Pages

Subscribe:

Ads 468x60px

۱۳۹۰ اسفند ۲۸, یکشنبه

گفتگوی بنده با رادیو اسرائیل در صدای شما


گفتگوی بنده با رادیو اسرائیل در صدای شما
----------------------------


 

پیام تبریک زندانی سیاسی انور حسین پناهی به‌ مناسبت نوروز و سال تازه‌ی خورشیدی،


هموطنان عزیز؛خانواده‌های ستم کشیده‌ی زندانیان سیاسی و مدنی ایران و کردستان:
امروز می خواهم از پشت دیوارهای زندان با صدای گامهای سر سبز بهار و نوروز این نامه‌ی تبریک را بنگارم.
می دانم که‌ اکنون خیابان ها از شنیدن خندهای بچه ها، که دست در دستها ی پدرانشان برای خرید نوروزی نهاده ند آنچنان خوشحال اند که سر از پا نمی شناسند ! و اکنون پنجمین بهارم را از پشت میله‌های سرد زندان تنها نفس می کشم و فرزندانم هیچ که‌ از محبت پدر بلکه‌ از بودن عموهایشان نیز برای نوازش بر صورتهای مهربانشان بی بهره اند و محرومند ؛ آری اکنون آن خانه ای را که همیشه قل قل سماور و صدای خنده اش تمام گلهای باغچه را نوازش می کرد را پر کرده بود اکنون سکوت و آوایی سرد بر آن فرمان رواست .
دلواپسیم از آن همه تنهایی شب ر روز شماری و اکنون که این باد لطیف به من خبر بودن کنار همتان رابه آغوش من آورد را فراموش کردم و بدین خاطر از این جا ، از پشت این دیوارهای آغشته‌ به‌ خون آنانی که مردانه برای آزادی و عدالت جانشان را از دست داده و یا در بندند ، سال تازه‌ را به‌ تمام هم میهنان عزیزم و مخصوصا زندانیان سیاسی و مدنی و خانواده‌هایشان که سر سفره ی نوروزی همیشه جایی برایشان خالی گذاشته اند و خانواده‌ی خودم تبریک می گویم و از همین جا از مجامع بین المللی و تمام فعالان حقوق بشری خواستار یاری رسانی برای آزادی زندانیان سیاسی و مدنی در بند هستم.

موفق و پیروز باشید
انور حسین پناهی 
یکشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۰
------------------------


 


گزارشی از وضعیت محبوبه کرمی فعال حقوق بشر و عضو کمپین یک ملیون امضا***
ممانعت از آزادی وی علی رغم رای پزشک قانونی به "عدم توان تحمل کیفر"
در دفاع از زندانیان سیاسی زن - محبوبه کرمی فعال حقوق بشر و از اعضای کمپین یک ملیون امضا است که اکنون در بند نسوان زندان اوین در حال گذراندن محکومیت سه سال حبس تعزیری خود است.
وی به اتهام "عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران"، "فعالیت تبلیغی علیه نظام"، "اجتماع و تبانی با قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور" در شعبه 26 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباسی محاکمه و به چهار سال حبس تعذیری محکوم گردید. این حکم در دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی موحد که در شعبه 54 دادگاه انقلاب به سه سال حبس کاهش یافت.
محبوبه کرمی 11 اسفند 88 از سوی اطلاعات امنیت سپاه بازداشت شد و حدود شش ماه در بازداشت موقت به سر ‌برد. وی در این مدت حدود هشتاد روز را در بند دو-الف سپاه گذراند. در شهریور سال 89 با تودیع وثیقه پانصد میلیون تومانی موقتاً آزاد گردید.محبوبه کرمی نهایتا اردیبهشت ماه 90 در پی احضاریه اجرای احکام برای گذراندن محکومیت خود به زندان اوین بازگشت.
خانم کرمی پیش از این هم پنج بار بازداشت شده بود. مرتبه اول و دوم در رابطه با درگیری های 18 تیر، بار سوم 24 خرداد 1387 به اتهام اقدام علیه امنیت ملی که پس از 70 روز آزاد شد. 6 فروردین 1388 به همراه 11 تن از اعضای کمپین و مادران صلح که قصد دیدار نوروزی با خانواده زهرا بنی یعقوب را داشتند، به اتهام اخلال در نظم عمومی دستگیر و پس از 13 روز آزاد شد. در همه پرونده های مذکور برای وی حکم تبرئه صادر شده بود.
در زندان مشکلات روحی که گریبان گیر محبوبه است بویژه با درگذشت پدرش، تشدید شده و شرایط سختی برای او پیش آورده است. در ابتدای دوران محکومیت، وی دچار کم خونی شدید شده بود که ظاهرا مقداری دارو از خارج زندان به دست ایشان رسیده و کمی بهبود پیدا کرده است. او در این مدت تنها دو بار به بهداری زندان ارجاع داده شده که هر دو بار پزشکان معالج وضعیت او را نگران کننده عنوان کرده اند. در آخرین بررسی انجام شده ، کمیسیون پزشکی قانونی نظر داده اند که " به سبب شرایط نا مساعد زندان در دوران بازداشت و بدرفتاری بازجویان و فشار وارده در حین بازجویی ، وی متحمل صدمه روحی شده است و امکان تحمل کیفر را ندارد". با این وجود مسئولان به رای کمسیون پزشکی توجهی نکرده اند. وی در این مدت مرتبا تقاضای مرخصی کرده ولی ترتیب اثری داده نشده است.
محبوبه کرمی در این دوران مادر و پدرش را از دست داد. به او اجازه شرکت در مراسم خاکسپاری و یا ختم پدر حتی تحت الحفظ هم داده نشد محبوبه تنها یک بار موفق به حضور بر مزار پدرش گردید . گفتنی است که خانم کرمی یک مرتبه پیش از فوت پدر و در ساعات خارج از زمان عمومی ملاقات موفق به دیدن پدر در حال احتضارش گردید که چون هیچ کدام از اعضای خانواده در آن شرایط (خارج از زمان ملاقات) در بیمارستان نبودند دیدار پدر و وخامت حال او موجب تشدید بیماری روحی خانم کرمی گردید.
وی و سایر زندانیان سیاسی بند نسوان اوین با مشکلات مشترک دیگری نیز دست به گریبان هستند که از آن جمله می‌توان به بحث کنترل محل اقامت زندانیان به وسیله دوربین مدار بسته اشاره کرد، زندانیان در طول شبانه روز تحت نظر بوده و عملا هیچ حریم خصوصی ندارند. بدیهی است که این مسئله چه از نقطه نظر حقوق انسانی و چه از نظر مذهبی نقض حقوق زندانیان زن بوده و فشار روانی زیادی به آنان تحمیل می کند. این زندانیان هم چنان از حق تماس تلفنی محروم هستند.
در عین حال مشکل هواخوری هم چنان پا بر جاست، سیستم گرمایشی با مشکلاتی روبروست و زندانیان گاها ناچار هستند با آب سرد استحمام می‌کنند.
فروشگاه بند نسوان نیز هم چنان وجود ندارد و مایحتاج زنان زندانی از طریق ارسال لیست به مسئولان زندان تهیه میشود .مواد غذایی به شکلی نا مناسب تامین می شود و مواد غذایی از جمله سبزیجات به صورت پراکنده و کم در این فروشگاه یافت می شود. در کنار تمام این مشکلات کالاهای آن نیز با قیمتی به مراتب بیش از قیمت واقعی آن عرضه می شود. و نهایتا یک مشکل مهم که هنوز زنان زندانی از آن رنج می برند، نبود پزشک متخصص بیماریهای زنان است که مشکلاتی را برایشان ایجاد کرده است.
در حال حاضر حدود 26 زندانی در بند نسوان زندان اوین در حال گذراندن محکومیت خود هستند
---------------------------------
 

آخرین لیست از اسامی زندانیان سیاسی-عقیدتی بند زنان زندان اوین 

کمیته گزارشگران حقوق بشر -
تعداد زیادی از فعالان سیاسی، مدنی و عقیدتی ایران هم اکنون در حال سپری کردن دوران محکومیت خود در زندان اوین هستند. پس از برخوردهای امنیتی صورت گرفته در سال های اخیر بسیاری از فعالین زن با بازداشت و احکام قضایی مواجه شده اند.
اکنون 25 نفر از زندانیان عقیدتی- سیاسی زن در بند نسوان زندان اوین به سر می برند. در این گزارش که از سوی کمیته گزارشگران حقوق بشر تهیه شده است، آخرین لیست از زندانیان این بند به همراه اتهامات وارده و میزان محکومیت آن ها آورده شده است.
1- نام: مریم - نام خانوادگی: اکبری منفرد - اتهام: سازمان مجاهدین - حکم: پانزده سال
2- نام: کبری - نام خانوادگی: بنازاده امیرخیزی - اتهام: سازمان مجاهدین - حکم: پنج سال
3- نام: مریم - نام خانوادگی: جلیلی - اتهام: نوکیش مسیحی - حکم: دو سال و شش ماه
4- نام: ریحانه - نام خانوادگی: حاج ابراهیم دباغ - اتهام: سازمان مجاهدین - حکم: پانزده سال
5- نام: نوشین - نام خانوادگی: خادم - اتهام: دانشگاه آنلاین بهائیان - حکم: چهار سال
6- نام: سیمین - نام خانوادگی: دانشپور(بهرامی) - اتهام: سازمان مجاهدین - حکم: ده سال
7- نام: نازیلا - نام خانوادگی: دشتی - اتهام: سازمان مجاهدین - حکم: سه سال
8- نام: میترا - نام خانوادگی: زحمتی - اتهام: نوکیش مسیحی - حکم: دوسال و شش ماه
9- نام: نسرین - نام خانوادگی: ستوده - اتهام: وکیل(اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام) - حکم: شش سال
10- نام: مهوش - نام خانوادگی: شهریاری - اتهام: مدیران جامعه بهائی(یاران ایران) - حکم: بیست سال
11- نام: هانیه - نام خانوادگی: صانع‌فرشی - اتهام: وبلاگ‌‌نویس(توهین به مقدسات، تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت) - حکم: هفت سال
12- نام: اشرف - نام خانوادگی: علی‌خانی - اتهام: وبلاگ‌نویس(اجتماع و تبانی، تبلیغ علیه نظام) - حکم: سه سال
13- نام: ژیلا - نام خانوادگی: کرم‌زاده مکوندی - اتهام: مادران پارک لاله - حکم: دو سال
14- نام: محبوبه - نام خانوادگی: کرمی - اتهام: فعال زنان و حقوق بشر - حکم: سه سال
15- نام: فریبا - نام خانوادگی: کمال‌آبادی - اتهام: مدیران جامعه بهائی(یاران ایران) - حکم: بیست سال
16- نام: مهدیه - نام خانوادگی: گلرو - اتهام: فعال دانشجویی، فعال حق تحصیل(تجمع و تبانی، تبلیغ علیه نظام) - حکم: دو سال + شش ماه
17- نام: شبنم - نام خانوادگی: مددزاده - اتهام: فعال دانشجویی، سازمان مجاهدین(محاربه و اقدام علیه امنیت ملی) حکم: پنج سال
18- نام: صدیقه - نام خانوادگی: مرادی - اتهام: سازمان مجاهدین - حکم: بلاتکلیف
19- نام: لادن - نام خانوادگی: مستوفی - اتهام: وبلاگ‌نویس - حکم: دو سال و شش ماه
20- نام: کفایت - نام خانوادگی: ملک‌محمدی - اتهام: سازمان مجاهدین(اجتماع و تبانی) - حکم: پنج سال
21- نام: عاطفه - نام خانوادگی: نبوی - اتهام: شرکت در تظاهرات 25 خرداد - حکم: سه سال
22- نام: منیژه - نام خانوادگی: نصرالهی - اتهام: بهائی(قدام علیه امنیت ملی از طریق تبلیغ بهاییت و عضویت در تشکیلات مخالف نظام و وابسته به بهاییت) - حکم: سه سال و چهار ماه
23- نام: بهاره - نام خانوادگی: هدایت - اتهام: فعال دانشجویی، فعال زنان - حکم: نه سال و شش ماه + شش ماه
24- نام: فرح - نام خانوادگی: واضحان - اتهام: سازمان مجاهدین - حکم: پانزده سال

25- نام: معصومه - نام خانوادگی: یاوری - اتهام: سازمان مجاهدین - حکم: چهار سال و شش ماه 
-------------------------------


29اسفند، نهضت پيروز ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر محمد مصدق

*************************************
29 اسفند، همواره خاطره يی غرورآفرين را درحافظه فرزندان آزاده ايران وپويندگان آزادی وبهروزی خلق، زنده می کند. ملی شدن صنعت نفت، درنتيجه تلاشهاومبارزات خستگی ناپذير دکترمحمدمصدق پيشوای نهضت ملی و ضداستعماری مردم ايران وتصويب لايحه قانونی ملی شدن نفت ايران توسط مجلس در29اسفند 1329، يک پيروزی بزرگ را نصيب ملت ايران کرد. اقدامی که منجر به استيفای حقوق مردم ايران برمنابع و ثروتهای ملی خودشان گرديد و قلبهای همه مشتاقان آزادی و استقلال ميهن را شاد کرد، و همچنين به مثابه مشعلی راهگشای مبارزات ملی و ضداستعماری ملت ايران و الهام بخش جنبشهای استقلال طلبانه منطقه شد.

درسالگشت اين پيروزی بزرگ، با نگاهی گذرا بر وقايعی که منجر به حصول اين پيروزی شد، خاطره مبارزات دکترمصدق راگرامی می داريم.

مصدق، مبارزه خود برای ملی کردن نفت را از دوره چهاردهم مجلس شورای ملی آغازکرد. دراثر پيشنهاد و تلاش او، قانون منع مذاکره درباره امتياز نفت به صورت يک ماده واحده به تصويب رسيد. به موجب اين قانون، دولت از هرگونه مذاکره حول دادن امتيازنفت به قدرتهای بيگانه منع می شد. درهمين دوره، مخالفتها واعتراضات شديد دکتر مصدق عليه دکترميليسپو و سياست ضدملی که او پيش می برد، منجر به برکناری وی ازسمت خويش و اخراج از ايران گرديد.

پس از پايان دوره مجلس چهاردهم ، استعمار و مزدورانش درهيأت حاکمه، مجلس را برای 16ماه به تعطيلی کشاندند و وقتی که پس ازاين تعطيلی، انتخابات دوره پانزدهم مجلس شروع شد، دشمنان مصدق باتوسل به تقلبات و تشبثات ديگر، مانع انتخاب شدن دکترمصدق به نمايندگی مجلس شدند.

اما مصدق درخارج از مجلس به مبارزه آزاديخواهانه خود ادامه داد. در 15 بهمن1327 شاه، ترور وزخمی شد. هيأت حاکمه، اين حادثه را دستاويز قرارداد تا بااعمال فشار و سرکوب، دست به زدوبندهای تازه تر استعماری بزند.

از جمله اين زدوبندها، قراردادی بود که بين گس، نماينده شرکت استعماری نفت، و گلشاييان وزير دارايی وقت منعقد شد و هيأت حاکمه در آن آشکارا منافع انگليس را برمنافع ملت ايران ترجيح داد. آنها ميخواستند اين قرارداد را از تصويب مجلس بگذرانند و به آن شکل قانونی بپوشانند.

اما مصدق و يارانش درفاصله پايان مجلس پانزدهم و آغاز مجلس شانزدهم، افشاگريهای خود را برعليه قرارداد گس-گلشاييان ادامه دادند وماهيت اين قرارداد زبونانه را برای مردم برملا ساختند. مردم نيز درحمايت از مصدق ونمايندگان واقعی خود تظاهرات متعددی عليه شرکت نفت ايران-انگليس برپاکردند.

درانتخابات دوره شانزدهم ، مصدق و يارانش در اعتراض به تقلبات انتخاباتی که با هدف حذف مصدق و يارانش ازسوی هيأت حاکمه صورت می گرفت، به يک تحصن واعتصاب غذا که چهارروز به طول انجاميد دست زدند. اين اقدام نيز با حمايت همه جانبه مردم مواجه گرديد وباعث شد مصدق به عنوان نماينده اول تهران به مجلس راه پيدا کند.

دکترمصدق در اين دوران ، ملی کردن صنعت نفت درسراسر کشور را هدف اصلی مبارزه خود قرارداده بود. ولی ازآن سو دربار و ايادی استعماری، به منظور مخالفت با اهداف مصدق و حفظ منافع غيرملی، رزم آرا را به نخست وزيری گماردند.

روز چهارم آذرماه سال 1329، پس از يک رشته مبارزات روشنگرانه مصدق، وجروبحثهای طولانی در مجلس، پيشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور، توسط دکتر محمد مصدق به کميسيون نفت ارائه شد.

اين پيشنهاد تحت فشارهای ارتجاعی - استعماری مورد قبول واقع نشد.اماشور و هيجان عظيمی در ميان مردم به وجودآورد. مردم در سراسر کشور عليه شرکت نفت و به دفاع ازمصدق وطرح ملی شدن نفت دست به تظاهرات عمومی زدند.خشم و نفرت عمومی نسبت به منافع غارتگرانه درايران برانگيخته شد و اهميت ملی شدن صنعت نفت برای مردم بيش ازپيش روشن گرديد.

رزم آراکه تصميم به دفاع ازشرکت نفت وپيشبرد سياست غيرملی خود گرفته بود، فشار به مردم را افزايش داد. روزنامه های ملی توقيف شدند و دکترفاطمی و چند تن از روزنامه نگاران به زندان افتادند. دکتر مصدق درجلسه سی آذر مجلس در محکوم کردن اقدامات سرکوبگرانه رزم آرا، عزم ملت ايران را برای ملی کردن نفت بيان نمود و گفت:

ملت بيدار ايران خوب می داند که اين مضيقه ها به دست خدمتگزاران شرکت غاصب نفت فراهم می شود و دولت ما نيز از آنان پشتيبانی نموده و در صدد شکستن قلم و بريدن زبان اقليت و ملت ايران است. رسما اعلام می کنيم که ملت ايران هرقراری غير از ملی کردن نفت را که حق مسلم اوست به رسميت نخواهد شناخت. و اين مبارزه مقدس تا نيل به هدف همچنان ادامه خواهد يافت .

رزم آرا در اسفند 1329 درجريان يک ترور کشته شد. پيکار به اوج خود رسيده بود. شعار ملی شدن نفت، هرچه بيشتر منجر به وحدت وانسجام صفوف مردم گرديد و مبارزات آنان را سمت وسو بخشيد.

مصدق نيز با هوشياری تمام، شور و استقبال مردم را به سيل خروشانی بدل ساخت. عليرغم دسيسه های بسيار و مکر فراوان دشمنان داخلی و خارجی مردم، سرانجام براثر فشار افکار عمومی و مبارزه شديد ملت ايران درتاريخ 29 اسفند سال 1329 لايحه قانونی کميسيون نفت مبنی بر ملی شدن صنعت نفت ايران به تصويب مجلسين رسيد.




چنين بود که پيشوای نهضت ضداستعماری ايران با ياری مردم، موانع استعماری و ارتجاعی را از پيش پا برداشت و يک گام بلند و افتخارآميز درجهت احقاق حقوق خلق به پيش نهاد و مصدق به عنوان سمبل ميهن پرستی و استقلال طلبی در قلوب تمامی مردم ايران جای گرفت. پس ازتصويب لايحه ملی شدن صنعت نفت، جنبش ضداستعماری مردم به رهبری مصدق وارد مرحله جديدی شد. و دکتر مصدق در ارديبهشت سال 1330 با اکثريت آراء مجلس به نخست وزيری انتخاب شد.


هنوز ياد تو در بادهای شرق وزان است، هنوزنام تو در ابــــــــر وموج و رود روانست

هنوز آتش خورشيد پـــــــــرغرور دماوند، شکوه خاطره ات را به صبح، شعله زنانست

هنوز از پس شه،شحنه از شرافتت ای شير! زدرد بيشرفی درهراس و جامه درانست

هزارزخم، ترا برجگر زدند و، زهر زخــــم به خاک، خون فضيلت، هميشه درفوران است

خروش کاوه و بابک، ز بانگ کوچک و ستار دميد. واينهمه آتش به شعله تو دمانست

ستاره می گذرد برمـــــدار صبح وحقيقت به رستخيز مکرر روان به قلب زمان است

درسالگرد ملی شدن صنعت نفت بايد ازخيانت بزرگ آخوندهای ضدبشردرحق مردم ايران درخصوص برباددادن و به نابودی کشاندن همه سرمايه های زيربنايی و بخصوص صنعت نفت ايران سخن بگوييم.

خمينی وآخوندهای پس مانده از او با سياست خائنانه خود، به تاراج درآمد نفت پرداختند و ضربه جبران ناپذيری براقتصاد ايران و بخصوص سرمايه ملی نفت زدند و درست عکس مسيری که مصدق برای ملی کردن نفت پيمود،صنعت نفت ايران را تجزيه نموده وپيکر قطعه قطعه شده آن را به شرکتهای غارتگرخصوصی واگذار نمودند.

رژيم آخوندی که درتمامی سالهای حاکميت شوم خود نفت ايران را به ثمن بخس دربازارهای جهان به فروش گذاشته و با دست باز، سرمايه مردم را درمسير هدفهای شوم و طرحهای تروريستی خود در نقاط مختلف جهان به تاراج داده ، به يکباره همه پرده ها را کنار زده وبرای خروج از بحران مرگبار اقتصادی ، دست عوامل و باندهای غارتگر وابسته به خود و شريکان خارجی آنها را به طور رسمی به روی تاراج صنايع نفت و گاز کشور بازنمود تا به اين ترتيب هرگونه مانعی رابرای انعقاد قراردادهای خائنانه و ضد ملی از سر راه بردارد.

پيش از آن مدت هشت سال تمام درآمد نفت ميهن ما را صرف تابيدن تنور جنگ ضدميهنی كردند؛ جنگی که به گفته خود آخوندها 1000ميليارددلار هزينه و خسارت مالی داشته.
سردمداران رژيم، بارها اعتراف کرده اند که هزينه خريد سلاح، وابزار جنگ و تبليغات و بسيجهای جنگ، تماما از درآمد نفت پرداخت شده است؛ که يک قلم بسيار عمده و عمدتا پنهان آن قبل از افشاگريهای مقاومت، مخارج نجومی برای دستيابی به سلاح اتمی است که امروزه گماشته ولی فقيه پاسدار هزار تير احمدی نژاد برتنور آن می تابد و بخش عمده درآمد نفت کشور را به چاه ويل آن می ريزند.
راستی، اگر روزی مصدق به ذخيره کردن نفت به عنوان سرمايه اصلی ملت ايران می انديشيد و خيرخواهانه می خواست اقتصاد بدون نفت ايجاد کند تا نفت ايران برای آينده حفظ شود، آخوندهای غارتگر از روز روی کارآمدن ، از نفت، تنها به عنوان منبعی برای غارت بی حدومرز و پرداخت هزينه طرحهای شوم سرکوبگرانه و ضدبشری، و منبعی به تاراج دادنی برای خروج از بحرانهای اقتصادی و سياسی و انزوای بين المللی استفاده کرده و همواره برای پيش بردن سياست خارجی خود به حراج کردن نفت ايران به ارزانترين قيمتها پرداخته اند.

اين اقدام خيانتکارانه آخوندهای ايران بربادده، حرکتی است درست مخالف جهت ملی کردن صنعت نفت و تبديل آن به منبعی در دست نمايندگان واقعی ملت برای بهره گيری از آن درخدمت به مردم و ميهن. امری که وظيفه سرنگونی اين رژيم را هرچه عاجل تر و فوری تر می سازد تا با محو رژيم غارتگر آخوندی، دوباره راه بازسازی و بنای اقتصادی سالم هموار گردد و فرزندان مجاهد و مبارز ايران بتوانند درايرانی آزاد و آباد اهداف استقلال طلبانه و مردمی مصدق را جامه عمل بپوشانند. 
/////////////////////

مجلس شورای اسلامی ایران در یک پیروزی بی نظیر و علمی دیگر به روایت تصویر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر