نامه سرگشاده به سفارت سودان در سوئد

نامه سرگشاده به سفارت سودان در سوئد
حکم سنگسار لیلا ابراهیم عیسی در سودان باید بیدرنگ متوقف گردد.
با فرستادن این نامه نگرانی و خشم جهان متمدن از رای دادگاه و بی مبالاتی دولت سودان در دفاع از حقوق زنان و کودکان را به دولت متبوع خود اطلاع دهید. لینک نامه:

http://www.childrenfirstnow.com/children/Layla%202.htm

لینک بالاترین
https://balatarin.com/permlink/2012/8/17/3121449

-------------------

تنها نيرو جهت تحمل زندان، توسعه دادن درك حقيقت مي‌باشد. تجربه‌ی نيرومند درك حقيقت در مورد عموم حيات، واصل شدن به لذت‌بخش‌ترين لحظه‌ي حيات و به عبارت صحيح رسيدن به معناي حيات مي‌باشد. اگر انسان‌ها درك كرده باشند كه چرا زندگي مي‌كنند، زندگي در مقطعي معين براي آنان به صورت مسئله و معضل درنمي‌آيد. اگر حيات همگام با خطاها و

اشتباهات مكرر طي شود، معنايش را از دست مي‌دهد. بدين ترتيب پديده‌اي بوجود مي‌آيد كه فاسد شدن حيات ناميده مي‌شود. كسالت، ناخوشي، منازعه و ناسزا از نتايج طبيعي حيات فاسد مي‌باشند. حيات انسان در نظر آنان كه ادراك حقيقت آنان پيشرفته مي‌باشد، يك معجزه‌ي تمام‌عيار مي‌باشد. خود حيات سرچشمه‌ي هيجان و اشتياقي بزرگ مي‌باشد. معناي كيهان در حيات نهفته مي‌باشد. اگر زندان جهت آزادي باشد، اين ادراك آزادي است كه در آنجا بزرگ خواهد شد. حياتي كه از طريق ادراك حقيقت بزرگ شود، قادر به تبديل دشوارترين تلخي‌ها به خوشبختي نيز مي‌باشد.

عبدالله اوجالان‌‌ـ مانيفست تمدن دموكراتيك‌ـ جلد 5" زندان انفرادي امرالی"

----------------------------

مسئله‌ي جنسيت‌گرايي اجتماعي؛ خانواده، زن و جمعيت
برداشتي دال بر اينكه «زن يك جنس انسانيِ داراي تفاوت‌ بيولوژيكي است»، در رأس عوامل بنياديني مي‌آيد كه سبب كوري و بي‌بصيرتي در موضوع[درك] واقعيت اجتماعي مي‌گردند. تفاوت‌منديِ جنسيتي، به خوديِ خود نمي‌تواند دليل هيچ معضل اجتماعي‌اي باشد. چون نگرش مردسالارانه خويش را معاف[از مسئوليت] مي‌بيند، درهم‌شكستن «بي‌بصيرتي‌ يا فقدان‌ ديد»ي كه در مورد زنان وجود دارد به‌نوعي همانند شكافتن اتم‌هاست. برطرف‌سازي اين بي‌بصيرتي، مستلزم يك تلاش وسيع روشنفكرانه و فروپاشاندن مردسالاري است. در جبهه‌ي زن نيز مي‌بايست زني كه تقريباً به حالت شيوه‌‌اي از هستي درآورده شده و در اصل، برساخته‌اي اجتماعي است را تحليل نمود و به همان ميزان فروپاشاند. نقش بر‌ آب شدن تمامي خيال‌هايي(عدم متحقق‌گرداني اتوپيا، برنامه و اصول) كه در پيروزي و يا شكست تمامي مبارزات آزادي‌خواهانه، برابري‌‌‌طلبانه، دموكراتيك، اخلاقي، سياسي و طبقاتي رخ مي‌نماياند، حاوي آثار اَشكالي از روابط(بين زن‌ـ مرد) حاكميت‌‌مدارانه(مقتدرانه)‌اي است كه درهم‌نشكسته‌اند. مناسباتي كه تمامي نابرابري‌هاي، بردگي‌ها، خودكامگي‌ها، فاشيسم‌ و ميليتاريسم‌(نظامي‌گري) را تغذيه مي‌كنند، سرچشمه‌ي اصلي خويش را از همين شكل رابطه مي‌گيرند. اگر بخواهيم چنان مصداق‌هايي بر واژه‌هاي بسيار رايجي نظير برابري، آزادي، دموكراسي و سوسياليسم بار نماييم كه منجر به نقش بر آب شدن خيال نگردد، بايستي شبكه‌ي روابطي را كه پيرامون زن تنيده شده و به اندازه‌ي پيشينه‌ي رابطه‌ي جامعه‌ـ طبيعت قديمي‌‌‌ست، ازهم ‌بشكافيم و تجزيه كنيم. جز اين راهي وجود ندارد كه از طريق آن بتوان به آزادي، برابري(متناسب با تفاوت‌مندي‌ها) و دموكراسي حقيقي، و اخلاقي كه رياكارانه نباشد، دست يافت.مانيفست تمدن دمكراتيك‌‌‌ـ‌عبدالله اوجالان