Pages

Subscribe:

Ads 468x60px

۱۳۹۰ مرداد ۱۹, چهارشنبه

زندگی در زیر نظام دیکتاتوری مذهبی و خرافاتی دروغگو اسلامی



زندگی در زیر نظام دیکتاتوری مذهبی و خرافاتی دروغگو اسلامی
عزیزم ، ببخش مرا صادق افروز در خبر ها آمده بود سهیلای ۲۱ ساله که پنج ماهه حامله بود.بر اثر فشار های بیش از حد زندگی خود را حلق آویز کرده است .حمید شوهر سهیلا که یک کارگر ماهر برقکار بود پس از به اجرا درآورده شدن طرح تعدیل اقتصادی (اخراج دسته جمعی کارگران ) از کار اخراج می شود.او سپس شروع به مساقر کشی می کند ولی از بد حادثه تصادف می کند و کودکی ۱۲ ساله در این جریان کشته می شود.خانواده کودک رضایت نمی دهند و حمید در زندان می ماند .خانواده های حمید و سهیلا نیز در تنگنای شدید اقتصادی بسر می برند و کاری ازشان ساخته نیست .سهیلا در ناامیدی کامل تصمیم می گیرد به زندگی خود از طریق حلق آویز شدن خاتمه بدهد . سهیلا قبل از پریدن از روی صندلی با فرزندی که در دل دارد سخن می گوید : ببخش مرا عزیزکم ، صدای مرا می شنوی ؟ در شهری که فریاد رسی نبود و نان به تساوی تقسیم نشده بود کوچکترین تکه اش هم به ما نرسید در شهری که محبت نبود وشلاق و خشونت و تهمت وتکفیر زبان حاکمان ستمگر بود از عدالت موعودشان جز حبس ابد برای پدر واین سفره خالی نصیبی به ما نرسید عزیزکم ، صدای مرا می شنوی؟ ببخش مرا باور کن دنیای ما دنیای زیبایی نیست از عشق و رافت خبری نیست گل های زیبای دشت را چیده اند وسیاهی و توفان یاس و ناامیدی در کوچه ها جاری است عزیزکم ، ببخش مرا در شهر هیچ پهلوانی نیست باور کن هیچ پهلوانی نیست دستار بر سران شهوت پرست که دکان چند نبش دین باز کرده اند به من لبخند می زنند اما من هرگز به چنین لجنزاری آلوده نخواهم شد بستر پاک تو را به مرداب شهوت و دین نخواهم داد نخواهم داد عزیزکم ، صدای مرا می شنوی؟ ببخش مرا ببخش مرا ششم آگوست ۲۰۱۱ منبع

سهیلا قبل از پریدن از روی صندلی با فرزندی که در دل دارد سخن می گوید :


ببخش مرا

عزیزکم ، صدای مرا می شنوی ؟

در شهری که فریاد رسی نبود

و نان به تساوی تقسیم نشده بود

کوچکترین تکه اش هم به ما نرسید

در شهری که محبت نبود

وشلاق و خشونت و تهمت وتکفیر

زبان حاکمان ستمگر بود

از عدالت موعودشان

جز حبس ابد برای پدر

واین سفره خالی

نصیبی به ما نرسید

عزیزکم ، صدای مرا می شنوی؟

ببخش مرا

باور کن دنیای ما دنیای زیبایی نیست

از عشق و رافت خبری نیست

گل های زیبای دشت را چیده اند

وسیاهی و توفان یاس و ناامیدی در کوچه ها جاری است

عزیزکم ، ببخش مرا

در شهر هیچ پهلوانی نیست

باور کن هیچ پهلوانی نیست

دستار بر سران شهوت پرست

که دکان چند نبش دین باز کرده اند

به من لبخند می زنند

اما من هرگز به چنین لجنزاری آلوده نخواهم شد

بستر پاک تو را به مرداب شهوت و دین نخواهم داد

نخواهم داد

عزیزکم ، صدای مرا می شنوی؟

ببخش مرا

ببخش مرا

ششم آگوست ۲۰۱۱
/////////////////////////////

وقاحت جنون اسلامی حدومرز ندارد

دیگر به بدحجابان تذکر نمی دهیم، فقط دستگیرشان می کنیم!

نجاریان: دیگر به بدحجابان تذکر نمی دهیم، فقط دستگیرشان می کنیم!
پاسدار نجاريان رئیس پلیس امنیت عمومی مشهد گفت: از اين پس تذکری به افراد بدحجاب داده نخواهد شد و بدحجاب ها دستگير و به مراجع قضائی معرفی می شوند! به گزارش سایت حکومتی انتخاب، وی گفت: يکي از محورهای اصلی طرح تشديد امنيت اخلاقی، برخورد با بدحجابی در جامعه است اما در اين جا اعلام می کنيم که پليس در اين رابطه ديگر تذکری به افراد بدحجاب نخواهد داد چون زمان تذکر تمام شده استو از اين به بعد افراد بدحجاب دستگير و به مراجع قضائی معرفی خواهند شد اگر چه پيشگيری از پديده بدحجابی نيازمند اقدامات گسترده فرهنگی و ارتقای سطح آگاهی خانواده هاست و عزم عمومی را می طلبد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر