ادعای دروغین اماموار مصلحی که نفت را مجانی میکرد اتوبوس را مجانی میکرد و به این دلخوش نباشید یادم افتاد پس از کشته شدن پنج نیروی انتظامی: پژاک در آست

ادعای پوچ دروغین اماموار مصلحی که نفت را مجانی میکرد اتوبوس را مجانی میکرد و به این دلخوش نباشید یادم افتاد پس از کشته شدن پنج نیروی انتظامی:
پژاک در آستانه فروپاشی است این گفته وزیر به اصطلاح اطلاعات رژیم جنون اسلامی به شما بگویم نظام فاسد ضد بشری آخوندی بیش از هر چیز دیگر در حال فروپاشی میباشد و حزب حیات آزاد کردستان یک تفکر نوین و جدید است و در حال گسترش و روز بروز جوانان به صفوف این حزب محبوب ملت کرد میپیوندند.

بعد از اینکه نیروهای مایوس شده سپاه و واطلاعات ضربه ی جبران ناپذیر از دست گریلاهای قهرمان خوردند وزیر اطلاعات به سوزوگداز پرداخت و ادعاهای پوچ همیشگی سران دروغگو نظامش را تکرار نمودند و برای اینکه دل نیروهای شکست خورده خویش را خوش کند دست به اظهاراتی زده است که دور است از حقیقیت البته این را فراموش نکنیم نظام جنون اسلامی آخوندی بیش از هر چیز دیگر در حال فروپاشیست و وزیر اطلاعات این حرف را وارونه بیان نموده است از یک طرف نظام دیکتاتوری بشا الاسد در حال سقوط میباشد و رژیم ایران هم آنقدر در حق به جوانان و مردم ایران دست به جنایت زده اند به هیچ عنوان از هیچ پایگاه اجتماعی در داخل مردم ایران برخوردار نیستند طرح ضد بشری حجاب اجباری تجاوزات زندانهای کهرزیک و شکنجه و اعدام نوجوانان در مله عام و و امروز ما در آستانه کشتار دستجچمعی 30 تا 37 هزار زندانی سیاسی بدست خمینی خونآشام دفن آنها در خاوران و در این آستانه هستیم وزیر اطلاعات با این دروغگویهای و توهمگرایی و وهمسازی که میخواهند آنچه نظامشان با آن گریبانگیر است به دیگران بر چسپ بزنند خیلی خنده دار است این نظام.

گزارش بخش فارسی رادیو اسرائیل – یک روز پس از آنکه فرماندار ماکو، در استان آذربایجان غربی، کشته شدن پنج تن از پرسنل نیروی انتظامی در جریان درگیری با شبه نظامیان "پژاک" را تأیید کرد، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی مدعی شد که حزب حیات آزادی کردستان، "پژاک" ، "در حال اضمحلال" است.

شیخ حیدر مصلحی، امروز (چهارشنبه) در پایان نشست هیئت دولت، افزوده گفت: «با اقدامات سپاه پاسداران، موفقیت های بزرگی در مقابله با (به گفته او) گروهک تروریستی پژاک حاصل شده است».

وزیر اطلاعات ایران در ادامه مدعی شده گفت: «از اقداماتی که این گروه قصد اجرای آنها را در ایران داشت، جلوگیری به عمل آمده است». – این در حالی است که همین دیروز (سه شنبه)، فرماندار ماکو، آقای حمید احمدیان تأیید کرد که پنج عضو نیروی انتظامی در کمین نیروهای "پژاک"، کشته شده اند.

او این سخنان را در گفتگو با خبرگزاری "فارس" بیان کرد.

خمینی یک بیمار روانی مبتلا به کینه توزی و مبتلا به جنون اغراقگویی و دروغگویی بود که بر اساس بیماریهای خودش نظامی بیمار بینیان نهاد در زیر صدای خمینی رهبر مصلحی وزیر اطلاعات رژیم پوسیده و در حال فروپاشی آخوندی گوش کنید.

نظام بیمار ضد مردمی آخوندی که ایران را به یک زندان بزرگ برای مردم ایران تبدیل نموده است فقر نداری بیکاری بدبختی سرکوب بی حد و حساب مردم و جوانان ایرانی راستی وزیر اطلاعات چرا این را بیان نمیکند که کشور ایران یکی از خطرناکترین کشورهای جهان میباشد برای زنان ایرانی؟

خمینی یک بیمار روانی و در عین حال یک کینه توز و خونآشام بود که در ایران حمام خون را به راه انداخت بخصوص در کردستان با فرستادن نماینده خود خلخالی جنایتکار برای قتلعام کردها در کردستان و اعدام دستجمعی 59 نفر در یک ساعت در مهاباد و اعدام دستجمعی 58 نفر در سنندج بدستور خود این بیمار روانی بود که آه و ناله میکشد که مثل علی بن طالب مردم را نکشته است و همه بقول این بیمار روانی فتنه ها فرار کردند و از چنگ این کفتار گریختند

-------------------------------

اعتراف رژیم ایران به سقوط یک هلیکوپتر نظامی بدست نیروهای حماسه آفرین ملت کرد گریلا قهرمانان حماسه آفرین رزمآوارن راه آزادی کردستان.

و به درک واصل شدن یکی از موهرهای شکنجه گر در منطقه جوانرود و پاوه که فرمانده پادگان حمزه سید الشهدا رژیم بوده است در این منطقه .

بژی پژاک پێرۆز بێت له‌ گه‌ریلا قاره‌مانکانی قه‌ندیلی سه‌ربه‌رز ..زند باد پژاک و مبارک باد زند باد گریلاهای حماسه آفرین قهرمانان قندیل سربلند

ئه‌م بی میشکه‌ زۆر له‌ میژ بوه‌ سه‌ری بۆ کوشتن ده‌ئیشاوه‌ تا ئاخیر گریلاکانی پژاک ئاواتی ئه‌و بی میشکه‌یان هینایه‌ دی وه‌ ناردیان بۆ جیگه‌یه‌ك تاکو دنیا هه‌یه‌ با له‌وی پالداته‌وه‌.

هویت یکی از کشتەشدگان در جنگ عیله پژاک: فرمانده لشکر حمزه سیدالشهدا در سقوط بالگرد به اعتراف خود رژیم

سردار دلاور سعید قهاری فرمانده لشکر سه نیروی مخصوص حمزه سیدالشهداء(ع) بود و براثر سقوط بالگرد در جریان عملیات رزمندگان اسلام علیه گروهک پژاک درمنطقه شمالغرب به شهادت رسید.

سال 1331 در یکی از روستاهای اسدآباد همدان و دریک خانواده مذهبی و معتقد متولد شد، خانواده ای که پنج فرزند دختر و چهار فرزند پسر داشتند، پس از گذراندن تحصیلات دوره ابتدایی به همدان رفت و پس از گرفتن دیپلم جزء اولین کسانی بود که در سال 58 با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وارد سپاه شد و پس از طی سالیان حضور در سپاه تحصیلات نظامی خود را در مقطع فوق لیسانس به اتمام رساند.

او همزمان باورود خود به سپاه مدت دوسال فرماندهی سپاه نهاوند در استان همدان را برعهده گرفت و پس ازآن بنا به ضرورت شرایط منطقه سنقر در کرمانشاه برای مبارزه با نیروهای ضد انقلاب که تا نزدیکی شهر پیشروی کرده بودند به آن منطقه اعزام شد و در مدت سه سال حضور خود در آن جا در درگیری های مکرر با آن ها از ناحیه پا مجروح شد، اما مدتی بعد راهی کرمانشاه شد و مدت دو سال فرماندهی سپاه و تیپ انصارالرسول جوانرود، یکی از شهرستانهای کرمانشاه را برعهده گرفت که در طی این مدت در عملیات های مختلف درمنطقه شاخ شمران (نوار مرزی ایران و عراق) ایفای نقش کرد.

سپس به پاوه رفت و دوسال نیز فرمانده سپاه پاوه بود. او در جنگهای نامنظم دو جانبه با رژیم بعثی عراق و ضد انقلاب شرکت فعال داشت.

بنا به صلاحدید فرمانده نیروی زمینی سپاه در آن زمان برای آموزش دوره دافوس به تهران رفت اما با توجه به شرایط جنگ دوره یک ونیم ساله را به شکل فشرده در مدت یک سال به اتمام رساند و پس از بازگشت برای چندمین بار راهی مناطق مرزی کردستان شد و فرماندهی سپاه مریوان را برعهده گرفت،با وجود پایان یافتن جنگ تحمیلی، مدت سه سال با نیروهای ضد انقلاب مبارزه کرد و در همان جا برای چهارمین بار از ناحیه کمر مجروح شد.

سپس به مدت شش ماه نیز جانشینی قرارگاه شهید شهرام فر سنندج را برعهده گرفت و پس ازآن با درخواست فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهداء، سردار شهید کاظمی، جانشین لشکر سه حمزه سیدالشهداء گردید و در این مسئولیت خطیر نیز سه سال خدمت صادقانه کرد و سپس مسئولیت ستاد قرارگاه حمزه سیدالشهداء رابرعهده گرفت، بنابراین مدت 9 سال در آذربایجان غربی و درکنار شهید کاظمی در مسئولیت های مختلف خدمت کرد، در سال 73 نیز در منطقه اشنویه برای چندمین بار با ضد انقلاب در یک منزل درگیر شد و چون او را شناختند به شدت از ناحیه ران دچار مجروحیت شد.

مدت سه سال نیز جانشین قرارگاه نجف در کرمانشاه و پس از آن فرمانده ارشد سپاه استان یزد (وفرمانده تیپ الغدیر) شد، باتوجه به اینکه در یزد مشغله کاری کمتری داشت خود را از نظر معنوی و عبادی تقویت کرد به طوریکه عبادات او دو برابر شد و گویی از نظر روحی آمادگی شهادت را پیدا کرد.

بنابراین دیگر طاقت ماندن در یزد را نداشت و ترجیح می داد در منطقه جنگی باشد و به آرزوی دیرینه قلبی خود که همانا رسیدن به دیدار یاربود برسد، دیری نپایید که پس از چهار ماه خدمت به عنوان فرمانده لشکر سه در ارومیه پاسخ معشوق را لبیک گفت...