Pages

Subscribe:

Ads 468x60px

۱۳۹۰ مهر ۲۰, چهارشنبه

خاکسپاری مخفیانه پیکر زندانی سیاسی کرد عزیز خاکزاده


خاکسپاری مخفیانه پیکر زندانی سیاسی کرد عزیز خاکزاده



بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق و دمکراسی در ایران" مامورین وزارت اطلاعات پیکر زندانی سیاسی عزیز خاکزد را به خانواده اش تحویل نداد و در نقطۀ نامعلومی به خاک سپردند. وزارت اطلاعات از تحویل دادن پیکر زندانی زندانی سیاسی عزیز خاکزاد به خانواده اش خوداری کرد و پیکر او را مخفیانه در نقطۀ نامعلومی از شهر کرمان به خاک سپردند.خانواده این زندانی سیاسی در روستای تار شهر از توابع شهر سلماس زندگی می کنند. وزارت اطلاعات همچنین مانع برگزاری مراسم سوگواری خانواده خاکزاد برای عزیزشان شدند . فامیل ، بستگان و دوستان آنها که برای تسلیت به این خانواده مراجعه می کنند با تهدیدات و برخوردهای وحشیانه مامورین وزارت اطلاعات مواجه هستند. جانباخته راه آزادی عزیز خاکزاد 29 ساله و اهل تارشهر از توابع سلماس بود که حدودا 4.5 سال پیش دستگیر شد و در دادگاه انقلاب خوی توسط فردی بنام نوروزی به اعدام محکوم شد ولی با تلاش خانواده و وکیل وی حکم اعدام او در شعبۀ 10 دادگاه انقلاب از اعدام به 5 سال زندان و تبعید به زندان کرمان تقیلیل یافت. ولی در 12 مهر ماه بطور ناگهانی او را در زندان مرکزی کرمان اعدام کردند.علیرغم گذشت یک هفته از اعدام این زندانی سیاسی قوۀ قضاییۀ ولی فقیه همچنان سکوت پیشه کرده است. فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،اعدام این زندانی سیاسی ، عدم تحویل پیکر وی ،پنهان کردن محل خاکسپاری او و ممانعت از برگزاری مراسم سوگواری را محکوم می کند و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر خواهان اقدام های گسترده برای پایان دادن به موج اعدام ها در زندانهای ولی فقیه علی خامنه ای در ایران است.

20 مهر 1390 برابر با 12 اکتبر 2011

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

//////////////////

اقدامات جنون آمیز رژیم آخوندی علیه فرزندان ملت کرد.

صدور حکم زندان برای سه شهروند کرد

آژانس خبری موکریان

سرویس حقوق بشر

دادگاه انقلاب اسلامی مهاباد سه شهروند بوکانی را به حبس محکوم کرد. بنا به گزارش رسیده به سرویس حقوق بشر آژانس خبری موکریان، دادگاه انقلاب اسلامی مهاباد سه شهروند اهل روستای ساروقامیش از توابع شهر بوکان واقع در استان آذربایجان غربی، به نام های ریبوار بیرامپور، اسعد دامنگیر و بیژن پژومان را به اتهام تبلیغ علیه نظام هر کدام به شش ماه حبس محکوم نمود. یاد آور می گردد که این سه شهروند سال گذشته مدتی را در بازداشت به سر برده و با قرار وثیقه از زندان آزاد شده بودند.

/////////////////////////


به نظر میرسد که با اتفاقات اخیر در صدای امریکا و با سخنرانی آقای آلن ایر در نایاک و تبلیغ برای آن وزارت خارجه امریکا کاملا سیاست خود را در قبال ایران مشخص کرده است. به گمان من اگر قبلا در این که سیاست های وزارت خارجه اوباما توسط نایاک جهت داده میشود شکی بود حالا دیگر این شک به یقین تبدیل شده است و وزارت خارجه نه تنها این را انکار نمی کند بلکه افتخار هم میکند. این پس از افشاگری های ایرانیان و اظهار تنفر همگانی از سیاست مماشات و لابی های ایران انجام میشود. مقصود این است که نایاک مطهر شود و آثار افشاگری ها از بین برود. به نظر من یک کار بسیار مهم افشای روابط نایاک با ایران برای امریکایی ها است تا بدانند پول مالیاتشان کجا میرود. وزارت خارجه تنها از طرف مردم امریکا و نمایندگان آنها میتواند تحت فشار قرار گیرد. من با زری موافقم که مخاطب قرار دادن وزارت خارجه در اینجا دردی را دوا نمی کند اما گمان نمی کنم آقای آلن ایر سیاستش را بر حسب نظرات در فیس بوک تعیین کند. این سیاست از قبل تعیین شده و ایشان و آقای عسگرد مجریان آن هستند. پول وزارت خارجه و صدای امریکا از مالیات مردم امریکا تعیین میشود . در شرایطی که امریکا پرده از نقشه ترور توسط دولت ایران بر میدارد این خنده دار است که در صدای امریکا و وزارت خارجه برای نزدیکی دولت ها تلاش کند.

گلکو جان من هم موافق صحبت هایت هستند دراینجا باید از تضاد بین دموکرات ها و جمهوریخواهان استفاده شود بارها جمهوریخواهان صدای امریکا را محکوم کرده اند حتی قبلا که به طرفداری از رژیم ایران برنامه ریزی میکند و شاید هم رادیو فردا را بهرحال ما خودمان به عنوان ایرانی و بخصوص ایرانی های ساکن امریکا کاری که میتوانیم بکنیم مراجعه به نمایندگان کنگره و سنا و دیگر نمایندگانی است که نفوذی دردستگاه های دولتی دارند با پتیشن هایی که ایرانیان پر کرده اند و شکایت از این دارند که صدای آمریکا بدست لابی های جمهوری اسلامی افتاده است و آنها بدلیل اختلافاتشان با دموکرات ها این را البته منعکس میکنند و درشرایط الان با عملیات تروریستی که به ایران نسبت میدهند دست جمهوریخواهان پر است برعلیه دموکرات ها درمورد سیاست خارجی شان درمورد ایران بنابراین راه حل از طریق خود مقامات امریکایی ممکن است ایجاد شود با فشار روی صدای آمریکا اگر نه ایرانی ها به خودی خود هیچ نفوذی درسیستم ها ندارند و کاری از پیش نمی برند باید اسناد همکاری نایاک با جمهوری اسلامی از یک طرف و حضور آنها دررسانه های امریکایی را برای این مقامات ارسال کرد درصفحات فیس بوکی انها اینها را گذاشت و با یی میل و فکس برایشان ارسال کرد و قضیه ر ا بصورت جدی مطرح کرد اگرنه از راه دور فحش دادن های ما دراینجا بیفاید ه است و اتلاف وقت

///////////////////////////

من یه فاحشه ام شرف ” مرد” ام میان پاهای من نفس آخر می کشد . هر روز فاحشه‌تر از روز پیش ام . هر روز زنانگی ایی در من می میرد . هر روز زنی از سلاله‌ی من خنجر ِ ناموس میخورد . به جای همه زنهای دنیا ، مرا بکشید . من با هر آنچه در این دنیاست ، همخوابه‌ام . من با غم ِ نان همخوابه‌ام. با بی وطنی همخوابه‌ام. با تفنگت ، با سنگرت ، با آوارگی ا ت ، سالهاست همخوابه‌ام . با زخمهایت ، با چرک ِ رختهایت ، با آشپزخانه‌ ،همخوابه‌ام . من با قلم همخوابه‌ام. با رویاهایی که می نویسم، با کتاب ِ شعرم، دور از چشم ِ تو ، همخوابه‌ام . با تو که‌ دوستت ندارم، همخوابه‌ام . از من فاحشه‌تر نخواهی یافت! من با گلهای یاس ، با بوی باغ ، با تنهایی ، با جارو، با اجاق، با سماور، با استکان چایی، همخوابه‌ام . امضا کنید . لطفا یکی امضا اینجا ! نه ! نه‌ ! یکی امضا آنجا ! 25 نوامبر ، طنزآمیز تر از هر روز . به‌ پیر امضا کنید ! به‌ پیغمبر امضا کنید ! مرا که دین سنگسار کرد که آئین ، در کیسه‌ کرد می کشند هنوز ! قبل از هر دیر شدنی . هر روز خنجری بر گلویم است . هر روز پتکی بر سرم فرود می آید. هر روز سنگی بر سنگ ِ کله‌ ام می خورد . هر روز شرف میکشد مرا. هر روز ناموس می زند مرا . فاحشه‌ تر از هر روز ام من امروز . آنقدر با تنهایی بر روی یک بستر بوده‌ام ، چیزی از شرافتت نمانده. آنقدر با اندیشه‌ ی عشقی، که از من گرفته‌ای همبسترام ،‌ هر روز گر بکشی مرا، باز بی شرفی. آنقدر کوله‌ ی پشتم را در مرزها ، به آغوش گرفته‌ام که‌ دیگر، آغوشم برتو باز نمیشود . آنقدر حجاب گرفته‌ام که‌ دیگر زیبای ام به‌ خواب هم نمی آید . من هر روز فاحشه‌ ترم. من هر روز یک فاحشه‌ام . من با غم کودک، با قنداقش، با قنداق تفنگ تو، با بی آیندگی‌ مان ، با بی وطنی مان ، با کیف مدرسه‌ خالی شاگردم ، با درد ، با زخم با آه ! با رویای خوشیها همخوابه‌ام . بکش مرا از من فاحشه‌تر، از زن کورد فاحشه‌تر نمی یابی. به چشمان خسته‌ ام بنگر نگاهم را ببین در آن خواهی یافت “از ناموس کذایی ات خسته‌ام “ “از شرف عاریتی ات بیزارم “ بیزارم بیزارم بیزارم باران میلان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر