالی بین ملت کرد در داخل و خارج کشور هستیم که آخرین نمونه این حرکت ها نامه ها و بیانیه های جریانات داخل کردستان است که به مناسبت های مختلف در همه سایت ها پابلیش می شود. در حرکت جدید ملت کرد در رابطه با حکم اعدام زندانی سیاسی کرد حبیب الله لطیفی به خوبی ما مشاهده کردیم که حرکت هماهنگ داخل و خارج ملت کرد چه نقشی می تواند در تحولات آینده ایران و کردستان داشته باشد.
در رابطه با این نامه و موضعگیرها من سعی کرده ام به اختصار و به عنوان یک روزنامه نگار وفعال حقوق بشر که در عرصه روزنامه نگاری کردی فعالیت دارد نقدی کوتاه ارائه بدهم.

به وضوح بر همگان آشکار است که تاریخ کردها تاریخ خونباری است. این فرضیه که تنها مقصر خونبار بودن تاریخ کردهها حکومتها هستند اشتباه است. ما کردهها خود نیز به شیوه های مختلف در طول تاریخ در خونین کردن تاریخمان و دور شدن ملت کرد در قدرت جهانی و نداشتن حقوق برابر با ملت ها دیگر خاورمیانه سهیم بوده ایم. در این شکی نیست که سهم دشمنان کرد و حکومت های داخلی و خارجی خیلی بیشتراز سهم ما در این اشتباهات بوده است. ولی هیچ کدام از احزاب و سازمانهای کرد و رهبران آن معصوم نبوده اند وهیچ کدام هم فرشته نبوده اند. اشتباهات هر فرد بستگی به عرصه فعالیت و شعاع مسئولیت وتوانائی کاری و حرکت او در مبارزه مردم کرد دارد.
تمام سازمانها و احزاب سیاسی کرد که در چهار پارچه کردستان تا قرن بیستم برای رسیدن به قدرت سیاسی مبارزه کرده اند تلاش نموده اند تا احزاب و سازمانها مخالف خود را با شیوه های غیر دمکراتیک به خاطر اینکه هژمونی آنها را قبول نداشته اند از دور خارج نمایند. در این میان رژیمهای استبدای هم بیکار ننشسته اند و تا توانستند از آب گل آلود به نفع خود بهره برداری کرد ه اند.
با بررسی تاریخ گذشته کردستان ما به دفعات مکرر شاهد برادرکشی بین احزاب کردی بوده ایم و برادرکشی یکی ازاصلی ترین عوامل ادمه سرکوب رژیم های سرکوبگربر مردم کرد بوده است. ملت کرد از یاد نبرده است که چگونه برادرانشان در کردستانات به خاطر قدرت و منافع حزبی و گروهی به جان هم می افتادند و یا چطور احزاب و گروهها در شرایط مختلف جبهه خود را تعغیر می دادند و به جای اینکه علیه دشمن مشترک بجنگند بر علیه همدیگر و به نفع حاکمان سرکوبگر می جنگیدند. این اشتباهات حتی تا اواخر قرن بیستم هم ادمه داشت و ما حتی تا اواخر قرن بیستم دیدیم که چگونه دو حزب بزرگ کردی در کردستان باشور صدها و به قول بعضی هزاران نفر از برادارن خود را با آتش سلاح نابود کردند.
ملت کرد از یاد نبرده است که ملت کرد در ترکیه وقتی که مبارزه مسلحانه را به رهبری پ ک ک آغاز نمود چطور هر جریان مخالف را که به مبارزه مسلحانه اعتقاد نداشت و به مبارزه با شیوه ای دیگر اعتقاد داشت مزدورو عامل بیگانه خوانده می شد و یا با شیوه های مختلف نابود و حذف فیزیکی می شد و مبارزانی که به کمترازاستقلال کردستان و دولت کردستان که متشکل از چهار پارچه کردستان بود راضی نمی شد، مزدور امپریالسم خوانده می شد. همچنین از یاد ها نرفته که درسوریه وقتی که دولت سوریه هزاران نفر کرد را در خیابان و یا در زندانها کشت و یا اعدام نمود در آن شرایط پ ک ک، اتحادیه میهنی، حزب دمکرات کردستان عراق و سایر جریات کردی در دیگر قسمت های کردستان که در خاک سوریه مستقر و یا با حافظ اسد رابطه دوستی داشتند سکوت پیشه کردند.

ملت کرد از یاد نبرده است که در کردستان ایران پس از پیروزی انقلاب 57 چطور حرکت های چپ روانه احزاب سراسری که به کردستان آمده بودند تا لنیگراد را در کردستان برپا نمایند باعث شد که خیلی از مردم کرد که فقط مذهبی بودند به خاطر اینکه نمی خواستند با آنها باشند کشته شدند و به یاد دارند که چگونه کومله و دمکرات سالها با گلوله با هم صحبت می کردند. در آن سالها تعداد زیادی از جوانان کرد کشته شدند و تا این زمان هنوز هیچ یک از طرفین آمار دقیقی در این رابطه نداده است.

خوشبختانه در دو قسمت کردستان یعنی عراق و ترکیه تحولات مدنی به جاهای خوبی رسیده است.
در کردستان عراق پس از میانجیگری امریکا دیگر خبری از برادرکشی نیست و مردم کرد حال در کنار هم با شیوه ای مدرن در پروسه دمکراسی خواهی ملت کرد گام های بزرگی را برداشته و بر می دارند.
در قسمت ترکیه هم خوشبختانه تحولاتی خوبی انجام گرفته است. به همت آقای عبدالله اوجلان و تحول خواهان کرد به رهبری احمد ترک در احزاب کردی داخل ترکیه گام های مثبتی برداشته شده است.
آقای اوجلان با طرح دوستی با ملت ترک و اعلام مسئله کنفدرالیسم و اعلام حمایت از احزاب سیاسی کرد درداخل ترکیه با سیاست گذشته که مبارزه فقط مبارزه مسلحانه و مائوئیستی مارکسیستی است فاصله گرفته و به یک مبارزه فراگیر روی آورده است و در عمل نشان داده که مبارزه در اشکال مختلف وجود دارد و هر کس هر گامی هر چند کوچک هم برای ملت کرد بردارد مورد تقدیر است. این حرکت باعث یک تحول بزرگ در این قسمت کردستان شده است که در حال حاضر صدها شهرداری در دست سیاست مداران کرد است و 22 نماینده کرد در مجلسی سخن می گویند که آتاتورک برای نابودی نسل کردها بنا نهاده بود.
حال مبارزه ملت کرد همانند یک زنجیره پیوسته از روستاهای کرد نشین احمد تا کوه های قندیل به هم مرتبط است و مادران صلح، نمایندگان در مجلس، زندانیان در زندانها، اوجلان در امرایلی و آن پیشمرگ کرد در قندیل همه یک خواسته دارند. و آن خواسته ملت کرد است که همانند ملت ترک از حقوق برابر برخوردار باشد و جهان حقوق ملت کرد را برسمیت بشناسد


حال با این مقدمه می خواهم به اصل مطلب بپردازم:
به یک تیکه از کردستان عزیز، به دیاری که من متعلق به آن هستم بپردازم، کردستان روژهلات.

پس از پیروزی انقلاب 57 مردم کرد بنابر خواسته های فکری و فرهنگی خود به سه دسته و یا گروه تقسیم می شدند.

گروها و یا جریانات:
ا. سیاسی
2. مذهبی
3. بی طرف

سیاسیون:

سیاسیون یا وابستگی سیاسی به احزاب و سازمانهای مخالف جمهوری اسلامی داشتند و یا در احزاب و سازمانهای که فرماندهان سپاه و مجاهدین انقلاب اسلامی برای آنها درست کرده بودند با نامهای مختلف فعالیت می کردند.

مذهبیون :

غیر از تعداد بسیار کمی از مردم کرد که لائیک هستند. بیشتر کردها مذهبی و داری مذهب شیعه، سنی وتعداد دیگری اهل حق(یارستانی)، یهودی، زرتشتی و مسیحی و غیره هستند. پس از پیروزی انقلاب به خاطر اینکه هنوز تنور انقلاب مذهبی گرم بود اکثریت مذهبیون کرد فکر می کردند که خمینی در خدمت اسلام است. درآن سالها مخالفت با خمینی را مخالفت با دین و تهدیدی برای مسائل مذهبی و اخلاقی خود می دانستند. در واقع تعدادی از مذهبیون کرد ترس از نابودی دین و دنیای دیگر خود داشتند و در اثر تبلیغات رژیم چه سنی و چه شیعه در گروهها و سازمانهای سیاسی مذهبی حکومتی بدون اینکه خود آنها هم خوب بدانند در خدمت سرکوب و در نهایت حتی اعتقادات مذهبی خود مورد سو استفاده قرارگرفتند. نمونه روشن آن پیشمرکان کرد مسلمان که توسط سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و شخص بروجردی پایه گذاری شد، گروه شورای یاوری تهیدستان (شیت)، مکتب قرآن و هوادران آقای علامه مفتی زاده بود که هم رهبر آنها و هم تعداد زیادی از نیروهای آنها اعدام و یا زیر شکنجه جان خویش را از دست دادند.

بی طرف ها:

این طیف از مردم کرد که ببیشترین تعداد از مردم کرد را شامل می شود، بی طرفی خود را تا به حال هم ادمه داده اند و برای آنها فرقی نمی کند که چه اتفاقی در کردستان می افتد. برای آنها این مهم است که فقط به آنها و خانواده شان ضربه ای وارد نشود. مسائل دیگران به آنها ربطی ندارد. تا زمانی که مشکل مشکل من و خانواده ام نیست اشکالی ندارد که دیگران قربانی شوند.

حال می توان این نتیجه را گرفت که پس از انقلاب، فعالان اصلی کرد یا مخالف رژیم بودند و یا حزب اللهی شده بودند و تعدادی هم اگر در این دو طیف جای نداشتند تلاش می کردند که به شیوه معتدل کار و فعالیت سیاسی خود را ادمه دهند. معمولا این افراد جذب احزاب و سازمانهای سراسری پراکماتیسم شدند.


احزاب مخالف رژیم و نیروها و سازمانها موافق رژیم:

در میان احزاب کردی دو حزب بزرگ کردستان، دمکرات و کومه له بیشترین نفرات فعال کرد در استان کردستان و آذربایجان را جذب خود کرده بودند. کومه له و دمکرات در سال 58 با توجه به اشفتگی کشور و داشتن کادر زیادی فکر می کرند که توانائی شکست حکومت را دارد. ولی در عمل این مسئله اتفاق نیقتاد. رژیم نیز بخاطر فراهم نبودن شرایط اجتماعی ایران توانست با تبلیغ و استفاده ابزاری از مذهب نیروی عزیمی برای حمله و سرکوب مردم کردستان اعزام نماید. حرکت زودرس مبارزه مسلحانه چیزی بود که رژیم می خواست. مردم کرد و روشنفکران کرد در واقع اولین قربانیان رژیم جمهوری اسلامی شدند. در این میان احزاب کردی با شور انقلابی و حرکت های چپ روانه مارکسیستی باعث سوق دادن تعدادی از مذهبیون سنی کرد که در زمان شاه مبارزه کرده بودند به جبهه استبداد شدند. در این رابطه می توان به طرح حساب شده مجاهدین انقلاب اسلامی به رهبری بروجردی که پیشمرگان کرد مسلمان را بوجود آورد، و سایر سازمانهای که در شهرهای شیعه نشین کرد بوجود آمد و از آنها برای جذب نیرو برای سرکوب برداران خود استفاده کردند اشاره کرد.
تعدادی از کسانی که در هسته اولیه پیشمرگان کرد و حرکت مفتی زاده و حتی گروه شیت بودند از مخالفین رژیم شاه و از زندانیان سیاسی زمان پهلوی بودند. سازمانهای چپ سراسری در آن زمان با آمدن به کردستان به خاطر آماده نبودن شرایط سیاسی کردستان و جو ضد مذهبی در آن زمان در کردستان به راه انداختن که هر کسی و آنها فکر می کردند که کردستان باید لنینگراد آنها شود. این بار باز هم مردم کرد قربانی تجربه اشتباه گذشته شدند. حرکتی که مردم کرد در صد سال گذشته از آن ضربه خورده بود و فکر کرده بودند که نزدیکی به یکی از دو قطب بزرگ جهانی می تواند مشکل آنان را حل نماید تکرار نمودند.
در حالی که قبول کردن کردستان لنینگراد شود بزرگترین اشتباه استراتژی تاریخی بوده است. همان کسانیکه که کردستان را لنینگراد می خواستند بکنند در طول 31 سال گذشته یا جبهه عوض کردند و یا فقط از مردم کرد سواستفاده نمودند و حال حتی در برنامه های تلویزیونی حزبی خود اگرچه متاسفانه بعضی از انها کرد هم هستند به ریش مردم کرد می خندند و مردم کرد و مبارزات آنان را مبارزه به حق مردم کرد را عشیره ای می دانند. و یا بعضی از آنها هنوز یک سال نگذشته بود که در نشریه خود که تا دیروز حتی استقلال کردستان را می خواستند با شعار پاسداران را به سلاح سنگین مسلح کنید پایگاه خود را عوض و حتی چند نفر از خانهای کرد از جمله مرحرم جوانمردی که حتی در زمان قاضی در سقز درکنار مردم بودند با ربودن آنها و تیرباران صحرائی همان کاری را کردند که رژیم بر مردم کرد نمودند.

من در این شکی ندارم، خیلی از انهائی که توسط مخالفین رژیم ترور شدند. اگر زنده بودند آنها هم همانند علامه مفتی زاده پس از مدتی به ترفندهای رژیم پی می بردند و در نهایت از آنها جدا می شدند و اگر مثل مفتی زاده مظلومانه بر اثر شکنجه کشته نمی شدند حال همانند خیلی از اصلاح طلبان کرد در کنار ما برای احقاق حقوق ملت کرد تلاش می کردند.

من مسئله دو گانگی برخورد سیاسیون و رهبران احزاب کرد در رابطه با صحبت، نشست و مذاکره با نیروهای اصلاح طلب را نمی فهم. وقتی که حرف از مذاکره و صحبت با اصلاح طلبان غیر کرد است خیلی از احزاب کردی ، سازمانها و افراد مستقل کرد سر و دست می شکنند تا با آنها صحبت و مذاکره کنند. اما وقتی که یک اصلاح طلب کرد یک مطلب می نویسد و خواستار دیالوگ با برادران کرد خود است، سریع چماق تکفیر را در می آوریم و می گویم آقا شما پاسدار بودید ، شما عضو پیشمرگان کرد مسلمان بودید و برو گم شو شما مزدور هستید.
یکی از دوستان در مطلبی که جواب به آقای هدایتی است. از اول تا آخر مطلب تلاش می کند که بگوید که هدایتی پاسدار است و مزدور و در آخر مطلب خود از گنجی و تاج زاده و دیگران با نیکی زیاد یاد می کند.

هدف من دفاع از هدایتی نیست. هدف من پرده برداشتن ازاشتباه بزرگ فرهنگی ملت کرد است که مرغ همسایه را غاز می پندارد.
برادر گرامی اگر آقای هدایتی سرگرد سپاه است. مجاهدین انقلاب اسلامی ، آقای تاج زاده و دوستان او بروجردی از بینان گذاران سپاه پاسداران و پیشمرگان کرد مسلمان و حتی بعضی از آنها از پایه گذاران وزارات اطلاعات و غیره هستند.

چطورصحبت و مذاکره با آقایانی که رکن اصلی حکومت در 31 سال گذشته بوده اند و کرد نیستند از نظر شما اشکالی ندارد. همان کسانی که حتی حاضر نیستند نام ملت کرد را بر زبان بیاورند، شما برای مذاکره با آنها دست و سرمی شکنید اما برای یک اصلاح طلب کرد که کمتر از همه انها در تثبیت رژیم در 31 سال گذشته نقش داشته است و حال تلاش می کند که در این رابط در جهت منافع ملت کرد گام بردارد اینکارها را می کنید.صحبت من با کسانی است که می گویند هوادار و عاشق شهید قاسملو هستند. این چه دوستی و عشقی است. مگر این قاسملو نبود که سر میز مذاکره با پاسداران رژیم به شیوه غیر انسانی کشته شد. پس شما با کسی که 20 سال پیش پاسدار بوده و حال همان حرف شما را در داخل که احتمال اینکه جان خویش را از دست بده می زند چرا با این شیوه برخورد می کنید.

من فکر می کنم این یک سیاست اشتباهی است که بعضی ها در پیش گرفته اند. سیاست یک علم است که ما مردم کرد باید یاد بگیریم. سیاست درست این است که به این نتیجه برسیم که دراثرجو انقلابی سالهای اول انقلاب هر کس بنا بر توان و دید خود به کارهای مشغول بوده است. هر کسی هم به نحوی اشتباهاتی داشته است. حال این اشتباه بنابر مسئولیت و شعاع کاری افراد مختلف است. الان زمان دعواها و خاک در چشم هم پاسیدن نیست. ما نباید از خیلی از کسانیکه که پدر، برادر و فامیل خود را در اثر ترورهای احزاب در آن شرایط از دست داه اند توقع این را داشته باشیم که به قاتلان پدران و برادران و فامیل خود بگویند دست مریزاد که پدر و برادار مرا کشتید. با بازکردن زخمهای گذشته، تنها برنده این بازی رژیم است. حال زمان این است که ملت کرد هرچه بیشتر برای احقاق حقوق خود متحد شود. اگرصدائی از یک اصلاح طلب کرد بلند می شود و کار وی در جهت احقاق حقوق اصلی ملت کرد که بیش از صد سال است برای آن مبارزه می کند ما باید از او دفاع کنیم و دستمریزاد بگوئیم. مگرشهدای ما برای احقاق حقوق ملت کرد جان خود را از دست نداده اند و یکی از آرمانهای آنها در آن زمان خودمختاری وحال فدرالیسم نیست. پس اگر در داخل یک کرد اصلاح طلب این شعار استراتژیک را می دهد ما باید آن را مزدور و سپاهی بدانیم و مسئول و فرماندهان وی که کرد نیستند را روی چشم بگذاریم.
آیا این از بی باوری ما به ملت خودمان نیست؟!!

متاسفانه در چند ماه اخیربعضی از احزاب کردی به خاطر اینکه سوراخ دعای مبارزه را گم کرده اند به جای اینکه هم گام با ملت کرد و ایران با رژیم مبارزه کنند با پخش بیانیه و مقاله و مصاحبه سعی می کنند تا رهبران دیگر احزاب کردی را افشا و زیر ضرب قرار دهند.
من در اینجا به عنوان یک کرد از آنها می خواهم اگر نشستن درعراق وارودوگاه نشینی و گرفتن پول از برادران کرد عراق و نشستن در ماشینهای آخرین مدل و قطع ارتباط با مردم کرد و خواسته های آنها شما را به اینجا رسانده است. آیا بهتر نیست شما به کارهای شخصی و منافع فردی خود مشغول شوید و فکر کنید که رئیس جمهور کردستان روژهلات فدرال هستی و خلق کرد را به حال خود بگذارید. ملت کرد خود در آینده نشان خواهند داد که چه کسی را به رهبری جنبش خود انتخاب خواهد کرد.
در حالی که در مصر نیروهای لائیک و مذهبی جبهه ضد دیکتاتوری تشکیل می دهند بر شما چه بلای نازل شده است که به جای اتحاد، تلاش می کنید دوستان خود ضعیف و هر روز از جبهه متحد کرد فاصله بگیرید.

من به تمام کسانی که در جهنم جمهوری اسلامی مبارزه مدنی می کنند و نه در کشورهای غربی و یا در ماشین های آخرین مدل در کردستان همانند رئیس جمهور جابجا می شوند و مشکل شکنجه و اعدام برای آنها وجود ندارد بخصوص به اصلاح طلبان کرد با توجه به همه انتقاداتی که به گذشته آنها دارم و به احزاب، سیاست مداران و پیشمرگهای کرد که برای اتحاد و تشکیل یک جبهه متحد کردستانی مبارزه می کنند می گویم شما برداران من هستید. لطفا برای استحکام و تحقق خواسته ملتمان بیشتر تلاش کنید من هم در حد توان از شما پشتیبانی خواهم کرد.

شرایط زمانی امروز مانند سالها 58 تا 70 نیست که با شعار های دهان پر کن و پوپولیستی صد من یک غاز مردم را نمی توان گول زد. زمان طرح و برنامه است. و زمان باز کردن زخمهای چرکین گذشته نیست ما باید با یک حرکت اصولی خود را در درجه اول قبل از اینکه دست به سوی کروبی و موسوی و مهاجرانی و غیره دراز کنیم و با انها مذاکره کنیم با براداران خود که آنها دست به سوی ما دراز کرده اند دست انها را به گرمی بفشاریم. احزاب و سازمانهای سیاسی، فرهنگی ، حقوق بشری کرد در جهت احقاق حقوق ملت کرد به دور از منافع فردی و حزبی برای درست کردن یک تشکل بزرگ کردی در داخل و خارج تلاش نمایند
زمان برای اینکه چه کسی بیشتر زخم بر پیکر ملت کرد زده است زیاد است. در یک حکومت دمکراتیک سراسری و حکومت فدارتیو کردی برای شکایت و بازخواست در یک دادگاه و قوه قضائیه عادلانه در آینده وجود دارد.
بیا برگردیم به یک نمونه موفق که در درون جنبش کردستان و در بین احزاب کرد در سالهای اول انقلاب بوجود آمد و تنها نمونه موفق همکاری و اتحاد احزاب و شخصیت ها سیاسی کرد بود اشاره نمایم. هیأت نمایندگی خلق کرد که در اواخر آبانماه 1358 بین احزاب کرد ایران و نیز جناب شیخ عزالدین حسینی بوجود آمد یکی از حرکت های موفقی بود که توانست در آن شرایط حساس دوبهم زنی ها و فرقه افکنی های رژیم جمهوری اسلامی را خنثی کند و کردها را از یک حس ملت بودن برخوردار کند و نشان دهد که آنها هم مانند همه ملتهای دنیا نمایندگان مقبولی دارند که به طور رسمی وارد مذاکره می شوند و خواستهای عمومی مردم را نمایندگی می کنند و به مردم هم پاسخگو هستند و دیگر دوره باصطلاح مذاکرات ماقبل مدرن و عشایری و گول خوردنها برای کردها گذشته است. حال با توجه به این تجربه آیا بهتر نیست یک جبهه متحد مدرن کردستانی به دور از منافع حربی و سیاسی فردی بوجود آورد .


محمدرضا اسکندری
18 آوریل 2011

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر