Pages

Subscribe:

Ads 468x60px

۱۳۹۱ دی ۱۸, دوشنبه

پيام مادر زانيار مرادي به نهادها و سازمانهاي سياسي براي جلوگيري از اجراي حکم اعدام فرزندش


پيام مادر زانيار مرادي به نهادها و سازمانهاي سياسي براي جلوگيري از اجراي حکم اعدام فرزندش



من مادر زانيار مرادي هستم. از پشتيباني و حمايت شما از زندانيان سياسي و خانواده هاي آنان تشکرميکنم.
پسر من از طرف حاکمان بر ايران به اعدام محکوم شده است. مجازات اعدام در شرايطي عليه زانيار و دوستش لقمان ابلاغ شد که زانيار هنوز سنش به ۱۸ سال نرسيده بود. برخلاف اتهاماتي که عليه آنها اعلام کردند٬ زانيار هيچوقت ارتباطي با اسلحه و کار با اسلحه نداشته است. عليرغم اينکه اين اتفاق که زانيار به اتهام ارتکاب به آن دستگير شده و بعدا حکم اعدام با همان اتهام عليه او صادر داده شده است٬ براي اغلب مردم و حتي بخشي از مسئولين حکومتي و وابستگان خانواده مقتولين ٬ نيز روشن است که اين حکم و اين پرونده واقعي نيست. کسانيکه از اين حکم حمايت ميکنند٬ نيز ميدانند که مسئولين قضايي حاضر نشده اند بطور جدي اين پرونده و احکام منتج از آنرا بازبيني کنند.


-------------



باز قرعه ضحاک بنام همشهريهاي بيچاره من افتاد!


ماهها پيش از شکل گرفتن پرده و لاله گوش ما در شکم مادر، صداي توپ و تپانچه، ميک و مين... و ديوارهاي صوتي و امنيتي براي کودکان شکسته شده بود!
نه ماه در سنگر امني از گوشت و خون مادر..
تا چشم باز کرديم هفتاد درصد روياهايمان سوخته بود!
بغض کرديم، اما اگر گريه ميکرديم دشمن به ضعفمان پي ميبرد و رويايي برايمان نميماند.
الگوي بازيهايمان، بنگ بنگ.. تفنگ.
بسياري از همبازيهايمان که با تفنگهاي چوبي ندانسته هواپيماهاي عراقي را نشانه گرفته بودند، کم شدند.

با تجويز تجاوز از جانب امام امت، بيست درصد ديگر از روياهايمان سوخت!
کم کم فهميديم که اين دنيا بچه بازي نيست و اگر لجن لبخند روي صورتهايمان و گناه احساس در قلبمان را قورت ندهيم و بجايشان ماسک تعصب و خشم بالا نياوريم براي کشيدن ديواري دور روياهايمان، آنها هم ميسوزند!
پشت لبخند مترسک جاي يک رويا خاليست!
مدرسه رفتيم؛
کلاس اول 23 تير مريوان
کلاس دوم اردوگاه سرو آباد
کلاس سوم اردوگاه اسدآباد همدان
کلاس چهارم ريخلان
کلاس پنجم اردوگاه سنندج

همه با سهميه هاي جورواجور که مظلوميت جنگ، فلسفه وجوديشان بود دانشگاه رفتند، ما شديم کولبر قاچاقچي..
يک رويا داريم که در درونش ردپاي يک سرزمين رنگين کمان و يکصدهزار خنده و حس ناب قورت داده شده،
و مدارک و اسناد کافي براي رسوايي دو ملت عرب و فارس،
و پتانسيل شکوفايي پيکر سوخته ميليونها روياي ديگر،
و ما سربازان نگهبانش،
يک در ميان ميميريم براي پاسداريش تا دستان بي رنگ کودکان بي روياي خود و سرزمينمان. بازيار

۱ نظر:

zabte_suot گفت...

دوستان این چه کاری که رو هر عکسی آرم بزرگتونو میزارید ! دیگران نمیتوانند از عکسها در جهت خواسته ایشان مثلا مادر زانیار استفاده نمود !

ارسال یک نظر