قتل سفیر آمریکا در لیبی، هزینۀ حمایت از بهار عربی - رضا تقی زاده
سفیر آمریکا در لیبی که از طرفداران جدی بهار عربی بود، در وقایعی که محصول خام و خشونت بار میوه زودرس آزادی است، جان خود را از دست داد. این دوران را پیش از اسلام افراطی امروز، کلیسای انحصار طلب مسیحی نیز تجربه کرده است. چنانچه عبدالکریم سروش و اکبر گنجی که امروز شک در طبیعت قران میکنند، اگر در ایران کنونی میبودند، سرنوشت آنها به هیچ وجه بهتر از کریس استیونس در بنغازی نبود.
حمله مسلحانه افراطیون مسلمان علیه کنسولگری آمریکا در بنغازی در یازدهمین سالروز حملات تروریستی 11 سپتامبر، که طی آن کریس استیونس، سفیر و سه عضو دیگر سفارت واشنگتن در لیبی به قتل رسیدند، ضمن بر گرفتن نقاب از چهره خشن نوبرانه خواران بهار عربی، یادآور اجتناب ناپذیر بودن پرداخت هزینه های عبور از دوران انتقال در کشورهای عرب به آزادی رسیده است.
بهانه هجوم مسلحانه به کنسولگری آمریکا و کشتن سفیر واشنگتن در لیبی، تهیه فیلم کوتاهی است بنام "بیگناهی مسلمانان". این فیلم 14 دقیقه ای را ظاهراً فیلم سازی 56 ساله بنام سام بسیل در آمریکا تهیه کرده است. او خود را یک یهودی اسرائیلی معرفی میکند.
فیلم کوتاه یاد شده که نسخه اصلی آن به زبان انگلیسی است به زبان عربی (گویش مصری) ترجمه و روزها قبل از حادثه خونین روز سه شنبه در بنغازی، در مصر منتشر و در رسانههای آن کشور مطرح شده بود. در این فیلم پیامبر مسلمانان جاعل و زنباره خوانده شده و از اسلام به عنوان سرطان یاد شده است. در روزهای گذشته تعدادی از رهبران مذهبی مصر خواستار محکوم کردن و جمع آوری فیلم شده بودند.
داغ شدن موضوع تهیه و انتشار فیلم "بیگناهی مسلمانان" به نوعی یادآور انتشار "آیه های شیطانی" نوشته جنجالی دهه هشتاد سلمان رشدی، نویسنده هندی تبار مقیم بریتانیا است. کتاب یادشده نیز سه ماه بعد از انتشار و هفته ها بعد از مطرح شدن در رسانه های پاکستان و نسخه سوزی آن، توجه آیت الله خمینی را جلب کرد و به صدور فتوا و حکم شرعی قتل وی منتهی شد.
اعتراض در کشور های بهار عربی
همزمان با حمله روز سه شنبه مردان مسلح علیه کنسولگری بنغازی، تظاهراتی نیز در شهر تونس و قاهره علیه ساختمان سفارت آمریکا به همین بهانه صورت گرفت.
در تظاهرات قاهره نزدیک به 2000 نفر شرکت داشتند و بعضی از تظاهرکنند گان ضمن پوشاندن سر و صورت خود شعارهای ضد آمریکایی القاعده را سر میدادند.
در قاهره تظاهرکنندگان نقاب پوش پیش از رسیدن پلیس پرچم آمریکا را پائین کشیده و پس از سوزاندن، پرچمی سیاه را به نشانه عزاداری بر فراز ساختمان سفارت بالا بردند. زنان چادر سیاه مصری نیز در صفوف مجزا، مردان را همراهی میکردند.
در تونس تعداد تظاهرکنند گان اندک بود و پیش از نزدیک شدن آنها به ساختمان سفارت آمریکا، پلیس ضد شورش آنها را متوقف ساخت.
معرفی سفیر
کریس استیونس، سفیر 52 ساله واشنگتن که روز 11 سپتامبر در بنغازی به قتل رسید، در کالیفرنیا بدنیا آمده بود. او فارغ التحصیل دانشگاه برکلی بود و پیش از پیوستن به وزارت خارجه آمریکا مدت دو سال به عنوان عضو سپاه صلح در مراکش زبان انگلیسی درس میداد.
قبل عزیمت به لیبی، استیونس مدیریت اداره "امور امنیتی و اتمی" را عهده دار بود. او بعد از تجدید مناسبات واشنگتن با رژیم قذافی، در فاصله سالهای 2007 تا 2009 به عنوان معاون نمایندگی سیاسی آمریکا در طرابلس پایتخت لیبی، مشغول بود.
بعد از تشکیل شورای ملی انتقالی لیبی، استیونس که به زبان عربی تسلط داشت، به عنوان نماینده مخصوص آمریکا به شورای یاد مزبور معرفی گردید. از ماه نوامبر سال گذشته نیز رسما مقام سفارت آمریکا در لیبی بر عهده او واگذار شد.
استیونس به عنوان عضو وزارت خارجه آمریکا پیش از ماموریت در لیبی، در دمشق، اورشلیم، قاهره و ریاض نیز شاغل بود. اگرچه استیونس خدمت در لیبی را در دوران جورج بوش آغاز کرد، در شکل دادن به خط مشی اسلامگرایانه سیاست خارجی اوباما در کشورهای عربی خاورمیانه نقش موثری داشت و از طرفداران جدی بهار عربی محسوب میشد.
غریبه آشنا
بعد از سپری کردن دوران دوساله آموزش زبان انگلیسی در مراکش، استیونس در نامه ای به یک دوست توضیح داد که به خاورمیانه و شمال آفریقا عشق میورزد.
در نامه ای که روزنامه نیو یورک تایمز یک روز بعد از قتل استیونس منتشر کرد، او دو ماه پیش به دوست دیگری در آمریکا نوشته بود: "یکی از کارکنان با هوش سفارت، یک گروه نوازنده محلی در لیبی را شناسایی کرده که متخصص موزیک راک دهه هشتاد است. از این جهت اینجا احساس میکنم که در خانه زندگی میکنم".
او همچنین نوشته بود : "حال و هوای لیبی در حال بهتر شدن است. مردم تدریجا به خندیدن دوباره عادت میکنند و با خارجی های بازتر صحبت میکنند".
استیونس چند روز بعد در یک ای-میل به آشنایی نوشته بود: "امیدوار باشیم که این وضع دوام کند!"
هزینه های تغییر
بی شک امکان برگزاری تظاهرات مشابه با اعتراضات روز سه شنبه مسلمانان افراطی و یا طرفداران جهادی القاعده در بنغازی، در دوران حکومت قذافی غیر ممکن بود. در عین حال آزادی های سیاسی مردم لیبی نیز در دوران حکومت خانوادگی قذافی متصور نبود.
تظاهرات روز سه شنبه در کشورهایی که بهار عربی را تجربه کرده اند، محصول خام و خشونت بار میوه زودرس آزادی است. آمیزه ای است از طغیان کور مردم آزرده از فشارهای فقر و اختناق و ظلم و زور و اختناق در طول سالها و قرنها.
در عین حال نماد تضاد و تقابل آشکار مابین مرزهای مذهب افراطی است با آزادی بیان. این دوران را پیش از اسلام افراطی امروز، کلیسای انحصار طلب مسیحی نیز تجربه کرده است.
در یک نقطه اشتراک، مذاهب خود را ذات حقیقت و مخالفان خود را دروغگو و مخالف خدا میخوانند. بدون شبهه میتوان اسلام افراطی امروز و کلیسای انحصار طلب دیروز را در داشتن حق انحصاری اعلام حقیقت در یک خط قرار دارد.
در این چارچوب فکری مشترک، مذهب در تضاد با انتشار آزاد اطلاعات و ترویج علم و مخالف با مروّجین آن است. دیروز– یا چند قرن پیش، کلیسا گالیله را به این اتهام سیاست کرد، که او مرکز منظومه ما را خورشید معرفی میکرد و زمین را کروی دیده بود، حال آنکه کلیسا از قول خدا، زمین را مرکز حیات و آنرا مسطح میخواند.
امروز نیز جدل علم و اطلاعات، و آزادی بیان با کلیسای مسیحی همچنان ادامه دارد، با این تفاوت که بخاطر انتشار کتاب "رمز داوینچی" که در آن عیسی و کلیسا متهم به جعلی بودن میشوند، "دان براون" نویسنده آن مانند "سلمان رشدی" نویسنده "آیه های شیطانی"، به اتهام ارتداد و ضدیت با خدا، به مرگ محکوم نمیشود. این دوران را کلیسا و مسیحیت پشت سر نهاده و به آن خو کرده اند.
چنانچه عبدالکریم سروش و اکبر گنجی که امروز شک در طبیعت قران و تشیع دوازده امامی و حضور و یا غیبت امام زمان را تبلیغ میکنند، اگر در ایران کنونی میبودند، سرنوشت آنها به هیچ وجه بهتر از کریس استیونس در بنغازی نبود.
در این نقطه گذر از جامعه بسته به محیط مناسب برای مشق آزادی، دو گروه افراطی رقیب اخلال میکنند: افراطیون مسلمان که خود را در مقام کلیسای قرون وسطی میبینند و سوختن کافران را حکم خدا می خوانند، و افراطیون یهودی و مسیحی امروز که به بهانه آزادی، و در عمل با هدف سوء استفاده از آن، ترسیم چهره خشن و افراطی از اسلام و خارج ساختن منسوبین به آن را از میدان، هدف قرار داده اند. کلمه شیطان در اسلام و مسیحیت دارای ریشه، تعبیر و بیش و کم تلفظ واحد است.
منبع: سایت فارسی رادیو فرانسه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر