Pages

Subscribe:

Ads 468x60px

۱۳۸۸ مهر ۲۶, یکشنبه

سنگسار را متوقف کنید اذیت و آزار زنان متوقف کنید










حاضرم اعدام شوم، ولي سنگسارم نکنند। خفه ات مي کنند و مي ميري؛ ولي خيلي سخت است که هي با سنگ بزنند توي سر آدم!»- خيريه، يكي از زنان متعددي كه در زندان در ايران در انتظار سنگسار به سر ميبرد.1جعفر كياني در 5 ژوئيه 2007 در دهكده آقچهكند نزديك تاكستان در استان قزوين سنگسار شد.2 او به ارتكاب زناي محصنه با مكرمه ابراهيمي كه از او دو بچه داشت مجرم شناخته شده بود. مكرمه ابراهيمي نيز به مرگ با سنگسار محكوم شده است.اين حكم سنگسار بر خلاف دستور توقف اجرا در مورد پرونده او و همچنين حكمي كه به قرار اطلاع براي توقف سنگسار در سال 2002 از سوي رييس قوه قضائيه صادر شده، اجرا شد. از هنگام اعلام توقف، اين اولين سنگساري است كه رسما مورد تأييد قرار گرفته است،3گرچه معلوم شده است كه يك مرد و يك زن در ماه مه 2006 در مشهد به وسيله سنگسار كشته شدند.4 اين نگراني وجود دارد كه مكرمه ابراهيمي هم به همين سرنوشت دچار شود.5 او در زندان چوبين در استان قزوين به سر ميبرد و ظاهرا يكي از دو كودكش با او است-.

----------------------------------------------------------------------------------------


فریبا پژوه، روزنامه نگار و وبلاگ نویس ایرانی که وبلاگش علی رغم سانسور و فیلترینگ بسیار مورد توجه جوانان ایرانی است، درحال حاضر در سلول خود در زندان اوین در انتظار دادگاهش نشسته است.
او تابستان امسال چند روز پس از انتخاب احمدی نژاد در وبلاگش که نام "پس از باران" را بر آن گذاشته می نویسد: "قلم من توتم من است و مهربان ترین مهربانان به آنچه در دستان من است." انتخاب مجدد احمدی نژاد در تاریخ ۱۲ ژوئن موجی از اعتراضات بی سابقه در تاریخ جمهوری اسلامی را سبب شد. او علی رغم سانسور و فیلترینگی شدیدی که از سوی حکومت در اینترنت اعمال می شود، این جرأت را یافته که در وبلاگش از تجاوز معترضان جوانان و تعطیل شدن انجمن روزنامه نگاران بنویسد. امروز این روزنامه نگار جوان درحال پرداخت بهای سنگینی برای این مسأله است. او که نزدیک به دو ماه است در زندان بدنام اوین بسر می برد، محکوم به سکوت است. او در سلول خود با دیوار ضخیم در انتظار محاکمه خود نشسته؛ محاکمه ای که از روند و نتیجه آن کاملاً بی اطلاع است.

فریبا پژوه تنها مورد نیست. ۲۳ روزنامه نگار که از آغاز اعتراضات دستگیر شده اند، همچنان در راهروهای دادگاه در انتظار محاکمه نشسته اند؛ دادگاه هایی که آنان را به راه اندازی "انقلاب مخملی" متهم می کنند. برخی از آنان حتی با پیژامه ای آبی رنگ در دادگاه حاضر و در برابر دوربین های صدا و سیمای ایران و در چارچوب یک دادگاه دسته جمعی به "اعتراف" مجبور شدند. در میان آنان، سه مرد جوان به مرگ محکوم شدند. آنها امکان درخواست تجدیدنظر دارند، ولی صدور این حکم به خوبی نمایانگر وحشتی است که در تهران حاکم است. به استثنای چند شخصیتی که اخیراً آزاد شده اند، مانند سعید حجاریان، یکی از رهبران اصلاحات، و بیژن خواجه پور، مشاور اقتصادی، بقیه زندانیان همچنان در انتظار حکم شان نشسته اند.

تاریخ ۲۸ اوت، ساعت ۷ شب، سه مرد با لباس شخصی، حکم جلب در دست، ناگهان وارد خانه پدری این روزنامه نگار جوان می شوند. چند روزی بود که او در وبلاگ خود از اعتراضات سبز می نوشت و به توصیه دوستانش قلم را کنار گذاشته بود. زمانی که سه مرد به خانه آمدند، او تنها بود. مادرش می گوید: "وقتی ما رسیدیم، آنها در سالن بودند و آماده بودند که دخترم را با خود ببرند. آنها گفتند مجبورند او را با خود ببرند، ولی او خیلی زود آزاد می شود." سه مهمان ناخوانده به تفتیش منزل می پردازند: بازرسی قفسه ها و کمدها، تفتیش دفترچه های یادداشت و توقیف یک کامپیوتر.

یکی از آنها همان طور که فریبا را به دنبال خود به سمت اتومبیل زانتیا که جلوی درب منزل پارک شده بود می کشید پرسید: "شما به موسوی رأی داده اید؟" مادر فریبا با عصبانیت پاسخ می دهد: "بله، مگر جرم است؟" در این خانواده هیچ کس این مسأله را مخفی نمی کند و آنها همگی به این نامزد اصلاحات و تغییرات رأی داده اند. این درحالی است که صلاحیت موسوی، نخست وزیر سابق جمهوری اسلامی، از سوی شورای نگهبان که یک نهاد حکومتی و زیر نظر آیت الله خامنه ای است تأیید شده. در واقع برچسب بیگانه گرایی به هیچ وجه به او نمی چسبد، زیرا او برخاسته و رشد یافته همین حکومت است. ولی نظرات اصلاح گرایانه و محبوبیت روزافزون او، خیلی سریع از او یک دشمن قسم خورده برای تندرویان حکومتی ساخت. تندروها برای خلاص شدن از شرّ او کاری نمی توانند بکنند، جز حمله به طرفدارانش. هدف: "توقف رشد جنبش سبز" و بی اعتبار جلوه دادن اعتراضات و مخالفان حکومت... یکی از همکاران فریبا می گوید: "فریبا قربانی این ورطه شده است."

در دادگاه انقلاب، جایی که پدر و مادر او نا امیدانه به هر طرف می روند، بدترین شایعات را در مورد دختر خود می شنوند: جاسوسی، اقدام به سرنگونی حکومت، ارتباط مخفی با بیگانگان. نعمت احمدی، یکی از دو وکیل او، که هنوز امکان دیدار با موکل خود را پیدا نکرده اند می گوید: "ماهیت روزنامه نگاری به این شکل است و ارتباط با دیگران در آن معنی ندارد."

-----------------------------------//////////////////////////////////

اطلاعیه جدید جنبش مقاومت جندالله ، عملیات استشهادی در پیشین سرباز

به نام خدا
بدینوسیله جنبش مقاومت مردمی ایران به اطلاع عموم مردم بلوچستان و ایران می رساند که امروز یک شنبه 26 مهر 1388 یکی از دلیر مردان سرزمین شهادت و مقاومت بلوچستان با نام عبدالواحد محمدی سراوانی با اجرای عملیات استشهادی در شهر سرباز دهها تن از فرماندهان سپاه پاسداران و فرماندهان بسیج و مسئولان وزارت اطلاعات را به درک واصل کرد و خود به درجه والای شهادت نائل گردید.
در این عملیات افتخار آفرین بزرگترین فرماندهان سپاه در سطح کشور و استان از جمله : نورعلي شوشتري جانشين فرمانده نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب و فرمانده قرارگاه قدس،‌ پاسدار محمدزاده فرمانده سپاه بلوچستان، فرمانده سپاه ايرانشهر و فرمانده سپاه سرباز و فرمانده تيپ اميرالمومنين و چندین تن دیگربه هلاکت رسیدند.
این عملیات در حقیقت پاسخی ه جنایات بی وقفه رژیم در بلوچستان می باشد که با شدت علیه مردم مظلوم و بی دفاع بلوچ ادامه دارد و هر روز قربانی جدیدی از مردمان این دیار می گیرد.طی یک سال گذشته صدها تن از جوانان این سرزمین بدون هیچ جرم و گناهی فقط به خاطر بلوچ بودن و سنی بودن تیرباران و اعدام شدند و یا زیر شکنجه ها جان خود را از دست داده اند و تنها همین شهرستان سرباز شاهد از دست دادن دهها جوان بی گناه بوده است.
دو عالم از منطقه سرباز با نامهای مولوی خلیل الله زارعی و حافظ صلاح الدین سیدی مظلومانه و فقط به خاطر دفاع از مردم اعدام شدند و دو جوان مظلوم دیگر با نامهای طارق و اسد وفائی بدون هیچ گناهی به دار آویخته شدند و دهها جنایت دیگر که راهی جز مبارزه و مقاومت پیش مردم بلوچ نگذاشته است.
سه تن از جوانان مظلوم و بی گناه بلوچ با نامهای ذبیح الله ناروئی و حاجی نوتی زهی و غلام رسول شاهوزئی بدون هیچ جرم و گناهی پس از عملیات استشهادی زاهدان به دار زده شدند و بعد از دو هفته 13 تن دیگر از جوانان بلوچ و سنی مذهب بدون هیچ جرمی و فقط به خاطر حق گوئی و دفاع از مردم اعدام شدند.
جنایات رژیم در بلوچستان روند صعودی داشته است و اعدام ها و کشتارها و قتل ها و شکنجه ها و تحقیرها و تبعیض ها با شدت تمام علیه مردم بلوچ ادامه داشته است و کوچکترین اعتراضهای مدنی با شدیدترین سرکوبها مواجه بوده اند و مردم ازکوچکترین انتقادی می ترسند که شاید یک انتقاد زندگی آنان را خاتمه دهد و مرگ را برایشان به ارمغان بیاورد.
عملیات امروز شاید مرهمی باشد بر درد ها و آلامی که سالهاست مردم این دیار با آن دست و پنجه نرم می کنند و جوان شهید عبدالواحد محمدی سراوانی با عملیات امروز سرور و شادمانی را برای ملت بلوچ و بویژه برای مادران وپدرانی که فرزندان خود را بر چوبه دار دیده اند به ارمغان آورد و به همه نوید آزادی و پیروزی داد.
این عملیات همچنین هشداری است به سپاه پاسداران که دست از توطئه و دسیسه علیه مردم بلوچ بردارد در غیر این صورت با عملیاتهای شدیدتری مواجه خواهد شد.از زمانیکه امنیت منطقه به سپاه سپرده شده است سپاه سعی در ایجاد تنش و اختلاف بین طوایف بلوچ نموده است و با برگزاری همایش و جلسه اقوام هدف ایجاد اختلاف را دنبال نموده است و جنبش قبلا بارها به سپاه هشدار داد که دست از چنین اعمالی بردارد اما سپاه همچنان به اختلاف اندازی بین طوایف ادامه می داد وسعی می کرد که خاطرات دهه شست را در بلوچستان زنده نموده و طوایف بلوچ را به جان همدیگر بیاندازد.
و جلسه ای که امروز در سرباز برگزار می شد در راستای همین هدف اختلاف اندازی بین طوایف بلوچ بود و برخی از سرداران مزدور سپاه را در این مهم یاری رسانده اند و قبلا هم هر یک از ارگانهای نظامی با حمایت از یک طایفه ، طوایف بلوچ را در برابر هم قرار داده اند و موجب کشتار مردم شده اند و بر سیاست کثیف اختلاف بیانداز و حکومت کن عمل کرده اند.
جنبش مقاومت همیشه تلاش نموده است که با هشدار از وقوع جنگ و خونریزی جلوگیری نماید اما رژیم به جای توجه به هشدار به جنایت روی آورده است و مردم بی گناه را هدف عداوت و کینه و بغض خود قرار داده است و شاید الان هم رژیم چنین کند اما بداند هر چه بیشتر جنایت کند به همان اندازه با عملیاتهای شدید مقاومت مواجه خواهد شد و بهتر است به جای جنایت و کشتار و اعدام ، عقلانی تر به موضوع بلوچستان بنگرد و بداند که این مردم هرگز از مرگ نمی هراسند.
این عملیات آسیب پذیری و ضعف و ناتوانی رژیم را بیش از پیش به نمایش گذاشت و همچنین اقتدار و شجاعت و دلاوری مردمان بلوچ را ثابت نمود و رژیم بداند که با مردمانی مومن و غیور و سلحشور و مبارز روبرو است و این مردم تا آخرین قطره خون خود برای بدست آوردن عزت و آزادی خواهند جنگید.
در آخر از همه مردم ایران می خواهیم از مبارزات مردم بلوچستان حمایت کرده و جنایات رژیم ضد بشری ولایت فقیه را در این ناحیه از ایران افشاء نموده و روحیه انسان دوستی و وحدت طلبی خود را اظهار نمایند.
جنبش مقاومت مردمی ایران

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر